جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۴:۲۵ - ۱۴ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۴۰۷۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

محمد بحرانی: در دوره استراحت «خندوانه» به سر می‌بریم/ حالم با «هیولا» خوب است

محمد بحرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
محمد بحرانی تاکید کرد که سرنوشت «خندوانه» مطابق با صحبت تهیه کننده آن خواهد بود ولی فعلا در دوره استراحت به سرمی برند.

به گزارش صبا، مانند بسیاری از هنرمندان ژانر کمدی در کار خود جزو بهترین‌هاست و در «کلاه‌قرمزی»، «خندوانه»، «گلشیفته» و حالا در «هیولا» حضور قابل اعتنایی دارد.

به بهانه حضور بحرانی در سریال نمایش خانگی «هیولا» به کارگردانی مهران مدیری، گپی با او داشته ایم که می خوانید.

* چقدر نام مهران مدیری، پیمان قاسم‌خانی و دیگر عوامل این سریال در پذیرفتن نقش «چمچاره، مهرافزون» در «هیولا» تاثیرگذار بوده است؟

-تردید نکنید که صددرصد. برای یک سفر کاری در جنوب کشور بودم که دستیار آقای مدیری با من تماس گرفت و گفت که آقای مدیری اسم شما را در لیست مدعوین بازیگری در این سریال گذاشته است. بدون اغراق می‌گویم که با شنیدن این پیشنهاد خیلی خوشحال شدم و بعد از آن به‌سرعت به تهران آمدم. وقتی به دفترشان رفتم برخورد بسیار گرم و صمیمی با من کردند. دیدار من و آقای مدیری برای اولین بار در «خندوانه» اتفاق افتاد که لطف بسیار زیادی به من و گروه داشتند.

پرس‌وجوی زیادی برای این کار نکردم و درواقع با پذیرش قبلی وارد دفترشان شدم. پیشنهاد کار با ترکیب آقایان مدیری و قاسم‌خانی رد کردنی نیست.

*«مهر افزون» فارغ از فضای کمدی کار به‌نوعی نماد انسانی تازه به دوران رسیده، شیاد و زبل است. شما به‌عنوان بازیگر چه مولفه‌هایی را به آن اضافه کردید؟

-توصیف درستی از این کاراکتر ارایه کردید. شاید در همین چند واژه کلیت کاراکتر «چمچاره» یا «مهرافزون» خلاصه شود. قرار است که او یک کاراکتر تازه به دوران رسیده باشد. در بستر کارگردانی و متن یک کار کمدی، قاعدتا از عنصر اغراق استفاده خواهد شد؛ ممکن است همه ما کاراکتری مانند «چمچاره» را در نزدیکان خودمان البته شاید با میزان اغراقی کمتر داشته باشیم. دقیقا همین است، «چمچاره» که حتی اسم فامیل خود را هم تغییر داده است، به شکلی ناپاک وارد قصه می‌شود و به همان شکل باقی می‌ماند و در قسمت اخیر حسادت هم به ویژگی‌های او اضافه می‌شود و رفته‌رفته حضورش در قصه پررنگ‌تر خواهد شد.

* کمدی مهران مدیری صرفا برای خندیدن نیست. با شناختی که نسبت به ژانر کمدی دارید چقدر فضای فکری و روحی خودتان به کمدی مهران مدیری نزدیک است؟

-اصولا از زمان ورودم به دانشگاه، ژانری که بیشتر با هم‌کلاسی‌ها و هم‌خوابگاهی‌هایم کار کردیم کمدی بود مثلا تئاتر «بهمن کوچیک» که در سالن‌های مختلف روی صحنه رفت و علاقه زیادی به آن داشتم. بعد از آن هم «کلاه‌قرمزی» که به عقیده من در کنار آقای طهماسب بودن یک مدرسه است و یک‌سری رئوس و ایجاد لحظات خنده‌دار را در آن مانند یک آزمایشگاه تجربه کردم و بخش‌هایی از نتیجه آن آزمایشگاه در کاراکتر «جناب‌خان» تجسم پیدا کرد.

شاید ژانری که در آنجا کار کردیم خیلی از فضای کاری آقای مدیری در این سال‌ها دور نباشد؛ ما سعی می‌کنیم کمدی که در کاراکتر «جناب‌خان» کار می‌کنیم هم انتقاد داشته باشد، انتقادات اجتماعی، رفتاری و... من هم مانند بسیاری سال‌هاست مخاطب آقای مهران مدیری بوده‌ام، کارهایشان را دیده بودم و لحنشان برایم غریبه نبود؛ کمااین‌که خیلی زود به فهم متقابل رسیدیم.

*محمد بحرانی فضای تلویزیون و فعالیت در آن را به‌خوبی می‌شناسد. چطور است که در سریال‌های تلویزیونی حضور ندارید؟

-سیستم کار ما گویی به این شکل است که وقتی برای کاری زمان بیشتری صرف کنید و اشتیاق بیشتری داشته باشید، حوزه ارتباطاتتان هم در همان مسیر شکل می‌گیرند و طبیعتا پیشنهاهایتان هم در همان حوزه خواهند بود. معمولا در حوزه کاری خودم به‌صورت هفتگی یا ماهانه چند پیشنهاد برای صداپیشگی، کارگردانی، مشاوره و... دارم اما شاید بسیاری از دوستان تا یک برهه زمانی اطلاعی نداشتند که من در دانشگاه بازیگری خوانده‌ام که البته به نظر من لازم هم نبود بدانند.

سال گذشته برای مدتی طولانی در سریال نمایش خانگی بهروز شعیبی یعنی «گلشیفته» کار کردم که اتفاقا فضایی کمدی داشت، امسال هم این شانس را داشتم که فکر می‌کنم در مهم‌ترین پروژه نمایش خانگی یعنی «هیولا» حضور داشته باشم. از سال گذشته مرتب پیشنهادهای بازیگری برای سریال‌های تلویزیونی داشته‌ام اما همگی با کارهای «گلشیفته» و «هیولا» تداخل داشته‌اند، اما نکته دیگر و نبود پیشنهادهای بازیگری در سال‌های گذشته به‌دلیل این بود که بسیاری از کارهای من در حوزه کودک و کارهای عروسکی بودند.

*برخی سریال‌های نمایش خانگی ما با مسایلی از قبیل بحران‌های مالی و... که بعضا منجر به توقف پروژه‌ها می‌شوند رو به رو بوده اند. این اتفاق برای بازیگری که وقت خود را صرف کار می‌کند نوعی ریسک و ضرر محسوب می‌شود. زمانی که پیشنهاد حضور در «هیولا» را دریافت کردید این موضوع به ذهنتان خطور کرد؟

-خداراشکر در دو تجربه سریال نمایش خانگی که داشتم به این مشکلات برنخوردم. اولویت اصلی من در هر دو سریال، اولویت مادی نبود. به هیچ وجه قصد ندارم مهم بودن موضوع مالی را انکار کنم چراکه حتما مهم است و همه ما از طریق شغلمان ارتزاق می‌کنیم ولی به‌دلیل علاقه زیاد به آقایان شعیبی و مدیری به‌طور حتم سر هر دو کار می‌رفتم.

*به هر جهت مسیر بازیگری‌تان را در آینده هم ادامه خواهید داد؛ چه اندازه در این فکر هستید تا ژانر کاری خود را تغییر دهید و در کارهایی جز کمدی و طنز حضور داشته باشید؟

-در دانشگاه در حوزه‌های مختلف تئاتر کار کرده‌ام؛ کارهای تاریخی، مذهبی و... تصور من این است که (البته شاید دیگران با آن موافق نباشند) می‌توانم در ژانرهای دیگر هم بازی کنم که افراد با دیدن آن راضی باشند و آن را بپذیرند؛ یک نمونه آن در فیلم «نزدیک‌تر» آقای مصطفی احمدی اتفاق افتاد که فیلم اول او هم بود و در جشنواره فجر هم حضور داشت و من به هیچ عنوان نقد منفی از جانب منتقدانی که در آن دوره از جشنواره فیلم را نقد می‌کردند نگرفتم؛ فیلمی که بازیگران بزرگی مثل پارسا پیروزفر، صابر ابر و بسیاری از بازیگران شناخته‌شده حضور داشتند بازخورد منفی از آن نگرفتم و شاید تا حدی در حال حاضر علاقه خودم بازی در نقش جدی است. طی این سال‌ها کلنجار زیادی با کار کمدی داشته‌ام که زمینه بسیاری از آن‌ها خنده بوده است بنابراین بدم نمی‌آید الان در تلویزیون یا در سینما نقش‌های جدی را تجربه کنم.

*میل به ایفای نقش جدی چقدر با جدی گرفتن این نقش‌ها از جانب مخاطب و سازندگان به ویزه در سینما ارتباط مستقیم دارد؟

-فکر می‌کنم حق با شما باشد و این موضوع بی‌تاثیر نباشد. وقتی در سال‌های اخیر فیلم‌های اجتماعی خوبی می‌بینیم که حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند و با بازی‌های خوبی هم همراه هستند، بازیگر با دیدن آن‌ها اگر احساس توانایی ایفای چنین نقش‌هایی را در خود ببیند ناخودآگاه به آن سمت تمایل خواهد داشت.

*با اخباری که در مورد برنامه «خندوانه» شنیده‌ایم گویا قرار نیست از این پس شاهد آن باشیم.

-هیچ اطلاعی ندارم اما در آخرین اطلاعیه‌ای که از تهیه‌کننده برنامه خوانده‌ام این است که برنامه ادامه پیدا خواهد کرد. اگر برنامه ادامه پیدا کند با سبک و سیاق قبلی کار خواهیم کرد، البته اگر مرا دعوت کنند، مخاطبان مطالبه کنند و حرفی برای گفتن داشته باشم، اگرنه که امیدوارم هر چه صلاح است رخ دهد.

*ممکن است پای «جناب‌خان» به برنامه‌ای غیر از «خندوانه» باز شود؟

-هیچ اطلاعی از آینده ندارم. الان در دوره استراحت «خندوانه» به سر می‌بریم و هنوز گروه ایده‌پردازی و عروسکی «خندوانه» دور هم جمع نشده است بنابراین صبر می‌کنیم تا ببینیم در آینده چه خواهد شد.

*به عنوان سوال پایانی در حال حاضر مشغول چه فعالیت‌هایی هستید؟

-سعی می‌کنم این روزها بیشتر بخوانم. مادامی که از ذهن خرج می‌کنید باید به آن تزریق هم بکنید. یکی دو طرح برنامه‌سازی که از گذشته به تلویزیون داده بودم پیگیری می‌کنم البته مشخص نیست چه نقشی در آن‌ها داشته باشم. ممکن است این برنامه‌ها در حوزه مسابقه و شوهای شبانه باشند.

  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش