جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۴:۲۹ - ۰۲ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۰۴۷۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

مصاحبه با الهام طهموری، بازیگر نقش وارش

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
وارش از آن قهرمان‌هایی است که می‌شود با او همذات‌پنداری کرد و در سخت‌ترین لحظات زندگی‌اش با تصمیمات جسورانه‌ای که می‌گیرد، همراه شد. او شخصیت محوری سریال این شب‌های شبکه سه سیما و زنی است که در هر مقطع سنی پاسوز عشق می‌شود؛ عشقی که ابتدای قصه نسبت به همسرش داشت و در ادامه نثار فرزندانش می‌کند.

یه گزارش روزنامه جام‌جم، مهر بی‌حد وارش به پسرانش پای او را به ماجرا‌های عجیب و غریب و گاه هولناک باز می‌کند. بازیگر این نقش تا مقطع میانسالی، الهام طهموری است که پیش از این در سریال‌هایی مثل پرستاران، نفس گرم، پدر، سارق روح و... بازی کرده بود، اما با این نقش بیش از پیش دیده شد؛ نقشی که چه به واسطه ابعاد و چه به لحاظ داشتن چند مقطع سنی برای او فرصت مناسبی است که توانایی‌هایش را محک بزند و نشان دهد.

این بازیگر اصفهانی در هنرستان تئاتر خوانده و کار حرفه‌ای را هم در همان مقطع با نمایش در اصفهان آغاز کرده و بعد از مدتی با سریال پیک راستان به کارگردانی اکبر خواجویی به قاب جادو آمده است. به قول خودش، اما در این مسیر، آن اتفاق خوبی که همیشه منتظرش بوده با وارش افتاده و حالا باید برای ادامه راه سختگیرانه‌تر عمل کند. با این بازیگر جوان که تجربه حضور در سینما، تئاتر و تلویزیون را دارد، درباره مسیرش از دیروز تا امروز و همچنین نقشش در سریال وارش به کارگردانی احمد کاوری گفتگو کردیم.

آغاز مسیر

من در هنرستان تئاتر خواندم و خیلی دوست داشتم در دانشگاه هم ادامه‌اش دهم، اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد. مجبور شدم رشته هنر بخوانم و گرافیک و صنایع دستی را ادامه دادم. البته از زمان هنرستان کار تئاتر را شروع کردم تا این‌که مرحوم اکبر خواجویی کارگردان سریال «پدر سالار»، من را در تئاتر دیدند و برای سریالشان نام «پیک راستان» را انتخاب کردند. این سریال هم مثل «وارش» از شبکه سه پخش شد. فکر کنم این ماجرا برای حدود هشت تا ده سال پیش باشد. در پیک راستان نقش اصلی را بازی می‌کردم. قصه درباره زن و شوهر نویسنده‌ای بود که راجع‌به یک پیک موتوری داستان می‌نوشتند. این زن و شوهر در تمام طول سریال حضور داشتند، اما بقیه شخصیت‌ها در هر اپیزود می‌آمدند و می‌رفتند.

راه طولانی تا وارش

فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث شد من بعد از سال‌ها کار کردن با نقش وارش دیده شوم، این است که متولد اصفهان هستم و در این شهر کار بازیگری را شروع کردم. با این‌که بیشتر عوامل سریال پیک راستان از تهران بودند، اما این مجموعه در اصفهان تصویربرداری شد. در واقع چند سالی را در اصفهان گذراندم و بعد به تهران آمدم. وقتی به تهران آمدم تا جا بیفتم و نقش‌های خوب به من پیشنهاد شود، زمان برد.

کمتر کسی مرا می‌شناخت و سابقه‌ام را می‌دانست و به همین خاطر می‌شود گفت یک جور‌هایی از اول شروع کردم. این پروسه شش تا هفت سال طول کشید تا با نقش‌های کوچک‌تر در سریال‌های نفس گرم، پرستاران، پدر و همچنین سریال سرزمین کهن آقای کمال تبریزی و مجموعه ماه تی‌تی آقای داود میرباقری که پخش نشد، توانستم خودم را به دیگران ثابت کنم و به اینجا و بازی در وارش برسم.

تجربه مادری

وقتی برای اولین‌بار با شخصیت وارش مواجه شدم استرس‌هایی درباره لهجه و این‌جور چیز‌ها داشتم. اما وقتی نقش را به‌طور کامل خواندم، استرس تمام جانم را گرفت، چون واقعا شخصیت پیچیده و سختی بود و حس‌های عجیبی را تجربه می‌کرد. در مورد بزرگ‌تر بودن وارش از خودم هم باید بگویم، پیش از این بالاتر از سن خودم را در سریال آسمان هوای باران دارد به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی بازی کردم که امیدوارم به زودی پخش شود. البته در این سریال شخصیتم خیلی با وارش متفاوت است، چون وارش دو بچه بزرگ دارد. خودم مادر نشده‌ام و برای همین تجربه نقش مادر برایم سخت و در عین حال شیرین و جالب بود. یادم است بازیگر نقش یوسف زمان در تصویربرداری قرار بود دانشگاه قبول شود که من مثل یک مادر نگرانش بودم.

انتخاب شدم

با آقای تخشید، تهیه‌کننده سریال وارش در سریال «پرستاران» آشنا شدم و ایشان بازی‌ام را در آن سریال دیده بودند. با من تماس گرفتند و پیشنهاد وارش را مطرح کردند. وقتی به دفترشان رفتم، گفتند می‌خواهیم برای بازی در نقش اصلی، ابتدا این چند سکانس را بخوانید. خواندم و خدا را شکر آن اتفاق خوب برایم افتاد.

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

یک تجربه خوب

اولین‌بار بود که با احمد کاوری همکاری می‌کردم. ایشان غیر از این‌که کارگر خوبی‌اند، بازیگر بسیار خوبی هم هستند. بازیگر بودن ایشان به من کمک می‌کرد. آقای کاوری فقط به فکر دکوپاژ و کارگردانی خود نبودند؛ به بازی ما هم خیلی توجه می‌کردند. یعنی دقیقا می‌دانستی به حرف‌های آقای کاوری گوش کنی، بازی‌ات خوب از آب درمی‌آید.

سوءتفاهم بود

خدا را شکر مردم سریال را می‌بینند و تا حالا بازخورد‌های خوبی چه در فضای مجازی و چه به صورت رودررو گرفته‌ام. البته سوءتفاهمی برای مردم گیلان به وجود آمد که حل شد. فکر می‌کنم بعضی‌ها در قسمت‌های اول زود تصمیم گرفتند.

این موضوع برای اصفهان هم با سریال «در مسر زاینده‌رود» پیش آمد که آن زمان هم به نظرم درست نبود. با خود می‌گفتم اتفاقا این‌که یک سریال به فضای اصفهان آمده باعث خوشحالی است و آنچه در سریال می‌گذرد، قصه است. باید اضافه کنم من در آن چند ماهی که سر صحنه وارش بودم، خیلی با گیلانی‌ها ارتباط خوبی داشتم. واقعا مردم نازنینی هستند و اصلا دوست ندارم حتی یک لحظه از دست من و سریال ما ناراحت باشند.

کارم سخت می‌شود

چون وارش شخصیت خیلی خوبی دارد، از این به بعد برای انتخاب نقش‌هایم حساس‌تر می‌شوم. مردم هم انتظار بیشتری دارند. بازیگری را دوست دارم و هر جا شخصیت خوبی باشد که بتوانم از بازی کردنش لذت ببرم آن کار را انجام می‌دهم. فرقی نمی‌کند در چه مدیومی باشد. تجربه کار در سینما، تلویزیون و تئاتر را دارم. در سینما چهار پنج فیلم مثل «ترومای سرخ» و «قبیله من» داشتم که از میان آن‌ها «سارا و سندباد» و «لوک خوش‌شانس» کار کودک هستند.

گیلانی نیستم

صحبت کردن به لهجه گیلانی خیلی اتفاق سختی بود، چون زمانی که برای سریال وارش انتخاب شدم، سر سریال «پدر» بودم و خیلی دیر به گروه اضافه شدم. از تهران و از سر صحنه سریال پدر که روز‌های آخرش بود و آفیش پیچیده‌ای داشت به شمال رسیدم و بدون این‌که لهجه را بلد باشم، جلوی دوربین رفتم. اغلب بازیگران در این فاز‌هایی که من بازی کردم شمالی بودند. اولین کاری که کردم این بود که از آقایان نوروزی، تشکر، داوری و سنگ‌چاپ کمک بگیرم.

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

از دوستانی که در لاهیجان داشتم هم کمک گرفتم و سعی کردم از مردم بومی، به‌خصوص خانم‌های گیلانی، لهجه، ریتم صحبت کردن و رفتار را یاد بگیرم. یعنی می‌شود گفت دست‌کم برای فاز‌هایی که من بازی می‌کردم مشاور اختصاصی لهجه نداشتیم. اما همان‌طور که گفتم بازیگران مقابلم مثل دو تا پسرهایم، یوسف و جاوید گیلانی بودند و خیلی به من کمک کردند. در سکانس‌هایی که با آقای تشکر داشتم هم مدام می‌پرسیدم این کلمات را چطور بگویم و ایشان، چون اهل بندر انزلی هستند، لطف داشتند و راهنمایی‌ام می‌کردند. آقای نوروزی هم در زمینه لهجه خیلی برای ما زحمت کشیدند.

وارش‌ها

وارش چند مقطع سنی دارد. اولی ۲۵ سالگی بود که آن را بازی کردم و تمام شد. بعدش ۳۹ سالگی است که دارد پخش می‌شود و فکر می‌کنم ۵۸ سالگی و... هم باشد. البته بعد از این را یک خانم گیلانی به اسم نسرین بابایی که بازیگر بسیار خوب و دوست‌داشتنی هستند، بازی می‌کنند.

گریم باورپذیر

من اعتقاد دارم گریم و لباس به بازیگر کمک می‌کند. من به تنهایی نمی‌توانستم پیری را بازی کنم، در این زمینه گریم، طراحی لباس و بازی دست به دست هم می‌دهد. آقای روح‌پروری طراح لباس ما بودند که از ایشان ممنونم. آقای داریوش صالحیان طراح گریم بودند و خانم نازنین امینی هم گریم من را می‌زدند. واقعا از آن‌ها سپاسگزارم که خیلی دلسوزانه کار می‌کردند. گریم پیری به خاطر رطوبت هوای آنجا، همچنین گریه و زاری‌های نقش وارش پاک می‌شد، اما خانم امینی مدام گریمم را پشت مانیتور بررسی و رتوش می‌کردند. خدا را شکر این روز‌ها تلاش و انگیزه‌اش به‌درستی دیده می‌شود.

همه مادران سرزمینم

الهام طهموری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعضی می‌گویند شخصیت وارش کاملا سفید است، اما به نظر من این‌گونه نیست. خیلی از مادران سرزمین‌مان همین شکلی هستند. به شخصه مابه‌ازای آن را زیاد دیدم، مادرانی که همین‌قدر دلسوز، درست و خوب رفتار می‌کنند. من موقع بازی این نقش، یاد مادر و مادربزرگم می‌افتادم و به خاطر می‌آوردم آدم این‌طوری خیلی دیده‌‎ام. کسانی که همه زندگی‌شان فدای بچه‌هایشان است و مطابق با آن تصمیمات درستی می‌گیرند.

وارش البته یک پله بالاتر است، چون دارد بچه یک نفر دیگر را هم مثل بچه خودش بزرگ می‌کند. هرچند به نظرم وارش هم در زندگی‌اش اشتباهاتی داشته است، اما مادر بودن و این‌که مبنای زندگی‌اش بچه‌هایش هستند، باعث می‌شود سفید به نظر بیاید. اوایل قصه می‌بینیم که بچه‌اش را نمی‌خواهد و به او بی‌توجهی می‌کند. این از نظر ما درست نیست، اما باید توجه داشت که همه آدم‌ها سفید یک‌دست نیستند، خاکستری‌اند و مطابق احساساتشان گاهی تصمیماتی می‌گیرند که درست نیست.

  • 9
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش