جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۲۴ - ۲۹ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۷۰۲۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

قبل از این که پسر امین حیایی باشم، «دارا » هستم

دارا حیایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
دارا حیایی، از تجربه ورود به عرصه بازیگری و بازی در سریال «از سرنوشت» می‌گوید.

 دارا حیایی متولد سال ۱۳۷۶ است و در رشته طراحی صنعتی درس خوانده، او سال ۹۶ با فیلم «شعله‌ور» به کارگردانی حمید نعمت‌ا... پا به عرصه بازیگری گذاشت و در این فیلم، با پدرش امین حیایی، همبازی شد. آن‌ها در «شعله‌ور» در قالب کاراکترهای داستانی فیلم، یعنی «فرید» و «نوید» ظاهر شدند، بنابراین رابطه آن‌ها به عنوان پدر و پسر باورپذیر از آب درآمد و دارا حیایی هم در اولین تجربه بازیگری‌اش موفق شد نظر مثبت تماشاچیان را جلب کند. او پس از این فیلم، در اولین حضور خود در قاب تلویزیون، در سریال «از سرنوشت» بازی و نقش جوانی شخصیت «هاشم» را ایفا کرده است. قرار بوده دیشب اولین قسمت این سریال روی آنتن برود، به همین بهانه با دارا حیایی گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

قبلاً در دوره کودکی تجربه‌ای در زمینه بازیگری داشته‌اید؟

بله، فکر می‌کنم در سن شش یا هفت سالگی بود که در سریال «مسافر پردردسر» به کارگردانی شاهرخ حمیدی‌مقدم و در سریال عروسکی «امین و مینا» به کارگردانی هنگامه مفید که از شبکه دو پخش می‌شد، بازی کردم.

چرا تا قبل از فیلم «شعله‌ور» بازیگری را به‌صورت جدی تجربه نکرده بودید؟

آن زمان علایق دیگری داشتم و قبل از «شعله‌ور» اصلا به بازیگری فکر نمی‌کردم، اما وقتی از دفتر آقای نعمت‌ا... تماس گرفتند، با پدر صحبت کردم و او گفت اگر فکر می‌کنی نمی‌توانی و از عهده اش برنمی‌آیی اصلا بازی نکن. من هم خوب فکر کردم بعد رفتم تست دادم، صحبت کردیم و گفتند توانایی‌اش را دارم، همین باعث شد به این موضوع فکر کنم که می‌توانم بازی کنم یا خیر. به همین دلیل بعد از «شعله‌ور» سراغ کلاس‌های بازیگری رفتم و متوجه شدم که توانایی‌هایی دارم.

چون کاملاً در این فضا بودید، چطور تا آن زمان حتی به بازیگری فکر نکردید؟

دقیقاً به همین دلیل که در این فضا بودم، فکر می‌کردم پدرم هست دیگر، من چرا وارد بازیگری شوم! مثلا وقتی به شما می‌گویند این نقاشی را بکش، تا وقتی امتحان نکنی، می‌گویی توانایی‌اش را ندارم.

زمانی که در «شعله‌ور» بازی می‌کردید رابطه‌تان با آقای حیایی چطور بود، چقدر شما را نقد می‌کردند؟

در «شعله‌ور» خیلی هوای من را داشت، نگاه می‌کرد ببیند دارم کارم را درست انجام ‌می‌دهم یا نه، چون نگرانی‌های خاص خودش را داشت، وقتی مطمئن شد که همه چیز خوب است، بیشتر تمرکزش را روی کار خودش گذاشت، دیگر همه چیز داشت طبق روال پیش می رفت و با هم مثل یک همکار بودیم.

بعد از «شعله‌ور» چه پیشنهادهایی داشتید؟

دو تا کار به من پیشنهاد شد اما نپذیرفتم، چون با نقش ارتباط برقرار نکردم و بعید می‌دانستم که بتوانم خوب انجامش بدهم. یکی از کارها سینمایی بود، نقش «شهاب» در فیلم «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی خانم آبیار، البته آن را به دلیل سفر و مشکلات حمل و نقلی که داشتیم نتوانستم بپذیرم و یک کار دیگر هم بود که الان در خاطرم نیست، اما به هرحال نپذیرفتم تا این که سریال «از سرنوشت» از طرف مجید کرباسیان دستیار کارگردان سریال پیشنهاد شد و خیلی موقعیت عجیب و غریب و خوبی بود.

چه شد که برای بازی در نقش «هاشم» انتخاب شدید؟

آقای مجید کرباسیان وقتی بچه بودم، من را دیده‌اند، با من کار کرده‌اند و در ذهن‌شان بودم. ایشان لطف کردند با مادرم تماس گرفتند و قرار شد بروم تست بدهم. آقای بذرافشان چند تست از من گرفتند و خوششان آمد.

گفتید «از سرنوشت» موقعیت عجیب و غریبی بود. دقیقا چه چیزی باعث شد که تصمیم بگیرید با این سریال در تلویزیون دیده شوید؟

بله خیلی، سریال «از سرنوشت» کاری کرد که نگاهم عوض شد. با شخصیت «هاشم» خیلی ارتباط برقرار کردم و از او خوشم آمد. دیدم چقدر خاکی، جذاب و بانمک است، یعنی در واقع ورژنی از خودم را در او دیدم، به همین دلیل خیلی دوستش داشتم.

یعنی احساس کردید شبیه به خود شماست؟

خب زندگی «هاشم» زمین تا آسمان با زندگی من فرق دارد اما روحیاتش، این که سعی می‌کرد با خنده زندگی‌اش را بگذراند، برایم جالب بود.

دارا حیایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بازیگری چه بعد از «شعله‌ور» و چه اکنون بعد از «از سرنوشت»، چقدر برایتان جدی‌ است، قصد دارید ادامه بدهید؟

بازیگری برای من یک شغل جدی است و صددرصد آن را   ادامه می‌دهم.

در بازیگری چقدر از تجربیات پدر استفاده می‌کنید؟

هرجا که مشکل داشته باشم، چه در بازی چه در متن فرقی نمی‌کند، زیاد از پدر سوال می‎کنم.

آقای حیایی چقدر در انتخاب‌های شما موثر هستند؟

من خیلی از پدر سوال می‌کنم، اما او می‌گوید که تصمیم‌گیرنده خودت هستی و من فقط برای تو راهنما هستم، یعنی یک سری چیزها به تو می‌گویم و در نهایت خودت باید تصمیم نهایی را بگیری. من هم نظرش را می‌پرسم، به نظرش فکر می‌کنم و تصمیمم را می‌گیرم.

تا به حال با واکنش‌های منفی مثل این که به واسطه اسم پدر توانستید بازیگر شوید، مواجه بودید؟

هم زیاد و هم کم. یک فوتبالیست که الان دارد فوتبال بازی می‌کند، ممکن است پدرش هم فوتبالیست باشد، پدربزرگش هم فوتبالیست بوده باشد، کسی او را زیر سوال نمی‌برد. تمام شغل‌ها همین است و بازیگری هم استثنا نیست، اما خب به هرحال این موقعیتی است که برایم وجود دارد و اسم بزرگی پشت من است. نمی‌گویم از موقعیتم سوءاستفاده می‌کنم، اما استفاده می‌کنم، چون هرکس دیگری هم جای من باشد همین کار را می‌کند. سینما بچه‌بازی نیست، تهیه‌کننده نمی‌تواند میلیاردها ریسک کند و یک بازیگر را فقط به این دلیل که اسم پدرش فلان است، بیاورد.

قبل از ورود به عرصه بازیگری چطور وچقدر خودتان را برای این نوع واکنش‌ها آماده کرده بودید؟

من اصلا مشکلی ندارم، هر انسانی نظر خودش را دارد و نظر همه آن‌ها هم قابل احترام است و کاملا درک می‌کنم. من قدرت این را ندارم که بخواهم ذهنیت مردم را عوض کنم، مردم چیزی را که دوست دارند می‌بینند و من  به آن‌ها احترام می‌گذارم.

یعنی از این که در نظر منتقدان، به عنوان دارا حیایی مستقل، نه فرزند امین حیایی شناخته شوید حساس نبودید؟

من قبل از این که پسر امین حیایی باشم، دارا حیایی هستم. این را بارها به دوستانم، خانواده‌ام و کسانی که این سوال را مطرح می کنند گفته‌ام و قرار نیست چیزی این را عوض کند. یعنی اگر ۸۰ میلیون نفر بگویند پسر امین حیایی هستی، من برای خودم دارا حیایی‌ هستم و فرقی نمی‌کند.

khorasannews.com
  • 18
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش