شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۰۶ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۳۳۶۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

سام قریبیان: انگار عشق به پدرم خیانت کرده است

سام قریبیان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 «نگاهِ قریبیان در «خروج»، خودِ سینماست» آن روز که نوید محمدزاده در واکنش به اولین پوستر فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا با این عبارات از فرامرز قریبیان تمجید کرد کسی فکرش را نمی‌کرد که این بازیگر پیشکسوت با مرور خاطرات داوری سی‌ودومین دوره جشنواره فیلم فجر از سینما خداحافظی کند.

فرامرز قریبیان شامگاه جمعه ۱۸ بهمن‌ماه در نشست خبری این فیلم با اشاره به ماجرای حذف سیمرغ نوید محمدزاده به خاطر حواشی ایجاد شده برای «عصبانی نیستم» خداحافظی رسمی‌اش را از سینما اعلام کرد، تصمیمی که البته پیش از این گرفته بود و دوری ۶ ساله‌اش از سینما هم مقدمه‌ای بر این تصمیم بود. سام قریبیان در گفت‌وگویی با «ایران» درباره دلایل خداحافظی پدرش از سینما گفته است. دلایلی که به گفته او از نگرانی فرامرز قریبیان نسبت به سرنوشت عشق‌اش، سینما نشأت می‌گیرد. می‌گوید فرامرز قریبیان عشق‌اش سینماست و انگار عشق‌اش به او خیانت کرده.

اوایل خردادماه سال گذشته در پستی اینستاگرامی‌ از خداحافظی غیررسمی پدرتان از سینما خبردادید. چه اتفاقی باعث شد که بعد از ۶ سال دوری برای بازگشت دوباره ترغیب شوند.

از صحبت‌های خودشان نقل قول می‌کنم. فیلمنامه و نقش رحمت بخشی مؤلفه‌هایی داشت که ایشان را ترغیب کرد تا بازی در «خروج» را به عنوان خداحافظی رسمی از سینما قبول کنند.

در این ۶ سال پیشنهادهای زیادی داشتند اما نقش و فیلم آن چیزی نبود که ایشان را مجاب کند. بارها به من ‌گفتند که فیلم‌های روی پرده را ببین و بر اساس همین عکس و بیلبورد و اسامی بگو جای من بین کدام یک از این فیلم‌ها خالی است؟! همان‌طور که گفتند اغلب نقش‌های ماندگارشان در سینما از جمله فیلم‌های «خاک»، «گوزن‌ها»، «سفیر»، «سناتور» و... آدم‌های معترضی است که به شخصیت ایشان نزدیک‌تر است و شاید به همین دلیل نتیجه بهتری گرفته است. «خروج» هم دارای همین شاخصه‌ها بود. شخصیتی معترض و فیلمی خارج از شهر و در جاده و بیابان. این مؤلفه‌ها برای بازیگری که آرمان‌هایی برای خودش دارد جذاب است. پدر تا ۲۴ ساعت قبل از نشست خبری تصمیمی برای حضور در این نشست نداشتند هیچ وقت به عنوان بازیگر در نشست‌های جشنواره حاضر نشده‌اند چون معتقدند فیلم برای کارگردان است و او بهترین گزینه برای گفتن از فیلم است.

اما در آن ۴۸ ساعت صحبت‌هایی مبنی بر شکل گرفتن جریان‌های پشت پرده به گوش می‌رسید که ایشان لازم دیدند به نشست بیایند تا هم برخی مسائل را به زبان صریح بیان کنند و هم اعلام کنند که از این سینما دست شسته است چون غرض‌ورزی‌ها و زد و بندها برایشان قابل تحمل نیست. از جمله ماجرای لغو سیمرغ بهترین بازیگر نوید محمدزاده که در نشست خبری راجع به آن صحبت کردند. فقط جایزه ایشان نبود دو جایزه دیگر هم در این جریان عوض می‌شد. از همان ایام شاکی بودند که وقتی قرار است خودشان تصمیم بگیرند و جایزه‌ بدهند لزوم هیأت داوران چیست. چرا از اعتبار آدم‌ها هزینه می‌کنند؟ البته در آن دوره به صورت رسمی اعلام نکردند که دلیل کناره‌گیری‌شان از سینما چه بوده اما مسأله اصلی مشکل مدیریتی سینما بود.

راجع به مسائل پشت پرده شفاف‌تر توضیح دهید.

می‌گویند فیلم از آرای مردمی خارج شده اما چطور فیلمی که تا این میزان سانس فوق‌العاده داشته در لیست فیلم‌های موردپسند مخاطبان قرار نمی‌گیرد. قصدم این نیست که تهمت بزنم. فقط تیتر خبرها را کنار هم می‌چینم و جواب قانع‌کننده‌ای پیدا نمی‌کنم. در ۵ روز اول جشنواره تمام نوشته‌ها تعریف و تمجید است که البته همه آنها هم لزوماً واقعی نیستند اما آنچه محرز است در این چند روز تمام تعریف‌ها و نقدها جناحی شده است. کسی فیلم را نقد نمی‌کند. ادبیات، ادبیات نقد نیست. می‌خواهند «آتابای» را نقد کنند می‌گویند چرا فیلم به زبان ترکی است. مثل این است که به کلینت ایستوود بگویند چرا فیلم «نامه‌های ایوجیما» را به زبان ژاپنی ساخته است.

طوری نقد کنیم که صاحب اثر از نظرات منتقدان برای بهتر شدن اثر بعدی‌اش الهام بگیرد نه اینکه قید حضور در سینما را بزند. در همین ایام برآیند پسند یا نقدهای مخالف با «خروج» را که برای پدر می‌خواندم دائم سؤال می‌پرسیدند که متن را کی نوشته؟ کدام منتقد؟ گفتم که گذشت آن زمانی که منتقدها شناخته شده بودند و آنها نقد می‌نوشتند الآن هرکسی برای خودش تریبون دارد و هر چه دلش بخواهد می‌نویسد بدون هیچ اشرافی نسبت به سینما.

البته حاشیه‌های ایجاد شده در نشست‌ها را نباید به پای تمام اهالی رسانه گذاشت. خیلی از اهالی رسانه و سینمایی‌نویس‌ها نسبت به این وضعیت نقد دارند. اما آیا فضای نشست روز جمعه در تصمیم‌گیری آقای قریبیان دخیل بوده است؟

نخیر. ایشان ۶ سال پیش این تصمیم را در سکوت و طمأنینه گرفته بود. روز جمعه به نشست آمدند تا به صورت علنی آن را اعلام کنند. تا ۲۴ ساعت قبل از مراسم قصد نداشتند به نشست بیایند اما وقتی دیدند که چطور ناجوانمردانه به فیلم حمله می‌شود تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده کنند و بگویند این سینما و مدیریتی که نتایج‌اش همین نشست‌هاست باعث دلزدگی او شده است.

آقای قریبیان گفتند که به بازی در نقش‌های معترض علاقه دارند چون خودشان هم معترض هستند. این اعتراض و صراحت لهجه چقدر به نفع یا ضرر ایشان بوده است؟

معترض است چون لطمات زیادی خورده. اعتراض کرده و البته پای ضررش هم ایستاده است. در دهه ۶۰ که قانون تعیین دستمزد برای بازیگران اعمال شد و سقف دستمزد بازیگر نقش اول ۲۵۰ هزارتومان اعلام شد ایشان به عنوان سوپراستار بالاترین دستمزد را می‌گرفتند که یک میلیون تومان بود. در همان ایام خیلی‌ها این قانون را دور زدند، در قرارداد رقمی طبق قانون اعلام می‌شد اما دستمزد دریافتی بالاتر از این رقم بود. پدر مخالف این رویه بود، می‌گفت قرارداد دروغین امضاء نمی‌کنم و کسی را هم مجبور نمی‌کنم چنین دستمزدی بدهد. قیمتم را می‌گویم و آنها مختار هستند که بپذیرند یا قبول نکنند اما یک بار بابت دستمزد مورد توافق و دلخواهشان ۱۰ ماه ممنوع‌الکار شدند. دفعه دوم سر فیلم «مرگ پلنگ» بود. ایشان دو برابر زمان مقرر سر فیلم بودند و بالطبع باید دستمزد بیشتری می‌گرفتند اما ممنوع‌الکارش کردند. آقای هاشم‌پور هم همین دردسرها را داشت و قربانی مبارزه با سیستم ستاره‌سازی شد. چون فیلم‌هایشان می‌فروخت بعد از «تاراج» مجبورش کردند که پوستیژ بگذارد.

در اولین تجربه کارگردانی‌اش در «جدال در تاسوکی» به او که حضورش تضمین کننده فروش هر فیلم بود اجازه ندادند در فیلم خودش بازی کند. در نهایت هم هیأت داوری جشنواره ۶ سال پیش که آرای هیأت داوران را تغییر دادند حرفشان این بود که اگر فیلم مشکلی داشته نباید نشان‌مان می‌دادند اما حالا که داوری شده نباید مجبورمان کنند که رأی‌ها را عوض ‌کنیم. جالب اینکه نوید محمدزاده تنها کسی بود که رأی متفق‌القول و صددرصدی داوران را کسب کرد. پدرم تا آن زمان نه ملاقاتی با ایشان داشت و نه از او بازی در تئاتر و سینما دیده بود. قرار بود با «عصبانی نیستم» به سینما معرفی شود.

از اینکه می‌دید حق جوانی که برای کارش زحمت کشیده پایمال می‌شود عصبانی بود و اعتراض داشت. می‌گفت کارگردان و تهیه‌کننده حق دارد فیلمش را بیرون بکشد اما نمی‌تواند درباره داوری نشدن بازی بازیگرش تصمیم بگیرد. چنین رفتاری از بازیگران پیشکسوت برای جوانان این عرصه دلگرم کننده است. این دلگرمی را باید از خود سینما گرفت اگر نه امثال نوید محمدزاده هم از این حرفه خداحافظی می‌کنند. انصافاً نوید هم همیشه لطف داشته و بازیگر قدرشناسی است.

در متن اینستاگرامی‌تان از احساس آرامش و راحتی آقای قریبیان در چند سال دوری از سینما نوشته بودید اما خیلی‌ها معتقدند ایشان اهل سکون نیستند و دلشان با سینماست.

هنوز هم وقتی فیلم خوب می‌بینند مثل کودکی ذوق‌زده چشمانشان برق می‌زند. ته وجودش عاشق این حرفه است و دلخوری و نگرانی‌اش هم از همین عشق می‌آید.

به خاطر همین تعلق خاطر می‌توان امیدوار بود که پیشنهاد نقشی مناسب بتواند نظرشان را به بازگشت دوباره به سینما جلب کند.

من هم امیدوارم اما انگار عشق‌اش به او خیانت کرده است. عشق آقای قریبیان است. از کودکی تصمیم گرفته بازیگر شود و برای بازیگر شدن مبارزه کرده است. از سال ۱۳۴۵ وارد سینما شده؛ ۵۳ سال یک عمر است.

نرگس عاشوری

  • 10
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش