سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۲:۰۶ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۳۳۶۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

سام قریبیان: انگار عشق به پدرم خیانت کرده است

سام قریبیان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 «نگاهِ قریبیان در «خروج»، خودِ سینماست» آن روز که نوید محمدزاده در واکنش به اولین پوستر فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا با این عبارات از فرامرز قریبیان تمجید کرد کسی فکرش را نمی‌کرد که این بازیگر پیشکسوت با مرور خاطرات داوری سی‌ودومین دوره جشنواره فیلم فجر از سینما خداحافظی کند.

فرامرز قریبیان شامگاه جمعه ۱۸ بهمن‌ماه در نشست خبری این فیلم با اشاره به ماجرای حذف سیمرغ نوید محمدزاده به خاطر حواشی ایجاد شده برای «عصبانی نیستم» خداحافظی رسمی‌اش را از سینما اعلام کرد، تصمیمی که البته پیش از این گرفته بود و دوری ۶ ساله‌اش از سینما هم مقدمه‌ای بر این تصمیم بود. سام قریبیان در گفت‌وگویی با «ایران» درباره دلایل خداحافظی پدرش از سینما گفته است. دلایلی که به گفته او از نگرانی فرامرز قریبیان نسبت به سرنوشت عشق‌اش، سینما نشأت می‌گیرد. می‌گوید فرامرز قریبیان عشق‌اش سینماست و انگار عشق‌اش به او خیانت کرده.

اوایل خردادماه سال گذشته در پستی اینستاگرامی‌ از خداحافظی غیررسمی پدرتان از سینما خبردادید. چه اتفاقی باعث شد که بعد از ۶ سال دوری برای بازگشت دوباره ترغیب شوند.

از صحبت‌های خودشان نقل قول می‌کنم. فیلمنامه و نقش رحمت بخشی مؤلفه‌هایی داشت که ایشان را ترغیب کرد تا بازی در «خروج» را به عنوان خداحافظی رسمی از سینما قبول کنند.

در این ۶ سال پیشنهادهای زیادی داشتند اما نقش و فیلم آن چیزی نبود که ایشان را مجاب کند. بارها به من ‌گفتند که فیلم‌های روی پرده را ببین و بر اساس همین عکس و بیلبورد و اسامی بگو جای من بین کدام یک از این فیلم‌ها خالی است؟! همان‌طور که گفتند اغلب نقش‌های ماندگارشان در سینما از جمله فیلم‌های «خاک»، «گوزن‌ها»، «سفیر»، «سناتور» و... آدم‌های معترضی است که به شخصیت ایشان نزدیک‌تر است و شاید به همین دلیل نتیجه بهتری گرفته است. «خروج» هم دارای همین شاخصه‌ها بود. شخصیتی معترض و فیلمی خارج از شهر و در جاده و بیابان. این مؤلفه‌ها برای بازیگری که آرمان‌هایی برای خودش دارد جذاب است. پدر تا ۲۴ ساعت قبل از نشست خبری تصمیمی برای حضور در این نشست نداشتند هیچ وقت به عنوان بازیگر در نشست‌های جشنواره حاضر نشده‌اند چون معتقدند فیلم برای کارگردان است و او بهترین گزینه برای گفتن از فیلم است.

اما در آن ۴۸ ساعت صحبت‌هایی مبنی بر شکل گرفتن جریان‌های پشت پرده به گوش می‌رسید که ایشان لازم دیدند به نشست بیایند تا هم برخی مسائل را به زبان صریح بیان کنند و هم اعلام کنند که از این سینما دست شسته است چون غرض‌ورزی‌ها و زد و بندها برایشان قابل تحمل نیست. از جمله ماجرای لغو سیمرغ بهترین بازیگر نوید محمدزاده که در نشست خبری راجع به آن صحبت کردند. فقط جایزه ایشان نبود دو جایزه دیگر هم در این جریان عوض می‌شد. از همان ایام شاکی بودند که وقتی قرار است خودشان تصمیم بگیرند و جایزه‌ بدهند لزوم هیأت داوران چیست. چرا از اعتبار آدم‌ها هزینه می‌کنند؟ البته در آن دوره به صورت رسمی اعلام نکردند که دلیل کناره‌گیری‌شان از سینما چه بوده اما مسأله اصلی مشکل مدیریتی سینما بود.

راجع به مسائل پشت پرده شفاف‌تر توضیح دهید.

می‌گویند فیلم از آرای مردمی خارج شده اما چطور فیلمی که تا این میزان سانس فوق‌العاده داشته در لیست فیلم‌های موردپسند مخاطبان قرار نمی‌گیرد. قصدم این نیست که تهمت بزنم. فقط تیتر خبرها را کنار هم می‌چینم و جواب قانع‌کننده‌ای پیدا نمی‌کنم. در ۵ روز اول جشنواره تمام نوشته‌ها تعریف و تمجید است که البته همه آنها هم لزوماً واقعی نیستند اما آنچه محرز است در این چند روز تمام تعریف‌ها و نقدها جناحی شده است. کسی فیلم را نقد نمی‌کند. ادبیات، ادبیات نقد نیست. می‌خواهند «آتابای» را نقد کنند می‌گویند چرا فیلم به زبان ترکی است. مثل این است که به کلینت ایستوود بگویند چرا فیلم «نامه‌های ایوجیما» را به زبان ژاپنی ساخته است.

طوری نقد کنیم که صاحب اثر از نظرات منتقدان برای بهتر شدن اثر بعدی‌اش الهام بگیرد نه اینکه قید حضور در سینما را بزند. در همین ایام برآیند پسند یا نقدهای مخالف با «خروج» را که برای پدر می‌خواندم دائم سؤال می‌پرسیدند که متن را کی نوشته؟ کدام منتقد؟ گفتم که گذشت آن زمانی که منتقدها شناخته شده بودند و آنها نقد می‌نوشتند الآن هرکسی برای خودش تریبون دارد و هر چه دلش بخواهد می‌نویسد بدون هیچ اشرافی نسبت به سینما.

البته حاشیه‌های ایجاد شده در نشست‌ها را نباید به پای تمام اهالی رسانه گذاشت. خیلی از اهالی رسانه و سینمایی‌نویس‌ها نسبت به این وضعیت نقد دارند. اما آیا فضای نشست روز جمعه در تصمیم‌گیری آقای قریبیان دخیل بوده است؟

نخیر. ایشان ۶ سال پیش این تصمیم را در سکوت و طمأنینه گرفته بود. روز جمعه به نشست آمدند تا به صورت علنی آن را اعلام کنند. تا ۲۴ ساعت قبل از مراسم قصد نداشتند به نشست بیایند اما وقتی دیدند که چطور ناجوانمردانه به فیلم حمله می‌شود تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده کنند و بگویند این سینما و مدیریتی که نتایج‌اش همین نشست‌هاست باعث دلزدگی او شده است.

آقای قریبیان گفتند که به بازی در نقش‌های معترض علاقه دارند چون خودشان هم معترض هستند. این اعتراض و صراحت لهجه چقدر به نفع یا ضرر ایشان بوده است؟

معترض است چون لطمات زیادی خورده. اعتراض کرده و البته پای ضررش هم ایستاده است. در دهه ۶۰ که قانون تعیین دستمزد برای بازیگران اعمال شد و سقف دستمزد بازیگر نقش اول ۲۵۰ هزارتومان اعلام شد ایشان به عنوان سوپراستار بالاترین دستمزد را می‌گرفتند که یک میلیون تومان بود. در همان ایام خیلی‌ها این قانون را دور زدند، در قرارداد رقمی طبق قانون اعلام می‌شد اما دستمزد دریافتی بالاتر از این رقم بود. پدر مخالف این رویه بود، می‌گفت قرارداد دروغین امضاء نمی‌کنم و کسی را هم مجبور نمی‌کنم چنین دستمزدی بدهد. قیمتم را می‌گویم و آنها مختار هستند که بپذیرند یا قبول نکنند اما یک بار بابت دستمزد مورد توافق و دلخواهشان ۱۰ ماه ممنوع‌الکار شدند. دفعه دوم سر فیلم «مرگ پلنگ» بود. ایشان دو برابر زمان مقرر سر فیلم بودند و بالطبع باید دستمزد بیشتری می‌گرفتند اما ممنوع‌الکارش کردند. آقای هاشم‌پور هم همین دردسرها را داشت و قربانی مبارزه با سیستم ستاره‌سازی شد. چون فیلم‌هایشان می‌فروخت بعد از «تاراج» مجبورش کردند که پوستیژ بگذارد.

در اولین تجربه کارگردانی‌اش در «جدال در تاسوکی» به او که حضورش تضمین کننده فروش هر فیلم بود اجازه ندادند در فیلم خودش بازی کند. در نهایت هم هیأت داوری جشنواره ۶ سال پیش که آرای هیأت داوران را تغییر دادند حرفشان این بود که اگر فیلم مشکلی داشته نباید نشان‌مان می‌دادند اما حالا که داوری شده نباید مجبورمان کنند که رأی‌ها را عوض ‌کنیم. جالب اینکه نوید محمدزاده تنها کسی بود که رأی متفق‌القول و صددرصدی داوران را کسب کرد. پدرم تا آن زمان نه ملاقاتی با ایشان داشت و نه از او بازی در تئاتر و سینما دیده بود. قرار بود با «عصبانی نیستم» به سینما معرفی شود.

از اینکه می‌دید حق جوانی که برای کارش زحمت کشیده پایمال می‌شود عصبانی بود و اعتراض داشت. می‌گفت کارگردان و تهیه‌کننده حق دارد فیلمش را بیرون بکشد اما نمی‌تواند درباره داوری نشدن بازی بازیگرش تصمیم بگیرد. چنین رفتاری از بازیگران پیشکسوت برای جوانان این عرصه دلگرم کننده است. این دلگرمی را باید از خود سینما گرفت اگر نه امثال نوید محمدزاده هم از این حرفه خداحافظی می‌کنند. انصافاً نوید هم همیشه لطف داشته و بازیگر قدرشناسی است.

در متن اینستاگرامی‌تان از احساس آرامش و راحتی آقای قریبیان در چند سال دوری از سینما نوشته بودید اما خیلی‌ها معتقدند ایشان اهل سکون نیستند و دلشان با سینماست.

هنوز هم وقتی فیلم خوب می‌بینند مثل کودکی ذوق‌زده چشمانشان برق می‌زند. ته وجودش عاشق این حرفه است و دلخوری و نگرانی‌اش هم از همین عشق می‌آید.

به خاطر همین تعلق خاطر می‌توان امیدوار بود که پیشنهاد نقشی مناسب بتواند نظرشان را به بازگشت دوباره به سینما جلب کند.

من هم امیدوارم اما انگار عشق‌اش به او خیانت کرده است. عشق آقای قریبیان است. از کودکی تصمیم گرفته بازیگر شود و برای بازیگر شدن مبارزه کرده است. از سال ۱۳۴۵ وارد سینما شده؛ ۵۳ سال یک عمر است.

نرگس عاشوری

  • 10
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش