شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۲۱ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۱۰۳۰۰۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با محمدعلی کشاورز در آستانه ۹۰ سالگی؛ فرصت زندگی را قدر بدانیم

محمدعلی کشاورز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

۲۶ فروردین ۱۳۰۹ در محله سیچون اصفهان به دنیا آمد. پدر که خان و بزرگ و کدخدای محل بود مولود تازه را محمدعلی نامید. به خاطر موقعیت پدر همیشه خانه آنها شلوغ از رفت‌وآمدها برای حل اختلاف بود از اختلاف زن و شوهر تا ارباب و رعیتی. خاطرات خوشی که محمدعلی کشاورز از نوروز به یاد دارد متعلق به همین ازدحام دید و بازدیدهاست: «نوروز همیشه برای ما ایرانی‌ها مهم بود و پر بود از شادی و مهر و محبت.

پدرم بزرگ منطقه بود و همه اقوام، دوستان و آشنایان به منزل ما می‌آمدند. در این کنار هم بودن، به ما بچه‌ها بیشتر از بزرگترها خوش می‌گذشت.» بر مهر و محبت نوروز آن ایام تأکید دارد؛ روزهایی که بدون بحران شبیه این روزها هم مردم آستین همت بالا می‌زدند برای کمک به اهل نیاز: «روزهای پایانی هر سال به خواست پدرم هرکس هرچه در توان داشت وسط می‌گذاشت و حاصل جمع به خانواده‌های نیازمند اهدا می‌شد. پدرم می‌گفت نوروز باید برای همه خوشایند و مبارک باشد. تلاشش این بود که این خوشحالی جمعی باشد و خانواده‌های بیشتری را خوشحال کند.»

با یادی از خاطرات خوش آن روزها و همدلی و کنار هم بودن پلی می‌زند به شرایط متفاوت نوروز امسال:«تجربه بسیار عجیبی بود عید سال ۹۹. در طول سال‌های زندگیم اتفاقات و حوادث گوناگونی از جمله جنگ جهانی دوم را دیده‌ام اما شبیه این اتفاق (بحران کرونا) را به خاطر ندارم. امسال از دیدن یگانه فرزندم که قرار بود عید در کنار هم این ایام را بگذرانیم محروم شدم. این محرومیت برای من خیلی تلخ بود اما امیدوارم همه مردم دنیا با کمترین آسیب از این واقعه نجات پیدا کنند.» در روزهای قرنطینه این روزها، همچون همیشه همدم او کتاب است:«همه نزدیکان‌ می‌دانند که از قدیم اهل تماشای تلویزیون نبودم و نیستم. بیشتر وقتم را کتاب می‌خوانم البته امسال برای اولین بار سریال «پدرسالار» خودم را هم دیدم. چقدر جای همه عزیزانی که در این سریال کنار هم زندگی کردیم و دیگر در میان نیستند خالی‌ است.»

مطالعه کتاب را لذت‌بخش‌ترین سرگرمی می‌داند و این روزها کتاب‌هایی را می‌خواند که با خاطراتش تنیده‌اند. یکی از آنها کتاب شعری است که از اولین تجربه بازیگری سینمایی‌اش به یادگار مانده : «سر تولید «شب قوزی» فرخ غفاری، فروغ فرخزاد دائم به پشت صحنه فیلم می‌آمد. با پری صابری ارتباط نزدیکی داشت. در همان ایام نسخه دست‌نویس اشعارش را به من هدیه داد که بخشی از آن در قالب کتاب «مرگ من روزی» منتشر شد. اغلب کتاب شعر می‌خوانم و این کتاب هم یکی از آثاری است که اخیرا مرور کرده‌ام.»

دو کتاب دیگر هم نشان از دوره دانشکده افسری دارد. در روزهایی که تحصیل در دانشکده پزشکی ملی را رها کرده بود چون در کلاس تشریح یک‌هو پی برده بود که تحمل دیدن مرده را ندارد. بعد از انصراف از تحصیل پزشکی به خدمت سربازی رفته و علاوه بر فرهنگ شریف (نوازنده تار) با احمد محمود آشنا شده بود: « کتاب «زائری زیر باران» و «دیدار» از احمد محمود که یاد سال‌های خدمت دانشکده افسری را زنده می‌کند را هم اخیرا دوباره مطالعه کرده‌ام. کتاب تازه‌ای هم که این روزها مطالعه می‌کنم «خودآموز دیکتاتورها»ست که کتاب خوبی است. «زنان در شاهنامه» دکتر جلال خالقی مطلق هم پیشنهاد کتابی است که برای زنان کشورم دارم. به همه عزیزانم توصیه می‌کنم بیشتر کتاب بخوانند و هر چه بیشتر مطالعه کنند بیشتر به آن وابسته و علاقه‌مند می‌شوند.»

محمدعلی کشاورز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

محمدعلی کشاورز امروز ۹۰ ساله می‌شود و آرزویش هنگام برش کیک آغاز دهه نهم زندگی، طلب سلامتی و شادی برای تمام مردم ایران است:« آرزو می‌کنم‌ همه مردم ایران دل‌شان شاد باشد و به خواسته‌هایشان برسند. بیش از نیم قرن است که همیشه مورد لطف و محبت و بزرگواری همین مردم بوده‌ام، سپاسگزار محبت تک تک آنها هستم. ما بهترین مردم دنیا هستیم و در طول تاریخ ثابت کرده‌ایم که با دانش و پشتکار به هر چیزی که بخواهیم می‌رسیم. هر چه دارم را در درجه اول از استادان عزیزم می‌دانم و بعد مردم خوب سرزمینم. تا زنده هستم قدردانشان هستم.»

حرف پایانی گپ‌وگفت کوتاه او با «ایران» تأکید بر درک اهمیت زندگی است:«با ارزش‌ترین موهبت در زندگی هر فرد فرصت زندگی  و البته درست زندگی کردن است. هرگز حتی ثانیه‌ای از این فرصت برنخواهد گشت و تکرار نخواهد شد. پس قدر زندگی را بیشتر از همیشه بدانیم و از زندگی لذت ببریم.»‌

نرگس عاشوری

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
امیدوارم همیشه شاد و سالم و سرحال باشی زنده یاد
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش