شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۰۶ - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۲۰۱۵۲۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

توضیحات هادی کاظمی درباره آرات، دلیل ساخته نشدن فصل دوم «شب‌های برره» و سانسور در تلویزیون

هادی کاظمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
هادی کاظمی، یازیگر سینما و تلویزیون که شب گذشته (شنبه ۱۳ اردیبهشت)مهمان برنامه «باغ رمضان» بود درباره مسائل مختلفی از قبیل انتقادش به فصل ششم سریال «پایتخت» و رفتار پدر آرات حسینی و سختی ساختن کار برای تلویزیون صحبت کرد.

به گزارش خبرآنلاین، هادی کاظمی بازیگر که مهمان برنامه «باغ رمضان» بود، درباره واکنش‌های خود در فضای مجازی در ابتدای شیوع ویروس کرونا گفت: «خیلی قضیه جدی است، برای همه دنیا اینطور است. کل دنیا یک اتفاقی افتاد که همه درگیر شدند و قضیه خیلی مهم بود. هنوز هم هست. می‌توانیم جدی نگیریم. من هنوز هم جدی می‌گیرم. قرنطینه را رعایت کردیم. یک جاهایی گریز زدیم در طبیعت. سعی می‌کردیم جاهایی برویم که مردم نباشند.»

او در ادامه افزود: «یک کار سینمایی داشتیم پارسال با خانم مهاجر که خوشبختانه یا متاسفانه قسمت یا نصیب یا هر چه بود به خاطر کرونا تعطیل شد. برای همان کار موهایم را رنگ کردم.»

هادی کاظمی در ادامه درباره واکنش‌هایش به گرانی بنزین در فضای مجازی گفت: «همه از این اتفاق ناراحت شدند. حرف‌های من حرف همه مردم است. باید یک چیزهایی به تناسب داشته باشیم. وقتی یک چیزی گران می‌شود باید جیب مردم هم پرپول‌تر شود. تصور کنید یک چیزهایی را گران کنیم و مردم همان جایی که قبلا بودند باشند. هنوز یارانه ۴۵ هزارتومانی به مردم می‌دهیم. با این پول یک بستنی یک پفک و چیپس می‌توانی بگیری. این به کجای درد مردم می‌رسد. گرانی بنزین روی دستمزدهای ما به آن شکل تاثیر نداشته است. در همه چیزمان بی تعادلی وجود دارد.» 

بازیگر سریال‌های «شاه گوش» و «شب های برره» در ادامه بیان کرد: «برای برخی شاید اینطور باشد که برای فالوور جمع کردن خیلی کارها بکنند. نمی‌فهمم دلیل داشتن فالوور چیست. برخی دنبال حرکت‌هایی می‌گردند که چکار کنم فالوور جمع کنم.»

او همچنین درباره کودکان کار در فضای مجازی گفت: «شاید در وهله اول هر کسی برای دفاع از این کارخودش کلی دلیل بیارود. اما هیچ وقت از بچه نمی‌پرسند دوست داری اینطور دیده شوی. با غرور و خودخواهی می‌گویند چون بچه ما است دوست داریم. از بچه نمی‌پرسند دوست داری تو را بولد کنیم. بچه‌های این شکلی همه دچار آسیب می‌شوند. وقتی این بچه وارد دنیای واقعی می‌شود ممکن است تاثیرات بد روانی روی او گذاشته شود. در مورد آرات باید بگویم دم پدرش و خانواده‌اش  گرم. خیلی خفن است. من در بطن قضیه نیستم ولی فکر می‌کنم پدرش باید حواسش به خواسته‌هایش باشد. چون جایی شنیدم که پدرش می‌گفت من نگذاشتم آرات بچگی کند. به نظرم بچه‌ها باید بچگی کنند. فکر کنم باید بگذاریم این را تجربه کنند.»

این بازیگر در پاسخ به اینکه درباره پراید چه نظری داری، گفت: «پراید یعنی مرگ زودرس. همیشه به همسرم می گویم با هر سرعتی باشی همیشه یک پراید از تو جلو می زند. یکی از محصولاتی است که شاید شرکت سایپا به آن افتخار می‌کنند. اما وقتش است بریزند دور این افتخار را.»

 او درباره خوانندگی برادرانش گفت: «برادرهایم محبت دارند و یک وقت‌هایی سمانه من را تشویق می‌کند که تو هم بخوان. شاید هم روزی خواندم.»

هادی کاظمی تاکید کرد: «متاسفانه به برخی شرایط عادت کرده‌ایم و انگار بی حس شده‌ایم. یک وقت‌هایی می‌نشستیم با پدر و بزرگان و خواندن کتاب عشق و حال می‌کردیم. الان فقط گوشی شده است و به کف دستمان نگاه می‌کنیم.» 

او توضیح داد: «هنوز ویدئوهای شب‌های برره در فضای مجازی است. چند وقت پیش به سیامک انصاری می‌گفتم که هنوز هم مردم دوست دارند. شاید فضای تلویزیون آن موقع و مدیریتش تاثیرهای این شکلی داشته و البته ما بهترین نویسنده‌ها را در آن کار داشتیم. رنگ آمیزی بسیار جذابی در آن کار داشت. نویسنده‌های کار خشایار الوند، آقای برزگر، امیرمهدی ژوله، پیمان و محراب قاسمخانی و سروش صحت بودند. اکیپ بسیار خوبی بود و هنوز هم کاربرد دارد. نقدهای خوبی داشت. کلا ما ایرانی‌ها سخت می‌خندیم و الان سخت‌تر شده است.»

هادی کاظمی درباره سریال پایتخت گفت: «همه بازیگران «پایتخت» دوستانم هستند، از جمله محسن تنابنده که از قدیمی‌ترین دوستانم است. اما «پایتخت ۶» مثل «پایتخت‌های» سابق نبود. من خودم نقد داشتم. یک چیزی در این کار می‌لنگید که دلیلش را خودشان می‌دانند. ولی در کل فضای تلویزیون خیلی سخت شده است. شنیده‌ام خیلی بازیگران دیگر دوست ندارند در تلویزیون کار کنند. فضای تلویزیون چهارچوب های وحشتنا کی پیدا کرده است. «شب‌های برره ۲» قرار بود ساخته شود تا دکور زدن هم کار پیش رفت. اما نگذاشتند. چرا؟ سانسور بیشتر شده. باعث می‌شود چیزی که تو دوست داری و مردم دوست دارند بشوند اتفاق نمی‌افتد. کمدی در دنیا سه عنصر اصلی دارد. در طنزهای نوشتاری قدیمی طنزهایمان سه عنصر اصلی داشت، یکی شوخی با مذهب بود. دیگری شوخی با مسائل سیاسی بود و یکی هم شوخی با سه نقطه بود که نمی‌توانم بگویم. همه حذف شده و ما هیچ کدام را نداریم. یک سری شوخی‌های هم با شخصیت‌ها، صنف‌ها، لهجه‌ها و اشخاص را دورشان خط کشیده‌ایم. پس باید چه کنیم. در ایران کار کمدی ساختن شق القمری است. از همه چیز ممنوع هستی. کمدی بسیار کار سختی است. در دوره اخبار بد و حال بد مردم، باید حالت خوب باشد که بتوانی حال مردم را خوب کنی. جالب است من سید هستم و از یک جایی به بعد گفتند سید نمی تواند اینطور کارها را بکند. سیدهادی کاظمی را از اسمم برداشتند. از یک جایی حذف شد.»

هادی کاظمی در ادامه ضمن اشاره به اینکه پدرش روحانی است، افزود: «اولین بار به واسطه پدر عاشق سینما شدم او بسیار روشنکفر است. عاشق سینما است.  همه بازیگران را می‌شناسند. هنر را می‌شناسند. آبا اجدادی از سمت پدری همه شاعر و خطاط و خوشنویس بودند. روزی که تصمیم گرفتم وارد این عرصه شوم پدرم یک حکایتی تعریف کرد و تهش گفت فرض را بر این می‌گیریم که سینما و تلویزیون کثیف است و یک سری جاهایش سانسوری است. تو می‌توانی در چنین فضایی بروی و آنطور نباشی. یک جورهایی پدری است که خیلی به او افتخار می‌کنم. پدر مدت ۱۰ سالی است که از وقتی مادرم به آن دنیا رفت تهران را بیخیال شد و به ده اجدادی مان در آذربایجان رفته است و برای خودش در آنجا زندگی می‌کند.»

او درباره پدرش توضیح داد: «در کودکی کل اتاق را تشک پهن می‌کرد و با ما کشتی می‌گرفت. در کودکی با ما تئاتر بازی می‌کرد. مادرم هم یک کاراکتر داشت و باهم بازی می‌کردیم. نمایشنامه رادیویی اجرا می‌کردیم. قدیم‌ها پخش‌های ماشین بود. دکمه ضبط بود. یک میکروفون داشت. صدای خودم را تا چند سال پیش داشتیم. خیلی در کتاب خواندن ما کمک کرد. همیشه درست‌ترین جواب‌ها و بهترین جواب‌ها را به من می‌داد. قرار بود نقش روحانی را در کاری داشته باشم. گفتم حتما روحانی جدی خواهد بود. احساس کردم کاراکتر بابا را بازی کنم کافی است.»

او همچنین درباره دعاهایش گفت: «بنده‌ای هستم که آرزو می‌کنم همیشه مخلوق خوبی باشم. هر انسانی رسولی است و رسالتی دارد. من هم سعی می‌کنم رسالتم را داشته باشم.»

  • 15
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش