سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۲۹ - ۱۲ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۳۵۰۱
هنرهای تجسمی

گفت‌وگو با اکرم خطیبی هنرمندی که با خاک و سنگ به نگارگری ایرانی ویژگی متمایزی بخشیده است

از خاک شلمچه تا خاک غار حرا

اکرم خطیبی,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

قرارمان ظهر بود. موزه‌اش در دل کوه‌های زردبند لشگرک است.چندین تابلوی نفیسش را در آنجا گذاشته است که دیدن آنها حس خاصی به آدم می‌دهد. حسی از آشنایی عمیق انسان با خاک. خاکی از سراسر ایران از دل کوه‌های سربه فلک کشیده شرق و غرب کشور و از دامان طبیعت با رنگ‌هایی که شاید هیچ‌گاه اینگونه از طبیعت به چشم نیامده باشد اما همه برگرفته از خاک همین مرزو بوم است.

«اکرم خطیبی» تنها نگارگری است که در دنیا به این هنر شهره است. آثار او آمیزه‌ای از خاک‌های رنگی ایران است. بجز او هیچ هنرمندی در دنیا اینگونه کار نمی‌کند.

وقتی دلیلش را پرسیدم از تثبیت خاک روی بوم حرف می‌زند که کار بسیار سختی است و او توانسته با موادی که خودش درست می‌کند خاک را روی بوم تثبیت کند. طوری که هیچ‌گاه از بین نرود. تابلوهایش مثل آثار باستانی قدمت تاریخ کهن ایران را نشان می‌دهد. تابلوی معروف فردوسی برگرفته از افسانه‌سرایی فردوسی که از خاک سقف خانه فردوسی در دهکده «پاژ» درست شده است.

قرینه‌سازی نیست و به‌ صورت کلاژ درست شده است. نقش‌ها و طرح‌های روی آن از طلا، نقره، مس و خاک‌های سراسر ایران است و پشت تابلو نیز اسناد و تاریخ شاهنامه با همان خاک ترسیم شده است.این اثر آنقدر زیبا و پر رمز و راز است که یونسکو برای آن نتوانست قیمتی بگذارد.

 تابلویی که به خاطرش نشان هزاره فردوسی را از استاد دکتر «حسین طوسی‌وند» که از نوادگان فردوسی است در کنار مقبره فردوسی دریافت کرد و اخیراً آن نشان را از او سرقت کردند. حالا او بعد از ۱۶ سال می‌خواهد برخی از آثارش را از گنجینه اسناد آثار ملی پس بگیرد. گنجینه‌ای که فقط آثار دو هنرمند زن در آن نگهداری می‌شود.

یکی کتاب «پروین اعتصامی» و دیگری آثار «اکرم خطیبی». وقتی از او علت این کارش را پرسیدم گفت:«آثارش منحصر به فرد است و تأییدیه سه کشور فرانسه، انگلیس و اسپانیا دارد.گنجینه اسناد هم آثار مرا خواست و به من قول‌هایی دادند که هیچ کدامش را عملی نکردند.من به‌عنوان هنرمند هیچ‌گاه در کشورم حمایت نشدم. حالا که برای من ارزشی قائل نشدند، می‌خواهم بیشتر آثارم را بگیرم و در موزه شخصی خودم نگهداری کنم و از آنها کتابی منتشر کنم و شاید به خاطر این بی‌مهری‌ها برای همیشه از ایران بروم.»

خاص بودن تابلوهای خطیبی به خاطر این است که او از خاکی برای تابلوهایش استفاده می‌کند که آن خاک مربوط به همان اثر باشد.

 مثلاً «تابلوی ارگ بم و شهر بم که یک سال قبل از زلزله ساخته شد، با خاک بم است.» یا تابلوی زنی با لباس محلی. آنقدر رنگ‌های تابلو زیباست که اگر کسی نداند که اثر از خاک درست شده، فکر می‌کند تمام رنگ‌هایش رنگ‌آمیزی است. شال قرمز زن از خاک کرمان است و دامنش به رنگ یشمی خاک جزیره هرمز که می‌درخشد. تمام اجزای لباسش از گوشه‌ای از خاک ایران است. در حقیقت نماد زن ایرانی است. خطیبی می‌گوید: «از کودکی در همین اندیشه بودم که هر چیزی سر جای خودش باشد.»

 خاک تابلوی راه امام رضای او از مهرهای هفتصد‌ساله آستان قدس است. مهرهایی که آنها را به خاک تبدیل کرده و با آن تابلوی زیبایی از مضجع حضرت خلق کرده است و با سنگ‌های فیروزه، عقیق سرخ، سنگ یشم، طلا، نقره و برلیان آراسته است. راهش را با فیروزه به‌ نام راه فیروزه آراسته است، سنگ‌هایی که به‌گفته خودش اگر اصل نبودند با مواد تثبیت‌کننده روی تابلو از بین می‌رفتند. او می‌گوید:«با رئیس آستان قدس ۱۰ سال پیش صحبت کردم و خاک مصلای حضرت را برایم آوردند.

مهرها همه هفت تا هشت قرن در حرم استفاده ‌شده بود که همه را برایم فرستادند. نمی‌دانم چرا این خاک‌ها حس و حال خاصی به من می‌دهند و نقشه راه امام رضا را مهندس سالاری دادند. سه سال‌ طول کشید تا این اثر را خلق کردم.» او در این تابلو راهی تاریخی به تصویر کشیده است و در حقیقت جغرافیای ایران گذشته را تا عراق با خاک ترسیم کرده است.

خطیبی که نقاشی را از ۱۲ سالگی آغاز کرده است، می‌گوید: «پدرش خیام‌شناس بود و مشوق او در نقاشی و نگارگری. استادم محمدعلی دولتشاهی بود. بعدها نزد مهندس «سیحون» رفتم ایشان با پدرم آشنایی داشتند و بعد از آن هم هنر قهوه‌خانه‌ای را از استاد حسین همدانی یاد گرفتم.من برای اولین بار در ایران هنر مدرن و پسامدرن را با هنر سنتی تلفیق کردم و با نگاهی بر هنر سنتی کلاژ و پست مدرن خلق کردم.»

لوح «خلیج فارس» او اثری شاخص است. می‌گوید: «این لوح را در جواب آقای دریانورد که لوح ۵۰۰۰ ساله آثار قدیمی و ملی را در زمان احمدی‌نژاد در بندرعباس شکست، ساختم.» این لوح تاریخ ۱۲۰۰۰ ساله خلیج فارس را نشان می‌دهد که با خاک جزیره هرمز درست شده است. در بین تابلوهای خطیبی تابلویی بزرگ به چشم می‌خورد که نام شلمچه با طلا روی آن حک شده. از او در مورد این تابلو می‌پرسم و او می‌گوید:«زمانی که جنگ ایران و عراق بود در امریکا زندگی می‌کردم و اخبار دائماً صحنه‌ای از شلمچه را نشان می‌داد که خبرنگاران ماسک صورتشان را در می‌آوردند و روی صورت کودکان قرار می‌دادند اما کودکان یکی پس از دیگری می‌مردند. این صحنه تأثیر عجیبی در من گذاشت. به ایران آمدم و از مسئولان خواستم خاک شلمچه را در اختیارم بگذارند. دو سال روی این تابلو کار کردم. نمی‌دانستم که خاک شلمچه اینقدر آلوده است و اکنون به خاطر تنفس این خاک شیمیایی تنفسم با مشکل روبه‌رو شده و بیمار شده‌ام.

مدتی در بیمارستان بستری شدم و هنوز به خاطر بیماری‌ام دچار مشکل تنفسی هستم. این خاک آنقدر آلوده است که وقتی با آن کار کردم و مواد تثبیت شده روی آن ریختم به رنگ سیاه درآمد. طاقت نیاوردم ترکش‌هایی را که در خاک بود در تابلو بگذارم. حتی خاک عراق را که کنار تابلو ترسیم کردم از همان عراق آوردم.خاکی به رنگ سرخ.»

در کنار این آثار تابلوی دیگری نظرم را به خود جلب کرد. نام تابلویش غار حراست. «خطیبی» از طریق سفارت ایران در عربستان خاک سقف غار حرا را دریافت کرده و با آن این اثر را خلق کرده. او می‌گوید: «آیه‌هایش با طلاست و حالت گرافیک دارد. تمام آثارم ضد آب است. تابلوی مولانا را که نگاهی به هنر سنتی ایران دارد نیز با طلا، نقره، مس و کلاژ به‌صورت پست مدرن کار کردم.»

«خطیبی» که نشان‌ها و تقدیرنامه‌های بسیاری دریافت کرده است، در مورد آنها می‌گوید:«در برلین کتاب قصه دل نقاشی کردم و تقدیرنامه نشان سناد برلین را گرفتم. در سال ۱۹۸۳ در گالری «هیبل تئاتر» نمایشگاه سنتی برپا کردم و نشان از لیگای برلین را دریافت کردم. درایران نیز از طرف مرحوم هاشمی دعوت شدم و به ایران آمدم ونشان تشخص و منزلت زن به من اهدا شد. من دو کتاب «تمدن و فرهنگ قبل از اسلام» و «ایران کهن در ۱۲۰۰۰ سال»را پژوهش و نوشته‌ام و منتشر کرده‌ام.»

وقتی از او در مورد هنرش پرسیدم که آیا شاگرد یا شاگردانی تربیت کرده است که هنرش به نسل‌های آینده هم منتقل شود، گفت: «هنوز هنرمندی را که اهل دل باشد پیدا نکردم تا تمام اسرار و رموز کارم را به او یاد بدهم.»

iran-newspaper.com
  • 18
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش