سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۵۴ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۷۲۳۷
فیلم و سینمای ایران

گفت‌وگو با محمدحسین مهدویان، کارگردان فیلم ماجرای نیمروز

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

محمدحسین مهدویان، کارگردان فیلم ماجرای نیمروز، در یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایي ایران (خانه سینما) دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را دریافت کرد، اما هنگام دریافت جایزه‌اش، جعفر پناهی که قرار بود جایزه را روی سن به او اهدا کند، از این کار امتناع کرد. این رفتار و سایر حواشی پیش‌آمده در آن مراسم باعث شد که سراغ مهدویان برویم و در گفت‌وگویی، نظرات او را درباره این جشن و حواشی‌های به‌وجودآمده در آن جویا شویم.

 

‌از اینکه در جشن خانه سینما جایزه دریافت کردید، چه احساسی داشتید؟

طبیعتا خیلی خوشحال هستم. چون این جشن همیشه برایم مهم بوده. سومین‌بار است که از جشن انجمن منتقدان جایزه می‌گیرم.

چرا جشن انجمن منتقدان و نویسندگان برای شما اهمیت دارد؟

به‌این‌دلیل که نگاه مستقلی در این جشن حاکم است. فیلم‌ها به شکل آکادمیک داوری می‌شوند. اعضای آکادمی هم کسانی هستند که به‌طور جدی سینما را دنبال می‌کنند و از افراد درجه‌یک سینما هستند. طبیعتا همه وقت و انرژی‌شان را برای شناخت سینما صرف می‌کنند و در این مسیر به‌جد اشتغال دارند. آنها تماشاگران ویژه‌ای هم هستند.

 

در نتیجه برایند آرا و نظرات آنها قابل‌توجه است و آدم خوشحال می‌شود که از چنین جمعی جایزه بگیرد. البته پیش از این هم دوبار برای «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» تندیس گرفته بودم و حالا هم برای «ماجرای نیمروز» دیپلم افتخار دریافت کردم که احساس خوبی نسبت به این جایزه دارم. به همین دلیل شاید بیشتر از هر جایزه‌ای، جایزه «جشن منتقدان» من را خوشحال می‌کند و خداراشکر که این‌بار هم این اتفاق خوب افتاد.

‌در سینما همواره علیه فیلم‌سازی شما اعتراضاتی وجود دارد که بخشی از آن را هم علنا در این مراسم شاهد بودیم.

 

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

به طور مشخص نظرتان به رفتار جعفر پناهی که جایزه را به شما اهدا نکرد، چیست؟

ببینید فیلم‌سازی که هیچ اعتراضی به او نشود، فیلم‌ساز مؤثری نیست. درواقع فیلم‌سازی که فیلم مؤثر می‌سازد، باید منتظر هرگونه واکنشی باشد. اگر فیلمی بی‌اثر و بی‌فایده بسازید، خب دیده و درباره آن نقدی نوشته نمی‌شود و طبیعتا واکنشی هم برنمی‌انگیزد.

 

درواقع حتی کسانی که با اندیشه تو مخالف هستند به خودشان اجازه نمی‌دهند که به شما اعتراض کنند. به این علت که کارتان دیده نشده! من احساس می‌کنم بیشتر واکنش‌هایی که به من نشان داده می‌شود؛ چه مثبت و چه منفی که الحق والانصاف درباره هر سه فیلمم حجم واکنش‌های مثبت و محبتی که از سوی مردم، منتقدان و اهالی سینما ابراز شد خیلی بیشتر از اظهارات منفی بوده، بیانگر این نکته است که فیلمم مؤثر بوده، هرچند فیلم مؤثر هم با واکنش‌های منفی مواجه می‌شود که من آن را به حساب اثرگذاری فیلم می‌گذارم.

 

فیلمی که مورد توجه قرار بگیرد، مخالفان خود را وادار به واکنش می‌کند. بخشی از این اتفاقی که در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان رخ داد، به نظرم ناشی از این است که فیلم «ماجرای نیمروز» در دو جشن مستقل «جشن حافظ» و «جشن انجمن منتقدان» مورد توجه قرار گرفت و دیگر نمی‌شد در مقابلش سکوت کرد. طبیعتا برخی‌ها واکنش نشان می‌دهند و ابراز ناراحتی می‌کنند.

 

البته به طور مشخص درباره واکنش آقای پناهی باید بگویم که من با ایشان مشکل شخصی ندارم. ما که همدیگر را نمی‌شناسیم. آشنایی قبلی‌ای هم با همدیگر نداریم. درباره دلایل رفتارشان باید از خودشان پرسید. من که نمی‌توانم انگیزه‌ها و نیتشان را بفهمم و نمی‌دانم که در ذهنشان چه گذشته که تصمیم گرفتند این کار را بکنند. بااین‌حال باید بگویم که من مسبب اتفاقاتی که برای ایشان در سینما افتاده، طبیعتا نیستم.

 

اصلا اندازه این حرف‌ها نیستم. البته محسن امیریوسفی و خانم بنی‌اعتماد هم در آن مراسم بودند و این دو فیلم‌ساز نجیب و دوست‌داشتنی هم در این سال‌ها کلی تحت فشار بودند و حتی فیلمشان توقیف شده، اجازه فیلم‌سازی پیدا نکردند و حمایت نشدند. خب آنها که چنین واکنشی نشان ندادند، آیا اشتباه کردند؟ یا آقای پناهی درست‌تر از آنها تشخیص دادند؟

 

اینها سؤالاتی است که باید از خودشان پرسید، اما آنچه که خودم باید بگویم این است که بالاخره ما سرِ سفره پدر و مادر بزرگ شده‌ایم و اولین چیزهایی که یاد گرفته‌ایم این است که اگر بزرگ‌تر توی گوشمان هم بزند، همچنان احترامش را حفظ می‌کنیم. خانم میلانی هم در آن جشن مسائلی مطرح کردند. بااین‌حال، هم ایشان و هم آقای پناهی پیش‌کسوت من در سینما هستند و ترجیح می‌دهم فقط سکوت کنم.

 

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

‌یکی از اعتراضاتی که برخی از همکارانتان به شما می‌کنند این است که بودجه‌های کلان دریافت می‌کنید و از هرسو مورد حمایت قرار می‌گیرید. درحالی‌که چنین بودجه‌هایی را فیلم‌سازان مستقل نمی‌توانند دریافت کنند. واکنشتان چیست؟

دو نکته در سؤال شما وجود دارد؛ اول قسمت دوم سؤال شما را جواب می‌دهم. اینکه می‌گویید فیلم‌سازان مستقل نمی‌توانند چنین بودجه‌هایی دریافت کنند، خب از اسمشان مشخص است، چون مستقل هستند. فیلم‌ساز مستقل، بخشی از استقلالش، استقلال مالی است که باید برای پروژه‌اش مهیا کند. همه‌جای دنیا، فیلم‌سازی مستقل، مستقل از جریان اصلی سرمایه قرار می‌گیرد.

 

اگر جریان اصلی در سینمای ایران را دولتی بدانیم که طبیعتا هم‌ چنین است، خب فیلم‌ساز مستقل، خودش تصمیم گرفته که مستقل از چنین جریان و سازوکاری فیلم بسازد. این تصمیم را می‌گیرد چون که می‌خواهد از اعمال نظرات سرمایه‌گذار دوری کند. همه‌جای دنیا این‌گونه است. حتی سیستم تولید فیلم در هالیوود هم مناسبات خودش را دارد. آنجا هم اگر بخواهی فیلم مستقل بسازی، باید حساب مالی‌ات را جدا کنی.

 

اما اینکه فرمودید که همه جا مورد حمایت قرار می‌گیرید یا پول دریافت می‌کنید، باید بگویم من هر ایده و طرحی را که یا حالا به من پیشنهاد می‌شود یا خودم تصمیم می‌گیرم بسازم را ارائه می‌کنم و به اندازه خودش بودجه می‌گیرم. هیچ‌وقت بودجه غیرمتعارفی هم برای هیچ‌کدام از فیلم‌هایم نگرفته‌ام.

 

البته فیلم‌هایم، فیلم‌های ارزانی نبودند. ولی در واقع سرمایه‌ای که خرج فیلم‌هایم شده منطقی و معقول بوده. مضاف بر اینکه گفتید مورد حمایت قرار می‌گیرم. شما می‌دانید که دست‌کم سه فیلم ساخته‌ام که دو تا از فیلم‌نامه‌هایم پروانه ساخت نگرفته‌اند! یعنی چهار فیلم‌نامه به وزارت ارشاد بردم که دو تای آن پروانه ساخت نگرفت. از جمله همین فیلم‌نامه «لاتاری» که خبرهایش همه جا منتشر شد.

 

حتما می‌دانید کمترین میزان اعتماد به هر فیلم‌سازی این است که پروانه ساخت به او بدهند که همین هم از من دریغ شد و حمایتم نکردند. در نتیجه باید گفت برخی از فیلم‌ها مورد حمایت قرار می‌گیرند و برخی‌ها هم نمی‌گیرند. پس اینجا مسئله حمایت از شخص من نیست. بلکه به این معنی است که فیلمی واجد شرایط حمایت می‌شود و از آن حمایت می‌کنند و فیلم دیگر این‌گونه نیست!

 

پس درواقع شخص بنده مورد حمایت قرار نگرفته، بلکه دو فیلمم حمایت شده است. ممکن است در آینده فیلم‌هایی بسازم که اصلا مورد حمایت قرار نگیرند یا با موانعی مواجه شوند. من کارنامه عجیب‌وغریبی ندارم. در نتیجه باید صبر کرد و دید که در آینده چه اتفاقاتی برای من می‌افتد. بنابراین قضاوت‌کردن درباره من کمی زود به نظر می‌رسد.

 

‌مخالفان و موافقان فیلم‌های شما معتقدند که جدا از محتوای فیلم‌هایتان، خوشبختانه با سازوکار سینما آشنا هستید و فیلم‌سازی را می‌شناسید. با این نگاه چقدر اعتقاد به نگرش مبتنی بر فیلم‌ساز خودی و ديگری در سینمای ایران دارید؟

من شخصا فیلم‌ساز خودی و غیرخودی نمی‌شناسم. یعنی امیدوارم روزی به آنجا نرسم که چنین احساسی نسبت به فیلم‌سازان داشته باشم. ولی مثل اینکه این نگاه وجود دارد؛ چه از سوی حاکمیت و چه از طرف جمعی از فیلم‌سازان که مقابل حاکمیت هستند و به اصطلاح اپوزیسیون، روشنفکر یا هر اسمی که رویشان گذاشته‌شده، گفته می‌شوند.

 

صحبت‌هایی که خانم میلانی در جشن انجمن منتقدان کردند، نشان می‌دهد که فیلم‌ساز خودی و غیرخودی از طیف آن طرف هم وجود دارد. یعنی فرمایشات ایشان ناظر بر این بود که مثلا در جشن منتقدان باید به بعضی از فیلم‌ها توجه شود و به بعضی از فیلم‌ها توجه نشود.

 

مثلا از اینکه به «ماجرای نیمروز» توجه شده احتمالا گله‌مند بودند و حالا شاید ایشان من یا هرکسی دیگر که خطاب سخنان ایشان بود را از جانب خودشان خودی نمی‌دانستند. ولی اساسا من چه از این طرف و چه از آن طرف به این مسائل قائل نیستم.

 

معتقدم همه ما ایرانی هستیم. همه ما اشتغال به کار هنر داریم. در ارتباط مستقیم با مردم هستیم. اعتبارمان را مستقیما از مردم و هنرمان می‌گیریم. همکاریم و هم‌زبان و نقاط مشترک زیاد داریم. البته من نمی‌گویم همه یک جور فکر می‌کنند. به‌هرحال اختلاف نظر وجود دارد و اندیشه‌های آدم‌ها متفاوتند.

 

هرکسی با توجه به تجربه، دانش، تربیت و مسائلی که در زندگی خودش با آن مواجه شده به بینش و طرز فکری رسیده و مبتنی بر همان بینش فیلم می‌سازد و نمی‌توان توقع داشت که همه فیلم‌سازان مثل هم فکر کنند و فیلم بسازند. اما درنهایت همه فیلم‌سازیم و مشترکات زیادی هم داریم. به همین دلیل معتقدم نگاه خودی و غیرخودی از هرجا که نشئت گرفته یا شکل می‌گیرد، باید اصلاح شود.

 

در نهایت می‌خواهم بگویم که من و گروهی جوان که کم‌کم همه ما وارد دهه چهل زندگی‌مان می‌شویم، با عشق و علاقه از دوره‌ای شروع به ساختن فیلم‌های مستند و کوتاه کردیم. با همان عشق، علاقه و محبت وارد سینمای حرفه‌ای شدیم و فیلم می‌سازیم. عاشقانه سینما را دوست داریم.

 

فیلم ماجرای نیمروز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

علاقه‌مندیم برای مردم داستان تعریف کنیم. ولی به دلیل توجهی که به دو، سه کار اخیرمان شده، داریم وارد مسائلی می‌شویم که مسائل ما نیست. به‌زودی با دوستانم صحبت خواهم کرد و یادآوری می‌کنم که با چه انگیزه‌ها و رویکردهایی وارد سینما شدیم و قسمشان می‌دهم به رفاقتمان که تحت‌تأثیر فضای اطرافشان قرار نگیرند. دعا می‌کنم این جشن‌ها و اتفاقات یک موقع باعث نشود که راهمان را عوض کنیم.

 

از خدا درخواست می‌کنم هدفمان تغییر نکند. من همیشه از جایزه‌گرفتن و توجه خوشحال می‌شوم و خواهم شد. ولی خدا را شاهد می‌گیرم برای اینها وارد سینما نشدم. برای اینها فیلم نمی‌سازم. هیچ ادعایی ندارم و سخنم از جنس حرف‌های مزورانه نیست. حتی خیلی‌ها به من می‌گویند وقتی به تو بی‌احترامی می‌کنند، چرا باز هم احترام می‌گذاری. من هم پاسخ می‌دهم واقعا در دلم ذره‌ای کینه و حسد نسبت به هیچ‌کسی در سینما ندارم.

 

قلبم سرشار از علاقه به پیش‌کسوتان و بزرگان سینماست. یعنی وقتی کارگردانان قدیمی و پیش‌کسوت سینما را می‌بینم، واقعا وجودم پر از احترام می‌شود. به‌خصوص کارگردانانی که همیشه برایم الگو و قله‌هایی بوده‌اند که دوست داشتم در کنارشان قرار بگیرم.

 

ایشان از نظر من قابل احترام‌اند و دوست دارم همیشه برایم محترم باقی بمانند که حتما می‌مانند. حالا که این‌قدر برایشان احترام قائل هستم، بیشتر دلم می‌شکند که آنها حس خوبی به من ندارند یا مثلا احساس منفی نسبت به من دارند! فقط امیدوارم میزان حسن‌نیت، عشق و علاقه‌ای که دارم را بفهمند و درک کنند.

 

ان‌شاءالله من و دوستانم با همان روحیه‌ای که روز اول داشتیم در سینما به کارمان ادامه دهیم. هر‌چند به دلیل پیچیدگی روابط در سینما خیلی سخت است. اما دعا می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که چنین شود. البته خداوند همیشه به من کمک کرده. هر راهی را که بسته، راه دیگری برایم باز کرده است.

 

خداوند نه برای من و نه برای هیچ بنده‌ای بد نخواسته. امیدوارم همچنان خداوند برای ما خیر بخواهد و کمک کند راهمان عوض نشود.

 

فرانک آرتا

 

 

sharghdaily.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش