جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۰۸ - ۱۷ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۳۷۹۰
فیلم و سینمای ایران

تهمینه میلانی: دست ما برای ساخت فیلم درباره زنان بسته است

تهمینه میلانی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
تهمینه میلانی که این روزها فیلم «ملی و راه های نرفته اش» را روی پرده سینماها دارد، گفت که  به دلایل بسیار و در دوره‌های متفاوت، مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلم‌هایی با محوریت زنان شدند و راه مرا سد کردند. چندین فیلمنامه نوشتم که به آنها پروانه ساخت ندادند.

گفت و گو با تهمینه میلانی را درباره موضوع فیلم تازه اش با هم می خوانیم:

 

فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» خشونتی شبیه به آنچه در بچه‌های طلاق ارایه داده‌اید، دارد. انگار که جوانِ ملی و راه‌های نرفته‌اش همان کودک بچه‌های طلاق است. فیلم دو خشونت را نشان می‌دهد. انگار ما با یک نوع رفتار خشن خوب و یک رفتار خشن بد مواجه هستیم. رفتاری که خانواده ملیحه (ماهور الوند) با وی انجام می‌دهند به نظر رفتار مثبتی می‌آید تا اجازه ندهند وی با کسی ازدواج کند که اصلاً همسر ایده‌آلی نیست؟

رفتار خانواده ملی و مخالفت آنها با ازدواج او، نشان کمی از علاقه و بیشتر مخالفت با موقعیت اقتصادی و اجتماعی سیامک دارد. آنها سیامک را در شأن خود نمی‌دانند. عقاید، خواست و نیاز ملیحه در خانواده خود اهمیتی ندارد و برای همین مصلحت او درنظر گرفته می‌شود. او همانند دختران هم طبقه‌ی خودش، باید از نطرات بزرگ‌ترها اطاعت کند و وظیفه‌ی خانه‌داری را بر دوش بکشد و اگر خطایی از او سر زد، تنبیه شود.

 

ملی بدون هیچ تبحری در زندگی، قصد تغییر این شرایط را دارد، برای همین زمانی که با سیامک آشنا می‌شود، تصمیم می‌گیرد همسر او شود تا خود را از شر باید و نبایدهای خانواده و مشت و لگدی که گه‌گدار نصیبش می‌شود رهایی یابد، غافل از آنکه بیرون از خانه هم ممکن است شرایط ایده‌آل نباشد. این رفتاری است که بسیاری از زنان که در محیط‌های بسته بزرگ می‌شوند و خودباوری و اتکا به نفس کافی ندارند، از خود نشان می‌دهند. همانند نیّر که برای فرار از محیط خشن خانه، با مردی بی آزار، افسرده و کم هوش ازدواج کرده است.

 

خشونتی که خانواده مَلی و نیّر به آنها روا می‌دارند ناشی از کلیشه‌های تربیتی و تعصب کور است. مراقبت سختگیرانه از موجودی که می‌تواند آبروی خانواده را به باد بدهد! با همین منطق اورا زیر کنترل شدید قرار می‌دهند. یکی از مخاطبین اصلی این فیلم دخترانی با شرایط مَلی و نیّر است. ما به آنها هشدار می‌دهیم که که تصور نکنند که اگر با هر راهکاری از محیط تنگ خانه بگریزند، لزوماً موقعیت بهتری می‌یابند.

 

فیلم «مَلی و راههای نرفته‌اش» نمایشی است از چاله به چاه افتادن، که تنها فرد تصمیم گیرنده مقصر نیست، بلکه عوامل متعددی این موقعیت تلخ را رقم می‌زنند و در نهایت دود آن به چشم همه‌ی افراد خانواده و البته جامعه می‌رود.

                                                       در فیلم صحنه خشن نداریم

 

خشونتی که در فیلم نشان داده می‌شود بسیار آزاردهنده و عریان  است چرا به سمت این حجم از خشونت و اثرات آن رفتید؟

احتمالاً منظورتان حس خشونت و عواقب آن است، وگرنه ما در فیلم، صحنه خشن نداریم و به‌طور مستقیم خشونت را به نمایش نمی‌گذاریم.

 

فکر می‌کنم معصومیت و مظلومیت مَلی که دختری پذیرنده با سقف آرزوهای کوتاه است، این حس را در شما به وجود آورده است و این عالی است. همانطور که دیدید  ما کتک خوردن و یا ضرباتی که به بدن ظریف او فرود می‌آید را نمایش نمی‌دهیم. و فقط آثار ناشی از این رفتار خشونت آمیز به تصویر می‌کشیم. حتی درآفرینش درام هم مراقب بودیم اغراقی صورت نگیرد و به قول معروف با نمایش اشک و آه، اشک شما جاری نشود، بلکه با درک شرایط ناگزیر مَلی و شکسته شدن روح و جسم یک انسان بی‌پناه، درام شکل بگیرد و شما را به فکر وادارد و لازمه‌ی آن حس علاقه‌ی تماشاگران به شخصیت ملی بود که خوشبختانه موفق شدیم.

 

                              مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلم‌هایی با محوریت زنان شدند

 

شما بعد از ساخت فیلم بچه‌های طلاق به سمت آثار دیگری همچون «آتش‌بس» و «دو زن» گرایش پیدا کردید اما بعد از سال‌ها دوباره فیلمی را ساختید که درون‌مایه آن خشونت خانوادگی است. با توجه به اینکه برای بیشتر فیلم‌های خود پژوهش می‌کنید آیا همچنان معتقدید که مسئله خشونت خانوادگی بسیار مهم است؟

البته  فیلم‌های "دو زن"، "واکنش پنجم  و "زن زیادی" هم نمایشی از خشونت است، اما نه خشونت فیزیکی. بلکه خشونتی که ردی بر جای نمی‌گذارد. همچنین موضوع فیلم "نیمه پنهان" هم خشونت اجتماعی و سیاسی است.

به دلایل بسیار و در دوره‌های متفاوت، مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلم‌هایی با محوریت زنان شدند و راه مرا سد کردند. چندین فیلمنامه نوشتم که به آنها پروانه ساخت ندادند، به ناگزیر به علایق ثانویه روی آوردم و فیلم‌هایی همچون "سوپراستار" و "آتش‌بس"  را ساختم. البته نمی‌خواهم بگویم " آتش‌بس"ها یا "سوپراستار" را دوست ندارم. آنها فیلم‌های قابل توجهی هستند، که هم به لحاظ نگارش و هم ساخت، فیلم‌های سختی بودند  و من بسیار دوستشان دارم اما الویت من، ساخت فیلم درباره‌ی زنان است. 

 

مسائل اجتماعی یک شبه رخ نمی‌دهد و یک شبه نیز به ذهن من راه پیدا نمی‌کنند. در طول زندگی روزمره، با مطالعه کتب مختلف، رسانه‌ها، تحقیقات و تماسهایی که مردم با من می‌گیرند با مشکلات اجتماعی آشناتر می‌شوم. هر مشکل اعم از حضانت، خشونت، بدسرپرست و ... به صورت دسته‌بندی شده در کامپیوتر و البته ذهن من جای می‌گیرد. همچنین برای هر موضوعی تقریباً تحقیقات و بررسی‌های جداگانه‌ای را به صورت مکتوب و شفاهی جمع‌آوری می‌کنم. از میان این تحقیقات ناگهان قصه‌ای خودش را به من تحمیل می‌کند که نتیجه آن می‌شود فیلم دو زن یا واکنش پنجم یا فیلم‌های دیگرم.

 

فیلم "ملی و راههای نرفته‌اش" نیز از دل همین مطالعات به وجودآمد. و با آنکه به نظر دشوار می‌آمد اما مرا رها نکرد.

 

          ساخت فیلم درباره زنان خانه‌دار و نجیب سخت‌تر از ساخت فیلم درباره زنان آسیب دیده است

 

چرا دشوار؟

ساخت فیلم درباره زنان آسیب‌دیده همچون زنان معتاد، خیابانی و روسپی یا حتی یک زن کار آفرین سخت نیست، زیرا ویژگی‌های داستانی و دراماتیک دارد. اما  ساخت فیلم درباره زن خانه‌دار و زن نجیب خانه خیلی سخت است. چون این نوع زنان از لحاظ شخصیتی اوج و فرود کمی دارند.

 

ما در فیلم "مَلی و راههای نرفته‌اش" مشکلات کوچک و کمرنگ زنان خانه‌دار را کنار هم قرار داده‌ایم تا رشد پلکانی شخصیت او و خشونتی که ابعادش بزرگتر می‌شود را به نمایش بگذاریم. از توهین کلامی وقتی سیامگ او را خنگ صدا می‌زند یا می‌گوید: من عاشق چشم‌های خنگ تو هستم، همچنین قطع ارتباط با خویشان و دوستان مَلی و سرانجام خشونت فیزیکی.تا جایی که مَلی دست به شکایت می‌زند تا همسرش را خاطر خشونت فیزیکی به زندان بفرستد.

 

تا پیش از این، نوع خشونت سیامک ناپیدا بود و مدرکی به جا نمی‌ماند، اما اینبار با کبودی و شکستگی داستان تغییر می‌کند و این سؤال را به وجود می‌آورد که چرا قانونگذار برای شکستن قلب و رو ح انسان‌ها ارزشی قائل نیست؟ در ادامه با تنبیه شدن سیامک، او شکل خشونت خود را تغییر می‌دهد. اینبار با نادیده گرفتن و بی‌توجهی به مَلی که باز هم ردی به جای نمی‌ماند. معتقدیم که این نوع از خشونت که شکل پیچیده‌تری از خشونت فیزیکی دارد گرچه نمایشی نیست، اما تاثیرات بسیار مخرب‌تری دارد. همچنین خشونت‌های جاری در جامعه که ممکن است رد فیزیکی به جا نگذارد اما تأثیر مخربی دارد.

 

نگاهی به دور و بر خود بیاندازید. وقتی در خیابان،  مردی در حال رانندگی به  به زنی که رانندگی می‌کند، می‌گوید:  زنیکه چه کسی به تو گواهینامه داده؟! خشونت است. او بی‌آنکه به عواقب کلام خود فکر کند، روح زنی را که نمی‌شناسد، آزرده می‌کند.

 

                       اگر در چرخه‌ی خشونت گرفتار شوید، احتمال ناچیزی وجود دارد که از آن خلاص شوید

 

آیا خشونتگر متعلق به طبقه خاصی است؟

البته که نه. او می‌تواند باسواد یا بیسواد باشد. ثروتمند یا فقیر، مذهبی یا غیرمذهبی. حتی می‌تواند پدر خوبی باشد اما همسر خود را کتک بزند.

 

از نظر شما چرخه این خشونت هیچ راه فرار و پایانی برای کسی که اعمال خشونت می‌کند، ندارد؟

 

اگر در چرخه‌ی خشونت گرفتار شوید، احتمال ناچیزی وجود دارد که از آن خلاص شوید. مگر آنکه با آگاهی از خودتان و دلایل خشونت، قصد پایان دادن به آن را داشته باشید. خشونتی که سیامک (میلاد کی‌مرام) انجام می‌دهد از روی قصد نیست بلکه داده‌هایی که از دوران کودکی  وارد ذهن او شده؛ او را فرد خشنی بار آورده است. اگر دقت کنید در چند صحنه از فیلم، سیامک  قصد ندارد همسرش را بزند و به همین منظور  به خودزنی روی می‌آورد اما بازهم در نهایت موفق نیست و به خشونت متوسل می‌شود.

 

من با نظر آقای رییسی موافقم که اگر کسی که خشونت می‌کند، نداند که باید برای آن تاوانی بدهد، قطعاً به رفتار خشن خود ادامه می‌دهد زیرا این روش را برای خود روش درستی می‌داند.

 

                      وقتی خشونت در فرد نهادینه شود، فرد تصور می‌کند که روش او درست است

 

اما رفتار این فرد فقط در خانه خشن نیست آیا نباید چنین فردی با خود بیاندیشد که چرا این میزان خشن است؟

وقتی خشونت در فرد نهادینه شود،  فرد  تصور می‌کند که روش او  درست است و همان روش  را دنبال می‌کند. سیامک در ناخوداگاه خود روش پدر را دنبال می‌کند. او نه تنها رفتارهای خشونت‌آمیز خانواده، بلکه تمامی اعمالی که انجام می‌دهد، از  آنها یاد گرفته است. حتی تعریف عشق نیز برای وی همان تعریفی است که از پدر و مادرش آموخته است.

 

راه فرار از این چرخه خشونت بستگی مستقیم با این مساله دارد که خشونتگر چه کسی است برای حل این مشکل  چه میزان آگاه است. فرد خشن  باید  ابتدا بپذیرد که این رفتار غلط است و بخواهد  که به خود و خانواده و اصلاح رابطه با آنها کمک کند. در غیر اینصورت اگر  این مساله را یک امر عادی بداند طبیعی است که هیچ حرکت اصلاحی نخواهد داشت.

 

                                      نمی‌توان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست

 

چه میزان خشونتی که امروز در جامعه وجود دارد ریشه در مشکلات اقتصادی دارد؟

از دید من، نمی‌توان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست. اما خشونت‌های اجتماعی را چرا؟ به‌ویژه از زمانیکه فاصله‌ی طبقاتی رو به افزایش گذاشته است، خشونت در سطح شهر بسیار بیشتر دیده می‌شود. اما فراموش نباید کرد افرادی هم وجود دارند که از لحاظ شغلی و موقعیت اقتصادی مشکلات بسیاری دارند، اما به دلیل آموزه‌های درست کودکی، رفتار خوبی با جامعه و خانواده‌های خود دارند و قادرند مسائل را از هم تفکیک کنند. مثال عملی و علمی این مساله رفتاری است که ما در محیط‌های کاری و در خانواده انجام می‌دهیم.  اغلب ما در محیط کار در برابر خواست‌های گاه زورگویانه روسای خود حتی اگر دستور درستی نباشد گرچه حس بدی داریم، اما تمکین می‌کنیم و هیچ چیز نمی‌گوییم. اما ممکن است در برابر فرزند خود چنین رفتاری نداشته باشیم. یعنی در مقابل فرادست خشم خود را کنترل می‌کنیم و در مقابل فرودست آن را رها می‌کنیم. پس نتیجه می‌گیریم که گرچه احساس قابل کنترل نیست، اما خشم کاملاً قابل کنترل است. بسیاری از رفتارهای خشن اجتماعی، ریشه در مشکلات اقتصادی ندارد بلکه غالباً ریشه در تربیت نادرست و در قوانین تبعیض آمیز حقوقی دارد که غیرقابل انطباق با زندگی امروز است. وقتی قانون به شکلی کاملاً یک طرفه بیشترین حقوق را به مرد داده است و اگر حقی برای زن قائل شده است، آن را به‌صورتی طراحی کرده است که موقعیت فرادست داشته باشد، برای خشونت خط پایانی نمی‌بینم.

                                وضعیت جامعه به  صورت اتوماتیک به مرد قدرت مالکیت زن را می‌دهد

 

منظورتان چیست؟

حقوقی که قانونگدار  برای زن در ازدواج در نظر گرفته است همچون مهریه، نفقه، مسکن و ... به شکلی است که موجب  می‌شود  مرد همیشه در موقعیت فرادست قرار بگیرد. این نگرش به صورت اتوماتیک به مرد قدرت مالکیت زن را می‌دهد، چون به‌نوعی زن را می‌خرد.

 

وقتی حس مالکیت در مرد به وجود می‌آید، به خود حق می‌دهد تا همان رفتاری را بکند که پیش از این در مورد رها کردن خشم به فرزندان عرض کردم. او مالک و رییس است، پس حق دارد. البته این فقط مردها نیستند که خشن هستند بلکه ما زن خشن نیز داریم، اما نسبت آنها کمتر از مردان است. خشونتی که زنان نشان می‌دهند،  بیشتر کلامی است که موجب تحقیر مردان می‌شود.

 

در بخش هایی از فیلم به ماهواره و فضای مجازی اشاره کرده‌اید اما زیاد به تأثیر آنها نپرداختید؟

قطعا روی تربیت و رفتار اقشار خاصی تاثیر گذاشته است، اما نه به آن اندازه که رسانه‌ها و فضای مجازی و تلویزیون اعلام می‌کنند. طبعا ماهواره به تنهایی نمی‌تواند علت اصلی رفتارهای غلط باشد  اما می‌تواند تشدیدکننده باشد.

 

دوست ملی (ماهور الوند) که نقش آن را آلسا فیروزآذر بازی می‌کند به جای مبارزه با خشونت و یا فرار از آن به سمت رابطه با فردی دیگر حرکت می‌کند و به نوعی خیانت کرده است؟

معتقد نیستم که شخصیت نیر خیانت می‌کند. او زن زیبا و جوانی است که از محیط خشن و نامن خانواده‌ی خود فرار می‌کند و  همسری اختیار می‌کند که خشن نباشد. اما همسر او گرچه برایش خانه ساخته است، اما قابلیت برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی او را  ندارد. از آنجا که نیّر هم اتکا به نفس و آگاهی کافی در امور اجتماعی ندارد، در جهت پاسخ دادن به نیازهای خود، به زن و فرزند معشوقش، جفا و به‌نوعی خشونت روا می‌دارد که در عرف اجتماعی نامش خیانت است. عمل او گرچه به ‌شدت آسیب زاست، اما قابل تأمل است.

 

متاسفانه از این قبیل ارتباطات مخرب در خانواده‌هایی که تنها با یکدیگر و در یک دایره بسته معاشرت می‌کنند، به‌وفور دیده می‌شود اما عزمی وجود دارد که حرفی از آن زده نشود و این قبیل فجایع انکار شود!

 

شماره تماسی که در فیلم نشان می‌دهید و خانه امن آیا واقعا وجود دارد؟

بله واقعی است. خانه امن یک NGO است که به زنان خشونت دیده و در معرض خشونت کمک‌های حقوقی می‌کند. این مرکز توسط تعدادی از متخصصان حقوقی و روانی با هدف کمک به بهبود جامعه شکل گرفته است. این افراد، چشمداشت مالی ندارند و در جهت سلامت جامعه، مشاوره رایگان می‌دهند.

 

از آنجا که مراحعه‌کننده دیدار حضوری با این مشاوران ندارد، به‌سادگی مسائل خصوصی خود را با آنها در میان می‌گذارد و مشاوره می‌گیرد. جالب است بدانید نام آقای رییسی که در فیلم به مَلی مشاوره می‌دهد، نام حقوقدانی است از اعضای خانه امن، که با تماسی که با ایشان داشتم، مشاور حقوقی فیلمنامه شدند.

 

 

ilna.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش