سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۲۹ - ۲۳ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۵۲۳۷
فیلم و سینمای ایران

گفت‌وگو با کاوه صباغ زاده، کارگردان فیلم «ایتالیا ایتالیا» که این‌روزها اکران عمومی شده است؛

به‌دنبال حال خوب

فیلم ایتالیا ایتالیا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

کاوه صباغ‌زاده اولین فیلم خود را در ژانرکمدی، با استفاده زیاد از موسیقی و در فضایی فانتزی‌گونه جلوی دوربین برده است. فیلم از یک جهت فیلمی خانوادگی به حساب می‌آید. اولین فیلم صباغ‌زاده را پدرش مهدی صباغ‌زاده تهیه کرده است. فیلم که از ۱۲ مهرماه راهی اکران عمومی شده در هفته اول نمایش فروشی حدود ۵۰۰ میلیون تومان داشته است. 

 

به‌مناسبت نمایش این فیلم پای حرف‌های کاوه صباغ‌زاده نشستیم تا از تجربه ساخت یک کمدی موزیکال بگوید.

 

کتاب و مسئله کتابخوانی حضور پررنگی درفیلم شما دارد. چقدر مطالعه را در گسترش جهان‌بینی یک کارگردان موثر می‌دانید؟

اشاره به کتاب‌ها و کتابخوانی در «ایتالیا ایتالیا »به سلیقه و شیوه زندگی خودم برمی‌گردد. مطالعه و کتابخوانی برای من واقعا اهمیت زیادی دارد. روز خوب من، روزی است که در آن دست‌کم ۵۰ صفحه کتاب بخوانم. به‌نظرم مطالعه، فیلم دیدن و گوش دادن به موسیقی خوب به مقدار زیادی برای هر فیلمسازی واجب است.

 

فراموش نکنیم طبقه متوسط کتابخوانی داریم و تقریبا اکثر سینما‌روها از همین طبقه جامعه هستند. اگر سرانه مطالعاتی سینماگران پایین‌تر از سرانه مطالعاتی مخاطبان سینما باشد، میزان علاقه به سینما در مخاطبان کمتر و کمتر می‌شود.

فیلم‌هایمان نوآوری و قصه‌گویی استاندارد و جذابیت‌های دراماتیک و بصری‌شان را از دست می‌دهند و مخاطبان ترجیح می‌دهند فیلم‌های روز دنیا را که به‌راحتی هم دردسترس هستند، تماشا کنند.

 

 از طرف دیگر فیلمنامه را با اقتباس از داستانی از جومپا لاهیری نوشتید. چیزی که در سینمای ایران معمول نیست.

من دوست دارم فیلم اقتباسی بسازم و برای این کار لازم است زیاد کتاب بخوانم تا داستان موردنظرم را برای اقتباس پیدا کنم. همه فیلم‌های کوتاهی که ساختم هم اقتباسی بودند. به نظرم جای این نوع سینما در کشور ما خالی است. حدودا نیمی از فیلم‌های روز دنیا اقتباسی هستند.

 

این‌که در سینمای ایران کم اقتباس ادبی انجام می‌شود به‌نظرم دلیل اولش این است که تقریبا بیشتر فیلمسازان ما می‌خواهند مؤلف و اورجینال باشند، فیلمنامه‌نویس‌هایمان هم اکثرا همین را می‌خواهند. دلیل دومش هم بی‌تعارف این است که سینماگران ما زیاد کتاب نمی‌خوانند.

 

چرا؟

حالا به هر دلیلی که می‌خواهد باشد. وگرنه در میان نویسندگان ایرانی کتاب‌های فراوانی برای اقتباس در سینمای ایران وجود دارد. در میان ادبیات سایر کشورها هم داستان‌های کمی برای اقتباس نیست ولی اصولا اقتباس پروسه زمان‌بری است چون شما گاهی لازم است داستان موردنظرتان را بارها بخوانید یا حتی مجبور شوید همه آثار نویسنده موردنظرتان را بخوانید.

 

اصولا برای اقتباس لازم است کمی هم کتاب‌های مربوط به موضوع موردنظرتان را مطالعه کنید. باید مثل خالق آن اثر ادبی نسبت به متن‌تان تسلط پیدا کنید. کلا پروسه سخت و مشکلی است همخوان کردن فضای داستان خارجی با فضای اجتماعی ایران.

 

فکر می‌کنید چرا سرانه مطالعه در کشورمان تا این اندازه پایین است؟

فکر می‌کنم فناوری و فضای مجازی باعث پایین آمدن سرانه مطالعه شده؛ ضمن این‌که فشارهای اجتماعی و اقتصادی هم تا حدود زیادی موثر بوده است.

 

در سراسر فیلم این سوال برای من مطرح بود که چرا سارا بهرامی را برای نقش زن انتخاب کردید؟

به‌دلیل این‌که سارا بهرامی را از قبل می‌شناختم و می‌دانستم بازیگر درجه یکی است. فکر می‌کنم انتخاب سارا بهرامی از هر نظر درست است. مهم‌ترین خصوصیت او نداشتن چهره تراشیده و عمل کرده و تزریق کرده است. این ساده بودن باعث ایجاد همذات‌پنداری بیشتری با تماشاگر می‌شود. بیننده راحت‌تر خودش را به جای او می‌گذارد.

 

اما هنرپیشه نقش اول مرد از این المان سادگی برخوردار نیست. به این مسئله در خود فیلم هم اشاره می‌شود و یکی از شخصیت‌ها این را به حامد کمیلی می‌گوید.

من طرفدار سینمای کلاسیک هستم که در آن سینما مرد قدبلندتر و تا حدی جذاب‌تر است. در سینمای کلاسیک زن بیشتر به مرد تکیه می‌کند. تصویر مرد داستان باید قابل اعتمادتر باشد تا زن به‌عنوان تکیه‌گاه به او اطمینان کند.

 

در طول فیلم بارها این جمله از سوی کاراکترها به نادر گفته می‌شد که «حرکت کن»؛ به نوعی شخصیت‌ها در گیر فرار از منفعل بودن هستند.

فیلم درباره دست و پا زدن و فرار از پوچی و تباهی یک زندگی مشترک است. هر یک از این کاراکترها به شیوه خودش با این مسئله می‌جنگد. نادر شخصیتی آرام و خونسرد و صبور دارد. ترجیح می‌دهد صبر و تحمل کند و اجازه دهد زندگی با گذر زمان درست شود. نابودی زندگی‌اش را اطرافیانش بهتر می‌بینند و مدام به او گوشزد می‌کنند که باید کاری کند.

 

در صحنه آخر هم می‌بینیم او زندگی‌اش را در شرایطی می‌بیند که تنها راه نجاتش بیرون زدن از لاک آرامش و صبوری است. باید از آخرین سلاحش استفاده کند و سوزنی به خودش و همراهش بزند. زندگی آن‌ها باید صفر و در ادامه آپدیت شود که البته این کار نادر جواب می‌دهد. برعکس تصور برخی تماشاگران پایان فیلم نه کشتاری اتفاق می‌افتد و نه ضرب و شتمی پیش می‌آید؛ دلیلی برای آن وجود ندارد. کافی است کمی خارج از کلیشه‌های مرسوم به ذهنمان اجازه تخیل بدهیم.

 

فیلم «ایتالیا ایتالیا » می‌خواهد بدون مستقیم‌گویی به مشکلات زندگی زناشویی بپردازد. این یکی از موضوعات اصلی سینمای امروز ایران است.

قرارمان به فریاد زدن چیزی نبود. می‌خواستیم داستانی را تعریف کنیم که طبعا مفاهیمی هم در خودش داشت. برای من خیلی مهم بود لحظات عاطفی فیلم از نظر اجرای بازیگران کاملا طبیعی و به دور از تکنیک‌های رایج بازیگری باشد. حتی بیشتر از برداشت‌هایی استفاده کردیم که در آن تپق می‌زدند. هر چه طبیعی‌تر باورپذیرتر.

 

به‌عنوان کسی که طرح مسئله می‌کنید مشکل را از کجا می‌دانید؟

درمورد مسئله کاراکترهای فیلم، مشکل از پنهان‌کاری و رو بازی نکردن آن‌ها و رفتارهای خودخواهانه آن‌هاست. بعضی‌ها می‌گویند فرهنگ اعتراف که در فیلم می‌بینیم مربوط به فرهنگ ما نیست و در ایران چنین چیزی نداریم. به نظرم این‌که زن و شوهر در فیلم شبی یک ساعت از ناگفته‌ها و احساساتشان حرف بزنند اصلا چیز بدی نیست. اگر رازها و دروغ‌های‌شان را به هم نگویند پس به چه کسی باید بگویند؟ در بهترین زمان زندگی از جایی که اصلا فکرش را نمی‌کنید ضربه می‌خورید. تمام‌کردن یک رابطه ساده‌ترین کار است.

 

در فیلم «ایتالیا ایتالیا» از رنگ‌ها و موسیقی شاد استفاده زیادی کرده‌اید. در بخشی هم گریزی به فیلم‌های هندی می‌زنید و از ترانه ایتالیایی و حتی از آشپزی هم بهره می‌برید. انگار به‌دنبال این بوده‌اید که تماشاگر با یک فیلم مفرح و خوشحال روبه‌رو باشد.

به نظر من سینما باید با واقعیت فرق داشته باشد. باید به چشم و گوش مخاطب احترام گذاشت. مردم اول از همه برای سرگرمی به سینما می‌روند. فیلم باید حداقل در نگاه اول چشم بیننده را به خود جلب کند. حتی اگر فیلم تلخی می‌سازیم هم باید بیننده با حال خوب و راضی از سالن خارج شود. هدف ما هم در وهله اول این بود که حال بیننده را برای دو ساعت خوب کنیم. درواقع باید بیننده چیزی را روی پرده ببیند که برایش تجربه جدیدی باشد. چیزی که خودش در زندگی روزمره شاید فرصت یا شانس یا امکان تجربه کردنش را نداشته باشد.

 

به گروه هنر و تجربه و یکی از روزنامه‌ها هم در فیلمتان پرداختید...کمی در این مورد برایمان توضیح می‌دهید؟

شغل شخصیت «برفا» سینماست. برای باورپذیرکردن فضای شغلی او نزد مخاطب سینمایی باید از نمونه‌های واقعی استفاده می‌کردم. او باید برای اهالی سینما باورپذیر از کار در می‌آمد وگرنه ازسوی خود اهالی سینما فیلم پس‌زده می‌شد.

 

تینا جلالی

 

asemandaily.ir
  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش