دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۳۵ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۷۶۴
فیلم و سینمای ایران

مصطفی کیایی از آخرین فیلمش، چهار راه استانبول می گوید

مصطفی کیایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

چهارراه استانبول فیلمی است به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی؛ فیلمسازی که در سال‌های اخیر با ساخت فیلم‌هایی چون بعدازظهر سگی‌سگی، ضد گلوله، خط ویژه، عصر یخبندان و بارکد نوع خاصی از سینما را پی گرفته؛ که آن را می‌توان نزدیک‌ترین سینما به جریان غالب سینمای دنیا دانست. یک سینمای قصه گوی خوش ساخت و خوش بر و رو که هم استانداردهای سینما در همه جوانبش را حفظ می‌کند و هم این‌که تکیه‌اش روی تماشاگران است.

 

چهارراه استانبول ریشه در یک روز تلخ و یک ماجرای تلخ دارد. بعد از آن تراژدی عظیم آتش سوزی و سپس فروریختن ساختمان پلاسکو در زمستان‌سال گذشته، مصطفی کیایی که به تازگی کارهای اکران فیلم بارکد را تمام کرده بود، از ساخت فیلمی درباره این اتفاق تلخ خبر داد. در حقیقت شهر هنوز در تب‌وتاب آوارشدن آن ساختمان خاطره انگیز بود که کیایی عنوان کرد قصد دارد ششمین فیلم خود را با موضوع اتفاقات ساختمان پلاسکو بسازد. کیایی گفت که نام فیلمش پلاسکو خواهد بود؛ اگر چه پیش از آغاز پیش تولید این نام را به چهارراه استانبول تغییر داد. چهارراه استانبول فیلم پرستاره‌ای است.

 

فیلمی مثل دیگر فیلم‌های سازنده‌اش با حضور عوامل درجه یک جلو و پشت دوربین. بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، ماهور الوند، رعنا آزادی ور، مهدی پاکدل، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی و مسعود کرامتی گروه بازیگران چهار راه استانبول را تشکیل می‌دهند. این ترکیب پرستاره بهترین امکان را در اختیار کیایی برای درخشیدن در جشنواره فجر قرار می‌دهد. با این اوصاف چنین به نظر می‌رسد که مصطفی کیایی پس از یک‌سال غیبت در جشنواره، امسال با چهارراه استانبول می‌کوشد حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. او که به‌خصوص در سه دوره از چهار دوره اخیر با بارکد، عصر یخبندان و خط ویژه حضور موثری در جشنواره داشته؛ با چهارراه استانبول قصد دارد این تاثیرگذاری را امتداد بخشد.

 

به‌خصوص که موضوع این فیلم از این رو که داغی به بزرگی فقدان چند جوان بر دل‌ها نهاد، از یادها نرفته و هنوز داغ و خون چکان به انتظار مانده تا روایت شود؛ و این نیز فیلم مصطفی کیایی را صاحب شانس بسیار بسیار بالایی می‌کند. حتی اگر به گواهی گفته‌ها و شنیده‌ها چهارراه استانبول روایت بی‌کم‌وکاست ماجراهای ساختمان پلاسکو نباشد. در حقیقت ساختن فیلمی که قصه‌اش به یکی از مهم‌ترین اتفاقات‌سال گذشته مرتبط است مهم‌ترین نکته برای تماشای فیلم و به دیگر عبارت، مهم‌ترین عامل جذابیت این فیلم است. ترکیب بازیگران هم با آن چینش کنجکاوی برانگیزش به یاری مضمون فیلم می‌آید تا مثل ساخته‌های قبلی کیایی یکی از فیلم‌های مهم جشنواره جلوه کند. نکته اما به گفته کارگردان فیلم در این است که فیلم خارج از سوژه و قصه جذابی که دارد، سعی کرده است اتفاقات آن روز را به خوبی به تصویر بکشد. این شاید مهم‌ترین نکته درباره چهارراه استانبول باشد.

 

چهارراه استانبول اگرچه به گفته کیایی درباره پلاسکو نیست؛ اما ظاهرا قصه اصلی فیلم با اتفاق پلاسکو گره خورده و درواقع به بهانه روایت داستان فیلم، ٢٤ساعت قبل و ٢٤ساعت بعد از ماجرای پلاسکو را در فیلم می‌بینیم. فیلم روی داستان دو شخصیت به نام‌های بهمن و احد تمرکز کرده است؛ دو رفیقی که تولیدی ورشکسته‌ای در پلاسکو دارند و از دست طلبکاران و اهالی پلاسکو فراری اند. این دو که با کوهی از مشکلات مواجهند، روز حادثه، بهترین زمان برای فرارشان از دست طلبکاران می‌شود...

 

مصطفی کیایی که سابقه نشان داده فیلم‌هایش همواره شانس بسیار بالایی در آرای مردمی دارند؛ به استناد سوژه کنجکاوی برانگیز و جذاب، بازیگران سرشناس و محبوب و البته سر و شکل حرفه‌ای و خوش آب و رنگ چهارراه استانبول، این‌بار نیز برای رقابت بر سر دریافت این سیمرغ پای به جشنواره می‌گذارد. از این نظر این فیلم نیز در استای دیگر فیلم‌های کیایی قرار دارد که اولویت اصلی شان کسب سیمرغ مردمی به‌نظر می‌رسد؛ اگرچه استانداردهای بالای فیلم‌های مصطفی کیایی آنها را در بخش‌های بازیگری، کارگردانی، فیلمنامه، طراحی صحنه، لباس، جلوه‌های ویژه و تدوین نیز در زمره مدعیان اصلی جلوه می‌دهد.

 

آقای کیایی عزیز؛ ظاهرا فیلم خیلی دشواری را تمام کرده‌اید...

آن قدر که حتی نمی‌توانم درباره سختی‌های کارمان حرف بزنم. ببینید فیلم ساختن به خودی خود کار سختی است و وقتی قرار می‌شود فیلمی مثل این را بسازید که درباره یک رخداد مهم است، سختی‌های آن دو چندان هم می‌شود. یعنی در این فیلم من هم به‌عنوان بخش خصوصی تهیه‌کننده فیلم بودم و هم این‌که به نحو ناراحت کننده‌ای خیلی از ارگان‌ها رغبتی برای همکاری و همراهی نداشتند. درست است که حالا این سختی‌ها را پشت‌سر گذاشته‌ایم و فیلم آماده شده است، اما این موضوع واقعا دردناک بود که ما که مثلا قرار بود درباره یک اتفاق مهم فیلم بسازیم، اما، متاسفانه در این راه تنهای‌تنها بودیم و تقریبا هیچ ارگانی رغبت نداشت با این فیلم همکاری کند. در حقیقت تنها جایی که از چهارراه استانبول حمایت کرد، سازمان آتش نشانی بود؛ که همین جا باید ازشان تشکر کنم. آن هم البته به این دلیل بود که می‌دانستند این فیلم درباره قضیه پلاسکو است.

 

از این موضوع بگذریم که ظاهرا درد مشترک تمام کسانی است که فیلم‌هایی از این دست می‌سازند. ما که فیلم را ندیده ایم؛ اما از عکس‌هایش معلوم است که در مرحله فیلمبرداری و حتی پس تولید هم روزهای سختی داشتید...

خیلی. فیلم چه زمان فیلمبرداری و چه بعد از آن بسیار دشوار و نفسگیر بود. درواقع چه در روزهای سخت و نفس‌گیر فیلمبرداری و چه در مرحله فنی خیلی خیلی سنگین و زمان‌بر کار روزهای دشواری را گذراندیم. به‌خصوص که در کار ویژوال افکت‌های خاصی وجود دارد و باید در این جنبه کم نمی‌گذاشتیم...

 

وسواس خاصی داشتید؟

نه مسأله وسواس نبود. من اصولا در تمام فیلم‌هایم نهایت تلاشم را می‌کنم که به یک کیفیت مطلوب و دلخواه برسم؛ و این از اهمیت بالایی برای ما برخوردار است. اما نکته مهمی که در این فیلم با آن مواجه بودیم این بود که داریم درباره حادثه و اتفاقی خاص صحبت می‌کنیم که مردم خاطرات بصری خیلی قوی با آن دارند، اما اکنون این فضا موجود نیست یعنی ساختمان پلاسکو اکنون وجود ندارد. این کار ما را خیلی دشوار می‌کرد و باید کاری می‌کردیم که حداقل اگر قرار نیست به آن خاطرات بصری چیزی بیفزاییم، در قیاس با آن کمبود نداشته باشیم...

 

الان وقتی فیلم را می‌بینید؛ حداقل از جنبه همان جلوه‌های بصری احساس رضایت می‌کنید؟

باید نتیجه کار را در جشنواره دید، چون درنهایت مخاطب است که باید درباره فیلم قضاوت کند. اما در کل بازسازی یک فضای خاطره‌ای که یک زمانی بود و الان نیست، جذابیت خاص خود را داشت. یعنی هم جذاب بود و هم این‌که البته این کار ما را بسیار سخت می‌کرد. ما در تمام روزهای کارمان سعی کردیم شرایط و اتفاقات آن روز را ترسیم کنیم و البته چون هیچ چیزی از ساختمان باقی نمانده بود، ساخت و طراحی دکور بسیار سخت بود و ما فقط و فقط تلاش مان این بود که به بهترین شکل کار را پیش ببریم. اما در پاسخ شما؛ حالا که فیلم را نگاه می‌کنم می‌بینم که حداقل درباره این جنبه از کار گروه ما نمره خوبی گرفته است.

 

انتظار سیمرغ در این زمینه‌ها را دارید؟

حقیقتش من زیاد درگیر و به فکر این موضوعات نیستم. مهم‌ترین نکته برای من این است که ارتباط مناسب و ویژه‌ای با مخاطب داشته باشم. اگر هم ته دلم اشتیاق جایزه و... را هم داشته باشم، باز از الان که کسی فیلم‌ها را ندیده نمی‌شود درباره سیمرغ و نتیجه رقابت صحبت کرد. اما باید این را بگویم که تمام بچه‌ها با انرژی و احساس خاصی با ما همکاری کردند و احساس تعهد مطلوبی نسبت به فیلم داشتند. اما این‌که آیا این تلاش و تعهد در فیلم دیده خواهد شد یا نه؛ من درباره استفاده از ویژوال افکت که در فیلم‌های قبلی من کمتر دیده می‌شد، چندان تجربه‌ای ندارم و این یک مورد جدید در فیلم‌های من بود و بنابراین نمی‌توانم واکنش‌ها را پیش‌بینی کنم. اما باز هم همین قدر بگویم و تکرار کنم که گروه ویژوال افکت و طراحی صحنه ما زحمات زیادی کشیدند.

 

اصلا چه شد که خواستید درباره ساختمان پلاسکو فیلم بسازید؟

وقتی حادثه پلاسکو رخ داد و ماجراهایی که پیش آمد؛ درحال و هوای آن اتفاق به این فکر افتادم که اتفاق پلاسکو با این‌که حادثه تلخی است، اما بار دراماتیک خوبی برای تولید فیلم سینمایی دارد.

 

آن زمان کار دیگری در دست داشتید؟

بله؛ قرار بود فیلم دیگری بسازم و فیلمنامه دیگری در دست داشتم. درواقع حتی ٧٠‌درصد آن را هم نوشته بودم. اما زمانی که آن اتفاق افتاد و کل جامعه را درگیر کرد، احساس کردم جوی ایجاد شده است که همه به این موضوع توجه دارند. شرایط آن روزها طوری بود و جامعه چنان تحت‌تأثیر آن اتفاق قرار گرفته بود که شرایطی مشابه که تا این‌قدر همه گیر شده باشد به ذهن نمی‌رسید و حداقل این‌که من به یاد نداشتم که مشابه آن جو را با توجه به اهمیت اتفاق تجربه کرده باشیم. بنابراین سعی کردم قصه‌ام را براساس این اتفاق روایت کنم که بخشی از آن به حادثه فرو ریزی ساختمان پلاسکو مربوط می‌شود.

 

آیا از فیلم‌ها و عکس‌های مستند آن اتفاق که کم هم نبودند در فیلم استفاده کرده اید؟

نه اصلا. البته آن تصاویر و عکس‌ها را در اختیار داشتیم، اما از آنها فقط به‌عنوان مرجعی برای بازسازی آن روز و آن اتفاق استفاده شد. درواقع فقط و فقط برای این‌که داستان فیلم را به واقعیت نزدیک‌تر کنیم.

 

چرا؟

جای دیگری هم این را گفته ام که چهارراه استانبول درباره پلاسکو نیست و فقط قصه اصلی فیلم با اتفاق پلاسکو گره خورده است؛ یعنی که ما در این فیلم داریم قصه می‌گوییم و بنابراین چون می‌خواستیم داستان خودمان را روایت کنیم، نمی‌خواستیم از هیچ تصویر آرشیوی استفاده کنیم.

 

از کسانی که در صحنه اتفاق حضور داشتند چه؟ از آتش‌نشانان حاضر در پلاسکو هم استفاده نکرده‌اید؟

چرا؛ اتفاقا خیلی از آتش‌نشانانی که سر صحنه فیلمبرداری حضور داشتند، همان‌هایی بودند که در صحنه واقعی نیز ماموریت داشتند و این کار را برایشان خیلی دردآور کرده بود.

 

می‌توانید مهم‌ترین ویژگی چهارراه استانبول را از دید خودتان بگویید؟

این فیلم در کارنامه من ساز جداگانه‌ای نیست و من نگاهی که در فیلم‌های قبلی داشتم، این‌جا نیز آن را دنبال کرده‌ام. درواقع مثل تمام کارهایی که تا به امروز ساخته‌ام این فیلم نیز ویژگی‌های خاصی دارد که می‌تواند مخاطب را به خود جذب کند. اما از نگاه خودم مهم‌ترین نکته که زمان نوشتن سناریو و ساختن چهارراه استانبول در پی دستیابی بهش بودیم این بود که برای تماشاگرمان قصه بگوییم و این قصه را در قالب یک درام جذاب روایت کنیم. به عبارت بهتر مهم‌ترین ویژگی چهارراه استانبول این است که یک قصه سرراست تعریف می‌کند.

 

گفته‌اید فیلم تان درباره اتفاقات پلاسکو است. می‌توانید بگویید اتفاقات پلاسکو یعنی چه؟ یعنی قرار است در سینما حکایت آتش‌سوزی و آوار شدن پلاسکو را بر پرده ببینیم؟ مثل یک‌سری از فیلم‌های ژانر فاجعه؛ که فیلم با فاجعه آغاز می‌شود و بعد تلاش مثلا آتش‌نشانان و امدادگران را می‌بینیم و در پایان نیز با روشن‌شدن سرنوشت آن ساختمان فیلم به پایان می‌رسد؟

اگر آن‌طور بود و مثلا اگر محور فیلم قرار بود ساختمان پلاسکو باشد که دیگر نمی‌شد به جذابیت چندانی دست یافت. آن وقت می‌شد فیلمی درباره اتفاقی که همه تماشاگرانش از پیش انتهای داستان را می‌دانند؛ چون همه مردم می‌دانند که پلاسکو درنهایت فرو می‌ریزد. اما من در این فیلم این را بستر ماجرا قرار داده و سعی کرده‌ام قصه بگویم. به عبارت بهتر در این فیلم برایم قصه‌گویی خیلی مهم‌تر از حادثه بوده است.

 

برای آشنایی خوانندگان با حال‌وهوای فیلم درباره قصه فیلم کمی توضیح می‌دهید؟

قصه فیلم از شب قبل از پلاسکو شروع می‌شود. ما دو نفر داریم که قرار است ماجرای آنها را ببینیم. این قصه در حرکت درام با موضوع آن حادثه گره می‌خورد و به عبارت بهتر وقتی اتفاق پلاسکو رخ می‌دهد، فیلم در روند قصه‌پردازیش درباره این اتفاقات صحبت می‌کند. در حقیقت باید بگویم که نکطه مهم و دراماتیک فیلم اتفاقات پلاسکو است که بعد از این‌که آوارشدن پلاسکو رخ می‌دهد، مسیر و داستان فیلم به سمت دیگری می‌رود. درباره قصه فیلم فقط باید این را باید بگویم که ریتم و ضرباهنگ آن از تمام فیلم‌هایم بیشتر است.

 

آیا مثل چند فیلم اخیرتان در این فیلم هم‌زمان را شکسته‌اید؟ اصلا این‌گونه پاسخ دهید که آیا چهارراه استانبول ساختار کلاسیک دارد یا نه؟

روایت چهارراه استانبول خطی است. یک بار دیگر ناچارم بگویم که قصه این فیلم حادثه پلاسکو نیست، اما کاراکترهای قصه به‌هرحال درگیر آن می‌شوند. فیلم از ۲۴ساعت قبل از حادثه تا ۲۴بعد از آن را روایت می‌کند.

 

در فیلم‌های شما یکی از نکات جذاب آنها وجود رگه‌های طنزآمیزی است که باعث می‌شود تلخی موضوعات فیلم‌ها تعدیل‌شده و حس خوبی برای تماشاگران به ارمغان آورد. آیا این یکی فیلم هم لحظه‌های طنزآمیز دارد؟

من در فیلم‌هایم همیشه سعی می‌کنم یک رگه‌هایی از کمدی را درون کار بیاورم و به عبارت بهتر کارهایم کمی شوخ‌وشنگ هستند. چهارراه استامبول هم بله؛ این خصیصه را دارد و شاید در برخی از سکانس‌ها خنده‌دار باشد. اما در کل، داستان بسیار جدی‌ است.

 

وقتی داشتید سناریوی فیلم را می‌نوشتید، آیا به بازیگران خاصی در آن زمان فکر می‌کردید؟

نه؛ من هیچ‌وقت قبل از شروع فیلم و قبل از نوشتن فیلمنامه به بازیگر خاصی فکر نمی‌کنم. یعنی در فیلم‌های من کسی از قبل انتخاب نمی‌شود. اول سعی می‌کنم فیلمنامه را تمام کنم و بعد برای این‌که بخواهیم به بازیگران فکر کنیم، وقت هست.

 

چرا؟

خب هر کس به یک شکل کار می‌کند دیگر... اما من به این دلیل انتخاب بازیگران را به بعد از اتمام سناریو موکول می‌کنم که عقیده دارم اگر زمان نوشتن بازیگر خاصی مد نظرم باشد، حضور او روی نوشته من تأثیر می‌گذارد و بنابراین سعی من همیشه بر این بوده که بعد از اتمام فیلمنامه به این موضوع فکر کنم.

 

چه زمانی بازیگران این فیلم انتخاب و قطعی شدند؟

چند روز قبل از شروع پیش تولید انتخاب‌های موردنظر را انجام دادم.

 

آیا توانستید با تمام گزینه‌های ذهنی‌تان همکاری کنید؟

همین قدر بگویم که بازیگران حاضر در فیلم اکثرا انتخاب اول من بودند. البته اگر بخواهم دقیق بگویم، به غیراز یک یا دو نفر بقیه عوامل انتخاب اول و قطعی بودند.

 

در روزهایی که همه فیلمسازان در تب‌وتاب انتخاب‌شدن یا نشدن فیلم‌هاشان در جشنواره بودند، جوری صحبت می‌کردید که انگار از انتخاب فیلم تان در جشنواره مطمئن بودید. چگونه به این اطمینان رسیده بودید؟

این را که کسی نمی‌تواند بگوید مطمئن بوده یا نه؛ اما در این حد باید بگویم که برای این‌که جزو این بیست‌ودو فیلم باشم، نسبت به کارهای قبلی که انجام داده ام کار جدیدی نکرده‌ام و یا چیز جدیدی را اضافه نکرده‌ام. آثار قبلی من هم عموما مانند همین فیلم مورد توجه قرار گرفته؛ و اگر خاطرتان مانده باشد می‌توانم بگویم تمام فیلم‌هایم در جشنواره انتخاب شده و خوشبختانه مورد توجه هم قرار گرفته‌اند و اکران‌های موفقی را تجربه کرده‌اند. به‌هرحال هیأت انتخاب هم جزوی از مخاطبان محسوب می‌شوند، دیگر؛ و از این رو که من برای تماشاگر و با هدف جلب رضایت او فیلم می‌سازم، هیأت انتخاب هم رضایتش جلب شده و این فیلم را هم انتخاب کرده است. به‌طور قطع اعضای این هیأت هم با قصه و روایت فیلم ارتباط گرفته‌اند.

 

ظاهرا گفته‌اید این فیلم بهترین اثر من است. درست است؟

نه؛ این حرف را محسن کیایی‌زده است. این سلیقه اوست. اما من از طرف خودم می‌توانم بگویم که فکر می‌کنم چهارراه استانبول هیجانش از تمام فیلم‌هایم بیشتر باشد.

 

نگار باباخانی

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش