دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۲۳ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۴۶۳۶
فیلم و سینمای ایران

منیژه حکمت از فیلم جدید جاده قدیم می گوید

ابعاد مختلف و ترسناک اتفاقی چون تجاوز

منیژه حکمت,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

سال‌ها می‌شد که خبری از منیژه حکمت پشت دوربین البته به ‌عنوان کارگردان نبود. فیلمسازی که یک زمانی با نخستين فیلمش، زندان زنان، تمام توجهات را به خود جلب کرده؛ جوایز سینمایی را درو و در یکی از بزنگاه‌های تاریخی کشور وظیفه اجتماعی‌-‌سیاسی هنر را با همان نخستين فیلمش ایفا کرده بود؛ سال‌ها بود که فقط به‌ عنوان تهیه‌کننده در سینما حضور داشت و البته در این حیطه نیز بسان همیشه کارنامه‌اش موفق بود و با فیلم‌هایی مثل شهر موش‌ها و... در صدر آمارهای فروش قرار می‌گرفت.

 

منیژه حکمت اما امسال بالاخره بعد از فیلم ناموفق سه زن با فیلم جدیدی به‌ عنوان کارگردان پا به جشنواره گذاشت؛ جاده قدیم. فیلمی با یک موضوع ملتهب که خیلی‌ها امید داشتند بتواند یک‌بار دیگر خاطره زندان زنان را زنده کند؛ اما....

 

جاده قدیم درباره زنی است که در آستانه ‌سال نو مورد تعرض قرار می‌گیرد و حالا باید با زخم‌های این اتفاق روح‌تراش کنار آید؛ با دردها و تنهایی‌ها و البته روابطی که بعد از چنین آواری که بر سر می‌آید، انگار دیگر همان روابط نیستند که بودند و آدم‌های پیرامون شخص آسیب‌دیده نیز هم. منیژه حکمت در جاده قدیم می‌خواهد نقبی بزند به جامعه امروز؛ اما....

 

با این‌که جاده قدیم در سینماهای مردمی جشنواره با استقبال نسبی مواجه شده است اما متاسفانه وضع و حال سالن رسانه‌ها در زمان نمایش این فیلم چندان رو به راه نبود؛ با این‌که برخلاف حس عمومی سالن، اما، واکنش‌های رسانه‌ها درباره این فیلم به این یک‌دستی نیز نبود و می‌شود گفت جاده قدیم که در روزهای ابتدایی جشنواره اکران شد، واکنش‌های متفاوتی را به دنبال داشته که این فیلم و واکنش‌های پیامد نمایش‌اش را در گفت‌وگو با منیژه حکمت مروری دوباره داریم.

 

خانم حکمت می‌شود بگویید که چرا بعد از این همه سال جاده قدیم؟ اصلا این فیلم از کجا آغاز شد؟

ببینید این هم مثل هر فیلم دیگری که روند طبیعی زایش را پی گرفته باشد، یک لحظه مشخص شکل‌گیری ندارد و می‌توان گفت که رخدادها و مسائل شخصی و اجتماعی هر فردی وقتی در ذهن او ته‌نشین می‌شود، درنهایت به ایده‌ها و عقیده‌هایی می‌رسند که می‌شوند یک فیلمنامه، یک رمان، یک داستان، فیلم، تئاتر یا حتی یک قطعه موسیقی. درباره جاده قدیم نیز باید بگویم که ایده اولیه این فیلم تقریبا از ١٠‌سال پیش در ذهن من بود. حتی در همان ١٠‌سال پیش یک طرح ابتدایی نیز نوشته بودم و همان روزها می‌خواستم فیلمی درباره خشونت‌های جامعه و به‌خصوص مسأله تجاوز که شاید در این بین یکی از خشن‌ترین رفتارهاست، بسازم.

 

دلیل خاصی داشت که این موضوع تا این حد برایتان مهم بود؟ این را از این جهت می‌پرسم که ١٠‌سال پیش شاید این موضوع در این سینما هنوز تابو بود.

بله؛ اما به ‌هر حال باید از جایی آغاز می‌شد دیگر؛ خصوصا که به این باور رسیده بودم که جامعه به سمتی حرکت می‌کند که ما شاهد رفتارهای بشدت خشن در آن هستیم. الان هم البته این وضع و حال حاکم است و همه چیز را نباید منحصر کرد به آن ١٠سال پیش که گفتم. وقتی جامعه به این درجه از خشونت می‌رسد، این خشونت بعضا از درون پستوهای خانه‌ها به سطح جامعه می‌آید.

 

فیلمنامه را براساس پژوهش‌های اجتماعی پیش می‌بردید؟

پژوهش که زیاد داشتیم؛ اما از آن مهمتر افزوده‌شدن دانسته‌ها در روند این تحقیقات بود. درواقع در روند تحقیقات اجتماعی به این مسأله پی بردم که متاسفانه وضع بسیار خراب‌تر از آن چیزی است که من تصور می‌کردم. با این نگاه و این دستاوردها بود که شروع کردم به نوشتن فیلمنامه‌ای که هدف اولش نشان‌دادن رفتار خشونت‌آمیز در جامعه و خانواده بود. آن روزها تصمیم داشتم فیلمی بسازم که شبیه آینه باشد تا ما بتوانیم رفتار خودمان را در آن بررسی کنیم؛ اما هر چه گذشت دیدم ماجرا ابعاد دیگری نیز دارد و اینها حتی ترسناک‌تر هم هستند. در تحقیقاتی که برای نگارش فیلمنامه داشتم هر چه جلو رفتم، کم‌کم متوجه شدم آنچه که دردناک‌تر از تجاوز است، مورد قضاوت قرارگرفتن فردی است که این اتفاق برای او رخ می‌دهد؛ یعنی شخص آسیب‌دیده هم از طرف متجاوز آسیب می‌بیند و هم از سوی دیگران و حتی نزدیکانی که به طرزی بی‌رحمانه او را مورد قضاوت قرار می‌دهند.

 

وقتی ماجرایی چون تجاوز پیش می‌آید، خواه ناخواه فیلم به سمت حال و هوایی زنانه میل می‌کند. درست است که این موضوع می‌تواند قربانیانی از هر دو جنس داشته باشد، اما به‌ هر حال در فیلم شما این زن است که چنین آزاری می‌بیند و همین هم فیلم شما را حال و هوایی زنانه داده است. می‌شود بگویید دلیل اصرار و تأکید شما برای ساخت فيلم‌هاي زنانه چیست؟

ما در این کشور هشتاد ‌میلیون نفری چهل ميليون انسان داريم كه جنسيت‌شان زن است و من به‌عنوان سینماگر که امکان و تریبونی دارم، بيان مطالبات و مشكلات آنان را وظيفه خود مي‌دانم. وقتی این نکته بدیهی که نیمی از ایران و البته هر جای دیگر دنیا را زنان تشکیل می‌دهند، تبدیل به یک باور عمومی شود، آن وقت است که دیگر چنین پرسش‌هایی پیش نمی‌آید. سال‌هاست زنان جامعه ایران در بيان و مطالبه حقوق خود مشکل دارند و من به‌عنوان سینماگر آیا می‌توانم در این شرایط وظیفه‌ای به غیراز بیان این معضلات برای خودم تعریف کنم؟

 

سینمای ایران همواره در نشان‌دادن چنین مشکلاتی رو به طبقه پایین فرهنگی و یا خانواده‌های سنتی می‌پردازد که در مورد آنها موضوعی مانند پنهان‌کردن اصل مسأله توسط زن طبیعی به نظر می‌رسد؛ اما در جاده قدیم یک زن مدرن و باسواد را داریم که می‌خواهد قضیه تجاوز را با سکوت برگزار کند و از این ماجرا بگذرد و کش ندهد.

خب این چیزها به طبقه اجتماعی یا جایگاه فرهنگی آدم‌ها چندان ربطی ندارد. پنهانکاری ریشه در فرهنگ ما دارد و نمی‌شود آن را مرتبط با سنتی یا مدرن‌بودن خانواده‌ها دانست. از این‌رو که تم اصلی فیلم جاده قدیم را خودم پنهانکاری و مورد قضاوت قرار‌گرفتن می‌دانم؛ بنابراین ناچار از اتخاذ این روش بوده‌ام و البته در تحقیقات پردامنه‌مان نیز به این نتیجه رسیده بودیم.

 

به چه نتیجه‌ای؟ اصلا چرا در موارد مشابه این کتمان و نادیده‌گرفتن پیش می‌آید؟

احترام قایل‌نبودن به حریم شخصی انسان‌ها و زیر فشار قراردادن‌شان برای اتخاذ تصمیماتی که ما دوست داریم، خشونت پنهانی است که روح و روان افراد را به هم می‌ریزد. در مورد خشونت‌های آشکار چون تجاوز و تعرض و موارد مشابه دیگر نیز فرد مورد تعرض قرار‌گرفته بنا به دلایل مختلف همچون حفظ موقعیت شغلی، حفظ خانواده یا مسائل دیگر شکایت نمی‌کند. چنین رفتاری وقتی نهادینه می‌شود، باعث می‌شود فرد در برابر تعرضات بزرگتر هم سکوت کند. من به این دلیل بود که سعی کردم در جاده قدیم به این معضل بپردازم.

 

گفتید برای نوشتن فیلمنامه جاده قدیم تحقیقات پردامنه‌ای کرده‌اید؛ می‌شود کمی درباره این روند توضیح ‌دهید؟

هفت هشت‌ سال پیش بود که تحقیقات روی ساخت این فیلم را شروع کردم‌؛ البته نه این‌که تمام این هفت هشت‌ سال را در حال تحقیق درباره این فیلم بوده باشیم، نه؛ به صورت مقطعی‌ در این مدت درگیر این کار بودیم، به‌خصوص که موضوع فیلمنامه نیاز به تحقیقات دقیقی داشت‌. تحقیقات میدانی برای نگارش فیلمنامه بسیار سخت بود که البته در کنار تیمی از نویسندگان انجام پذیرفت‌. آقای مصطفی خرقه‌پوش، پوریا عالمی، نسیم خوراشایی‌زاده، شادمهر راستین و دوستان دیگری که می‌ترسم نام‌شان را از قلم بيندازم، در این راه کنارم بودند که خوشبختانه در کنار هم فیلمنامه خوبی نوشتیم‌.

 

پولاد امین

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 9
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش