دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۲۵ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۴۶۴۱
فیلم و سینمای ایران

چرا از لاتاری متنفرم؟

فیلم لاتاری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

در ٥روزی که از جشنواره گذشته؛ فیلم‌های زیادی با داشته‌های متفاوت و البته واکنش‌های گوناگون دیده‌ایم. فیلم‌هایی با طیفی از دوستداران و البته شماری مخالف؛ که این تنوع البته در ذات سینماست که نه با رکورد کار دارد و نه با تعداد گل‌های زده؛ و همه چیز را سلیقه و دانسته‌های تماشاگر روشن می‌کند.

 

بمب پیمان معادی را که با زیبایی، روند کاشت خشونت در اذهان کودکان و اشاعه خشونت را که امروز جامعه‌مان ساخته، تصویر کرده است. شعله‌ور نعمت‌الله و روایت باز هم شخصی این کارگردان را. اقتدار گام به گام فزاینده ابراهیم حاتمی‌کیا را در کارگردانی؛ و نیز فیلم استاندارد چهارراه استانبول را. نبوغ خودنمایانه هومن سیدی را و سرمایه‌سوزی امپراطور جهنم را و... خیلی‌های دیگر را نیز من ندیدم و شما دیدید و دیگران دیدند.

 

در میان تمام این فیلم‌ها، لاتاری اما چیز دیگری بود. فیلمی خوش سر و شکل که البته با هیچ متر و معیاری نمی‌توانم فیلم را دوست داشته باشم؛ و می‌گویم چرا؛ و البته خیلی زود و سریع از ماجرا می‌گذرم.

 

لاتاری فیلم روراست و صادقی نیست؛ و این مهمترین مشکل این فیلم است. مهدویان که در ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز به وضوح و روشنی گفته بود که به چه جریان و دیدگاهی وابسته است، در لاتاری فضایی غبارآلود ساخته و از این طریق سعی در گمراه‌کردن خواننده دارد تا شاید با سر و شکل یک فیلم منتقد و معترض خود را سینماگری منتقد بنمایاند. غافل از این‌که لاتاری خیلی زود و خیلی راحت مشت او را

باز می‌کند.

 

لاتاری را خیلی‌ها یک فیلم اجتماعی خوانده‌اند. فیلمی که آسیب‌های اجتماعی را فریاد زده و در روایتی که رونمایش بسیار به الگوی قیصر وابسته است، عصیان فردی را پیش‌پای قهرمانانش قرار می‌دهد. این الگوی هوشمندانه خیلی راحت می‌توانست تماشاگرش را اسیر کرده و سیمای یک فیلم منتقد و معترض اجتماعی را به لاتاری بخشد، اما هرچه روایت پیش می‌رود، نقاب از سیمای فیلم برگرفته شده و روشن می‌شود که این فیلم چرا و اصلا به چه هدفی ساخته شده است!

 

جای این یادداشت می‌خواهم داستانی از تاریخ بگویم: زمانی که فیلم قیصر اکران شد، منتقدی به نام هوشنگ کاوسی که آن زمان  در نقدی به فیلمساز توپید که چرا وقتی از خواهر قیصر هتک حرمت شده، او نمی‌رود و از پاسبان محل کمک نمی‌گیرد؟ پرویز دوایی در پاسخ نوشت که قیصر داستان مردی است که از پاسبان کمک نمی‌گیرد و آنچه کاوسی می‌خواهد، داستان فیلمی دیگر است و بد نیست که خود آقای کاوسی برود آن فیلم را بسازد. حالا به نظر می‌رسد بعد از نیم‌قرن روح مرحوم کاوسی در وجود جناب مهدویان حلول کرده و او رفته و آن فیلم را ساخته؛ درباره پسری که وقتی نامزدش مورد هتک حرمت قرار گرفته و خودکشی می‌کند، چون برادری به نام فرمان ندارد، یکی از هزاران حاج کاظم بیکار نشسته را برداشته و می‌رود و آن‌جا با کمک یکی دیگر از همان حاج کاظم‌ها که حالا اطلاعاتی شده، دخل یارو متجاوز را آورده و سربلند به کشور بازمی‌گردند. بله؛ قیصر به روایت محمدحسین مهدویان این شکلی می‌شود! نشان می‌دهد که حاج کاظم برای دفاع از ناموس ایرانی به خارج از کشور می‌رود، اما نشان نمی‌دهد که چرا دختر مجبور شده است از کشور خودش برود؟ چرا این مهاجرت روز‌به‌روز بیشتر می‌شود؟ آیا این مدافعان ناموس که مهدویان نشان می‌دهد، در این زمینه نقشی ندارند؟

 

به این دلیل است که حتی فیلمی سفارشی مانند ماجرای نیمروز را صادق‌تر از لاتاری می‌دانم. آن به وضوح می‌گفت، دوربینش را در کدام اردوگاه کاشته؛ اما این یکی ظاهر و شکل و قیافه منتقد می‌گیرد، اما در میدان عمل کمبودها را توجیه می‌کند. حتی در جایی هم وقتی به ظاهر در اردوگاه مردم قرار گرفته و از قول مامور امنیتی گفته‌ای به این مضمون می‌گوید که بله ما اشتباه کردیم و حالا بند را آب داده‌ایم؛ با رفتار و سر و شکلی که مهدویان از آن کاراکتر ترسیم کرده، پیداست که منظور نمی‌تواند این باشد که رفتارهای آن طیف در این ٤٠‌سال اشتباه بوده؛ بلکه آشکارا آن کاراکتر خود را و فیلم هم دارد. آن طیف را ملامت می‌کند که چرا زودتر و بیشتر از این سختگیری به خرج داده نشد تا امروز این آسیب‌ها را در اجتماع نبینیم؛ و این جنبه دردناک ماجرای نقاب انتقاد است که سازنده فیلم ماجرای نیمروز به چهره زده است.

 

پی‌نوشت ١: سال‌ها پیش وقتی دستیار سابق مسعود کیمیایی، کینه‌توزانه شایعه‌ای درباره ارتباط او با نهادی امنیتی را رسانه‌ای کرد؛ این فیلمساز کهنه‌کار به جایی رسید که بیراه نیست بگویم شاید هم فکر خودکشی به سرش زده بود. او تمام هستی و بود هنرمندانه‌اش را با آن شایعه بر باد می‌دید؛ و برای همین هم هست که با این‌که نزدیک به ٢٠‌سال از آن روزها می‌گذرد، اما کیمیایی هرجا گیر آورده، از خود دفاع کرده و آن شایعه را رد کرده است.شما این رفتار روشنفکری دهه چهلی را قیاس کنید با جوانان تازه فیلمسازشده‌ای که با افتخار همان نهاد به‌عنوان سرمایه‌گذار بهره برده، برایشان فیلم ساخته و در ادامه هم چهره منتقد به خود می‌گیرند.

 

پی‌نوشت ٢: نمی‌دانم چرا لاتاری را دیدم، مدام داشتم به آن روزی فکر می‌کردم که جعفر پناهی از دادن جایزه به محمدحسین مهدویان خودداری کرد.

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش