دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۴۰ - ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۰۶۴۴
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم «درساژ»؛

پویا بادکوبه سراغ زخم کهنه اخلاق در جامعه متوسط ایران رفت

فیلم درساژ,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

نگار مقدم به نحوی از پس ایفای نقش بر‌می‌آید که گویی همه ویژگی‌های شخصیتی گلسا را در خود دارد

 

بادکوبه سراغ موضوعی حساس در جامعه متوسط ایرانی رفته و بادست گذاشتن بر زخم کهنه اخلاق در این طبقه ، بخشی از چرک جمع شده زیر زخم

 

را خالی می‌کند؛ اینکه جامعه ما با چه سرعتی با همکاری همه اعضا پدر، مادر، رییس و بقیه در حال غرق و دفن همه ارزش‌های اخلاقی است

 

فیلم بادکوبه اثری متهور، لجام‌گسیخته و دور از عقل معاش است. دور از عقل معاش، ترکیبی است ایهام‌دار که نخست به رفتار شخصیت اصلی فیلم گلسا منتسب است که در بازی زندگی هرجا که منفعت و مصلحت خود و اطرافیانش در برابر اخلاق و عدالت قرار می‌گیرد ،حاضر به زیرپاگذاشتن اخلاقیات نمی‌شود

 

اولین فیلم بادکوبه، اثری متهور، لجام‌گسیخته و دور از عقل معاش است. دور از عقل معاش، ترکیبی است ایهام‌دار که نخست به رفتار شخصیت اصلی فیلم (گلسا) منتسب است که در بازی زندگی هرجا که منفعت و مصلحت خود و اطرافیانش در برابر اخلاق و عدالت قرار می‌گیرد، حاضر به زیرپاگذاشتن اخلاقیات نمی‌شود، حتی اگر به قیمت سختی و نابودی منافع خویش تمام شود و در وهله بعد به کلیت فیلم ارتباط دارد.

 

بدین معنی که فیلم براساس فروش در گیشه ساخته نشده است و هدفی ‌مهم‌تر برای خود درنظر دارد. از این جهت می‌توان فیلم و نیت سازندگانش را مماس بر شخصیت اصلی که رفتاری دور از عقل معاش دارد به‌حساب آورد. فیلم درباره یک دختر نوجوان(گلسا) از خانواده‌‌ای در حال تقلا برای نزدیک شدن به طبقه متوسط است که در اطراف تهران زندگی می‌کنند.

 

پدر و مادر خانواده با بازی علی مصفا و شبنم مقدمی، رابطه‌‌شان باهم سرد است و به طور کلی اعضای این خانواده‌ سه نفره هیچ دیالوگی جز امور ضروری باهم ندارند.

 

نارضایتی پدر و مادر از وضعیت بد مالی و اقتصادی ناشی می‌شود که بعد از کلی دست‌و‌پازدن و جمع‌کردن پول با سرمایه‌گذاری در بخش مسکن با کلاهبرداری سازندگان آپارتمان‌های نوساز مواجه‌ شده‌اند که اتفاقا کارشان تحت لوای قانون نیز هست؛ چرا که در قرارداد بندهایی برای آن گنجانده شده است. گلسا به همراه دوستان همسن‌وسالش تصمیمی دیوانه‌وار می‌گیرند که دست به سرقت به یک سوپر مارکت بزنند.

 

داستان فیلم از جایی شروع می‌شود که آن‌ها یادشان رفته فیلم دوربین مدار بسته را با خود بیاورند. در نزاع اولیه بین آن‌ها توازن قوا برا اساس قدرت اقتصادی است و امیر که بچه پولدار جمع است، از موضع قدرت به همه دستور می‌دهد و بعد از شانه‌خالی کردن همگی از آوردن فیلم، این وظیفه را بعد از خشونتی فیزیکی و به‌زور به گلسا می‌سپارند. ساختار روایی و شالوده اصلی داستان بر تصمیم گلسا بنا شده است. زمانی‌که گلسا بعد از دیدن رفتار دوستان نزدیک خود تصمیم می‌گیرد که راه شخصی و فردی خود را برود و دربرابر اصرار دوستان، خانواده و فشار و تهدید پدر متمول امیر حاضر به دادن فیلم دوربین مدار بسته به‌ آن‌ها نمی‌شود.

 

بادکوبه سراغ موضوعی حساس در جامعه متوسط ایرانی رفته و بادست گذاشتن بر زخم کهنه اخلاق در این طبقه ، بخشی از چرک جمع شده زیر زخم را خالی می‌کند. اینکه جامعه ما با چه سرعتی با همکاری همه اعضا پدر، مادر، رییس و بقیه در حال غرق و دفن همه ارزش‌های اخلاقی است. اخلاقیاتی که مدام با پول خریداری می‌شود و تنها سد دربرابرش گلساست.

 

گلسا از همه طرف زیر فشار است. ابتدا از طرف دوستان با طرد کردنش، سپس از طرف خانواده با گرفتن موبایل و پول و محدود کردنش و درنهایت از طرف پدر امیر که به محل کار گلسا رفته و با خریدن «الوند» اسب مورد علاقه گلسا با قیمتی بیشتر از قیمت واقعی‌اش، اجازه تردد در باشگاه سوارکاری و دیدن الوند را از او سلب می‌کند. پدر امیر با پیشنهاد جبران ضرر و زیان مالی خانواده گلسا در سرمایه‌گذاری، آپارتمان آن‌ها را هم می‌خرد. واقعیت تلخی که در فیلم پنهان است به‌حراج گذاشتن ارزش‌هایی است که خانواده گلسا برای فرار یا بالا بردن طبقه اقتصادی خود به آن تن می‌دهند. گویی تنها راه نجات طبقات اقتصادی فرودست قربانی کردن اخلاق است.

 

در این میان گلسا تنهاست و جز میلاد کارگر باشگاه کسی حاضر به کمک‌كردن به او نمی‌شود. حامد رجبی با چیدن آرام آرام وقایع به نحوی مواد داستانی را کنار هم قرار می‌دهد که سیر و تطور گلسا و واکنش‌های اطرافیانش آن‌چنان روندی نامحسوس و طبیعی طی می‌کند که مخاطب به‌آرامی در دل ماجرا قرار می‌‌گیرد. همچنین داستان درجزییات مصر است که منطبق بر مابه‌ازای خارجی، باورپذیر باشد.

 

کلیت منسجم و یکدست داستان سبب می‌شود از تماشای فیلمی که مماس با رئالیته دنیای خارجش است، لذت ببریم. رجبی پیشتر با «پرویز» ، «پریدن از ارتفاع کم» مهارت ستودنی خود را در نگارش نوعی سینمای «آزار» و مازوخیستی نشان داده بود و «درساژ» برای رجبی به‌نوعی گام برداشتن در مسیری است که از ابتدا دغدغه خود قرار داده و همچنان به ما ثابت می‌کند که فیلمنامه‌های او از پتانسیل بالایی برای «فیلم جدی» شدن برخوردار هستند.

 

نگار مقدم به نحوی از پس ایفای نقش بر‌می‌آید که گویی همه ویژگی‌های شخصیتی گلسا را در خود دارد. اجرای نقش گلسا، ترکیبی از ویژگی‌های متتاقض است. ویژگی‌هایی چون فروخوردن خشم، طغیان درونی در لفافه آرامش، صبوری و جدیت اما شیوه کارگردانی پویا بادکوبه به‌نحوی است که به سیر منطقی حوادث خللی وارد نکند و در‌واقع دکوپاژی متناسب با محتوایش داشته باشد، بی‌آنکه سعی بر دیده شدن و محسوس بودن بکند.

 

نام فیلم «درساژ» برگرفته از اسب‌هایی است که برای حرکات نمایشی و عبور از موانع تربیت می‌شوند و برای سوارکاری غیر آن مناسب نیستند. درواقع انتخاب هوشمندانه نام تنها کاربردی که دارد، کنایه‌ای‌ است به تنها مسیر جهنمی پیش‌روی طبقات اقتصادی فرودست که در داستان فیلم جاری است؛ فروختن اخلاق برای فرار از وضعیت موجود. «درساژ»، فیلمی خوش‌ساخت و دیدنی است که ارزش دیده شدن و بحث و فحص دارد.

 

حسام نصیری

 

 

 

ghanoondaily.ir
  • 18
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش