شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۴ - ۰۷ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۱۷۸۳
فیلم و سینمای ایران

بررسی فیلم «سوفی و دیوانه» به کارگردانی مهدی کرم‌پور/ روایت بی‌عاری در یک ضدفیلم گیج‌وگنگ

به‌آفرید غفاریان و امیر جعفری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

این روزها فیلم سینمایی «سوفی و دیوانه» به نویسندگی مهدی کرم‌پور و مهدی سجاده‌چی، کارگردانی مهدی کرم‌پور و بازی امیر جعفری، به‌آفرید غفاریان، محمدرضا شریفی‌‌نیا، سیامک صفری، الهه حصاری، سعید امیرسلیمانی و رضا یزدانی اکران شده است. پرسش اساسی درباره این فیلم در ابتدا این است که چه ژانر و سبکی را دنبال می‌کند و در کل آیا چنین داستانی تجربی است یا همان جریان اصلی سینمای تجاری ایران را طی می‌کند؟ 

 

 یک نکته را می‌توان در ابتدای امر درباره این فیلم بیان کرد؛ این که جای «سوفی و دیوانه» در بین اکران عمومی نیست و شاید گروه سینمایی «هنر و تجربه» بهترین محل برای نمایش آن باشد. شاید هم به طور کلی باید از خیر دیدن آن گذشت به خاطر اینکه اعصاب فولادی را طلب می‌کند.

 

تهران‌گردی، بی‌عاری و بی‌خردی

در ابتدا، برای نشانه‌شناسی فیلم «سوفی و دیوانه» باید به اسم آن توجه کنیم. سوفی به چه معناست؟ دیوانه به چه معناست و این دوگانه در ارتباط با هم چه معانی صریح و ضمنی دارند؟

 

سوفی به معنای حکمت و خرد است. معادل فارسی سوفیا هم حکیمه می‌شود. ابوریحان بیرونی و تابعین وی می‌گویند که «صوفی» از «سوف» که کلمه یونانی است گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است. آنها واژه سوف را به معنای دانش در نظر می‌گیرند که وارد زبان عربی شد و سپس سین تبدیل به صاد شده است. با این حساب صوفی یعنی دانشمند. این گروه فکری اعتقاد دارند که صوفی‌ و تصوف‌ ماخوذ از کلمه‌ یونانی‌ «سوفیا، سوفوس‌» و «تئوسوفیا» است‌ که‌ به‌ معنی‌ حکمت‌، حکیم‌ و عرفان‌ است‌. منتقدان این معنا هم می‌گویند که «سوفیا» در کابرد یونانی‌، همچون‌ ترجمه‌اش‌ «حکمت‌»، بیشتر مربوط‌ به‌ طبیعیات‌ و طب بود، نه‌ الهیّات‌ و معرفت‌ باطنی‌. 

 

دیوانه هم به کسی گفته می‌شود که «دیو» زده‌ است. درواقع، منسوب به دیو و جن است، کسی که ضد فرزانگی است. به طور کاربردی در زندگی روزمره، افراد «لایعقل» و «عقل‌پریش» را با عنوان دیوانه صدا می‌کنند. مجنون هم به کسی می‌گویند که جن‌زده است. در فیلم «سوفی و دیوانه» دو شخصیت امیر و سوفی به عنوان دیوانه و حکیم تشکیل یک دوگانه بنیادی را داده‌اند که در سرتاسر فیلم هم این «تفاوت» به تصویر کشیده می‌شود. تصویری دم‌دستی و سطحی از مفاهیم مختلف که آنچنان کشدار و زجرآور است که آن سرش ناپیداست.

 

این فیلم درباره تقابل دو ساحت شخصیتی متضاد است. «امیر» (امیر جعفری) نماد مردهای ضعیف و در عین حال خشن و «سوفی» (به‌آفرید غفاریان) هم نماد ظرافت زنانه و در عین حال قدرتمند است. امیر، پدری است که مرگ فرزند خود را انکار کرده و زندگی خانوادگی و همسر خود را ترک کرده است. سوفی هم در اصل دختری زندانی است که به جرمی نامعلوم در زندان است و حالا برای چند روزی به مرخصی آمده است. این دو شخصیت مثل آب خوردن در ابتدا به یکدیگر دروغ می‌گویند و به راحتی با هم دوست می‌شوند. اوج شخصیت‌پردازی سطحی و آبکی را با همین توصیف درک خواهید کرد. امیر می‌خواهد خود را بکشد ولی سوفی همچون فرشته‌ای از راه می‌رسد و او را نجات می‌دهد و سپس این دو در نماهای توریستی و کارت‌پستالی در سطح شهر تهران پرسه می‌زنند و مجموعه‌ای از مونولوگ‌های بی‌معنا و پوچ را رد و بدل می‌کنند. 

 

در نگاه توریستی و معناگریز کرم‌پور که به نوعی «ضدفیلم» است، شاهد تصاویری غیرواقعی و خیالی از شهر تهران هستیم. او اگر می‌خواست تهران واقعی را نشان بدهد باید تضادهای طبقاتی و فقر شدید را نشان می‌داد نه اینکه تنها چند توریست غربی و دو شخصیت کاریکاتوری از تهران را نشان بدهد.

 

داستان در طول یک روز رخ می‌دهد و شاهد یک تور تهران‌گردی بی‌مزه و گاهی خنده‌دار هستیم. در این تور شاهد مترو، باغ ملی، بورس داروی نایاب ناصر خسرو، پل طبیعت و ... هستیم. در پل طبیعت، امیر جعفری که قصد خودکشی داشت با اجرای خیابانی رضا یزدانی و همراهی می‌کند و سازدهنی می‌زند! باورتان می‌شود که چنین فیلمنامه‌ای در تبدیل به یک فیلم سینمایی شده است و در نهایت به اکران عمومی هم رسیده است؟ باور چنین پدیده‌ای بسیار سخت است. 

 

 

اگر مهدی کرم‌پور ادعا کند که فیلمی «متفاوت» ساخته است (شاید کرده باشد) باید دربست این حرف را قبول کرد؛ او با قدرت تمام یک ضدفیلم ناهنجار را جلوی دوربین برده است. باید پرسید چرا تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران این فیلم سراغ این پدیده رفته‌اند؟ سازوکار سینمای ایران چگونه است که این فیلم ناقص‌الخلقه در جشنواره فجر شرکت می‌کند و در نهایت به اکران عموم می‌رسد؟ چه رازی پشت این اتفاقات است؟

 

کپی‌کاری‌های سطحی و دم‌دستی و ماجرای آقای «لاکان»

«مرحله‌ آینه‌ای» مهم‌ترین بخش نظریه ژاک لاکان در دوره اول است. مطابق با این نظریه، کودک (سوژه) بعد از دیدن تصویر خود در آینه دچار توهمی از یکپارچگی خود می‌گردد. لاکان نخستین‌بار در مقاله‌ای به نام «مرحله‌ای آینه‌ای» (۱۹۴۹) از مرحله‌ی آینه‌ای به‌عنوان اصلی‌ترین مفهوم در توضیح امر خیالی صحبت می‌کند. به تعبیر لاکان، «اگو (خود) تاثیر تصویر است و ماهیتی خیالی دارد». 

 

بنابراین اگو محصول رابطه‌ خیالی کودک (سوژه) با تصویر خیالی خود در مرحله‌ی آینه‌ای است. با این تفاسیر، شاید به این نتیجه برسیم که باید هویت کارگردان را با تصویر خیالی شخصیت‌ها (به‌طور ویژه خودش) که در فیلم‌ به تصویر می‌کشد، بشناسیم. حالا به «اگو» مهدی‌کرم‌پور نگاه کنید! شخصیت سوفی، کودکی دچار فانتزی‌های مختلف است و از بی‌عاری و رویا و خیال به پرسه‌زنی در خیابان‌ها و ایجاد رابطه با هر آدمی که دم دستش باشد، می‌پردازد. 

حالا اگر این تفسیرها را کنار بگذاریم باید ببینیم که کارگردان‌های سطحی از چه فیلم‌های هنری غربی تقلید می‌کنند.

 

برای «سوفی و دیوانه»، مهم‌ترین نمونه‌ای که به ذهن خطور می‌کند، سه‌گانه «ریچارد لینکلیتر» است. فیلم‌های «پیش از طلوع» (۱۹۹۵)، «پیش‌از غروب» (۲۰۰۴) و «پیش‌از نیمه‌شب» (۲۰۰۴) که هر سه درباره پرسه‌زنی دو انسان متفاوت است. داستان «پیش از طلوع» اینگونه است: «از قطاری که به سمت پاریس حرکت می‌کند آغاز می‌شود و دختری به نام سلین با پسری به نام جسی (جیمز) که برای تفریح به اروپا آمده آشنا می‌شود. بیشتر فیلم به صحبت این دو شخصیت اصلی در خیابان‌های شهر وین ختم می‌شود.» به نظرتان «سوفی و دیوانه» شبیه این فیلم نیست؟

 

سیدحسین رسولی

 

ebtekarnews.com
  • 22
  • 8
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش