جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۴ - ۰۵ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۱۵۰۳
فیلم و سینمای ایران

درباره سینمای «هنروتجربه» و نسبتش با زندگی به مناسبت پنجمین سالگرد تولدش

سالروز تولد سینمای هنر و تجربه,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 تابستان سال ۹۳ سینمای «هنروتجربه» متولد شد؛ مخاطب حرفه‎ای سینما که از «شهیدثالث» و «کیارستمی» و «نادری» خاطره خوبی داشت و با نسخه غیرایرانی هنروتجربه در سینمای آمریکا، فرانسه و بریتانیا آشنا ‎‎بود، نوید هوایی تازه و صدایی ناشنیده و رنگی نو را در جریان خسته و خموده سال‎های اخیر سینمای ایران، پیشاپیش دیگران درک کرد؛ بیننده کمتر پیگیر، زمان بیشتری نیاز داشت تا با سوژه‌‎ها و پرداخت‎های متفاوت این سینمای جدید همراه شود.

در این بین، جاروجنجال‎ بین سینماگرها و منتقدها هم کم نبود. مخالف‎ها نگران بودجه‎ و صندلی‎هایی بودند که قرار بود به فیلم‎هایی تعلق بگیرد که بیننده و اساسا ارزش دیدن ندارند؛ موافق‎های دلزده از سینمای تجاری، به «هنری» و «تجربی» بودنِ جریان جدید سینما امید بسته بودند. حالا بعد از پنج سال، هنروتجربه راه خودش را پیدا کرده‎است؛ حرف‎هایی می‎زند و تصویرهایی نشان می‎دهد که سال‎ها با توجیه «مردم این چیزها رو دوست ندارن»، بهشان بهایی داده نمی‎شد.

مردم، به‏نظر فیلم سازهای جریان اصلی، فقط کمدی مبتذل دوست دارند و اجتماعیِ تیره می‎پسندند و عشقیِ سطح پایین می‎فهمند. حالا اما هنروتجربه با کارگردان‎های جوانِ خوش فکری که معرفی و طرفدارهایی که از بین «مردم» برای خودش دست‎وپا کرده، بر نظریه‎پردازی‎های بی‎مبنای پیش از خودش درباره سینما و مخاطبانش خط بطلان کشیده‎است. پرونده امروز، نه در دفاع از هنروتجربه –که به دفاع نیازی ندارد- بلکه در مدح این سینمای نوپا و موفق است. ‎

مروری بر فیلم‎های موفق هنروتجربه

سینمای هنروتجربه، رویکرد تجاری ندارد و درنتیجه برای فروش بیشتر به هر چیزی متوسل نمی‎شود؛ هرچیزی یعنی چهره‎ها، بازی فریبکارانه با خط قرمزها، شوخی‎های هرزه، کپی الگوهای مطمئنی که قبلا جواب داده‎اند و دستاویزهای دیگری که در سینمای تجاری به دادِ فروش می‎رسند. فیلم ساز، مخاطبش را دور نمی‎زند و فریب نمی‎دهد؛ دنباله‎روی ذائقه و سلیقه او نیست و خودش را پشت ایدئولوژی و ژست مصلح اجتماعی دردمند پنهان نمی‎کند. معنیِ این حرف‎ها البته تأیید و تشویقِ همه فیلم‎های هنروتجربه نیست. این گروه دربرابرِ سینمای جریان اصلی، حدود و معیارهایی برای خودش قائل است که فیلم‎هایش را فارغ از خوب یا بد بودن‎شان، متمایز می‎کند؛ وجوه تمایز این دو جریان سینمایی بیش از این‎هاست اما ترجیح می‎دهم از خودِ فیلم‎ها مثال بیاورم تا ادعایم مستند باشد. در ادامه چند فیلم از گروه هنروتجربه را پیشنهاد می‎کنم که شخصا مجذوب قصه خلاقانه و روایت متفاوت‎شان شده‎ام. فیلم‎های هنر و تجربه، مدت زمان زیادی روی پرده نمی‎مانند و سئانس‎های مهجوری هم دارند؛ پس بعید است موفق به تماشای همه آن‎ها در سینما شده‎باشید. به این دلایل، پیشنهادهای من، مربوط به فیلم های اکران شده در دو سال اخیر است. این فیلم‎ها را می‎توانید در سایت‎های دانلود و تماشای قانونی، ببینید.

کوپال| کارگردان: کاظم ملایی

سالروز تولد سینمای هنر و تجربه,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

«احمد کوپال»، شکارچی و تاکسی‎درمیست، قلعه‎ای برای خودش ساخته‎است دور از شهر و مملو از چیزهایی که دوست دارد؛ زندانی شیک و پر از امکانات با آثار و نشانه‎هایی که به او یادآوری می‎کنند چه شکارچی قوی‎دستی است و چقدر بی‎نیاز از دیگران. با شنیدن قصه فیلم اگر اسمِ شخصیت اصلی را ندانیم، بعید است آن را متعلق به سینمای ایران بدانیم بس که در سالن‎های سینمای ما همه درحال خیانت و دست‎وپازدن در فقر و پنهان کردن دروغ‎های‎شان هستند. «کوپال»، هراسی ضروری به جان مخاطبش می‎اندازد؛ هراس از گیر افتادن در دنیای مطلوب نفوذناپذیری که برای خودش ساخته‎است و شاید یک‎روز ببلعدش و حتی شاید همین الان هم بلعیده باشدش! وجه نمادین و استعاری پررنگ کوپال، آن را به فیلم‎های وراج ناصح تبدیل نکرده‎است. اجازه می‎دهد با خیال راحت از دیدنش لذت ببریم و پیامش را بدون جبهه گیری و خشم، بپذیریم.

پاپ| کارگردان: احسان عبدی‎پور

سالروز تولد سینمای هنر و تجربه,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آدم این روزها اگر دلش برای قصه تنگ شود، سینما اولین چیزی نیست که به آن پناه می‎برد. «پاپ» از انگشت‎شمار فیلم‎هایی است که چیزی برای تعریف کردن دارد؛ قصه دختری که نامزدش توی زندان است و خودش را به آب و آتش می‎زند تا پسر را به مسابقه روبوکاپ برزیل برساند، قصه جوان عاشقی که محبوبش گذاشته رفته آن ورِ آب و پسرِ ساده‎دل هر روز تمرین شنا می‎کند تا یک روز بتواند دل به دریا بزند و قصه مرد میان‎سال سیه‎چرده‎ای که مهم‎ترین مسئله و دغدغه زندگی‎اش، انتخاب «پاپ» است چون به خیالش اگر سیاه‎پوستی قدرت را در واتیکان به‎دست بگیرد، تاریخ بدهی‌اش را به سیاه‌ها پس خواهدداد. پاپ اگر کتاب باشد، مجموعه داستان کوتاه خوش‎خوان و سرگرم‎کننده‎ای است بنابراین این فیلم  به دیدنش  می ارزد و می‎شود به هرکسی پیشنهادش کرد تا برای دیدنش وقت بگذارد.

رضا| کارگردان: علیرضا معتمدی

سالروز تولد سینمای هنر و تجربه,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

همسر رضا بعد از ۹سال زندگی مشترک، تصمیم گرفته‎است از او جدا شود. رضا هنوز او را دوست دارد اما هیچ کاری نمی‎کند، چون واقعا او را دوست دارد! رضا، فاطی را به ماندن مجبور نمی‎کند؛ خودش را هم به تکان خوردن و بلندشدن، مجبور نمی‎کند. رضا کلا هیچ‎کاری نمی‎کند جز نشستن و تماشا. زورش به کسی و به زندگی نمی‎رسد. آرام و شوخ‎‌وشنگ، انگار همه‎چیز روبه‎راه است، روزگار می‎گذراند ولی این فقط ظاهر ماجراست. عمق اندوه رضا را از قصه‎ای می‎فهمیم که درحال نوشتن و تعریف کردنش است؛ قصه پیرمرد صدساله‎ای که زیادی عمر کرده است و همراهانش او را در بیابان رها می‎کنند تا بمیرد. پیرمردی که هفت سال را در بیابان سپری می‎کند و حتی مرگ هم سراغش نمی‎آید اما روزی به معجزه عشق، دوباره سلامتی‎اش را به دست می‎آورد. قاب‎های بی‎نظیر فیلم، آلبوم چشم‎نوازی است که در سینمای ایران، کمتر به چشم‎مان خورده است.

جنبل| کارگردانان: هادی کمالی‎مقدم و مینا بزرگمهر

موسی، گرفتار افسون «دخت دیریا» (دختر دریا) شده و در جست‎وجوی عشق اوست. دخت دیریا اما به‎این راحتی که رخ نشان نمی‎دهد. موسی جَهله (نوعی ساز جنوبی) می‎نوازد به امید آن‎که بار دیگر، در کوزه‎اش صدای دریا بپیچد. از لباس‎هایی که اهالی جزیره برای اموات‎شان به «موم دیریا» (مادر دریا) داده‎اند، تابلوهای خوش‎رنگ می‎سازد و وادی‎های سخت مردافکن را پشت سر می‎گذارد. موسی، از عالم واقع به جهان خیال و افسانه پا می‎گذارد و ما را هم با خودش همراه می‎کند. «جنبل»، یک صفحه از رمان هزارصفحه‎ای افسانه‎های جنوب است؛ اگرچه درقالب مستند ساخته شده است اما مثل قصه‎اش، روایتی لغزان بین خیال و واقعیت دارد. تجربه تصویری‎ نابی را که جنبل به کمک ویدئوآرت و پرفورمنس‎آرت به ما هدیه می‎کند، پیش از این تنها از قاب سینمای جهان دریافت می‎کردیم.

یادداشت شفاهی «مجید برزگر»، کارگردان، درباره رابطه سبک زندگی و سینمای هنروتجربه

هنروتجربه علیه سینمای ویترینی

سالروز تولد سینمای هنر و تجربه,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

«مجید برزگر» را با فیلم «پرویز» می‎شناسیم. او البته خیلی پیشتر از این فیلم یعنی تقریبا حدود دهه ۷۰ با آثار تجربی و کوتاه وارد سینما شد و حالا فعالیتش در سینمای هنروتجربه در مقام کارگردان، تهیه‎کننده و نویسنده شناخته می‎شود. برزگر، هنروتجربه را سینمای قدمت‎داری می‎داند که امروز اسم  و عنوانش عوض شده‎است اما بنابه‎رسم دیرینش، ارتباطی عمیق و تأثیرگذار با مخاطبش برقرار می‎کند.او دریادداشت شفاهی به زندگی سلام می گوید:

امروز بخشی از جریان اصلی سینما، به ساختن رویا مشغول است؛ رویاهایی که ممکن است سرشار از دروغ باشند یا فاصله‎ای بعید با واقعیت داشته‎باشند. منظورم این نیست که سینما باید نمایشگرِ واقعیت باشد، هنر، اتفاقا بدیل واقعیت نیست و تفسیر متفاوتی از آن است اما سینمای رویاپرداز کارش چیز دیگری است؛ فیلم‎های جریان اصلی نسبتی با خیال که امر مهمی است، ندارند؛ سروکارشان با عشق‎هایی است که فقط در همان فیلم‎ها پیدا می‎شود و قهرمان‎های پوشالی و چیزهای دور از دسترس.

اگر فیلم‎فارسی را از پیش از انقلاب تا الان بررسی کنید چیزی پیدا نمی‎کنید جز ماجرای آدم‎های خوش‎تیپ و قصه پسرِ ندار و دختر پولدار و مثلا زندگی فقیرهایی که الکی خیلی خوشحال هستند. سینما اگرچه به‎نوعی به این‎ها نیاز دارد اما با تماشاگر کاری نمی‎کند و بر زندگی‎ او تأثیری نمی‎گذارد؛ تلاش سینمای کاملاً ویترینی ایران است برای فرار از محدودیت‌ها. برای ردیابی سینمایی که مشخصاً قصد دارد بنا را روی زیستِ واقعی مردمِ عادی و طبقاتِ برسازنده‌ جامعه قرار دهد و از طرفی لذت سینما و خیال سینما را زنده کند باید به سمت دیگری رو برگردانیم. از این سمت است که سینما می‎تواند پیشنهادهای جدیدی برای‎مان داشته‎باشد و حتی سبک زندگی‎مان را تغییر بدهد؛ قادر است مجاب‎مان کند بیشتر بدانیم، بیشتر بخوانیم و همدیگر را رعایت کنیم.

این کار تنها از عهده نوعی از سینما برمی‎آید که در جهان و در طول ۸۰سال فیلم‎سازیِ جدی ایران، توانسته‎است نگاه ما را به عشق، خانواده، دوستی، وطن و خیلی مفاهیم دیگر عوض کند. همان سینمایی که امروز «هنروتجربه» می‎نامیم اش و در زمان‎های مختلف اسم‎های دیگری داشته‎است ازجمله؛ متفکر، مستقل و هنری. هیچ‎وقت از کمدی‎ها، فانتزی‎ها و ملودرام‎های سطح پایین در سینمای فارسی قبل از انقلاب تا جریان اصلی امروز، توقع تأثیرگذاری نداشتیم و نداریم؛ جریان جدی‎تر سینماست که گاهی به تماشاگر سیلی می‎زند، متفاوت بودن را نشانش می‎دهد و به او می‎گوید می‎شود انسان بود و عاشق بود. شما می‎دانید به عنوان یک مثال از بی‎شمار کار درخشان، «هامونِ» مهرجویی بر جامعه روشنفکری و طبقه متوسط چه تأثیری گذاشت و باز همین‎طور به‎عنوان مثال می‎دانید «مادرِ» حاتمی، پیشنهاد تازه‎ای است درباره این‎که چطور می‎شود جهان را، اشیاء را و مادر را دوست داشت.

با دیدن این فیلم و فیلم‎های مشابه، می‎فهمید کلام چیز باارزشی است و شعر، اتفاقی‎ست مهم. این دست فیلم‎ها اگرچه نسبت کمی از سینمای ایران و جهان را تشکیل می‎دهند اما موثرند؛ آینه‎هایی هستند برای نمایش آن‎چه هستیم و آن‎چه باید باشیم. با این تعریف، سینمای هنروتجربه همیشه وجود داشته‎است؛ از سال‎ها پیش با «اوگانیانس»، «فرخ غفاری»، «گلستان»، «بیضایی» و «آوانسیان» تا بعدتر در آثار کسانی مثل «شهید ثالث»، «کیارستمی»، «مهرجویی»، «پناهی»، «جلیلی» و امروز در فیلم‎های «مکری»، «بهرام توکلی»، «شیروانی» و بسیاری دیگران. زمانی، اوضاعش بهتر بوده و وقتی هم مثل حالا با بی‎مهری طرف است.

khorasannews.com
  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش