سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۲ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۱۷۵۲
فیلم و سینمای جهان

گفت و گو با استیو کارل،

پرکارترین کمدین ۲۰۱۷

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,استیو کارل

استیو کارل در این چند ساله به‌خوبی نشان داده است که نمی‌توان حرکت بعدی‌اش را پیش‌بینی کرد. او در آثار کمدی و جدی با همان انرژی که کار خود را آغاز کرد حضور یافته و موفقیت‌های چشمگیری را کسب کرده است. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد شخصی که در فیلم «بروس قدرتمند» نقش کوتاهی در برابر جیم کری بازی کرد تنها با فاصله چند سال به کمدینی مشهور مبدل شده و سپس برای حضور در نقشی جدی و چالش برانگیز در «فاکس کچر» نامزد جایزه اسکار شود.

 

کارل با همین رویکرد کارنامه قابل ملاحظه‌ای برای خود ساخته است و در سال‌های پیش رو نیز با حضور در آثاری چون «آخرین پرچم افراخته»، «مبارزه با تبعیض جنسیتی» و «ماینکرافت: فیلم سینمایی» راه پرفراز و نشیبش را ادامه خواهد داد.

 

 او سال آرامی را پشت سر گذاشت و تقریبا اکثر ماه‌های گذشته را به استراحت پرداخت. تنها اثری که در ابتدای سال ۲۰۱۶ از وی شاهد بودیم «کافه سوسایتی» اثر وودی آلن بود. این استراحت کوتاه با توجه به پرکاری سال‌های گذشته‌اش سوال‌های زیادی را برای طرفداران وی به‌وجود آورد که تاکز در مصاحبه اخیرش با کارل سعی در برطرف کردن این ابهامات دارد.

 

استیو کارل جزو مطرح‌ترین کمدین‌های قرن اخیر محسوب می‌شود و در کنار آن با حضور در آثاری بی‌نهایت جدی و چالش‌برانگیز چون «خانم سان‌شاین کوچک»، «بیگ شورت» و «فاکس کچر» آوازه خوبی برای خود در آثار غیر کمدی به‌وجود آورده است.

 

این نشان می‌دهد کارل از هر چالش بزرگ و کوچکی در مسیر زندگی‌اش استقبال می‌کند و حتی در سال ۲۰۱۴ و درحالی که نامزد اسکار بود در فیلم کوتاهی نقش مردی که روی نیمکت است را ایفا کرد، به عبارتی دیگر؛ یعنی در زمانی که به اوج کارنامه‌اش رسید در نقشی کوتاه در فیلمی کوتاه نیز نقش‌آفرینی کرد. این خصیصه‌ها جذابیت لازم را برای خواندن مصاحبه‌ای که پیش رو دارید در اختیار شما می‌گذارد.

 

آیا هرگز نگران بوده‌اید که شما را تنها به‌عنوان یک کمدین بشناسند و این امر باعث شود در بازیگری خود محدود شوید؟

علاقه‌ای ندارم نظر کسی را در مورد کاری که می‌کنم یا توانایی که دارم عوض کنم. فکر می‌کنم کاری که آدم می‌کند و آنچه انتخاب می‌کند شخصیت هنری او را شکل می‌دهد. می‌دانید اگر در صدد این برآیید که چیزی را به کسی ثابت کنید هیچ سودی به حال خودتان ندارد. بنابراین اگر مردم مرا به‌عنوان بازیگر کمدی،یا بازیگر رمانتیک یا هر مورد دیگری در نظر دارند خوب این به خودشان مربوط است! من در مورد شغل و حرفه‌ام حس خوشبختی دارم، بنابراین مردم می‌توانند هر فکری که می‌خواهند داشته باشند.

 

به‌نظر نمی‌رسد بخواهید خود را به کسی ثابت کنید؟

حتی خیلی بیشتر از این. اهمیتی نمی‌دهم که مردم من و کارم را پیش‌بینی کنند. در این مورد که چه اتفاقی قرار است در مشاهدات افراد رخ بدهد و این‌که مردم به‌عنوان یک بازیگر چطور من را تفسیر می‌کنند نمی‌توانم انتخابی داشته باشم که کمکی به من بکند و دلم هم نمی‌خواهد که خودم را در این مورد دخیل کنم.

 

منظورتان موضعی است که در انتخاب کاراکترهایتان می‌گیرند ؟

درست است، در بیشتر داستان‌های جدی که بازی کردم کاراکترها دارای نواقصی بودند. نمی‌خواهم بگویم که این کمی‌ها و کاستی‌ها وجود نداشتند ولی موقع انتخاب فقط به این فکر می‌کردم که فیلمنامه‌های جالبی داشتند و آدم‌های جالبی برای به تصویر کشیده‌شدن بودند. بعضی وقت‌ها به تصویر کشیدن پرتره‌ای از زندگی واقعی شخصی و رویداد تاریخی همزمان با هم قابل وصول است و شکلی از مسئولیت در ساخت آن به‌وجود می‌آید که من آن را دوست دارم.

  

چطور می‌شود که بین مسئولیت صداقت داستانی و مسئولیت داستانگویی توازن ایجاد کرد؟

هر فیلمی که براساس داستان واقعی ساخته می‌شود بازیگر تمام تلاشش را می‌کند زندگی آن شخص را به‌خوبی تشریح کند. اما درنهایت پژواکی و تخمینی از فرد در بازی ارائه‌ می‌شد و نه خود اصلی‌ آن شخص. شما سعی می‌کنید که آن را صادقانه و تا آن‌جایی که امکانات اجرایی اجازه می‌دهد درست در بیاورید. در واقعیت احتیاجی نیست که زیاد بر واقعیت شخصیتتان وقت صرف کنید چرا که واقعیت بیرونی از اول وجود دارد.

 

این امر چقدر بر آماده‌سازی نقشتان تاثیر می‌گذارد؟ و در این مورد کار را راحت‌تر می‌کند؟

همیشه سعی می‌کنم که خیلی بهتر از آن باشم که در فیلم‌های قبلی‌ام بوده‌ام. وقتی که قرار است تصویر یک شخصیت واقعی را بازی کنم، اگر بتوانم حتما با شخص واقعی ملاقات می‌کنم. به نوارهایی از او گوش می‌کنم تا دریابم که به چه شیوه‌ای سخن می‌گوید و می‌گردم ببینم در مورد او فیلمی ساخته شده است یا نه و اگر کتابی در این باره نوشته شده باشد حتما می‌خرم و می‌خوانم. به‌طور کلی همیشه سعی می‌کنم که درک و فهم درستی از کاراکترهایم داشته باشم و همه این‌ها را با خودم سر فیلمبرداری می‌برم.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,استیو کارل

این امر در سریالی مثل «دفتر کار» جایی که شما نقشی را بازی می‌کنید که شوی اصلی‌اش به‌نام ریکی گروایس است، چگونه تحقق پیدا کرد؟

می‌دانید قبل این‌که بخواهم برای «دفتر کار» تست بدهم تقریبا پنچ دقیقه از نسخه بریتانیایی آن را تماشا کردم فقط برای این‌که با حال‌وهوای او ارتباط برقرار کنم. اما وقتی دیدم که ریکی چه می‌کند و چه شخصیت ویژه و بزرگی دارد... مردم عاشق او هستند، مردم فکر می‌کنند او بمب خنده است! می‌دانستم اگر بیشتر نگاه کنم مبتلا به بیماری جعل هویت خواهم شد و فقط سعی می‌کنم بیشتر ادا باشم تا بازی و فکر کردم که نمی‌توانم چنین چیزی را با خود به‌همراه ببرم. اما آن‌جا دریافتم که آن‌ها دنبال یک نسخه جدید هستند؛ نسخه آمریکایی‌اش. آن‌ها دنبال کاربن کپی نسخه اصلی نبودند. به‌هر حال من عاشق کاوش و عاشق کار کردن با کارگردان‌ها برای توسعه دادن کاراکتر هستم. شما فیلم «ترومن شو» را دیده‌اید؟بله؛ البته.

صحنه‌ای دارد که در آن او سوار بر قایق پیش می‌راند و به سمت افق می‌رود آن‌قدر می‌رود و می‌رود تا ناگهان به ته آسمان یا آنچه که انتهای مرز استودیو یا آخر شهرقصه اوست برخورد می‌کند و با خود می‌گوید؛ یعنی دیگر بیشتر از این نیست؟ این حرف خیلی جالبی است. به این عبارت در مغز خود فکر کنید. من همیشه به آن فکر می‌کنم. برای وقتی‌هایی خوب است که موانع محدودیت، انتهای توانمندی‌هایتان را برای شما تعیین کرده است.

 

کارگردان است که به شما این مجوز را می‌دهد تا به مکان‌های دیگر بروید که شاید اصلا برای شما ساخته نشده باشد و اجازه می‌دهد یک جورهایی ساختارشکنی کنید و محدودیت‌هایی که می‌تواند حرفه شما را مختل ‌سازد از بین ببرید. فکر می‌کنم با یک کارگردان درست است که می‌توان فکر و توانمندی‌ها را گسترش داد.

 

چه کارگردانی را به طور اخص مد نظر خود دارید؟

در هر زمان متفاوت است. آدام مک‌کی که هم «اخبارگو» و هم «بیگ شورت» را کارگردانی کرد یکی از آن‌هاست. او واقعا فضایی را خلق کرد که افراد در آن‌جا برای امتحان کردن چیزهای جدید و تجربه‌های مشابه کاملا احساس آزادی می‌کردند. راهی که به‌عنوان مثال در فیلم «بیگ شورت» در پیش گرفت از شیوه کاری فیلم دیگرش کاملا متفاوت بود. در فیلم «اخبارگو» شما به‌دنبال چیزهای خنده‌دار هستید، حرف‌های خنده‌داری که گفته می‌شود، بی‌منطقی‌ها... ولی در «بیگ شورت»، رویکرد کاملا متفاوتی در کاراکترها و اشارات و همین‌طور بخش داستانی وجود دارد و وجه خنده‌دارش الزامی پیش‌بینی‌شده و مورد توقع نیست.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,استیو کارل

این دو فیلم فصل مشترک زیادی ندارند یکی از آن‌ها کمدی عجیب و غریبی است و دیگری در مورد بحران مالی ۲۰۰۸. آیا آدام مک کی در دومین فیلم کارگردان متفاوتی بود؟

خیر؛ آدام همان آدام همیشگی بود. اشکالی نداشت که خراب می‌کردید، دچار اشتباه می‌شدید، البته با او واقعا هیچ اشتباهی در کار او نبود. او اعتقاد دارد که وقتی افراد توسط قرارداد‌ها موجود منع نشوند می‌توانند به بهترین وجه کار می‌کنند و به‌شدت هم از این عقیده‌اش حمایت می‌کند. او محیط بسیار امنی را برای کارش درست می‌کند. من اخیرا با وودی آلن هم کار کردم... اوکارگردانی است که انتظار دارد که بازیگر بیاید، آماده شود و کارش را به‌عنوان یک بازیگر انجام دهد و برود. جالب بود. از این هم لذت بردم.

 

به‌نظر غافلگیر‌کننده می‌آید.

(می‌خندد) نمی‌دانم که چه انتظاری داشتم... او خیلی دوست‌داشتنی و باهوش است ولی در عین حال اغلب هم ساکت است. آدم خیلی زیاد اجتماعی نیست ولی بسیار روشمند است و واقعا به بازیگران احترام می‌گذارد. از آن کارگردان‌هایی است که سوالی ازش نمی‌پرسید ولی در عین حال آدمی است که دستتان را باز می‌گذارد. او به ما اجازه می‌داد که کاری را که می‌خواهیم با نقش‌هایمان بکنیم انجام دهیم و این خیلی جذاب است و برای من غنیمت که فرصتی پیش بیابید و با کسی شبیه به او کار کنم. آدم باید قدر زمانی را که با او می‌گذارند به اندازه یک جواهر پربها بداند. 

 

 

 

 

rooznamehsaba.ir
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش