چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۲۹ - ۱۶ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۳۹۲۳
فیلم و سینمای جهان

مصاحبه ای با ران هاوارد پیرامون تلویزیونی «نابغه»

همه دشواری های ترسیم اینشتن

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,ران هاوارد

ران هاوارد یکی از دیرپاترین بازیگران و کارگردانان و اهالی سینمای آمریکا پس از نیم قرن ابراز وجود در این عرصه اخیراً به مدیوم تلویزیون رجعت کرده تا با همت و کمک برایان گریزر مجموعه تلویزیونی «نابغه» را بسازد که سیزون اول آن مشتمل بر ۱۰ اپیزود است و شرحی بر دستاوردهای بزرگ و زندگی شغلی فوق العاده آلبرت اینشتن معروف به حساب می آید و این در حالی است که نقش اینشتن را در ایام جوانی اش در این سریال جانی فلین آمریکایی بازی می کند و او را در ایام پیری اش با ایفای نقش از سوی جفری راش کهنه کار و استرالیایی می بینیم.

 

با بازی آنها و براساس قصه تاریخ نگارانه ران هاوارد و همکارانش اینشتن را فردی می یابیم که استعداد فراوان دوران کودکی و نوجوانی اش وی را در نهایت به یک پدیده علمی و استاد ریاضی و فلسفه پرواز اجتماعی در دوران میانسالی و پیری تبدیل کرد و «فرضیه نسبیت» او جهان گیر شد. هاوارد در مصاحبه پیش رو می گوید که چرا به جای ساختن فیلمی سینمایی از روی این موضوع به یک نسخه تلویزیونی روی آورد و الزامات و دشواری های این کار و ترسیم مردی بسیار ویژه مثل اینشتن چه چیزهایی بوده است.

 

چقدر وجوه متفاوت در کاراکتر اینشتن در زمان ساخت این فیلم کشف و حس کردید؟

– کار سخت بود اما به این بهانه نمی شد که این آدم را کوچک و قصه را محدود کرد و امیدوار ماندم که تهیه کنندگان سریال ابزار و راههای مطرح شدن آن را به بهترین شکل بیابند. قدر مسلم اینکه از فهم و ترسیم بسیاری از خصلت های ناب او به وجد آمدم.

 

آیا از همان آغاز یک سریال ۱۰ قسمتی را برای ارائه این داستان در ذهن تان داشتید و اصلاً به یک فیلم بلند سینمایی معتقد نبودید؟

– حدود ۱۰ سال پیش یک استودیوی سینمایی امتیاز ساخت فیلمی سینمایی را از روی کتاب والتر ایزاکسون به نام «اینشتن: زندگی و دنیای او» اتیباع کرده بود و می خواست چنین چیزی را از روی آن تولید کند اما نتوانست و البته به سبب سختی های فراوان این کار، این رویداد اصلاً برایم جای تعجب نداشت و ندارد. من آن کتاب خاص را نخوانده اما کتاب ها و جزوات فراوان دیگری را که به زندگی نبوغ آسای این مرد اختصاص داشته، مطالعه کرده ام و همیشه حس می کردم که خوراک کاملی برای یک سریال طولانی تلویزیونی و حتی یک فیلم سینمایی دو ساعته نیستند. ولی وقتی اساس این سریال جور شد، دیدم که داستان غنی تر از موارد قبلی است و نوا پینک در مقام فیلمنامه نویس خوب کار کرده است و وقتی فرانس کالفو و کن بیلر هم که از متخصصان کارهای تلویزیونی هستند وارد پروژه شدند، فهمیدم که پروژه موفقی را در دست داریم. در نهایت مقرر شد که قسمت اول را خودم کارگردانی کنم و برای قسمت های بعدی نیز ایده بدهم و کنار مجریان طرح باشم.

 

در مورد توانایی های وسیع جفری راش هیچ تردیدی وجود ندارد اما چطور شد که برای ایفای رل جوانی های اینشتن به جانی فلین رسیدید؟

– کار سختی بود، بخصوص که فرد منتخب ما باید کسی می بود که چهره و نوع حضورش به بیننده ها ثابت می کرد که پس از گذشت سال ها و پا به سن گذاشتن قادر به تبدیل شدن به اینشتن و مردی با توانایی های آن چهره نامدار است. شخصاً جانی فلین را نمی شناختم. البته او در دنیای فیلم های مستقل کارهای زیاد و با ارزشی را انجام داده و در تئاتر هم کار کرده بود اما من آنها را ندیده بودم و به لحاظ صورت ظاهر هم کسی را گواهی نمی داد که بتواند در قالب اینشتن بزرگ ظاهر شود و نماد دوران جوانی وی باشد. همه اینها زمانی عوض شد که من نواری را از روی تست و حضور امتحانی او گرفته شده بود، دیدم و متوجه شدم که وی انگار خود اینشتن است! او برای نقش فوق العاده نشان می داد و با اینکه مشغول بازی در فیلمی دیگر بود از او خواستیم موقتاً آن را رها کند و از لندن به لس آنجلس بیاید و وی نیز چنین کرد و آمد و فیلم را با او ساختیم.

 

مسئله شباهت قیافه چه؟

– این را به گروه گریم مان سپردیم و آنها هم روی صورت فلین و هم جفری راش در ابتدای هر روز و در ساعات اولیه صبح مدت ها کار می کردند تا شباهت ها با آن نابغه حاصل آید.

 

در وجود اینشتن و کارها و ابداعات او چه چیزهایی را یافتید که ضمن تهیه این سریال شما را به وجد و اعجاب در آورده باشد؟

– کاش می توانستم شباهت هایی بین ماهیت وجودی و کارهایم با شخصیت و کارهای اینشتن پیدا کنم اما واقعاً چنین نبود و ما فرسنگ ها با یکدیگر فاصله داریم. شاید قیاس نابجایی باشد اما چون پیش از فیلم اینشتن مشغول کار روی یک فیلم مستند پیرامون گروه موسیقی معروف بیتلز بریتانیا بودم و این گروه نیز مثل اینشتن در زمینه تخصصی خود به حد کمال و مرز نبوغ رسیده بود، سعی کردم هر شاخصه ای که در ترسیم آنها به کار گرفته ام، به فراخور اینشتن و در صورت هماهنگ بودن با اوصاف این نابغه، برای این سریال نیز مدنظر قرار بدهم. خلاقیت فراوان شغلی و مشکلات زندگی خصوصی هر دو طیف یاد شده به گونه ای بود که برایشان دردسرهایی را ایجاد کرد و من سعی کردم هر دو مورد را به تصویر بکشم و از تضادهای برخورد مردم با آنها به عنوان یک اصل مهم در زندگی بیتلز و سپس اینشتن یاد کنم و هر دو را به دقت تشریح نمایم.

 

جلوه های تصویری فیلم تان نیز فوق العاده نشان می دهد. ادوات و سلاح هایتان در این ارتباط چه بود؟

– ما از امکانات و توانایی های نشریه قدیمی نشنال جئوگرافیک که از تهیه کنندگان و شرکای ساخت این سریال است در زمینه مورد اشاره شما سود جستیم و شخصاً به مدیر فیلمبرداری مان که ماتیاس هرندل بوده است توصیه کردم که پا به پای عکاسان و تصویرسازان این نشریه حرکت کند و از گروه جلوه های بصری مان نیز خواستم همین کار را انجام بدهند تا سریالی را داشته باشیم که در عین موضوع محوری و تمرکز بر روی زندگی دانشمند عظیمی مثل اینشتن به لحاظ بصری هم در سطحی بالا و چیزی باشد که چشم ها را خیره کند.

 

می گویند هر سیزون سریال «نابغه» به شرح زندگی یک چهره بزرگ تعلق دارد. در سیزون و سری بعدی این مجموعه به کدام دانشمند و یا اصولاً فرد نامدار خواهید پرداخت؟

– قرار نیست حتماً فرد انتخابی بعدی ما همان قدر افسانه ای باشد که اینشتن بوده و فقط کافی است که کارهایی بزرگ و غیرمتعارف انجام داده و شگفتی سازی کرده باشد. شاید نام نفر بعدی موجب شگفتی همگان شود، هر چند باید تاکید کنم که به سبب پایان یافتن پروژه اینشتن در همین روزهای اخیر و خسته بودن خودم و همکارانم تا این لحظه هیچ بحثی روی نفر بعدی نداشته ایم و چنان فردی اصلاً گزینش نشده است.

 

آیا رها کردن صندلی کارگردانی پس از قسمت اول «نابغه» و سپردن آن به دیگران به رغم همه توضیحاتی که آوردید، سخت نبود؟

– هم سخت بود و هم آسان بود و مفید. مفید به این خاطر که وقت آزاد لازم را برای اینکه به افکار و پروژه های بعدی ام بپردازم، بدست آوردم. من حتی از کار کردن روی سریال «برج تاریک» به عنوان یک تهیه کننده لذت بردم زیرا نیکولای ارسل از راه رسید و برخی اپیزودها را به بهترین شکل کارگردانی کرد. اینکه گاهی تمام و کمال متعلق به یک پروژه نباشید و به عنوان یک چهره معمولی آن در صحنه حضور یابید آنقدرها هم فرآیند بدی نیست، زیرا می توانید به سایر کارهای خود نیز بپردازید.

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 19
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش