کینان تامپسون هنرپیشه مسن و قدیمی امریکایی آشنایی و ارتباط طولانی با کاراکتر دکتر سئوس و البته گرینچ که به این شخصیت کارتونی پیوند خورده، داشته است. وی حتی قبل از حضورش در مجموعه تلویزیونی کمدی و دیرپای «نمایش زنده شنبه شب» که ۱۶ فصل را در برگرفت و پیش از کسب شهرت با مجموعههایی کوچکتر مثل «همه آن چیزها» و «کینان و کل» با گرینچ حشر و نشر داشت و بهتر بگوییم کارهای نمایشی او را تعقیب و تماشا میکرد.
چنین علاقهای با اکران نسخه اولیه و اوریژینال فیلم «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید» در سال ۱۹۶۶ تشدید شد و اینک که ۵۳ سال از آن تاریخ میگذرد، تامپسون بازهم تصریح میکند که هرگز از دیدن سئوس و گرینچ و این گونه کاراکترها سیر نشده و همیشه با آنها زیسته و از دیدن شادی آنها شادمان شده است. وی میگوید: تکههای مختلف نمایشهای گرینچ در مغزم حک شده است و بخصوص مواقعی که در مورد وضعیت آب و هوا حرف میزدند.
با این اوصاف برایم باور نکردنی است که در اواخر سال ۲۰۱۸ و ابتدای سال ۲۰۱۹ در بافت نسخه تازه گرینچ این قدر سهم دارم و واقعاً با وی عجین شدهام. نسخه جدید دکتر سئوس یا همان گرینچ که محصول کمپانی ایلومینیشن اینترتینمنت است و در هفتههای اخیر و طی ایام کریسمس و ژانویه از سودسازترین فیلمهای دنیا بوده، نه فقط از صدای کینان تامپسون در نقش بریکل بام بهره جسته بلکه صداپیشههای نامدار دیگری هم مثل بنهدیکت کامبرباچ به عنوان تأمین کننده صدای گرینچ و فارل ویلیامز به عنوان عامل Voiceover و راوی داستان به آن سرویس دادهاند ولی شاید شنیدن اتفاقات از زبان تامپسون شیرینتر باشد زیرا او مدتی بسیار بیشتر با گرینچ و با افسون وی زیسته است.
هرچه هست، بریکل بام شخصیت جدیدی است که از این قسمت دکتر سئوس به این مجموعه داستانها اضافه شده و شخصیتی مبهم است که برای توصیفاش از واژههای «چه کسی از کجا آباد»! استفاده شده ولی این نکته مشخص است که او بیشتر از سایر کاراکترهای قصه به محل زندگی گرینچ نزدیک و به تبع آن با او کمی تا قسمتی همسایه است. ببینیم خود تامپسون نقش و سهماش را در این ورسیون جدید از داستان دکتر سئوس چگونه تعریف و ترسیم میکند.
آقای تامپسون، شما همیشه یک حس کمدی قشنگ به نقشهایتان حتی در فیلمهای جدی اضافه کرده و فیلمها را لطیفتر ساختهاید ولی حالا که فقط در ظرفیت صدا پیشگی از شما در گرینچ جدید استفاده شده، چه حس و حالی در این زمینه دارید؟
عرصه کارتون با همه زیباییها و شیرینیاش یک حیطه ایزوله شده است زیرا شما هستید و صدایتان و تصویر نقاشی شده شخصیتی که به جای او صحبت میکنید. شما باید همه چیزها را در ذهن تان ترسیم و سپس براساس آن اقدام کنید و بیش از هر چیزی با حس و برداشت شخصی خود تنها هستید. شاید شما را به ایام کودکیتان باز میگرداند که قسمت خوب ماجرا است ولی یک وجه منفی هم دارد زیرا فقط حس خودتان در میان نیست و باید همگان را راضی کنید و کارگردان و سناریست و سران استودیوها و تماشاگران فیلم از آن قبیلاند.
برای این فیلم خاص چقدر توانستهاید به فیالبداهه سازی و اعتلای کاراکتر محوله به شما براساس باورهای شخصیتان بپردازید و چه میزان از کاراکتر بریکل بام بر اساس سلایق شخصی شما شکل گرفته است؟
ماجرا آن قدرها هم پیچیده نبود. به من اجازه داده شد نظر و سلیقه شخصیام را روی این کاراکتر پیاده کنم و صدایی را که بر مبنای خصوصیات بریکل بام منطقیتر نشان میداد تأمین کنم و کارگردان نیز آن را پذیرفت و مخالفت مهم دیگری هم با آن صورت نگرفت و در نتیجه من همان را نیز اجرا کردم. خوشبختانه شرایط هم یاری کرد و این صدا با سایر اجزا و صداهای فیلم همخوانی داشت و مجموعه خوبی از آب درآمد. کافی بود من حسام را به اجرا میگذاشتم و افراطی را ضمیمه ماجراها نمیکردم تا کارها درست به پیش برود.
این فیلم جدید کدام سمت و سو را هدف گرفته است؟ آیا به نسخهای کارتونی و قدیمی کشش دارد که براساس حضور و نقش سازی بوریس کارلوف شکل گرفت یا فیلمی را مبنا قرار داد که با مشارکت جیم کری و حدود ۲۰ سال پیش ساخته شد؟
نسخه انیمیشنی که اشاره کردید، بیشتر مبنای عمل سازندگان این فیلم بوده و من نیز با این گزینش موافق بودم زیرا از بچگی با آن رشد کردهام. البته قصد کوچک شمردن تلاشهای جیم کری و همکاران او را در نسخه تازهتری که موجود است ندارم اما آن فیلم با بازیگران زنده ساخته شد و ورسیونی از این دست برای شخصیتها و داستانهای کارتونی چیزی است که معمولاً برخی عدم همخوانیها در آن مشاهده میشود و مجبورند در ساخت آنها چیزهایی را لحاظ کنند که با طبایع کارتونی در تضاد است. در زمان ساخت انیمیشنها کاراکترها همیشه به یک گونهاند و ماهیت و رفتارشان فرق نمیکند ولی در فیلمهای دارای بازیگران زنده رفتار کاراکترها لاجرم از شرایط خاص و متفاوت آنها در هر یک از روزها نشأت میگیرد و این باعث میشود برخی یکدستیهای مهم در قالب فیلم تأمین و رؤیت نشود.
شخصیت شما در این فیلم به شدت کریسمس دوست است. آیا خود شما هم در زندگی خصوصیتان چنین آدمی هستید؟
هزار درصد (!) همین شکلی هستم و عشق من به کریسمس و آیین ژانویه از همان روزهای هالووین یعنی دو ماه مانده به کریسمس شروع به تجلی میکند.
بریکل بام خانهاش را برای کریسمس به شکلی عجیب و مختص خودش آرایش میکند. آیا خود شما نیز چنین سلایقی را دارید؟
شاید دلم بخواهد که همان گونه رفتار کنم اما هیچگاه وقت آن را پیدا نمیکنم و از طرف دیگر زنم نیز اجازه بعضی کارها را به من نمیدهد و اگر آرایش خانه را به شکلی در آورم که او آن را افراطی بداند، جل و پلاس مرا جمع میکند.
از ارتباط بریکل بام با گرینچ در متن فیلم بیشتر بگویید، بخصوص که بریکل بام بکرات گرینچ را بهترین دوست خود توصیف میکند.
شاید این احساس و رویکرد بدین خاطر باشد که گرینچ نزدیکترین همسایه به بریکل بام از نظر فاصله و مکان است و طبعاً گرینچ را بارها به صرف عصرانه یا شام دعوت میکند. البته گرینچ معمولاً قبول دعوت نمیکند و به این جلسات و میهمانیها نمیآید اما بریکل بام هرگز ناامید نمیشود و همچنان به فرجام کارها خوشبین است و روزی در همین ارتباط میگوید: سرانجام زمانی به اینجا میآیی و با من «هم غذا» خواهی شد و جشن کریسمس را با هم خواهیم گرفت و آن روز از بهترین ساعات و بخشهای زندگی من خواهد شد.
ورود به مغز و دنیای آدمی با این همه خوشبینی مثل بریکل بام چقدر سخت است؟
قسمت اعظم نیازهای شما در این زمینه صدایی است که باید حستان را برساند و برای این مورد باید آن قدر روال کارتان را بالا و پایین کنید تا چیزی از آب در آید که مورد نیاز است. وجه فیزیکی در این میان چندان مورد نظر نیست و وقتی صدا همان احساس و علاقهای را برساند که فیلم میطلبد، مأموریتتان انجام شده و کار تمام است.
گرینچ تبدیل به یک سنت هنری در آثار مختلف هنری و نمایشی شده که پیرامون وی و ایام کریسمس ساخته شده است. آیا انتقال آن به همین شکل و روال کنونی آن به نسل جوان و بعدی بسیار مهم است یا میتوان در آن تغییراتی را اعمال کرد؟
کمترین تغییر در این زمینه عاقلانهترین کار است زیرا دکتر سئوس و گرینچ با آیینهای کریسمس گره خوردهاند و چه خوب است که همچنان به سوی آینده حرکت کنند و سنن موجود را حفظ و رعایت نمایند. این مسئله کمک میکند تا بچههای نسل جدید هم به درستی آموزش ببینند و با آیینهای مذهبی و سنتی رشد کنند.
- 13
- 1