شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۱ - ۲۶ آبان ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۸۲۲۹۵
موسیقی

جزئیات مرگ 'سجاد رزمجو' خواننده معروف یاسوجی بعد از ۱۱ روز | جدال با مرگ روی تخت بیمارستان

سجاد رزمجو,خواننده معروف محلی یاسوج
خواننده معروف محلی یاسوج که پس از حادثه انفجار گاز در خانه‌اش دچار سوختگی شدید شده بود پس از ۱۱ روز جدال با مرگ روی تخت بیمارستانی در شیراز به کام مرگ رفت.

به گزارش روزنامه همشهری، حادثه‌ هولناکی که برای سجاد رزمجو رقم خورد ساعت ۱۱:۱۲ ظهر جمعه ۱۴ آبان رخ داد. آن روز به آتش‌نشانی یاسوج خبر رسید که انفجار شدیدی در طبقه دوم یک خانه دو طبقه رخ داده است. وقتی نخستین تیم امدادی در محل حاضر شد، با توجه به شکستگی در و پنجره‌ها معلوم شد که انفجار ناشی از انتشار گاز در این خانه بوده و پس آن آتش‌سوزی رخ داده است.

همچنین معلوم شد هنگام وقوع حادثه صاحبخانه که یکی از خوانندگان معروف محلی است در آنجا حضور داشته و به‌شدت مصدوم شده است.

در این شرایط حریق مهار و خواننده معروف که دچار سوختگی شدیدی شده بود به مرکز درمانی منتقل شد. او که مردی ۴۰ ساله بود دچار ۸۰ درصد سوختگی شده و پزشکان همه تلاش خود را برای درمان او انجام دادند اما وی شامگاه دوشنبه و پس از ۱۱روز جدال با مرگ، سرانجام تسلیم مرگ شد.

انفجار وقتی برق آمد

حامد خلفی، یکی از دوستان صمیمی و نزدیک خواننده معروف، درباره این حادثه به همشهری می‌گوید: سجاد دوست ۲۰ ساله من بود و هنوز در شوک هستم و نمی‌توانم مرگش را باور کنم. علاوه بر رفاقت نزدیکی که میان ما بود، هر دو همکار هم بودیم. یک استودیو راه‌اندازی کردیم که من عکاسی و تصویربرداری می‌کردم و سجاد خوانندگی و نوازندگی.

او ادامه می‌دهد: سجاد عاشق کارش بود و علاوه بر خوانندگی، سازهای مختلف هم می‌نواخت؛ از گیتار و سه تار گرفته تا ویولن و سنتور. او صدای خیلی خوبی داشت و از کودکی عاشق خوانندگی بود تا اینکه تلاش کرد و به آنچه هدفش بود رسید اما در اوج کارش پر کشید و زنده نماند. به‌گفته خلفی، خواننده معروف وقتی قربانی حادثه شد، در خواب بود.

او توضیح می‌دهد: سجاد معمولا شب‌هایی که کار داشت یا قرار بود برنامه اجرا کند، از همسرش می‌خواست تا به خانه پدرو مادرش برود. آنها فرزندی نداشتند و همسرش به‌دلیل اینکه شب در خانه تنها نماند به خانه پدرش می‌رفت. آخرین اجرای سجاد پنجشنبه ۱۳ آبان‌ماه بود. هر دو با هم به مجلسی رفتیم و سجاد هم ‌ساز نواخت و هم خوانندگی کرد. پس از مراسم، حدود ساعت ۱۲ نیمه شب به خانه بازگشت و خوابید. هیچ‌کس به درستی نمی‌داند که دلیل اصلی انفجار چه بوده است، اما ظاهرا گاز نشت کرده بود و اتصال برق باعث وقوع آن شده بود.

مرد جوان می‌گوید: سجاد در مدتی که در بیمارستان بستری بود به درستی نمی‌توانست صحبت کند چون حنجره‌اش دچار آسیب شدیدی شده بود. اما آنطور که من متوجه شدم، آن شب برق‌های منطقه رفته بود. سجاد هم پس از آنکه به خانه رسید به اتاق رفت و خوابید. غافل از این که گاز دچار نشتی شده و زمانی که او در خواب بوده، در فضای خانه‌اش پخش شده است. پس از آن و زمانی که برق آمد، احتمالا اتصالی رخ داده و ناگهان خانه منفجر شده است.

خلفی ادامه می‌دهد: همسایه‌ها با شنیدن صدای انفجار با آتش‌نشانی تماس گرفتند و پس از این اتفاق سجاد که به‌شدت مصدوم شده بود به بیمارستانی در یاسوج انتقال یافت. پزشکان در لحظات اولیه سوختگی را ۸۰ درصد اعلام کردند و پس از ۲ روز برای ادامه درمان به بیمارستانی در شیراز منتقل شد. سجاد در کما بود و روز چهارشنبه گذشته چشمانش را باز کرد و به‌هوش آمد. حتی با کمک اطرافیان چند قدم راه رفت و غذا و نوشیدنی خورد. این اتفاق مثل یک معجزه بود و همه ما را خوشحال کرد. پزشکان در این مدت موفق شده بودند بافت‌های سوخته را از بدن سجاد خارج کنند و وضعیت امیدوارکننده بود. اما درست زمانی که تصور می‌کردیم او از مرگ نجات یافته و به‌زودی از بیمارستان مرخص می‌شود، یکشنبه شب دوباره حالش وخیم شد و به کما رفت. یک شب بعد، یعنی دوشنبه شب قلبش از تپش ایستاد و همه ما را در شوکی بزرگ فرو برد.

به‌گفته این مرد، سجاد همیشه به زندگی امیدوار بود، به کارش و حرفه‌ای که دنبال می‌کرد علاقه داشت. علاوه بر خوانندگی، تعدادی هنرجو هم داشت که به آنها ساز آموزش می‌داد و حالا افراد زیادی داغدار از دست دادن او هستند.

  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش