سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۲۰ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۳۶۸۹
موسیقی

زند وکیلی:

روی فرش قرمز برای مردم دنیا چه داریم؟

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,علی زند وکیلی
علی زند وکیلی می‌گوید ابدا ایرادی ندارد نوعی از موسیقی ویژه مهمانی‌ها و دورهمی‌ها داشته باشیم، و سپس این نکته را یادآور می شود که باید به نوعی از موسیقی که قرار است روی فرش قرمز به مردم دنیا نشان دهیم فکر کنیم.

علی زند وکیلی «جانانه» را با فضایی کانتری (گونه‌ای از موسیقی محلی آمریکا) شروع می‌کند و در ادامه می‌رسد به «آمدی جانم به قربانت...» و برمی‌گردد به رِنگِ ایرانی. نمونه‌ای که طبق گفته خودش می‌توان تمام قد پایش ایستاد و از دادن نام تلفیقی به آن دفاع کرد.

 

در کنار «رویای بی‌تکرار» آلبوم جدید این خواننده، تور کنسرت‌های شهرستان و کنسرت بیست و سوم اسفند او که در برج میلاد برگزار می‌شود و قطعه «باهار شیراز» که در فروردین ۹۶ منتشر خواهد کرد بهانه‌ای شد تا با او به گفت‌و‌گو بنشینیم.

 

در گفت‌و‌گوی‌تان با یکی از خبرگزاری‌ها در پاسخ به این سوال که آیا ردیف‌های موسیقی قابل به روز شدن هستند تا از طریق آن بتوان جوانان را به موسیقی سنتی علاقه‌مند کرد گفته بودید؛ برای این که بتوانیم موسیقی ردیف دستگاهی را به جوانان معرفی کنیم باید حال و هوای آن را به ذهنیت جامعه امروز که موسیقی برایش فقط رپ یا پاپ است نزدیک کنیم. گرایش علی زند وکیلی به موسیقی تلفیقی راهی برای  نزدیک کردن موسیقی اصیل به حال و هوای جامعه امروز است؟   

من در بستر موسیقی اصیل زندگی کرده‌ام و آموزش دیده‌ام. موسیقی اصیل و ناب ما با اساتیدی چون محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و پیش از آن با گروه اساتید؛ فرامرز پایور، علی‌اصغر بهاری، جلیل شهناز، محمد اسماعیلی و محمد موسوی دورانی طلایی را از سر گذرانده است و متر و معیاری دارد که به واسطه آن هر کسی نمی‌تواند ادعای کار در حوزه موسیقی اصیل را داشته باشد.

 

موسیقی علی زند وکیلی قطعا صرفا اصیل نیست. در بعضی قطعات مانند «سیه مو» یا «تُرُش رو» یا تیتراژ سریال «پژمان» اگرچه آواز و بیان من اصالت دارد، اما در تلفیق با سازهایی چون گیتاربیس، گیتار الکتریک و پیانو قرار می‌گیرد.

 

مثالی از آلبوم جدیدم می‌زنم؛ قطعه «جانانه» فضایی کاملا کانتری (گونه‌ای از موسیقی محلی آمریکا) دارد و نوازنده ویلُن‌ام برای نواختن این قطعه لحن ویلُن کانتری را بررسی و همان گونه اجرا کرده است. این فضای کانتری در ادامه می‌رسد به؛ (بشکن می‌زند و آرام می‌خواند) «آمدی جانم به قربانت...» و برمی‌گردد به رِنگِ ایرانی.

 

پس علی زندوکیلی موسیقی‌اش تلفیقی است، اما با تکیه بر گذشته‌ای با اصالت که همچنان به آن پایبندم. من هنوز ردیف می‌خوانم و ردیف درس می‌دهم و ردیف و دستگاه برایم حکم شاه‌راهی را دارد که مسیرم را روشن می‌کند.

 

اگرچه توجه سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر به موسیقی تلفیقی اتفاقی خجسته بود، اما ظاهرا مسئولان برگزارکننده هر گروهی را که نمی‌دانستند کجا بگذارند در این دسته قرار داده بودند.

البته که هر نوعی از موسیقی را نمی‌توان تلفیقی نامید و اگر اثری را در این دسته قرار می‌دهیم باید بتوانیم پایش بایستیم و از آن دفاع کنیم. به عنوان مثال؛ در آلبوم «رویای بی‌تکرار»، اینترو (مقدمه) قطعه «بی‌تابانه» فضایی ایجاد می‌کند که بسیاری از شنوندگانش می‌گویند به یاد موسیقی گروه پینک فلوید می‌افتند ولی فضای آواز من کاملا ایرانی است و می‌توانم بابت نسبت دادن واژه تلفیقی به آن توضیح دهم و دفاع کنم.

 

آن دسته از قطعات شما که شاد نیستند، اما هیجانی درونی ایجاد می‌کنند کم نیستند. شیوه علی زند وکیلی برای رسیدن به چنین کیفیتی چیست؟

برای رسیدن به نکته مورد اشاره شما، خالق اثر باید درون قطعه‌اش را به درستی بررسی کند تا ببیند مضمون، زمینه چه نوع بازی را برایش فراهم می‌کند. به عنوان مثال من وقتی در قطعه «جدایی» می‌گویم «رفیقم چی بگم بارونه حالم/ مثه اشکای من رو شونه تو/ می‌ترسم سر بزارم روی دستات/ یهو سقفش بریزه خونه تو...» باید حال درونی‌ام طوری باشد که این تصویر را در ذهن شنونده بسازم و نمی‌توانم راحت از رویش بگذرم.

 

مثال دیگری می‌زنم؛ بدون قصد قیاس بهروز وثوقی چه زمانی که سیدِ «گوزن‌ها» می‌شود، چه وقتی مجید ظروف‌چیِ «سوته دلان» است، چه وقتی در «کندو» ابی نسیه را نشان‌مان می‌دهد و چه در ده‌ها فیلم دیگر، چنان با نقش یکی می‌شود که تصویری فراموش نشدنی برایمان می‌سازد.

 

یا باز هم بدون قصد قیاس چه کسی می‌تواند تاثیرگذاری مایکل جکسون را انکار کند؟! کسی که لوچیانو پاواروتی، آندریا بوچلی، سلن دیون، ماریا کری و... به یادش خواندند و قبولش داشتند. او با کاری که می‌کرد چنان یکی می‌شد که تصویرش هیچ گاه از ذهنتان پاک نخواهد شد. به نظرم هر هنرمندی در هر ژانری که کار می‌کند باید بتواند چنین تصویری از خودش و اثرش در ذهن مخاطب بسازد تا هیجانی که مورد اشاره شماست ایجاد شود.

 

چرا علی زند وکیلی «رویای بی‌تکرار» را اولین آلبوم رسمی و حقیقتی خود می‌نامد و چه می‌شود که آلبوم قبلی‌اش «یادی به رنگ امروز» با بازخوانی ترانه‌های نوستالژیک برایش در چنین جایگاهی قرار ندارد؟  

همان طور که می‌دانید اساسا کلید خوردن بازخوانی ترانه‌های نوستالژیک در روند کاری من از نمایش «ترانه‌های قدیمی» به کارگردانی محمد رحمانیان آغاز شد. تاکید می‌کنم تا پیش از آن هیچ بازخوانی‌ای انجام نداده بودم و خیلی‌ها به اشتباه فکر می‌کنند علی زند وکیلی کارش را با بازخوانی شروع کرده است!

 

در صورتی که سال ۸۷-۸۶ ترانه‌های فروغ فرخزاد با صدای من در آلبوم «میان تاریکی» منتشر شد و پیش از آن «ناردونه» و «دنیا» را خوانده بودم اما تعداد کسانی که این قطعات را شنیده‌اند کم اند یا در آلبوم «چون رقص آب» قطعاتی از حافظ و احمد شاملو را هم چون «روزگار غریبی‌ست نازنین» خواندم. این را هم در پرانتز بگویم که احمد شاملو همواره مخالف خوانده شدن اشعارش با موسیقی ایرانی بوده که شاید به خاطر حساسیت و دل بستگی‌ای باشد که به آثارش داشته است.

  

چرا علی زند وکیلی به سمت بازخوانی رفت؟ چون چنین موقعیتی به دعوت استاد محمد رحمانیان برایش پیش آمد. من در «ترانه‌های قدیمی» وقتی حال تماشاگرانی را می‌دیدم که هر بار به عنوان مثال با شنیدن قطعه «رفتی» اشک می‌ریزند و منقلب می‌شوند طبیعتا می‌دانستم بخشی از این ماجرا به خاطراتی که از این قطعه دارند برمی‌گردد. همین مسئله زمینه انتشار آلبوم «یادی به رنگ امروز» را فراهم کرد والا از ابتدا برنامه‌ای برای رفتن به سمت بازخوانی وجود نداشت.

 

برای همین هم «رویای بی‌تکرار» را به عنوان اولین آلبوم رسمی‌ و حقیقت خود می‌شناسم. چون به واسطه آلبوم قبل خیلی‌ها فکر می‌کنند فقط به بازخوانی وابسته‌ام. حتی یک بار از من سوال شد چون نمی‌خواهی برای شعر، ملودی و تنظیم هزینه کنی سراغ بازخوانی می‌روی؟!

 

در صورتی که من و مدیر برنامه‌ام محمود شبیری برای هر کدام از قطعات سه، چهار ماه درگیر گرفتن اجازه و پرداخت حق و حقوق آن‌ها به صاحبانشان بودیم چون  وظیفه خود می‌دانستیم برای هر کدام از قطعات اجازه‌نامه بگیریم.

«رویای بی‌تکرار» حقیقت من است چون خیلی‌ها مطمئن بودند علی زند وکیلی می‌خواهد در مسیر بازخوانی پیش برود و این آلبوم اشتباه بودن تصورشان را نشان داد.

 

پاسخ‌تان به انتقاداتی که به این بازخوانی‌ها وجود داشت چیست؟

معتقدم هنرمند نباید خود را درگیر تعصب و سلیقه کند. نقد کارساز برای من بسیار قابل احترام است و آن را می‌پذیرم اما نه نقدی را که از روی حسادت باشد. نکته مثبت بازخوانی‌ها برای من آشنا شدن نسل جدید با این قطعات بود.

 

نزدیک‌ترین شاهد حرفم برنامه‌ای بود که روز هجدهم اسفند در موسسه «بنیاد خیریه مهرانه قلب سفید» برگزار شد. محمود شبیری متوجه شده بود کودکان کاری که به این موسسه رفت و آمد می‌کنند قطعه «به سوی تو» را با صدای من تمرین کرده‌اند و دوست دارند آن را اجرا کنند و من با آن‌ها قرار دیدار و تمرین گذاشتم.

 

نسخه اورجینال این قطعه دهه ۴۰ شمسی منتشر شده است و چرا نباید خوشحال باشم از این که به واسطه بازخوانی‌اش توسط من، کودکانی هفت هشت ساله ترغیب شده‌اند گوشش دهند و بخوانندش. این وظیفه ماست که اجازه ندهیم چنین آثاری فراموش شوند. آیا ترجیح می‌دهیم این کودکان قطعات پوچی را گوش کنند که به واسطه تقلیدشان از روی دست یکدیگر، یک ماه بعد فراموش می‌شوند؟

 

من بر خود واجب می‌دانم که قطعاتی را بعد از ۴۰ یا ۵۰ سال مجددا بخوانم تا این کودکان بدانند موسیقی پدرانشان چه بوده است و بدانند که موسیقی پاپ و راک مال ما نیست. چرا موسیقی چینی، ژاپنی، ترکی، عربی و... در جهان شناخته شده است اما موسیقی ایرانی نتوانسته جایگاه خود را در عرصه بین‌المللی پیدا کند؟

ابدا ایرادی ندارد که نوعی از موسیقی ویژه مهمانی‌ها و دورهمی‌ها داشته باشیم اما باید به موسیقی‌ای هم که قرار است روی فرش قرمز به مردم دنیا نشان دهیم فکر کنیم یا نه؟

 

در ادامه ادای دین‌تان به موسیقی فولکور شیراز شاهد قطعه جدیدی در این زمینه از شما خواهیم بود؟

قطعه‌ای داریم به نام «باهار شیراز» که فروردین ۹۶ منتشر خواهد شد. این ترانه بهمن سال گذشته با ترانه زیبای داود غلامی‌شیرازی و با صدا و آهنگسازی برادرم محمد زند وکیلی منتشر شد و این بار من آن را خواهم خواند.

 

 

 

  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش