چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۴۰ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۴۲۸۳
موسیقی

علی لهراسبی:

نمی‌خواهم سلطان غم باشم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,علی لهراسبی

این روزها بحث اعتراض «علی لهراسبی» نسبت به نظرسنجی برنامه «سه ستاره» و عدم انتخابش از سوی این برنامه تلویزیونی، داغ است. خواننده‌ای که چهره فعال عرصه تیتراژخوانی بوده و کارهای پرطرفداری در این زمینه نظیر «فاصله‌ها» داشته است. در حال حاضر هم تیتراژ سریال «آرام می‌گیریم» با صدای او از شبکه دوم سیما پخش می‌شود. همین مسأله یکی از سوژه‌های اصلی مصاحبه ما با «علی لهراسبی» بود اما در گپ مفصلی که با این خواننده و آهنگساز داشتیم، از موارد گوناگونی همچون دلایل حضور کم‌رنگ‌اش در عرصه کنسرت‌ها یا عدم انتشار آلبوم جدیدش و دوستی او با «محسن یگانه» صحبت‌های جالبی به میان آمد.

 

 از حذف نام‌ات از لیست منتخبین ترانه‌های تیتراژ در برنامه «سه‌ستاره» شروع کنیم. اتفاقی که خیلی‌ها را متعجب کرد و خود تو هم به حدف اسمت واکنش نشان دادی. داستان چه بود؟

من هفته گذشته ویدئویی برای تیم «سه‌ستاره» ضبط کردم و تیتراژ برنامه «آرام می‌گیریم» را با عوامل این برنامه رکورد کردیم. چون پیش‌بینی بچه‌ها این بود که جزء برگزیده‌های تیتراژ هستم و قاعدتاً هم باید این‌گونه می‌شد. ولی اتفاقات عجیب و غریبی افتاد. در چند شب گذشته خیلی از هوادارانم کامنت‌هایی در پست‌های بی‌ربط به این موضوع گذاشتند و از من پاسخ می‌خواستند که چرا نام من میان منتخبین نیست. اتفاقات زیادی در سایت‌های سازمان و برنامه افتاده و این سوال خود من هم هست که کسی به آن پاسخی نداده. به اعتقاد من، هر کسی که در این زمینه تصمیم‌گیرنده بوده، باید به مردم پاسخ بدهد و این بی‌احترامی به سلیقه مردم است.

 

 

اگر در سال‌های ابتدایی کارم بودم، ناراحت نمی‌شدم؛ ولی من ده سال است که تیتراژ می‌خوانم و به جرأت می‌گویم همه تیتراژهایم شنیده شده و امتحانم را پس داده‌ام. ما وقتی ترانه تیتراژی می‌سازیم، می‌دانیم از یک سطح استانداردی بالاتر است و در زمینه تیتراژ، کاربلدیم.

 

من برای این سریال «آرام می‌گیریم»، بیش از سه ماه زحمت کشیده‌ام تا این ترانه تولید شود. تهیه‌کننده و کارگردان می‌دانند چه‌قدر شعر و موزیک ادیت شد و شاید ۱۴ شعر نوشتیم تا به این رسیدیم. اینجا اولین جایی است که من صحبت می‌کنم و یکی باید بیاید پاسخ دهد. اگر سلیقه مردم باید باشد، مردم بگویند کدام تیتراژ بهتر است و اگر مردم بخواهند به سلیقه شما رأی بدهند، بگویید مردم بیایید و به سلیقه ما رأی بدهید. من در میان داوران اسم‌هایی را دیدم که بعید می‌دانم فرصت کنند و موسیقی گوش بدهند!

 

واقعاً نمی‌دانم که آیا داوران آن‌ها بوده‌اند یا نه و هیچ‌کس پاسخ درستی به من نمی‌دهد. اگر داوران از اسامی محترمی باشند که به گوش من خورده‌اند و آن‌ها تصمیم گرفته‌اند چه کسانی در این مسابقه کاندیدا شوند، باید بیایند و ملاک‌های خود را بگویند. آن‌ها یکی دو روز است که آمده‌اند و من علی لهراسبی هستم و در موزیک این مملکت برای خودم برند هستم. نمی‌شود که یک‌باره بیایند و بگویند علی لهراسبی نباشد و بدون دلیل، نباید نام من را خط بزنند.

 

من یک بار تیتراژ داشتم و در «سه ستاره» انتخاب شدم و قبل از آن هم می‌دانستم که انتخاب می‌شوم. اگر قرار است مردم به سلیقه این آقایان رأی بدهند، بگویند مردم محترم و گرامی، به سلیقه ما به این افرادی که هستند رأی بدهید! خدا را شکر در لیست نامزدها چند نفر این‌کاره و از دوستان‌مان هستند. نمی‌گویم که بقیه بچه‌ها بد، ولی نبودن اسم کسی که در تیتراژ نامدار و کارش را بلد است، صحیح نیست. ۵۰ شب این تیتراژ روی آنتن است و همین الان هم روی آنتن است و واقعاً من منطقی پشت این انتخاب نمی‌بینم.

 

این ماجرا در شبکه‌های اجتماعی هم بازتاب زیادی داشت.

جالب بود که مثلاً اعلام کردند که محسن یگانه چون تیتراژ «ماه عسل» را خوانده، خودمان ایشان را حذف کردیم. آقای سالار عقیلی خودشان انصراف دادند ولی درباره من هیچ توضیحی ارائه نشد. فکر می‌کنم با این تفاسیر، تنها هنرمندی که بدون دلیل اسمی از او برده نشد و نیست، من هستم و این عجیب‌ترین جای بازی بود.

 

 برای ویدئویی که از تو برای این برنامه گرفته شد، عنوان شده بود که تو در انتخاب‌های این برنامه هستی؟

گفتند که تیمی روی این قضیه کار می‌کند و قاعدتاً تو هم هستی و احتمالاً مقام می‌آوری. تکلیف تیتراژ مشخص است و حتی در سایت خودتان در یک نظرسنجی از مردم عام بپرسید، تیتراژهای سال گذشته را مرور کنید و ببینید کدام کار گرفته است. حتی بچه سه‌ساله هم این تیتراژ را می‌خواند و کلی فیلم از آن در اینترنت است. مثلاً فکر کن سه بازیکن اصلی تیم ملی را یک‌باره کلاً دعوت نکنی. حتی در آن‌جا هم پاسخگو هستند و مربی تیم می‌گوید به دلیل مسائل انضباطی یا دلایل دیگر، دعوتش نکردیم؛ ولی نمی‌تواند بگوید به‌خاطر کیفیت دعوتش نکردیم. چون بازیکن دقیقاً همان نمایش قبلی را دارد.

 

 با مسئولین برنامه در این باره صحبت کرده‌ای؟

من خیلی واضح با همه صحبت کردم و طرفداران من پاسخ می‌خواهند. طرفداران تیتراژ، فقط طرفداران من نیستند و شامل اشخاص عمومی هم می‌شوند. چون آن تیتراژ در تلویزیون برای همه مردم پخش می‌شود و قرار نیست همه آن‌ها فن‌های دوآتشه من باشند. من کارم همین است و باید یکی بیاید به من و هواداران‌ام پاسخ بدهد که دلیل حذف علی لهراسبی از میان هایلایت‌های تیتراژ ایران در این رقابت چیست.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,علی لهراسبی

 اصولاً این داستان کمی سوءتفاهم‌‌برانگیز شده است.

کسانی که در عرصه موزیک نیستند که نباید بیایند و در این مقوله نظر بدهند. من فکر می‌کنم قضیه فراتر از این‌ها است. شاید سیاست این برنامه باشد؛ ولی هر چیزی هست، وقتی به حقوق شخصی یک نفر می‌رسیم، نباید به دلایل شخصی یا غیرشخصی، حق یک نفر را نادیده بگیریم. نبودن من در تیتراژ، به اعتبار من لطمه می‌زند و همه مردم می‌گویند چرا علی لهراسبی نیست. رقابت تیتراژهای سال در این‌جا مطرح است و نمی‌شود چندین نفر که در این زمینه تخصصی ندارند، من را حذف کنند.

 

 به این فکر کرده‌ای که شاید چون تو یک بار این جایزه را برده‌ای، خواسته‌اند این جایزه به دیگران برسد؟

مگر می‌شود؟ اگر قرار است دست به دست بچرخد، به من دوستانه می‌گفتند که تو در رقابت برده‌ای ولی انصراف بده و من هم قبول می‌کردم.

 

 ممکن است بازی رقابت شبکه‌ها هم باشد. چون شبکه‌‌های دیگر هم بوده‌اند، اگر تو هم بودی، اکثر برگزیده‌ها از شبکه دو می‌شدند.

من از همکاران محترم‌ام عذر می‌خواهم ولی اگر من هم بودم، همه از شبکه ۲ می‌شد. این مسأله واقعاً برای من یک سردرگمی است. من که انتخاب نمی‌کنم در کدام شبکه باشم. روال تیتراژخوانی به این صورت است که سریالی به تو پیشنهاد می‌شود و از همه لحاظ آن را بررسی می‌کنی. حال من واقعاً خوب نیست و با این موضوع نمی‌توانم کنار بیایم.

 فکر می‌کنی سلیقه داوران این برنامه (اعم از رسانه‌های مختلف، خبرگزاری‌ها و...) تا چه حد به سلیقه عمومی نزدیک است که برای این برنامه انتخاب شده‌اند؟

خیلی از این رسانه‌ها اصلاً رسانه موسیقی نبودند و تخصصی ندارند. هر کسی در جایگاه خودش است و من قاعدتاً نمی‌توانم بروم و صلاحیت یک نفر را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری تشخیص بدهم! خدا را شکر که من حاشیه‌ای هم ندارم و بیش از ۲۰ کار ارزشی خوانده‌ام و فکر نمی‌کنم کسی به اندازه من در این زمینه فعالیت کرده باشد. نه اینکه بگویم برای جایی کار سفارشی خوانده‌ام، ولی اعتقاد دارم و می‌دانم مدیون آن‌هایی هستم که برایشان کار خوانده‌ام.

 

  هیچ عامل بیرونی باعث این موضوع نشده است؟ مثلاً اختلاف تو با عوامل این برنامه یا هر چیز دیگری؟

من با کسی اختلافی ندارم و همه از دوستان من هستند. من با احسان علیخانی حرف زدم و ویدئو ضبط کردم.

 

نظر احسان چیست؟

خودش هم تعجب کرده! من «فاصله‌ها» را خواندم و تا کنون نزدیک به ۵میلیون نفر، این ترانه را آهنگ پیشواز خود قرار داده‌اند. مگر می‌شود آن را با سلیقه شخصی، از میان کاندیداها کنار گذاشت.

فکر می‌کنم به اندازه کافی در مورد «سه ستاره» صحبت شد. کمی هم درباره سایر مسائل گپ بزنیم. تیتراژها و موسیقی‌هایی که در قالب ترانه تیتراژ سریال‌ها در سال‌های گذشته ارائه می‌شدند، بعضاً تبدیل به یک موج بزرگ می‌شد و تو نمونه بارزی هستی که بسیاری از کارهایت، در این فرم منتشر شد. فکر می‌کنی ترانه‌های تیتراژی که در سال‌های اخیر منتشر شده و می‌شوند هم با همین اقبال مواجه می‌شوند؟

زمانی تیتراژهای تلویزیونی، در موسیقی کشور جریان‌ساز بودند و چرا این روند امروز کم‌رنگ شده است؟ چون رسانه‌های تصویری زیاد شده و بیننده رسانه‌ها تقسیم می‌شوند. نمی‌توان فضای مجازی را با ۵ سال پیش مقایسه کرد. وقتی فضای مجازی این‌قدر قوی شده، قاعدتاً تأثیرگذاری شبکه‌های تلویزیونی هم کمتر می‌شود. ما کارمان را به همان صورت قبل و به درستی انجام می‌دهیم. تیتراژ همین سریال «آرام می‌گیریم» را با موزیک‌های قبلی من مقایسه کنید و ببینید آن را به سمت موزیک روز برده‌ام.

 

علیرغم اینکه تو کارهای شنیده‌شده زیاد داری، ولی در زمینه اجرای زنده در تمام این سال‌ها کم‌کار بوده‌ای. دلیلش چیست؟

من متأسفانه با هیچ شرکتی قرارداد نداشته و برای مدیریت برنامه‌هایم، همیشه دچار چالش بوده‌ام. همه این‌ها احتیاج به یک مجموعه و شخصی دارد که در این زمینه تجربه داشته و بتواند اجراهای زنده متعدد و متوالی را فراهم کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,علی لهراسبی

به نظر می‌رسد خودت هم در این زمینه مقصر بوده‌ای و بیش از حد در شغل دوم و شرکت تبلیغاتی‌ات غرق شده‌ای و بیشتر وقت خود را آن‌جا سپری می‌کنی.

بله، واقعاً درست است. خدا را شکر آهنگ‌هایم را منتشر می‌کنم ولی کنسرت کم داشته‌ام.

 

 

شغل دوم و تبلیغات برای تو جذابیت کاری دارد؟

بله، دوستش دارم. چون در آن خلاقیت هست و هر روزت با روز قبل فرق می‌کند و مقوله عجیبی است. ما استراتژی تبلیغات می‌نویسیم و هر بار به چالش کشیده می‌شویم. وقتی بیلبوردت را در سطح شهر می‌بینی یا کمپین تبلیغاتی می‌نویسی یا اسم خوب درست می‌کنی، از کارت لذت می‌بری. ولی من با حرفت صددرصد موافقم که برنامه‌هایم به خوبی مدیریت نشده است. من ۹ ماه بعد از هیت شدن «فاصله‌ها» کنسرت گذاشتم و هیچ‌کس چنین موقعیتی را از دست نمی‌دهد. باید همان موقع که سریال پخش می‌شد و ترانه تیتراژش هیت شده بود، همه جای ایران را با کنسرت‌هایم پر می‌کردم. اکنون منظم‌تر شده‌ام و تقریباً ماهی یک ترانه منتشر می‌کنم. کارهای آلبوم و ویدئوکلیپ را هم با جدیت بیشتری پیگیری می‌کنم.

 

 کسی که در شرکت‌های تبلیغاتی، استراتژی تبلیغاتی برای کمپین‌ها می‌نویسد، مگر می شود خودش تا این حد دور از بازی‌های تبلیغاتی باشد؟

کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد! من واقعاً روی خودم متمرکز نیستم. این ایده خوبی نیست که فکر کنیم هر کسی در هر زمینه‌ای تخصص دارد، بتواند برای خودش هم همان کار را بکند. مثل دکتر روان‌شناسی می‌ماند که همیشه خودش مشکل خانوادگی دارد!

 

 دور جدید فعالیت‌های کاری‌ات با زایا سلیمان به عنوان مدیربرنامه و تهیه‌کننده شروع شده است.

من اولین موزیک‌ها و اجراهایم را با زایا شروع کرده‌ام و یک ارکستر مشترک با احسان خواجه‌امیری داشتیم و اولین برنامه هایمان با ارکستر مشترک بود. به دلیل ترافیک کارهایم، کمی بین‌مان فاصله افتاد و الان به نتیجه رسیده‌ایم که با هم دوباره شروع کنیم و امیدوارم با تجربه زایا و سابقه من، ارتباط موفقی صورت بگیرد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,علی لهراسبی

 تو در دوره‌های مختلف با هنرمندان متفاوتی همکاری کرده‌ای؛ از شادمهر عقیلی و بهروز صفاریان گرفته تا روزبه بمانی و محمد ناهیدی و حدیث دهقان و... چرا این تیم همیشه در حال تغییر بوده است؟ فاکتورهای تو برای انتخاب تیم کاری‌ات چیست؟

انتخاب‌های من نسبت به سلیقه‌ام در موسیقی صورت گرفته است. از تکرار هم فراری‌ام. یعنی اگر در یک سبک و استایل، اثری همه‌گیر شود، اصلاً حاضر نیستم تکرارش کنم؛ مگر اینکه واقعاً خود من را راضی کند. دوست دارم با موزیسین‌هایی که حرف جدیدی دارند کار کنم. من یک‌سری طرفدار پروپاقرص دارم که دوست دارند من در یک فضای کاری ثابت، آثارم را منتشر کنم. بارها به آنها گفته‌ام که این تکرار مکررات، اصلاً در ذائقه من نیست و بر اساس همین استراتژی، در آلبوم جدید من هم اتفاقات جالب و ویژه زیادی افتاده است.

 

 در یک دوره کاری‌ات هم به «سلطان غم» معروف شده بودی و آثار عاشقانه و غمگین‌ات مثل «کوه»، «بعد رفتنت»، «سزامه» و... محبوب علاقه‌مندان این سبک شده بود. اینکه آن فضاها را کمتر ادامه دادی، به خاطر همین گریز از تکرار بود؟

ماهیت صدای من کلاً ماهیتی غمگین داشته و دارد. من حتی اگر آثار ریتمیک و شاد هم بخوانم، آن تم صدا همیشه کار خودش را می‌کند. ولی واقعیت این است که من کار حرفه‌ای می‌کنم و اصلاً نمی‌خواهم سلطان غم باشم! من باید پکیج باشم، موسیقی هاوس و عاشقانه و غمگین داشته باشم و نمی‌دانم چه‌قدر موفق بوده و هستم. ولی اصلاً دوست ندارم آثارم فقط در یک ژانر و فضای کاری ارائه شود.

 

 دوستی تو و محسن یگانه همیشه خیلی جدی و دوطرفه بوده. چرا دیگر اثر مشترکی از شما منتشر نمی‌شود؟

نشده که کار کنیم. محسن هنوز هم دوست نزدیک و صمیمی من بوده و هست و همین چند ساعت پیش با هم حرف زدیم.

 

یک کار مشترک و موفق هم به نام «بعد رفتنت» با هم داشتید که خود محسن یگانه در گفت‌وگویی گفته بود که دوست داشته این قطعه را خودش بخواند ولی چون تعهد داشته به تو واگذار کند، تا ابد حسرتش را می‌خورد.

بله، زمانی که این اثر را برای من ساخت، گفت که علی، این را می‌خواهم خودم بخوانم و در ازای آن، دو قطعه دیگر برایت می‌سازم و من در جوابش گفتم: «همین که گذاشتم «سکوت» را بخوانی، بهت رحم کرده‌ام!» چون سکوت را برای من ساخته بود.

 

زایا سلیمان: یک بار هم محسن یگانه در کنسرتش و در حضور علی گفت: «قطعه «سکوت» را برای علی لهراسبی ساخته بودم و اگر آن قطعه را خوانده بود، الان او روی این صحنه بود و من داشتم آهنگ او را زمزمه می‌کردم!»

لهراسبی: محسن گفت هر آهنگی که برای لهراسبی ساختم و او نخواند و خودم خواندم، گرفت و هیت شد. می‌خواهم از این به بعد هم برای علی کار بسازم و بگویم نخواند تا خودم آن را اجرا کنم و هیت شود! (خنده)

 

 سؤال آخرم درباره مرتضی پاشایی است. در تمام دوران تقاهت پاشایی، تو نزدیک‌ترین همکار به او بودی، ولی کمتر خواستی در جریان رسانه‌ای آن اتفاق، پررنگ باشی. درباره آن روزها و اتفاقات تلخی که از سوی اهالی موسیقی در آن زمان شاهد بودیم، حرف می‌زنی؟

زیاد نمی‌خواهم درباره آن مسائل حرف بزنم. بیا این بحث را ببندیم؛ ولی اگر قرار باشد درباره خود مرتضی حرف بزنم، باید بگویم رفتن او خیلی حیف بود. اگر آن‌قدر دل مردم بابت رفتن مرتضی شکست، بخش کوچکی از آن به خاطر هنرش بود. بخش عمده این ابراز توجه و ابراز احساس‌ها، به انرژی بی‌نظیر او بود که از بین ما رفت.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,علی لهراسبی

یک خاطره کوچک درباره مرتضی می‌گویم به عنوان صحبت پایانی تا متوجه تفاوت‌های این آدم با دیگران شوید. سه روز قبل از فوت مرتضی بود که من لباس مخصوص اتاق نگهداری ویژه را پوشیدم و از پشت شیشه، مرتضی را نگاه می‌کردم. همه نزدیکان مرتضی می‌دانند که او تکیه‌کلامی داشت که وقتی در جمع‌های دوستانه، فضا کمی ساکت می‌شد، مرتضی یک‌باره با صدای بلند می‌گفت: «حالا دست دست...» و دست می‌زد تا فضا کمی از آن سکوت بیرون بیاید و همه با هم می‌خندیدند و فضا عوض می‌شد. «حالا دست دستِ» مرتضی، معروف بود. آن روز مرتضی به سختی نفس می‌کشید و حتی حرف هم نمی‌توانست بزند. من خیلی حالم بد بود و حسابی به هم ریخته بودم. زیاد هم وارد اتاق آی.سی.یو نمی‌شدم، چون نمی‌خواستم حال بد و نامناسب من، روی مرتضی اثر بگذارد و بسیار غمگین بودم. آن روز مرتضی از پشت شیشه و با دست به من اشاره کرد که پیش‌اش بروم. یعنی از حالت چهره من فهمیده بود که به‌هم‌ریخته‌ام. با دست اشاره کرد بروم داخل.

 

 

با زحمت زیاد سعی می‌کرد که ماسک را از روی دهانش بردارد و به من چیز مهمی بگوید. پدرش هم کمک کرد تا ماسک را به زحمت از روی صورتش بردارد و با همان صدای نحیفی که به زحمت از حنجره‌اش خارج می‌شد، رو به من گفت: «حالا دست دست...»! سه روز مانده بود به فوت‌اش. همه وجود من را غمی به بزرگ‌ترین اندازه ممکن فرا گرفت. مرتضی در آن شرایط هم می‌خواست آن آدم‌هایی که آنجا هستند را خوشحال کند. واقعاً برای من در آن شرایط قابل درک نبود. همین قلب بزرگ مرتضی وجه تمایز اصلی او و دیگران بود که اندوهی به این وسعت را در کشور باعث شد. خدا رحمتش کند. واقعاً مرتضی حیف شد و غم مرتضی تا ابد در تاریخ موسیقی ایران خواهد ماند.

 

 

 

 

 

musicema.com
  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش