سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۰۲ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۷۵۰۷
موسیقی

رضا صادقی:

نمی‌خواهیم در قطعه هنرمندان دفنمان کنند/ما کرامت را در زمان حیاتمان می‌خواهیم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,رضا صادقی
رضا صادقی و محسن شریفیان برای حل مشکل موسی کمالی؛ موزیسین هرمزگانی؛ که از پسِ هزینه ۳۰ میلیون تومانی جراحی‌اش برنیامده، پیش‌قدم شده و توانستند بخش عمده هزینه‌های درمانی او را تامین کنند.صادقی اما حل مسائل و مشکلات امثال موسی را در تغییر رفتار مسئولان نسبت به هنرمند و موسیقی می‌داند.

به گزارش ایلنا، رضا صادقی درباره وضعیت موسی کمالی (موزیسین هرمزگانی) که مدت‌هاست با مشکلاتی برای تامین هزینه‌های درمانش روبرو است؛ گفت: خدا را شکر تا حدود زیادی از مسائل مالی موسی کمالی حل شده است. مقداری از هزینه‌ها توسط دوست عزیزم؛ کیانوش جهانبخش مدیر موسیقی بندرعباس؛ در هماهنگی با یکسری از دوست تامین شده است.

 

با صندوق هنرمندان نیز تماس گرفته شده و قرار است بخشی از هزینه‌های درمانی این عزیز را متقبل بشوند. راستش را بخواهید درست شدن این ماجرا ربطی به ما نداشت و از آنجا که موسی کمالی آدم دل‌صافی است و خدا دوستش دارد، این مشکل را برایش حل کرد.

 

این خواننده موسیقی پاپ در ادامه افزود: محسن شریفیان هم از همان کشور اسپانیا با حراج مدالی که از فستیوال نی‌انبان‌نوازی این کشور دریافت کرده بود، حرکت جوانمردانه‌ای انجام داد؛ البته از محسن شریفیان کمتر از این هم انتظار نمی‌رود چون او همیشه در چنین ماجراهایی با جان و دل وارد می‌شود. خدا را شکر حرکت‌های خوبی اتفاق افتاد و این حرکت زیبای محسن شریفیان پاسخ‌های خوبی دریافت کرد.

 

وی همچنین عنوان کرد: ما زمانی را مشخص کرده‌ایم که تا پایان ماه مبارک رمضان بتوانیم هدیه‌ای را به موسی کمالی بدهیم. کلیت هدف من و دوستانی که در کنارم بودند؛ این بود تا بحث همیاری را ترویج کنیم. هدف در واقع همیاری بود نه کمک، و خدا را شکر همیاری بسیار خوبی در این زمینه اتفاق افتاد.

 

رضا صادقی درباره هزینه‌های درمان موسی کمالی نیز گفت: هزینه درمان موسی ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان است که قریب به ۱۱ میلیون تومان آن هزینه پلاتین ایشان محسوب می‌شود که این بخش را من و محسن شریفیان و یکی دو نفر از دوستان فراهم کردیم. حدود ۱۵ تا ۱۸ میلیون تومان هم هزینه عمل جراحی موسی است؛ دوستان در این زمینه هم هماهنگی‌هایی انجام داده‌اند که به امیدخدا در حال درست شدن است.

 

وی در ادامه افزود: موسی آدم بی‌هنری نیست؛ او ضمن اینکه موزیسین است نقاشی خیلی خوب و فیلمساز و مستندساز توانمندی نیز محسوب می‌شود. موسی تورلیدر خوبی هم به حساب می‌آید که متاسفانه در جریان همین تورهایی که در هرمزگان می‌گردانده است؛ از بلندی پرت می‌شود و از ناحیه استخوان لگن دچار آسیب می‌شود اما پیگیری جدی نمی‌کند. بعدها که پیگیر این آسیب می‌شود دکتر می‌گوید استخوان فرسوده شده و باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد.

 

این موزیسین همچنین عنوان کرد: موسی جزو موزیسین‌های بسیار محجوب هرمزگان است که هیچ وقت صدایش درنمی‌آید و گله نمی‌کند. اما وقتی چنین فرد محجوبی گله می‌کند باید بپذیریم که کارد به استخوانش رسیده است. راستش را بخواهید چیزی که مرا منقلب کرد حرف مادر موسی کمالی بود؛ ایشان گفت متاسفم که پسرم جوانی‌اش را برای موسیقی و هنر گذاشت. وقتی یک مادر با تمام تعلق خاطر احساسی‌اش متاسف شود برای فرزندی که وارد عرصه موسیقی و هنر شده است آن وقت ما از خجالت باید سرمان خیلی پایین بیاید.

 

رضا صادقی گفت: بسیار متاسف هستم که در سرزمین‌مان هنوز موسیقی فولک و بومی‌مان را فقط برای اختتامیه‌ها و افتتاحیه‌ها درنظر می‌گیریم. الان اگر با دقت نگاه کنید می‌بینید جشنواره موسیقی مقامی و نواحی و فولک اصلا جشنواره کلانی محسوب نمی‌شود. در مورد این بخش از موسیقی کشورمان اصلا کلان بحث نمی‌شود و برنامه‌ریزی کلانی هم در موردش اتفاق نمی‌افتد.

 

این خواننده موسیقی پاپ کشورمان در ادامه افزود: من چند وقت پیش به یکی از دوستان پیشنهاد دادم و گفتم مگر ما می‌توانیم تا آخر دنیا با کشورهای همسایه‌مان دچار مشکل باشیم؟ به هر حال همسایه هستیم و با یک نوع نگاه داریم موسیقی فولک را پیش می‌بریم؛ باید کمک کنید برای اولین بار حمایتی صورت بگیرد و سالی یکبار فستیوال بزرگ و عظیمی با برنامه‌ریزی جامعی با عنوان "فستیوال موسیقی خلیج‌فارس" برگزار کنیم؛ این فستیوال باید صرفا مخصوص موسیقی فولک باشد.

 

از ایران هم موسیقی فولک تمام مناطق ایران در آن شرکت داده شوند. از موزیسین‌های همسایه‌هایمان مانند امارات و بحرین و قطر و عمان، افغانستان، ترکیه، پاکستان و حتی از کشورهای دورتر نیز دعوت کنیم تا در این فستیوال حضور پیدا کنند.

 

وی همچنین عنوان کرد: برگزاری چنین فستیوالی اولا نگاه‌ها نسبت به موسیقی فولک ما را از این کدر بودن خارج می‌کند. همچنین به واسطه وجود اهالی رسانه در چنین فستیوالی، کسانی که باید از حال و روز موزیسین‌ها فولک ما مطلع شوند اطلاع پیدا می‌کنند.

 

در جنوب شخصی داریم که در زبان محلی او را "علی کوبرم" صدا می‌کنند؛ یعنی علی ابراهیمی. به خاطر می‌آورم که او نوعی ساز را که شبیه سرناست و پوزیشن ویژه‌ای دارد، می‌نواخت. وقتی این آدم دست به ساز می‌شد حتی مخاطبی که در جهان‌اش موسیقی وجود نداشت هم با لبخند می‌ایستاد و او را همراهی می‌کرد.

 

صادقی افزود: به تازگی شنیده‌ام که علی ابراهیمی گوشه خانه است؛ گوشه خانه است نه به این دلیل که بی‌کس شده باشد؛ چون کسی از او خبر ندارد. ببینید من امروز از موسی کمالی خبر دارم اما این خبر را زمانی دریافت کردم که یکی از خبرگزاری‌ها درباره او مطلبی منتشر کرد؛ و اگر این گزارش تهیه نمی‌شد من از حال و روز موسی خبردار نمی‌شدم.

 

درست است که زندگی‌همه ما گره‌هایی دارد که همه مشغول باز کردن آنها هستیم اما در عین حال غافل هم نیستیم. من قائل به این نیستم که این دوران دوره بی‌وفایی است. صرفا جهت اطلاع دوستان می‌گویم که ما اصلا نمی‌خواستیم مسئله همیاری به موسی را عنوان کنیم، ولی به هر صورت این اتفاق افتاد؛ اما شما نمی‌دانید چقدر مردم آمدند و گفتند ما وظیفه داریم به همنوع‌هایمان کمک کنیم و همراه‌شان باشیم. ما وظیفه داریم همراه کسانی باشیم که جهان ما را روزگاری زیبا کرده‌اند. به خدا دوره بی‌محبتی نیست؛ بیشتر دوره بی‌خبری است.

 

این خواننده موسیقی پاپ همچنین عنوان کرد: در هرمزگان و بندرعباس و سایر نقاط کشورمان مسئولان، هنر و هنرمند را برای افتتاحیه‌ها و اختتامیه‌ها می‌خواهند و فارغ از این ماجرا دیگر خبری از وضعیت موزیسین‌های فولک ما ندارند. "برتولت برشت" یکی از نوآوران تئاتر در عرصه جهانی محسوب می‌شود. "برشت" می‌گوید هر وقت خواستید فرهنگ شهر یا کشوری را بسازید صحنه هنر‌ش را به من بدهید آن فرهنگ ساخته می‌شود. این صحنه هنر شامل همه چیز می‌شود.

 

موسیقی فلک ما ریشه فرهنگی ما محسوب می‌شود؛ بعد شما فکر کنید فردی مانند موسی کمالی، علی کوبرم، قنبر راستگو و بسیاری دیگر چنین غریب مانده‌اند. همین دیشب داشتم نوحه مرحوم "بخشو" را گوش می‌دادم و به این فکر می‌کردم که چقدر این افراد غریب رفتند، و مسئولان بی‌باور به اینکه این افراد پاره‌ای از خاطرات این سرزمین هستند.

 

وی گفت: شما به هر جای دنیا که بروید نسبت به موسیقی شناسنامه‌دار خودشان احساس مسئولیت دارند. اینها را من می‌گویم که موسیقی پاپ کار می‌کنم؛ ولی یکی از معترضان این قضیه خود من هستم. چرا فقط پاپ را ترگل ورگل می‌کنیم و تحویل مردم می‌دهیم؟ پس چرا در بقیه دنیا اینگونه با موسیقی فولک رفتار نمی‌شود؟ چرا در فستیوال‌های مختلف تشنه شنیدن موسیقی سرخ‌پوستان، آسیا، آفریقا و عرب هستند؟ آیا آنها هم تا این حد کدر به موسیقی فولک‌شان نگاه می‌کنند. متاسفانه شرایطی در ایران نیست که موزیسین فولکلور ما خودش را نشان بدهد و در نتیجه اجراهایشان سایرین از اخبار و احوالشان مطلع شوند.

 

رضا صادقی گفت: امروز به این شکل به موسی کمالی کمک شد؛ اما آن موزیسین بومی که در خراسان و کردستان و بقیه مناطق کشورمان زندگی می‌کند و فلان افراد را دم دستش نمی بیند اگر مشکلی برایش پیش بیاید چه باید کند؟ و البته مگر به چند نفر می‌شود اینگونه کمک کرد؟ تنها راهی که وجود دارد این است که چنین موزیسین‌هایی که خودشان صحنه‌گردان و هنرمند هستند بتوانند روی صحنه بیایند؛ اگر چنین اتفاقی بیافتد دیگر نیازی به کسی نخواهند داشت. والله همین موسی کمالی اگر روی صحنه اجرا می‌کرد مریض نمی‌شد. اگر هنرمندی شرایط برای روی صحنه رفتنش وجود نداشته باشد مشکلش دو تا می‌شود و دور از جان همه تبدیل به سرطان می‌شود.

 

این موزیسین در ادامه افزود: من از آقای روحانی به این دلیل حمایت کردم که نمی‌خواستم به دوره‌ای بازگردم که افرادی می‌گفتند موسیقی جز لاابالی‌گری چیزی ندارد؛ من از ایشان حمایت کردم چون نمی‌خواستم به جایی برسیم که بگویند اگر می‌خواهی موسیقی بشنوی یا کار کنی از این مملکت برو بیرون. یکسری از شعارها هستند که بعدها بخشی از شخصیت و وجود ما می‌شوند مثل اینکه من مدام به فرزندم بگویم "دنیا زیباست و تو بزرگ خواهی شد و آن را زیباتر خواهی کرد".

 

این شعار، امید و زیبا نگاه کردن را در طول سال‌ها به فرزندم منتقل می‌کند. من نیز براساس گفته‌ها و شعارهای آقای روحانی و اینکه می‌خواستم آینده روشن‌تر و پر‌امیدتری داشته باشم از ایشان حمایت کردم.

 

وی همچنین عنوان کرد: بی‌تعارف می‌گویم اول انقلاب که موسیقی حرام بود و امروز که موسیقی مکروه شده است؛ از این رو من به دنبال ستاره بسیار بزرگی نیستم و فقط می‌خواهم فضای بیشتری برای نفس کشیدن داشته باشم. من قطعا نمی‌خواهم اندک روزنه‌هایی که برای نفس کشیدنمان باقی مانده مسدود شود.

 

صادقی درباره انتظارش از دولت دوازدهم گفت: انتظاری که من از آقای روحانی دارم انتظار عجیب و غریبی نیست. نمی‌خواهم بگویم آقای روحانی کاری کن که ساز من را در تلویزیون نشان بدهند چون می‌دانم نمی‌تواند این کار را انجام بدهد. از آقای روحانی نمی‌خواهم کاری کند کم در تخت جمشید موسیقی اجرا شود چون می‌دانم اگر بخواهد هم نمی‌تواند.

 

من به عنوان رضا صادقی مهمترین چیزی که از آقای روحانی انتظار دارم این است که حرمت موسیقی و موزیسین را به ما برگردانند. حرمت موزیسین این نیست که در مراسم افتتاحیه یا اختتامیه استاد استاد به ناف‌مان ببندند و بعدش دوباره یادشان برود موزیسین‌ها کجا هستند و چه می‌کنند؟ به خدا ما محتاج یک کارت بیمه نیستیم.

 

همانطور که آقای روحانی و ظریف و دوستانشان کاری کردند که عده کثیری در دنیا به این باور برسند ما بمب در دستانمان نیست، ما موزیسین‌ها نیز می‌توانیم در دنیا باور ایرانی صلح‌طلب و صلح‌پذیر را به جهانیان منتقل کنیم. منتهی این فرصتی است که باید زمینه‌اش را دولت فراهم کند. ما موزیسین‌ها می‌توانیم به جهانیان بگوییم که نه تنها بمب در دستانمان نیست بلکه می‌خواهیم از صلح و عشق و فرهنگ صحبت کنیم.

 

دولت باید این زمینه را فراهم کند و اگر دولت از من حمایت نکند مانند فرزندی خواهم بود که پدر ندارد تا در مقابل زورگویی دیگران از او حمایت کند. از آقای روحانی و تمام وزرا و مدیرانش انتظار دارم هنرمند و موزیسین را روبروی خود نبینند؛ ما می‌توانیم مانند دوست برادر باشیم.

 

امثال من می‌توانستیم برویم آن طرف دنیا بخوانیم؛ اگر می‌توانستم از مملکت و مردمم دل بکنم که می‌رفتم و وقتی نمی‌توانم دل بکنم پس تو هم باید به خاطر همین دل‌نکندم باید دل بدهی. این دل دادن وام و مسکن و غیره نیست؛ این فقط شرایط و فرصت نفس کشیدن و حرمت است. اگر من و امثال موسی کمالی فرصت داشته باشیم قطعات زنده می‌مانیم.

 

من واقعا از آقای روحانی انتظار دارم به کسانی که می‌گویند موسیقی صرفا لاابالی‌گری است بگویند یکبار بنشین و موسیقی گوش کن و اگر بعدش دیدی واقعا موسیقی لاابالی‌گری است آنوقت هر چه دلتان می‌خواهد بگویید. امثال موسی کمالی به خدا توان پرداخت ۱۰ میلیون تومان پول اجاره سالن برای برگزاری کنسرت را ندارند؛ این وظیفه دولت است که شرایطی را فراهم کند تا سالن کنسرت را به رایگان در اختیار امثال موسیقی قرار بدهند تا به رشد فرهنگی‌مان کمک کنند.

 

نقش وزارت ارشاد در چنین پروسه‌ای واقعا کجا است؟ شما هم که دارید مانند عروسی، سالن‌ها اجاره می‌دهید. به خدا رایگان قرار دادن سالن برای اجرا موسیقی بومی یک شهر و یک کشور چیز عجیب و سختی نیست. من موزیسین فولک که تمام سازم ۲ میلیون تومان قیمت ندارد چگونه می‌توانم ۱۰ میلیون‌تومان برای اجاره سالن هزینه کنم؟ تنها توقعم بازگشت چنین کرامت‌هایی است.

 

تا زمانی که امثال موسیقی حالشان خوب است و توان اجرا دارند شرایط را برای اجرایشان فراهم کنیم کار زیبایی انجام داده‌ایم؛ وقتی که یک موزیسن فوت شد می‌خواهیم هیچ وقت استاد استاد به ناف‌شان نبندند؛ حتی نمی‌خواهیم در قطعه هنرمندان دفن کنند. ما کرامت را در زمان حیاتمان می‌خواهیم.

 

 

  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش