شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۹ - ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۶۰۳۵
موسیقی

چه بر سر گروه آریان آمد؟ / علی پهلوان: روشنفکرنماها به ما می‌‌گفتند مهدکودکی وگروه سرود

علی پهلوان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
خواننده گروه آریان که در استرالیا زندگی می‌کند به بهانه آهنگ جدیدش «تنهای تنها» از گروه محبوب‌شان سخن گفته است.

 او بی شک بخشی هیجان انگیز از خاطرات عاشقانه بچه های اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ است. او و همه دوستانش در گروه اریان از پیام صالحی که حالا دیگر خیلی آن رابطه گرم گذشته را به نظر می رسد ندارند تا محسن رجب پور و شرکت ترانه شرقی که هنوز هم علی پهلوان نشان می دهد به آنها ارادت دارد ، با گل آفتابگردون و باقی کارهای شان حصار موسیقی را شکستند.

 

علی که حالا در استرالیا به رشته تحصیلی اش یعنی مهندسی پروژه مشغول است ، سال ها بعد از انحلال آرین قطعه ای به نام تنهای تنها منتشر کرده تا دوباره با صدای خاطره انگیزش ، از راه دور هم نامش سر زبان ها بیفتد.

 

به این بهانه با او همکلام شدیم . برای مان از روزهای تلخ و شیرین آریان گفته. از گروهی که به «گروه سرود» معروف بود و مدام برایشش مانع می تراشیدند. از شعری گفته که کار شوهر عمه اش است و برایش دوباره با موسیقی آشتی کرده...

 

ترانه «تنهای تنها» خیلی با کارهای قبلی ات متفاوت است. غم غربت و این حس تنهاییو فضای ذهنی این روزهایت شده این «تنهای تنها»؟

نه . این آهنگ فضای ذهنی این روزهای من نیست و آن را همان اوایل آریان ساختم. شعرش از داراب پهلوان است که شوهرعمه من و شاعر است. قدیم این شعر را به من داده بود و من این آهنگ را رویش ساخته بودم ولی چون خیلی متفاوت از سبک آریان بود هیچوقت آن را حتی به آریان پیشنهاد هم نکردم. این ماند و من همیشه در جمع خودمانی خانواده می خواندم. تا این که همینجا در استرالیا این را در بین دوستانم با گیتار زدم و خواندم، پیشنهاد دادند که این آهنگ را همینطوری ساده بیرون بدهم. گفتم خیلی متفاوت است گفتند ایرادی ندارد یک کار متفاوت می کنی دیگر.

 

ضمنا اشتباه هم نکردم داراب پهلوان شوهرعمه من است ولی چون یک نسبت دور با ما دارد فامیلش مثل فامیل ما است.

 

در این سال ها  در نبود آریان چه کردید و فکر می کنید که نبود آریان چه ضربه ای به موسیقی پاپ ایران زد؟ در آن سال ها ترانه هایی که شما می خواندید برای بچه های دهه شصت و اواخر دهه پنجاه بخش مهمی از خاطرات‌شان بود و هنوز هم از آنها استقبال می کنند.

 

ما منتظر مجوز آلبوم پنجم بودیم من به استرالیا آمدم و منتظر بودم آلبوم مجوز بگیرد و من برای کنسرت های آلبوم پنجم برگردم. آن آلبوم آنقدر مجوز نگرفت که من اینجا سر کار رفتم. بعد هم دولت عوض شد و دولت جدید آمد و وزیر عوض شد تا اینکه مجوز آلبوم پنجم بعد از دو سال آمد که دیگر عملا تاریخش گذشته بود. مخصوصا اینکه آن زمان ما اصرار بر موزیک الکترونیک داشتیم و موزیک الکترونیک بعد از دو سال خیلی تاریخش می گذرد. در حقیقت اتفاق بدی برای آریان افتاد. قبل از آن هم آریان خیلی به مشکل خورده بود ما اجازه هیچ کاری نداشتیم. سالی سه شب تهران و بعضی اوقات کیش کنسرت داشتیم که کیش را هم بعد از چند وقت از دست دادیم. آهنگ هم که نمی توانستیم بیرون بدهیم، کلا آریان متوقف شده بود.

 

و حالا اتفاقات حاشیه ای دیگر هم افتاد که در مصاحبه های دیگر گفتم و به کل آریان متوقف شد. در این مدت دوستان کار می کردند. پیام که زمانی که آریان هم بود کار می کرد و آلبوم می داد. من در این مدت که نبودم یک تک آهنگ به اسم خاطره های سوت و کور بیرون دادم که نینف امیرخاص عزیز برایم تنظیم کرده بود. شهریور سه سال پیش منتشر شد و خیلی هم بی سر و صدا بیرون آمد. بعد از آن دیگر هیچ کاری نکردم و به دنبال شغل اصلی ام بودم که مهندسی است. در ایران هم کنترل پروژه و برنامه ریزی انجام می دادم اینجا هم همان کار را ادامه دادم. درآمدم هم از همین طریق بود تا اینکه این آهنگ را ضبط کردم.

 

در یک مصاحبه گفته بودید امکان ندارد آریان بار دیگر دور هم جمع شوند. شما نزدیک به یک دهه با هم کار کردید دلیل این دور هم بودن چه بود و اگر دوست دارید می توانید بگویید چقدر در بهم خوردن آن گروه خودت مقصر بودی، چقدر پیام صالحی، چقدر محسن رجب پور و ... و اینکه چه شد که فکر کردید دیگر نمی توانید دور هم باشید؟

یک سری عوامل دست به دست هم داد که آریان به هم بخورد. عوامل زیادی بود بخش بزرگی از آن به خاطر متوقف شدن فعالیت های ما بود. عملا هیچ کاری نمی توانستیم انجام دهیم. فعالیت های محسن رجب پور کاملا متوقف شده بود. از آن طرف پیام برای خودش فعالیت می کرد. این کار نکردن ها باعث شده بود همه دنبال این باشند که دلیلش را پیدا کنند و برای همین هم هر کس تز و تئوری ای می داد.

 

همه مان در این شرایط گیر کرده بودیم و اختلاف نظرها زیاد شده بود و به جایی کشید که دیگر به یک مرحله ای رسید که کار که نمی کردیم، ااختلاف نظر هم که بود، اتفاقات ناخوشایند دیگری هم پیش آمد مثل رسانه ای شدن یک سری اختلافات توسط بعضی از دوستان اینها خیلی باعث ناراحتی و دلخوری های شدید شد و تصمیم گرفتیم بیش از این ضربه به آریان نخورد و داستان همینجا متوقف شد.

 

الان با وجودی که از ایران دور هستید ولی هنوز در توئیتر ارتباط خود با فضای ایران را خوب حفظ کردید و محبوبیت بالایی هم دارید. تصمیم نداری گاهی بیایی کنسرت بدهی یا مثلا کار جدید مجوزدار داشته باشی؟

همین آهنگ را هم مجوزدار منتشر کردم. اگر تک آهنگ قبلی را هم بدون مجوز بیرون دادم برای این بود که آن زمان اصلا مجوز تک آهنگ نداشتیم. الان که داریم من هم طبق قانون رفتار کردم و مجوز تک آهنگ گرفتم. من همیشه همیشه یکی از مشکلاتم این است که روی صحنه نمی توانم بروم. حتی درباره اش فکر کردم و برایش برنامه ریزی هایی هم کردم اما تا بحث به رفتن روی صحنه می رسد، می گویند حالا نه، مردم شما را فراموش کردند و باید بنشینید دوباره آهنگ بدهید و ... بحث به این مسائل می رسد و خب تهیه کننده ها و برنامه ریزها هم حق دارند.

 

از آن طرف برای آنها بحث ضرر و زیان است و می ترسند با این همه اختلاف زمانی که پیش آمده جواب ندهد. من هنوز هم یکی از آرزوهایم این است که دوباره روی صحنه بیایم. هر کنسرتی که می روم و حتی فیلم کنسرت که می بینم هوایی می شوم و خودم را روی صحنه می بینم. این میلی است که هنوز هست. همیشه به همه می گویم شما آن بالا نیستید که ببینید چقدر خوش می گذرد. می دانم پایین صحنه به خیلی ها خوش می گذرد اما باید بالا بیایند و ببینند که چقدر خوش می گذرد در کنار تمام استرس ها و مشکلات پشت صحنه و دردسرهایش ولی آن لحظه در کنار مردم بودن یک حال و هوایی دارد.

 

بخشی از خاطراتی که در توئیتر منتشر می کنی خیلی جذاب است. خاطراتی که درباره فشارهایی که رویتان بوده می گویید با توجه به اینکه شما در عصری سلبریتی شده بودید که خیلی موسیقی را نمی پذیرفتند و از سوی دیگر با ستاره ها سختگیری زیادی داشتید. شد برای شما محدودیتی ایجاد کنند از آن جنسی که مهران مدیری چند وقت پیش گفته بود به جایی رسیده بود که نان شبش را نداشته؟

درباره این خاطرات من همیشه می گویم اگر بخواهید عمر مفید آریان را آن ۱۵ سال فعالیتش حساب کنی شاید جمعش ۴سال هم نشود. آنقدر که مدام فعالیت آریان به هر دلیلی متوقف می شد. نه اینکه ممنوع الفعالیت شود،

 

در ایران ما حدود پنج، شش ماه از سال در موسیقی تعطیل هستیم. دو ماه محرم و صفر است، یک ماه رمضان است، دو دهه فاطمیه داریم و ... این در حالت عادی است که اگر هم کنسرت نمی دهی می توانی بروی آهنگ ضبط کنی و ... یک زمان های خاصی هست که در ایران می توانی فعالیت کنی به جز این داستان اتفاق های دیگری می افتاد. مثلا وقتی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد، حدود یک سال و خرده ای کلا موزیک متوقف شد. می گفتند ما هنوز سیاست هایمان را درباره موسیقی نمی دانیم تا بعد دوباره موسیقی راه افتاد.

 

باز دوباره بعد از اتفاقات ۸۸ مدتها هیچ برنامه و کنسرتی نبود. یا خیلی اتفاقات دیگری که می افتاد و فعالیت ها متوقف می شد. آریان هم که به خاطر شرایطی که داشت و اولین گروه دختر و پسر بود و هزار و یک دردسر داشت. همه اینها را کنار هم بگذارید من می گویم عمر مفید آریان در ۱۵ سال شاید ۴ یا ۵ سال بود. خاطراتی که می نویسم بعضی هایش تلخ است ولی تلخ هایی است که الان دیگر شنیدنش خنده دار است مثل همان داستانی که می خواستیم از نور لیزری استفاده کنیم از ما تعهد گرفتند سالن آتش نگیرد. تلخ است دیگر ولی الان خنده دار است.

 

بعضی اوقات اینها را در توئیتر می گذارم و مردم استقبال می کنند، با خودم فکر می کنم ما چه استرسی کشیدیم و اعصابمان خورد شد ولی الان به آن می خندیم.

 

علی پهلوان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

 

شما سال های سختی را در موسیقی ایران گذراندید که بیشتر برای این بود که جز اولین ها بودید. درباره آن سال ها می گویید؟

ما در این مدتی که کار می کردیم در موسیقی ایران خیلی اذیت شدیم. نه اینکه فکر کنی فقط از سمتی که مخالف موسیقی بود. ما از دو طرف ضربه می خوردیم. یک طرف را سعی می کردیم رد کنیم از سمت دیگر بعد از آلبوم دوم و آهنگ پرواز و... که محبوبیتش را پیدا کرد ما از سمت دیگر مورد انتقاد قرار گرفتیم. از سیستمی که همین الان هم در شبکه های اجتماعی می بینید. جوی به وجود می آید که وقتی یک چیز را عام جامعه می پذیرد یک گروهی می آیند و می گویند این موزیک خوب نیست.

 

ما را مسخره می کردند می گفتند این موزیک مهدکودکی است شما گروه سرود هستید، شما خواننده نیستید و ... از لحاظ فنی نمی گویم خیلی آریان قدر قدرت بوده ولی فعالیت قابل دفاع خیلی زیاد داشته. آریان کاندیدای جایزه بین المللی موسیقی شده، یکی از اساتید دانشگاه لندن درباره موسیقی در خاورمیانه کتاب نوشته قسمتی که درباره اش توضیح داده درباره آریان بوده واینکه چرا آن زمان محبوب شده و جامعه به چه چیزی نیاز داشت که آریان مورد توجه قرار گرفت.

 

اگر قرار بود خیلی بد و داغون باشد که استاد دانشگاه لندن نمی آید درباره اش کتاب بنویسد. درباره این قضایا ادعایی هم ندارم. من همیشه گفتم ما هیچ کدام تحصیلکرده موزیک نبودیم، هر چه می زدیم دلی بود اما از بخش زیادی از فعالیت هایمان می توانیم دفاع کنیم.

 

از دو جناح خیلی اذیت می شدیم. از این طرف به ما فشار می آوردند و از طرف دیگر یک مدتی علیه آریان حرف زدن روشنفکری شده بود و هنوز هم مهد کودک و گروه سرود را برایمان می نویسند. شما فکر کنید از این طرف با اینها درگیر بودیم و از آن طرف هم با کسانی که به خاطر دختر پسر بودن گروه و نوع موزیک و شکل گروه با آن مشکل داشتند. گروهی بودیم که هیچوقت در تلویزیون نشان داد نشد.

 

البته تلویزیون درون مرزی چون می دانید که تلویزیون درون مرزی و برون مرزی با هم فرق می کنند. شما هیچوقت در تلویزیون گروه آریانی ندیدید. موزیک هایش بدون کلام پخش می شد و گاهی هم نمی دانم چه شد که اشتباها یکی دو بار آهنگ هایش پخش شد و اسمش را هم اشتباها آرین می نوشتند.

 

با آن محبوبیت و اسم خوبی که از شما وجود دارد فکر می کنید اگر بیایید و دوباره کار جدید ارائه کنی چقدر می توانی مثل گذشته مورد توجه باشی؟

من هنوز جدی به این قضیه که این سبک را ادامه بدهم و کار کنم فکر نکردم. دوست دارم کار موزیک کنم ولی هنوز خیلی اما و اگر جلوی چشمم هست. این آهنگ تنهای تنها را هم واقعا دلی کار کردم. کنار کاری که اینجا انجام می دهم از ساعت هایی که بیکار بودم یا از روزهای تعطیلم گذاشتم و این کار را انجام دادم و جا دارد از کسانی که کمکم کردند تشکر کنم.

 

امیر تفرشی عزیز که برای میکس و مستر کمک کرد، زینب بابایی و مهدی کاظمی که کار طرح را انجام دادند، داراب پهلوان که شعر را هدیه کرد و محسن و مهیار رجب پور و خانم مرتضوی کسانی که در شرکت ترانه کمک کردند که این کار بیرون بیاید و برایش مجوز گرفتند. این را واقعا دلی انجام دادم و نمی دانستم با این تفاوتی که نسبت به کارهای قبلی دارد چه تاثیری دارد و چه اتفاقی ممکن است بیفتد. هنوز هم شاید زود باشد بخواهم درباره اش صحبت کنم. 

 

علی پهلوان

 

 

 

tamashagaranemrooz.com
  • 27
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
بی معرفت
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش