چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۷ - ۰۲ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۳۷۳
موسیقی

همسر حبیب محبیان: حبیب عاشق ایران بود / تا وقتی زنده بود به او مجوز ندادند اما وقتی رفت اجازه دادند که صدایش پخش شود

حبیب محبیان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

«وزارت ارشاد بزرگ‌ترین توهین را به حبیب کرد» این جمله را ناهید بسیم، همسر حبیب می‌گوید. ۱۹ دی ماه خبری منتشر شد مبنی بر اینکه موزیک ویدئوی «دیره» با صدای احمدرضا محبیان و سمیر زند و همچنین با تصویر و صدای نه چندان شفاف زنده‌یاد حبیب محبیان از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار گرفت. مجوز گرفتن صدا و تصویر حبیب آن هم یک سال و نیم پس از مرگ این خواننده با واکنش‌های بسیاری مواجه شد، چند روز پیش هم ترانه «آهنگ قو» با صدای حبیب به مناسبت جان باختن سی تن از دریانوردان ایرانی در نفتکش سانچی از یک شبکه استانی صدا و سیما پخش شد. روزنامه «ابتکار» در واکنش به مجوز گرفتن صدا و تصویر این خواننده گزارشی با عنوان «نوشدارو پس از مرگ حبیب» منتشر کرد. پس از انتشار این گزارش، همسر حبیب در تماسی با «ابتکار» درباره اتفاقات اخیر توضیح داد. در ادامه مشروح این گزارش را می‌خوانید.

 

صدا و تصویر حبیب یک سال و نیم بعد از فوت او مجوز گرفته است. احساس شما به این ماجرا چیست؟

وقتی این خبر را شنیدم بسیار ناراحت شدم. مجوز گرفتن آن کلیپ یعنی اهانت! همه ماجرا به «سمیر زند» بازمی‌گردد که نام او به عنوان خواننده در موزیک ویدئو «دیره» مطرح شده است. «سمیر زند» اسم مستعار حسین خزعلی، پسر آیت‌الله خزعلی، است. اگر مصاحبه حبیب با مجله ایده‌آل را بخوانید، حبیب ماجرا را کاملا توضیح داده است. چیزی حدود ۵ سال پیش، این فرد از حبیب درخواست کرد تا در قبال مبلغی با او در یک کار همکاری کند. حبیب تنها یک خواننده نبود، او یک آهنگساز، یک تنظیم‌کننده و به عبارت دیگر یک هنرمند بود.

 

آدم باید زندگی کند و از جایی درآمد داشته باشد. در تمام دنیا عرف این است که وقتی هنرمندی با ۵۰ سال سابقه در امور هنری، با فردی که هیچکس اطلاعاتی از او ندارد همکاری می‌کند، هنرمند قدیمی در مقابل این همکاری امتیازهای مهم و خاصی به دست خواهد آورد. به طور مثال اگر هنرمند با یک کمپانی بزرگ همکاری کند، آن کمپانی برای او تورهایی برای اجرای کنسرت تدارک می‌بیند یا مبلغی آنچنانی به او پرداخت می‌کند. حبیب چند سال پس از آمدنش به ایران کاری انجام نداد. بنابراین چیز چندانی هم دست ما نبود، به همین دلیل حبیب قبول کرد که با آقای زند دو خط بخواند، این دو نفر مبلغی را هم برای این‌کار در نظر گرفتند.

 

شوهر من هیچ‌وقت با هیچکس قرارداد امضا نمی‌کرد و به قول و حرف همه اعتماد داشت. وقتی آن آهنگ خوانده و پخش شد، آقای زند، کلاه بزرگی سر شوهر من گذاشت و فرار کرد و رفت. بعد هم فکر کرد که کارش گرفته و لازم نیست بهایی برای آنچه به دست آورده بپردازد. بعد از مدتی او دید ماجرا آن طور که فکر می‌کرده پیش نرفت بنابراین به حبیب تلفن زد و گفت «استاد عذر می‌خواهم و من اشتباه کردم». آن زمان حبیب فوری تلفن را قطع می‌کرد. دل حبیب شکسته بود. حالا همین فرد در این کلیپی که مجوز گرفته حاضر است. فرد اصلی، سمیر زند است، نفر دوم در این کلیپ آلت دست او است.

 

وزارت ارشاد با شما درباره مجوز این موزیک ویدئو تماس نگرفته بود؟

سوال من این است، وزارت ارشاد چطور بدون هماهنگی با ما به پخش صدا و تصویر حبیب در یک موزیک ویدئو مجوز داده است. اگر کسی از این دنیا برود و ۱۰ هزار تومان در حساب بانکی او وجود داشته باشد، آیا از تمام وارثان آن فرد نمی‌خواهند برای تعیین تکلیف آن پول حضور داشته باشند؟ من و پسرم مجوز گرفتن این کلیپ را از این و آن شنیده‌ایم. من ۴۲ سال برای حبیب زحمت کشیده‌ام، ما شانه به شانه هم زندگی کرده‌ایم. من اصلا از مجوز گرفتن صدا و تصویر حبیب خبر نداشتم. ناگهان متوجه شدم کسی که بزرگ‌ترین‌ کلاه را سر حبیب گذاشته، حالا برای کلیپش مجوز پخش صدا و تصویر حبیب را گرفته است.

 

شوهر من در عمر خود یک نخ سیگار نکشید و یک لیوان مشروب نخورد. سالم‌ترین فرد بود. حبیب دق کرد. نزدیک ۴۰ روز قبل از آنکه حبیب از پیش ما برود، سمیر زند تلاش می‌کرد تا دوباره سمت حبیب بیاید اما پس از آنکه نتوانست، در مصاحبه‌ای به حبیب اهانت کرد. پسرم، محمد، بلافاصله به من تلفن زد و گفت «نگذار پدر در اینترنت این مصاحبه را ببیند»، چون می‌دانست چقدر پدرش حساس است.

 

حبیب حاضر بود گرسنگی بکشد و با چند عدد سیب‌زمینی یک هفته زندگی کند ولی حرمتش حفظ شود. در این شرایط فردی به حبیب با این سن و سال اهانت کرد! من به حبیب گفتم «عزیزجان، تو که می‌دانی چقدر حساسی، محمد هم گفته خبرهای اینترنت را نخوان». خلاصه این که دیگران تلفن کردند و حبیب از ماجرا خبردار شد. شلیک آخر را این فرد به شوهر من زد.

 

نظرتان درباره مجوز این کلیپ چیست؟

حرف من این است که این مجوز بدون خبردار شدن بازماندگان حبیب و مهم‌ترین فرد که همسر او است، صادر شده است. ما فقط دیدیم کسی که سر حبیب کلاه گذاشته و به او در مصاحبه‌ای توهین کرده است و ۴۰ -۳۰ روز بعد از آن مصاحبه هم حبیب فوت کرد، در موزیک ویدئوی خودش از صدا و تصویر حبیب استفاده کرده است. من این حرف را کجا بگویم؟ به چه کسی بگویم؟

 

این ماجرا را از طریق مجاری قضایی هم پیگیری کرده‌اید؟

نه، من شکایتم را پیش خدا می‌برم. ولی من از وزارت ارشاد مملکتم گله دارم. مگر شوهر من چه کار کرده بود؟ تمام پیشینه او را بگردید. او چه کار کرده بود که تا وقتی زنده بود مجوز نگرفت؟ من اصلا این را قبول ندارم که مجوزی داده شده است. آن آقا چون در آنجا رابطه داشته، توانسته مجوز بگیرد. البته من مطمئنم که بار کج به مقصد نمی‌رسد اما این واقعیت وجود دارد که از تصویر و صدای حبیب استفاده ابزاری کرده‌اند.

 

چند روز گذشته در صدا و سیمای اصفهان در برنامه زنده‌رود کلیپی پخش کردند که صدای آقای حبیب نیز در آن پخش شده است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟

شما درباره پخش صدای حبیب در صدا و سیما چه فکر می‌کنید؟ آن زمانی که باید صدای حبیب از صدا و سیمای ملی پخش می‌شد، این اتفاق نیفتاد. به همان موزیک ویدئوی مذکور هم مجوز داده‌اند چون آن فرد خودی بوده، آن آقا به خاطر پدرش خودی بوده است. آیا دین ما این اجازه را می‌دهد که وقتی یک فرد فوت می‌کند تنها به یکی از ورثه‌اش از ارث پدر بدهند؟ به نظر من کسانی که این کار را بی‌اجازه خانواده حبیب دست آقای زند دادند، کار درستی نکرده‌اند. چون اصل مسئله آقای زند بوده است. حالا هم که در صدا و سیما ترانه حبیب پخش شده است.

 

این کار نوشدارو پس از مرگ سهراب است و دیگر هیچ تاثیری ندارد. این اتفاق‌ها برای من تکه‌های یک پازل هستند.برای من هم این سوال وجود دارد که این کارها چه معنایی دارد؟ بعد از آن جریان، دیگر چرا دوباره صدای حبیب را از صدا و سیما پخش می‌کنند؟! مگر من به عنوان همسر حبیب نباید می‌دانستم که قرار است صدای او از صدا و سیما پخش شود؟ مگر این مملکت قانون ندارد؟ اگر من نمی‌فهمم یک نفر بیاید و به من بفهماند.

 

ما به این خاطر از ایران رفتیم که شوهرم کار نداشت. همه زندگی‌مان را فروختیم و بعد از اینکه دیدیم هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم از ایران رفتیم. ۳۰ سال آواره دشت و بیابان بودیم. برخلاف کسانی که به ما می‌گویند لس‌آنجلسی، شوهر من تن به هر کاری داد و هر کاری کرد که ایرانی بماند. یک نفر بیاید و بگوید که حبیب یک اشکال داشته است.تا وقتی زنده بود به او مجوز ندادند اما وقتی از میان ما رفت اجازه دادند که صدایش پخش شود.

 

خواننده‌ها و هنرمندان بسیاری در خارج از کشور دوست دارند به ایران بازگردند. توصیه شما به آنها چیست؟ آیا به آنها توصیه می‌کنید که به ایران بازگردند؟

اگر می‌خواهند به ایران بازگردند تا در ایران دوباره کار کنند و نان‌شان را در بیاورند، توصیه می‌کنم که به ایران بازنگردند.حبیب عاشق ایران بود. وقتی خواست به ایران بیاید به من گفت همه به ایران بازگردیم،به من اجازه کار می‌دهند، من که کاری نکرده‌ام. من هیچ کدام از این حرف‌های حبیب را قبول نداشتم ولی چون اشتیاق را در چهره او دیدم، قبول کردم. او همیشه می‌گفت نمی‌خواهم خارج از مملکتم بمیرم، دقیقا از ۳۰ سال پیش که به خارج از کشور رفتیم مدام این جمله را تکرار می‌کرد. من می‌دانستم که بازگشت او به عرصه موسیقی در داخل ایران به این آسانی نیست.

 

من به هیچ کسی پیشنهاد نمی‌کنم به ایران بازگردد. اگر در ایران پس‌انداز یا مالی دارند که بتوانند در ایران زندگی کنند برگردند ولی در غیر این صورت نمی‌توانند در ایران زندگی کنند. فقط یک نفر بیاید و به من بگوید که حبیب چه گناهی مرتکب شده بود که اجازه کار در کشور را نداشت و بعد از مرگش این اهانت بزرگ را به او کردند. وزارت ارشاد بزرگترین اهانت را به حبیب کرد.

 

چه کسی به حبیب گفته بود که در صورت بازگشت به کشور اجازه فعالیت خواهد داشت؟

واقعیت چیزدیگری است. حبیب خواهر بزرگتری داشت. وقتی متوجه شد که خواهرش در ایران مبتلا به بیماری شده برای دیدار او به ایران آمد. حبیب به ایران آمد تا خواهرش را ببیند ولی در فرودگاه پاسپورت و لپ‌تاپش را از او گرفتند، او خیلی وحشت زده‌ بود و برای مدتی در ایران ماند تا به سوالات پاسخ دهد. تا قبل از این ماجرا هر وقت حبیب به ایران آمده بود ۷ یا ۸ روز بیشتر در کشور نمانده بود اما دفعه، وطن هوایی اش کرد. آقایانی از او سوء‌استفاده کردند، دور او جمع شدند و گفتند به ایران بازگرد، ما برای تو اجازه کار می‌گیریم.

 

در آن زمان، ما بعد از ۲۵ سال در لس‌آنجلس پس از آوارگی‌ها، زندگی تشکیل داده بودیم. حبیب به من تلفن کرد که وسایل‌تان را جمع کنید و به ایران بیایید. حبیب مرغش یک پا داشت و وقتی می‌گفت باید همانی شود که من می‌گویم، باید همان اتفاق می‌افتاد. حبیب گفت به من قول داده‌اند. کسی که به حبیب قول داده بود با آقای مشایی هم آشنایی داشت و گفته بود که اسپانسر شما می‌شوم و حتی اگر ۱۰ سال اینجا باشید، خرج شما را می‌دهم اما بعد از ۲ سال او هم با حمایت ۲۰ درصدی از صدای حبیب ما را رها کرد. او با آقای مشایی آشنایی داشت.

 

اتفاقا آقای مشایی بعد از رفتن حبیب با من تماس گرفت و گفت ما همان موقع به وزیر وقت ارشاد گفتیم که برای حبیب مجوز بگیریم اما آن وزیر حرف رئیس جمهوری را نخواند. اتفاقا من بعدا همان وزیر ارشاد را در تلویزیون دیدم که از او پرسیده شد آیا شما با آقای احمدی‌نژاد دچار اختلاف نظر بودید و او پاسخ داد که نه، تنها مشکل ما با آقای احمدی‌نژاد این بود که آن زمان یک خواننده لس‌آنجلسی به ایران آمده بود و آنها از ما می‌خواستند که به او مجوز دهیم و ما نمی‌توانستیم.

 

آقای مشایی هم همین را به من گفت که ما از وزیر وقت خواستیم ولی او حرف را از مقامات دیگری به جز رئیس‌جمهوری قبول می‌کرد. تنها موقعی که آقای مشایی با ما تماس گرفت همان موقع بود.

 

فاطمه امین‌الرعایا

 

 

ebtekarnews.com
  • 11
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
سلام من عاشق حبیب بودم و متاسفم که مملکتی که توش زندگی میکنم که بزرگ مردی مثله آقای حبیب محبیان که من آرزوی دیدارشو داشتم اینجور آزار ببینه اون هم توی وطن خودش من به عنوان یک هموطن شرمسارم تو روی خانواده اون هنرمند بزرگ امیدوارم یک روز تقاص کارشونو ببینن امیدم به خودمه و مردمم خدایش بیامرزد
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش