سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۰۸ - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۳۳۹۶
موسیقی

گفتگوی منتشر نشده ناصر چشم‌آذر:

شوخی نكنيد! نابغه‌كجا؟ من كجا؟

ناصر چشم آذر,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

خبر درگذشت ناصر چشم‌آذر، آهنگساز بر اثر سكته قلبي، خبر تلخي بود. مرگ هر هنرمندي تلخ است اما خبر زماني تلخ‌ترمي‌شود كه بدانيم او چندي پيش، رو در روي مخاطب مشغول اجراي كنسرت بوده است. اين هنرمند، ٦٨ سال زندگي كرد و آثار بسياري از خود به يادگار گذاشت كه بيشترآنها ماندگار شدند و جاي خود را در بين مخاطبان بازكردند.

 

بهتر است براي شروع، كمي در مورد تجربيات‌تان درباره موسيقي فيلم و چگونگي ورودتان به دنياي موسيقي صحبت كنيم. موافقيد؟

بله، حتما. يادم مي‌آيد كه در كودكي موسيقي فيلم «آيوانهو» در من بسيار اثر گذاشت. البته من در آن دوران بيشتر مجذوب اركستراسيون بودم تا تم موسيقي. البته خط اول هر موسيقي تم است وگذشته از تم و بحث و گسترش آن، «حس» من در تنظيماتم براي ترانه با من همراه مي‌شود. به عنوان مثال مانند اكثر كارهايي كه با جهانبخش پازوكي انجام داده‌ام. البته بيش از ٧٠ درصد مقدمه‌هاي آقاي پازوكي نوشته خودشان بود. من خيلي كمتر در مقدمه‌ها دخالت داشتم اما دخالتم در مقدمه‌هايي كه آقاي پازوكي مي‌نوشت، در بحث اركستراسيون بود و دخالتم در صدادهي اركستر بود و اركستر را بزرگ مي‌گرفتم. حداقل ٦ ويولن، دوتا آلتو و دوتا سولو و... استفاده مي‌كردم.

 

همين علاقه باعث شد كه صدادهندگي اركستر بزرگ را در بيشتر كارهايم داشته باشم. اگر مروري بر آثارم داشته باشيد، در اكثر آنها به جز مقدمه‌ها كه كار آقاي پازوكي بود، در كارهاي ديگر افراد يا ديگران دستم بازتر بود و مقدمه‌ها را خودم مي‌چيدم. اگر معدل كلي در آثاري كه تنظيم كرده‌ام بگيريد اصولا اركستر بزرگ، صدادهي بيشتري دارد و يكي از دلايلي كه بارها اشاره شد اين است كه در آثارم صدا دهي خاصي وجود داشته و تاثيرگذارتر بوده و اين به دليل استفاده از همان صدادهي اركستر بزرگي است كه در آن زمان وجود داشت و در حال حاضر خلاصه شده در يك الكترونيك پيانو و درام و سولو ويولن يا سه الي چهار زهي.

 

منظورم اين است كه در تنظيم موسيقي، حس موسيقي فيلم و چند صدايي يك قطعه، هميشه باهم همراه بوده. من به غير از پازوكي با افراد ديگري مانند مرحوم حيدري نيز كار كرده‌ام. در همكاري با اين افراد بيشتر بر شعر معطوف مي‌شدم و اصرار داشتم بدانم شعر ترانه‌اي كه مي‌خواستيم روي آن كار كنيم چيست؟ معمولا آقاي پازوكي اشعارشان را خودشان مي‌سرودند و اگرچه بعدا جاي شعرها را با معرها تغيير مي‌دادند اما همان معرها بيشترش در شعر اصلي استفاده مي‌شد و همان معرها براي من نقطه عطفي مي‌شد تا سازهايم را روي آن بچينم.

 

اگر شعر عاطفي بود از هارموني نرم استفاده مي‌كردم و اگر مقداري طنز ملودرامي در آن بود، سعي مي‌كردم چيدمان اركستر را با آن همراه كنم و اگر فانتزي بود سعي مي‌كردم خودم را با يك اركستراسيون فانتزي و صداهاي فانتزي مثل «پاييز» و «كوچولوي من تويي تو» همراه كنم. اين موضوع باعث شده بود تا دوستان به اين نكته دقت كنند كه چرا من اينقدر ظرافت و دقت عمل و زحمت به خودم مي‌دهم كه زير ملودي خواننده كار و هارموني‌سازي كنم. دليلش فقط اين بود كه من با شعر همراه مي‌شوم و همين ظرافت‌ها، كارهايي كه براي دوستان مختلف انجام دادم را كمي متمايز مي‌كند و اين موضوع فقط به دليل علاقه من به موسيقي بي‌كلام است.

 

دوست داشتن موسيقي بي‌كلام يعني بدون اينكه شعري باشد سوژه خود را تبديل به اصوات كنيد و با سازها ذهن خود را بيان كنيد؛ مانند شاعر كه به صورت شفاف ذهن خود را به صورت شعر بيان مي‌كند. در سال ٥٤ روي تم ٤ مضراب استاد ابوالحسن صبا كه در چهارگاه است كار كردم و آن را بسط و گسترش دادم و در ژانر فيوژن پياده كردم و دوستان هنوز هم كه مي‌شنوند از شنيدن آن اظهار رضايت مي‌كنند. در آذرماه سال ٥٧ به سه دليل خيلي مهم كه مهم‌ترين آن بيماري خواهرم بود، سر از امريكا درآوردم و آنجا به دنبال اين بودم كه موسيقي بي‌كلامم را گسترش داده و تقويت كنم و بتوانم با سريال‌ها و آژانس‌هاي امريكايي كار كنم و موسيقي دو تله سينماي تلويزيوني كه در ژانر پليسي بود را نيز كار كردم.

 

در آنجا اين تجربه موسيقي بي‌كلام بيشتر من را تحت تاثير قرار داد و يك آلبوم بي‌كلام در آنجا كار كردم به اسم «شب‌هاي تهران» كه نوعي از پوئم سمفونيك توصيف‌گرا را روايت‌گري مي‌كرد. اين آلبوم قرار بود صفحه شود اما متاسفانه به دليل مشكلاتي كه پيش آمد تبديل به كاست شد كه در يك طرف كاست كارهاي توصيفي‌روايتگري بيشتري داشت به اسم «آرامش قبل توفان»، «كوچ»، «شب‌هاي تهران» و «ميخانه» و در طرف ديگر آن نيز به قول خودمان، ملودي‌هاي شاد و ريتميك با اركستر ٢٠ الي ٣٠ نفره ضبط شده بود. اين كاست در سال ١٩٨٠ در امريكا ضبط شد.

 

به هر شكل اين تجربه من را ترغيب ‌كرد تا به سمت و سوي موسيقي بي‌كلام بيايم چراكه ملودي با كلام و خواننده و زحمت‌هايي كه براي تنظيم كردن ملودي متحمل مي‌شدم و هارموني‌سازي‌هايي كه انجام مي‌دادم، براي خودم بي‌معنا بود و معتقد بودم چه كاري است كه خودم را اسير زيرسازي‌هاي خواننده كنم كه در ميكس جابه‌جا شود تا شعر خود را نشان دهد؟

 

در سال ١٩٨٤ به دليل فوت پدرم از امريكا به ايران بازگشتم و بنا به پيشنهاد زنده‌ياد «روبيك منصوري» و زنده‌ياد «ايرج قادري» براي فيلم «تاراج» كه مراحل مونتاژش به پايان رسيده و در مرحله دوبله بود، موسيقي ساختم و با وجود اينكه حال خوبي به دليل فوت پدرم نداشتم اما به خاطر عشق به سينما اين كار را پذيرفتم و انجام دادم و اولين كار حرفه‌اي و ثبت‌شده‌ام در موسيقي فيلم، فيلم تاراج بود.

 

ظاهرا پيش از انقلاب، همكاري‌هايي هم با عباس كيارستمي داشته‌ايد. اين فعاليت‌ها بيشتر در چه چارچوبي بود؟

بله، قبل از انقلاب چند تجربه همكاري كوچك با عباس كيارستمي داشتم و براي كانون پرورش فكري كودكان قطعاتي را كار كرديم از جمله «رنگ‌ها»، «بهداشت و دندان» و «من مي‌توانم» اين كارها در ژانر تجربه موسيقي فيلم بود چراكه همگي كوتاه بودند. شكل‌گيري آشنايي من با عباس كيارستمي به دليل فيلمي بود كه در يك برنامه تلويزيوني پخش شد. اين فيلم مربوط به اولين كسي بود كه با كايت پرواز كرده بود. اين فيلم موسيقي نداشت و به عنوان يك خبر در حد ٧ الي ٨ دقيقه پخش شد. من روي اين تصوير موسيقي گذاشتم و آقاي كيارستمي اين برنامه را از تلويزيون ديد و موسيقي فيلم او را جذب كرد.

 

كيارستمي مدتي بعد با آقاي غريب افشار تماس مي‌گيرد و درباره‌ موسيقي فيلم جويا مي‌شود. آقاي غريب‌افشار من را به ايشان معرفي مي‌كند و بعد از آن بود كه آقاي كيارستمي با من تماس گرفتند و گفتند كه چند فيلم كوتاه دارند و مي‌خواهند موسيقي فيلم براي آنها ضبط كنم. آن زمان موسيقي الكترونيك به تازگي به ايران وارد شده بود و من جزو اولين كساني بودم كه دوتا كيبورد داشتم و آقاي كيارستمي از من پرسيدند كه از اين دوتا كيبورد آن صداها را درآوردي؟ و من در پاسخ گفتم بله! و آقاي كيارستمي گفت ولي صداي اركستر بزرگ در كار شنيده مي‌شود.

 

سپس سوژه فيلم را به من گفت و فيلم را برايم نمايش داد. اين فيلم؛ فيلم «من هم مي‌توانم » بود. يادم هست كه فيلم پخش مي‌شد و من في‌البداهه با دو تا كيبوردم فيلم را همراهي مي‌كردم. فيلم در حدود يك دقيقه و سي ثانيه بود. بعد از پايان فيلم آقاي كيارستمي به من گفت: «اين فيلم را كجا ديدي؟» گفتم: «كي بريم براي ضبط موسيقي؟» آقاي كيارستمي گفت: «شما الان موسيقي فيلم را زدي. » گفتم: «من فيلم را نديده بودم و فقط بر اساس تصوير موسيقي مي‌زدم» آقاي كيارستمي گفت: «تو نابغه‌اي!» گفتم: «شوخي نكنيد. نابغه كجا! من كجا!» كيارستمي گفت: «بسيار عالي بود» و اين تجربه اول من براي فيلم‌هاي كوتاه بود با ايشان.

 

و اين تجربه چگونه ادامه پيدا كرد؟

تجربه ساخت موسيقي براي فيلم‌هاي بلند از سال ٦٣ شروع شد و نهايتا در حدود بيش از ١٠٠ فيلم سينمايي بلند از تله‌فيلم‌ها و سريال‌ها كار كردم.

 

موسيقي فيلم شما نسبت به ديگر آهنگسازان فيلم بسيار منحصر به فرد است و اين قابليت را دارد كه هر فردي تشخيص بدهد كه شما آن را ساخته‌ايد. در ساختن موسيقي فيلم چقدر از آهنگسازان بزرگ ديگر تاثير گرفته‌ايد و از چه كساني؟

همه ما تحت تاثير همديگر يا آثار يكديگر به ويژه در كارهاي هنري هستيم اما من از كلمه تاثير، اضطراب و ترس دارم كه اين تاثير تبديل به تقليد نشود. موسيقي فيلم «تاراج» را كه نوشتم با توجه به اينكه بالاخره هر كاري يك بحث اقتصادي نيز دارد، به ايرج قادري گفتم بودجه شما براي موسيقي اين فيلم چقدر است. ايرج قادري گفت: «ما مبلغ مشخصي را براي همه كارهاي موسيقي فيلم به شما مي‌دهيم» من چون تازه از امريكا آمده بودم در جريان اين داد و ستدها نبودم. براي همين پرس و جو كردم و متوجه شدم كه همه كارهاي ساخت موسيقي با آهنگساز است و متوجه شدم با آن بودجه نمي‌شود كاري انجام داد. با بررسي اين موضوع متوجه مي‌شويم كه اين موضوع خود نقطه ضعفي براي كيفيت ارزيابي موسيقي فيلم در ايران آن زمان بود.

 

آن زمان در دهه ٦٠ فيلم‌هايي مانند «سفير» ساخته مي‌شد كه يك فيلم تاريخي بود. اگر اين فيلم را با فيلم «محمد رسول‌الله» ساخته مصطفي عقاد مقايسه كنيم متوجه مي‌شويم كه قياس، قياسي مع‌الفارق است. البته ذات اين موضوع به تهيه‌كنندگي و مديريت توليد در سينماي ما باز مي‌گردد.

 

به اين دليل بدعت‌گذاري شده كه سابقه موسيقي فيلم‌هاي ما در قبل از انقلاب در دهه ٣٠ و ٤٠ به دليل اينكه كپي‌رايت وجود نداشت از فيلم‌هاي جيمزباند و ديگر فيلم‌هاي پليسي و تاريخي روي فيلم قرار مي‌دادند و تهيه‌كننده، دليلي مبني بر اينكه بخواهد موسيقي اورجينال ضبط كند نداشت. اگر نگاهي به فيلم‌هاي قبل از انقلاب داشته باشيم مي‌بينيم كه موسيقي فيلم‌هاي اورجينال در قبل از انقلاب بسيار اندك‌ است. مانند فيلم «گاو» به كارگرداني داريوش مهرجويي يا «قيصر» به كارگرداني مسعود كيميايي و «فرار از تله» به كارگرداني جلال مقدم. آن زمان بيشتر موسيقي‌هاي فيلم انتخابي بود و كار اصولي هنري، قابل ارايه نبود.

 

شورا كريمي

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش