جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۲۳ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۳۸۰۹
موسیقی

گفت و گو با عادل و میعاد؛ دو چهره معروف این روزهای شبکه‌های اجتماعی

عادل و میعاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

پدر و مادر همیشه پشتیبان و تشویق کننده فرزندانشان هستند و همه آدمها وقتی در یک عرصه موفقیتی کسب می‌کنند سعی می‌کنند در اولین تریبونی که در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد از زحمات پدر و مادرشان تشکر کنند، با این اوصاف ضعف یا نقصان پدر و مادر همیشه برای فرزندان بزرگتر از آنچه که هست به نظر می‌رسد و خیلی از بچه‌ها وقتی با مشکلی رو به رو می‌شوند ریشه آن را نقصان پدر و مادر می‌دانند، اما این روزها ما با یک پدیده رو به رو هستیم. پدیده ای که گرچه پدر و مادرشان ناشنوا هستند اما آن‌ها این روز‌ها خوانندگان جوان و شناخته شده فضای مجازی به شمار می‌آیند که کاربران فضای مجازی به آن‌ها علاقه شدیدی دارند. « عادل و میعاد» را شاید از برنامه فرمول یک بشناسید که همراه با پدر و مادر ناشنوایشان به این برنامه رفته بودند و استعدادشان که پیشتر در فضای مجازی مطرح شده بود در این برنامه رونمایی شد. این دو پدیده این روزها برای همه کسانی که در فضای مجازی مشغول هستند، شناخته شده اند چون نشان داده اند که نقطه ضعف زندگی هر کس دقیقا همان نقطه ای است که باعث پرورش استعدادهای شخص می‌شود. برای اینکه بیشتر با شخصیت این پدیده‌ها آشنا شویم با آن‌ها به گفت و گو نشستیم.

 

عادل تقریبا ۲۲ ساله است و صدای خش دار و جذابش این روزها در فضای مجازی دل خیلی‌ها را برده است، به طوری که در برنامه‌های لایو اینستاگرامش چند هزار کاربر مجازی که تقریبا همه طرفداران آن‌ها هستند حضور پیدا می‌کنند. او در رابطه با علاقه اش به خوانندگی می‌گوید: «من از بچگی به خواندن علاقه داشتم و می‌خواندم اما الان یک سال و نیم است که به طور جدی در این رشته شروع به کار کرده ام. در این راه مشوق خاصی نداشتم و بیشتر تخریب کننده داشتم تا مشوق! همه به من می‌گفتند این کار‌ها را کنار بگذار و کاری که پول توش هست یاد بگیر، مثلا آرایشگری یا جوشکاری یاد بگیر؛ همه می‌گفتند این کارها بچه بازی است و کسانی که می‌روند در این کار اکثرا آینده‌ای ندارند اما علاقه من در این رشته بود و خودم خواستم که پیگیری کنم و گیتار یاد بگیرم. پدر و مادر من ناشنوا هستند و آنها نمی‌شنوند که بخواهند من را تشویق کنند.»

 

او در رابطه با اینکه آیا ناشنوایی پدر و مادر مشکلی بر سر راه آن‌ها محسوب نمی‌شود، می‌گوید: «یکی از دلایلی که سبب شد تا من این راه را انتخاب کنم و خوانندگی را در پیش بگیرم دقیقا مشکل پدر و مادرم بود. تحمل این سکوتی که همیشه در خانه ما بود برای من خیلی سخت بود، وقتی می‌دیدم بقیه خیلی راحت با پدر و مادرشان صحبت می‌کنند و من به خاطر مشکل پدر و مادرم نمی‌توانم این کار را انجام دهم. کسی نبود که من در خانه با آن صحبت کنم و به همین دلیل تصمیم گرفتم که با خواندن و نواختن ساز سر و صدایی در خانه ساکتمان ایجاد کنم.»

 

او در رابطه با همراه کردن برادر خردسالش می‌گوید: «من در یک بازه زمانی فکر می‌کردم که اگر وقتی من کوچکتر بودم کسی من را تشویق یا حمایت می‌کرد امروز خیلی بالاتر از این جایگاهی که هستم قرار می‌گرفتم، بعد فکر کردم این خلا نبود مشوق برای من دلیلی نمی‌شود که من برادرم را تشویق نکنم. وقتی دیدم خودش به خواندن علاقه نشان می‌دهد و اطرافیان هم وقتی صدای او را می‌شنوند خوششان می‌آید تصمیم گرفتم که او را تشویق کنم. همین شد که برای مراسم مختلف وقتی او را همراه با خودم می‌بردم، می‌دیدم که خیلی برای مردم جذاب است و از صدایش لذت می‌برند. وقتی من استقبال مردم را دیدم پیش خودم گفتم حتما یک چیزی هست که مردم دوست دارند به همین خاطر به صورت حرفه ای تر این موضوع را دنبال کردم. به همین دلیل با چند تا از اساتید موسیقی صحبت کردم و آن‌ها گفتند که برادرم یک سری اصول حرفه ای خوانندگی را به خوبی رعایت می‌کند و این طور بود که برادرم هم با من همراه شد. در واقع دوست داشتم میعاد را با خودم در این راه همراه کنم تا چند روز دیگر که بزرگ شد پیش خودش فکر نکند من می‌توانستم این کار را برایش انجام دهم و نکردم! نمی‌خواستم او وقتی بزرگ شد حسرت نداشتن مشوق و حامی‌را بخورد.»

 

عادل در رابطه با دیده شدنش در فضای مجازی می‌گوید:« اول که این کار به لطف خدا انجام شده و بعد از آن هم دعا و شوقی که پدر و مادرم همیشه برای ما داشتند سبب شد تا ما این گونه دیده شویم. اگر بخواهم به طور کلی بگویم خیلی اتفاقی ما یک روز یک اجرایی رفتیم و یک نفر از اجرای ما خوشش آمد و از من پرسید که صفحه اینستا دارم که من چون آن زمان در فضای مجازی فعالیتی نداشتم گفتم نه، او گفت فضای مجازی خیلی موقعیت خوبی است برای شما و می‌توانید از آن استفاده کنید. همین پیشنهاد باعث شد که من در فضای مجازی شروع به کار کنم و کم کم وقتی مردم میعاد را دیدند و سن و سالش را متوجه شدند و مشکلاتمان را فهمیدند و متوجه شدند که پدر و مادر ما ناشنوا هستند، ما را مورد حمایت قرار دادند و همین موضوع باعث شد تا ما دیده شویم. در واقع این اتفاقا‌های زنجیر وار پشت سر هم افتاد و همه چیز دست به دست هم داد تا این اتفاقات برای ما رقم بخورد.»

 

او در رابطه با نحوه رفتنش به برنامه علی ضیاء می‌گوید: «این موضوع منتهی به یک جریان نمی‌شود؛ من به خیلی‌ها گفته ام شاید اگر پدر و مادرم ناشنوا نبودند من هیچ وقت به این برنامه دعوت نمی‌شدم، چون یکی از جذابیت‌های این موضوع این است که پدر و مادرم ناشنوا هستند. به هر حال کلیپ‌های ما در فضای مجازی دست به دست شده بود و به دست عوامل برنامه فرمول یک رسیده بود و آن‌ها شماره من را خواستند و ما دعوت کردند.»

 

عادل در رابطه با واکنش‌های مردمی‌در فضای مجازی می‌گوید:« این واکنش‌ها هم منفی است و هم مثبت، نمی‌توان گفت مثبت مطلق است یا منفی مطلق. خیلی‌ها می‌گویند که ما با پول و لابی بالا آمدیم و به برنامه فرمول یک پول دادیم تا ما را دعوت کنند خیلی‌های دیگر هم که ما را می‌شناسند خوشحالند و ما را حمایت می‌کنند. به هر حال یک سری گاردها وجود دارد. من در برنامه فرمول یک هم گفتم پدر یک کارگر است و خودم هم از سال ۹۳ کار می‌کردم، باز هم یک سری شایعه‌ها درباره ما ساخته می‌شود که من اصلا نمی‌دانم چطور باید جوابشان را بدهم. در دنیای واقعی هم واکنش‌ها خیلی خوب است و خیلی‌ها دیگر ما را می‌شناسند. همه ما را تشویق می‌کنند و می‌گویند که به این کار ادامه دهیم و مردم شهر خودمان کاشمر هم خیلی به ما لطف دارند. با این وجود من یک مثالی همیشه می‌زنم و آن هم این است که موضوع خوانندگی و سبک و حتی صدا مثل عطر می‌ماند، هر عطری یک بویی دارد اما این دلیل نمی‌شود که همه آن عطر را دوست داشته باشند! صدا و سبک موزیک هم دقیقا همین است، قرار نیست همه سبک ما را دوست داشته باشند اما موضوع اصلی این است که کسانی که ما را دوست ندارند با یک روش غلط انتقاد می‌کنند.»

 

عادل در رابطه با برنامه اش برای آینده می‌گوید: « در حال آماده سازی یک سری ترک‌های موزیک هستیم. بحث‌های کنسرت و اجرای زنده هم اگر قبل از عید اتفاق نیفتد حتما بعد از عید در برنامه‌هایمان هست که اتفاق بیفتد. هنوز تصمیم صددرصدی نگرفته‌ایم که برای زندگی به تهران بیاییم اما صحبت‌هایی در این مورد انجام داده‌ایم. البته هنوز تصمیم صددرصد نگرفته‌ایم.»

 

اما میعاد برادر کوچک که حالا ۹ ساله است و در کلاس سوم درس می‌خواند، حرف‌های دیگری برای گفتن دارد؛ او از آرزوهایش می‌گوید و اینکه دوست دارد و در آینده مشهور شود، از دغدغه‌های کودکانه‌اش می‌گوید و دست آخر از پدر و مادرش که نمی‌توانند صدای زیبای او را بشنوند:« من به خواندن علاقه داشتم، دوست داشتم بخوانم و برادرم من را برای این کار تشویق می‌کرد، کم کم همراه با برادرم شروع به خواندن کردم. برادرم همیشه من را برای خواندن تشویق می‌کرد.» 

 

وقتی درباره پدر و مادرش از او سوال می‌پرسم و اینکه چه حسی دارد وقتی آن‌ها نمی‌توانند صدایش را بشنوند، با همان صداقت بچگانه‌اش می‌گوید: «این مشکل پدر و مادرم هم یک سری خوبی‌ها برای ما دارد و هم یک سری بدی‌ها؛ بدی اش این است که وقتی ما می‌خوانیم آن‌ها نمی‌توانند بشنوند و خوبی اش هم این است که اگر آن‌ها این طور نبودند ما نمی‌توانستیم برویم به برنامه علی ضیا.» میعاد درباره چگونگی رفتنش به برنامه علی ضیاء می‌گوید: «خواهرشان پیج ما را دیدند، خوششان آمد و به آقای علی ضیاء گفتند و آن‌ها هم ما را دعوت کردند.» او درباره مدرسه اش و برخورد مسئولان مدرسه با او می‌گوید:« من توی مدرسه ام می‌خوانم، تقریبا همه در مدرسه من را می‌شناسند و برخورد همه با من خوب است. توی مدرسه همه از من می‌پرسند دوست داری چه کاره شوی و من می‌گویم که دوست دارم در آینده خواننده بشوم و با داداشم با هم بخوانیم.»

 

میعاد در رابطه با واکنش‌های مردم در فضای مجازی می‌گوید: «مردم ما را می‌بینند و خیلی دوستمان دارند. من از دیدن واکنش‌های مردم خیلی حس خوبی دارم، من دوست دارم که به تهران بیایم و آنجا زندگی کنم اما راجع به این موضوع هنوز فکری نکرده‌ایم.»

 

 

aftabeyazd.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۳
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
دوست.دارم.عادل.و.میعاد.شماره.خانهشان.را.به.من.بدهند
دوست.دارم.عادل.و.میعاد.شماره.خانهشان.را.به.من.بدهند
من خیلی میعاد و عادل را دو ست دارم دوست دارم یک روز رو به رو ببینمشون جایی که زندگی می کنم نزدیک به کاشمره بردسکن من هر روز فقط اهنگ های میعاد وعادل را گوش می کنم خیلی زیبا می خونن
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش