جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۱۰ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۵۰۴۰
موسیقی

هنگامه اخوان، خواننده موسیقی سنتی ایران،  از تجربه‌ها و آموخته‌هایش در سال‌های گذشته می‌گوید

می‌خواهند فاتحه موسیقی سنتی خوانده شود

هنگامه اخوان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

هنگامه اخوان ۶۴ ساله شد، (۳۱ خرداد ۱۳۳۴) بانوی موفق عرصه موسیقی سنتی و تنها یادگار استادش ادیب خوانساری. اخوان مانند برخی از هنرمندان، موسیقی را ازهمان دوران خردسالی آغاز کرد و با حفظ امانت میراث گذشتگان، حافظ میراث موسیقی سنتی ایران شد و بی تردید تنها میراثدار سبک بانوی بزرگ موسیقی قمرالملوک وزیری است. می‌گوید: «قمرالملوک وزیری هنرمندی وارسته، خوش‌قلب، مهربان و انسانی واقعی بودند. راستش را بخواهید از همان زمان نهال مهر این هنرمند بزرگ در قلب من کاشته شد و تا به امروز هم با او زندگی می‌کنم.» اما محدودیت درعرصه موسیقی علاوه براینکه سبب شده بانوان حضور کم‌رنگ تری در حوزه موسیقی داشته باشند، موجب شده همچنان به مرور آثار گذشتگان بپردازند. هنگامه اخوان در گفت‌و‌گو با «ایران» از مشکلات بانوان موسیقی در این سال‌ها و همچنین شرایط امروز موسیقی می‌گوید.

شما از چهره‌های موفق خانم در موسیقی اصیل هستید و این تبحر و تجربه سبب شده، همچنان تا به امروز با علاقه این مسیر را ادامه دهید. در ابتدا بفرمایید چه انگیزه‌ای سبب شد موسیقی را انتخاب کنید؟

از کودکی علاقه بسیاری به موسیقی داشتم؛ صدای خوش را از پدرم شنیده بودم و این علاقه‌مندی ابتدا در خانواده شکل گرفت. دوران ابتدایی‌ام به پایان رسیده بود و برای دیدن خواهرم به تهران آمدم. در واقع زندگی هنری من ازهمین جا آغاز شد. دیگرعشق به موسیقی تمام وجودم را پر کرده بوده و با تشویق خانواده در تهران ماندگار شدم. پایتخت بستری مناسب برای یادگیری موسیقی و آواز بود و دیگر به شمال بازنگشتم و در تهران همزمان با تحصیل، آموزش و یادگیری را نیز دنبال کردم. البته در این راه خواهر و شوهرخواهرم حمایت بسیاری کردند و مشوقان اصلی‌ام بودند.

سال‌ها مکتب اصفهان را نزد استاد ادیب خوانساری آموزش دیده‌اید و بعد از آن به سبک آوازخوانی قمرالملوک وزیری گرایش پیدا کردید. در واقع به نوعی وام‌دار سبک آوازی قمرالملوک وزیری هستید. در خصوص تغییر در نوع کار خود کمی توضیح می‌دهید؟

آموزش ابتدایی من در آواز مکتب اصفهان بود اما از شیوه و سبک‌های قدما نیز استفاده کرده‌ام. نخستین مرحله در آموزش موسیقی تقلید و الگو‌برداری از استاد است اما بعد از آن که هنرجو به مراحل پایانی آموزش رسید دیگر باید خودش باشد و از تقلید دوری کند تا برای شنونده تکراری نشود.

به ادیب خوانساری اشاره فرمودید؛ آیا شما تنها شاگرد استاد هستید؟

خیر. در کلاس استاد ادیب خوانساری هنرجویان بسیاری بودند. البته اسامی‌شان چندان در خاطرم نمانده است؛ برخی از همین شاگردان مدتی در کلاس‌ها شرکت داشتند و بعد از آن دیگر مراجعه نمی‌کردند. اما من علاقه بسیاری به شیوه آوازی ایشان داشتم، یازده ساله بودم که به رادیو آمدم و حدوداً ۱۰سال شاگرد استاد ادیب خوانساری بودم. بین سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵ در اداره رادیو نزد ایشان آموزش دیدم و بعد از آن به‌علت نامناسب بودن اوضاع جسمانی استاد، کلاس‌های درس در رادیو تعطیل شد و ادامه آموزش را در منزل استاد ادیب گذراندم و از محضر ایشان کسب فیض می‌کردم. استاد پیانو می‌نواخت و در آنجا با گوشه‌ها و ردیف‌های آوازی آشنا شدم. می‌توانم بگویم که من تنها یادگار استاد ادیب خوانساری هستم.

یکی دیگر از مشخصه‌ها و در واقع مهم‌ترین عامل موفقیت قمرالملوک وزیری «نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی» بود؛ به‌عنوان هنرمند پیرو سبک ایشان چقدر از این ایده بهره برده‌اید و سعی کرده‌اید این دگرگونی و تغییرات را در کار خود ایجاد کنید؟

بانو قمرالملوک وزیری هنرمندی وارسته، خوش‌قلب، مهربان و انسانی واقعی بودند. راستش را بخواهید از همان زمان نهال مهر این هنرمند بزرگ در قلب من کاشته شد و تا به امروز هم با یاد او زندگی می‌کنم. کار من شیوه و چارچوب خاص خود را دارد و نمی‌توان تغییرات بسیاری در آن ایجاد کرد. در بیشتر کارهایم تلاش کرده‌ام اصول درست را رعایت کنم و امانتدار گذشتگان باشم ولی شیوه‌های دیگری را هم در اجرا به‌کار می‌برم؛‌ شیوه‌‌هایی که فکر می‌کنم منحصر به خودم است و تقلید از سبک و شیوه کسی نیست. اگر یک موسیقیدان به معنای شعر آگاهی داشته باشد و آن را عمیقاً درک کند آن‌زمان با احساس‌تر و با تکنیک‌تر می‌تواند به آواز خود معنا ببخشد و بی‌تردید شنونده این احساس را درک می‌کند و لذت می‌برد.

در طول زمان چه تغییراتی در کارهای ایشان ایجاد شده است؟

بعضی‌ها آمدند و تغییراتی در شیوه و سبک شعر و آهنگ‌های آن دوران ایجاد کردند، اما بازهم به زیبایی آن کارها نیست. من با همکاری استاد لطفی کارهای بازسازی شده بانو قمر را خوانده‌ام. شاید ایشان تغییراتی انجام داده باشند اما قطعاً از چارچوب قدما خارج نشده‌اند، کارهای استاد محمدرضا لطفی از شاخص ترین و تکرارنشدنی ترین موسیقی‌های دوران خود است و به عقیده من غیر قابل تغییر. اما به شخصه در شیوه و سبک آوازخوانی بانو قمر تغییری انجام ندادم و جمله‌های آوازی او را اجرا کردم. البته منظور همان کارهای پیش از انقلاب است. چون در حال حاضر سبک خودم را در اجرا به‌کار می‌برم.

یکی دیگر از شاخصه‌های اخلاقی و بارز قمرالملوک وزیری آنچنان که پدر شما اشاره داشته‌اند این بود که به‌عنوان یک انسان خیر و نیکوکار هم شناخته می‌شد. به عقیده شما، هنرمند به‌عنوان زبان اجتماع خود در بیان مشکلات یا مباحث اخلاقی و جامعه چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد؟

هنرمند می‌تواند با اخلاق و رفتار انسانی زبان اجتماع خود باشد و در بیان مشکلات جامعه همدل و همراه گردد، رفتارهای نامناسب یک هنرمند روی مخاطب اثر مخرب دارد، از این‌رو انجام هر حرکت ناپسند یک هنرمند در جامعه خود تأثیر نابجا دارد و عمل کردن به ارزش‌های اخلاقی و بیان مشکلات به زبان هنر درهر حوزه، جلوه و نمود ویژه‌ای در اجتماع عیان خواهد کرد.

نکته دیگر حضور در صحنه سیاست است. به‌ نظرشما آیا دراین سال‌ها هنر و بویژه موسیقی سیاست‌زده شده یا آنکه هنری چون موسیقی توانسته زبان آشتی فرهنگ‌ها و سیاست‌ها باشد؟

سال‌هاست می‌گویند فرهنگ و هنر بویژه موسیقی می‌تواند زبان گویای حضور در دنیای احساسی انسان‌ها باشد و حتی اگر زبان یکدیگر را متوجه نباشند، درک و احساس موسیقی می‌تواند اندیشه‌ها و دل‌های انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک کند. البته شوربختانه موسیقی‌ای که امروز در جامعه ما شنیده می‌شود مربوط به این جامعه و فرهنگ نیست و وام‌گرفته از فرهنگ‌ دیگر کشورها است و بی‌توجهی مسئولان به این مسأله سبب شده روز به‌روز شاهد عدم پیشرفت فرهنگی مخصوصاً در هنر موسیقی فاخر این سرزمین باشیم چرا که اختلاف بر سر بود و نبود آن زیاد است.

هنرستان موسیقی دایر است، در دانشگاه‌ها واحدهای درسی موسیقی تدریس می‌شود ولی برای فرهنگ و هنرجامعه ما هیچ کارایی‌ای ندارند، به این علت که نمی‌توانند فعالیت داشته باشند و به‌هر دلیل از ارائه آن جلوگیری می‌شود چرا که موسیقی را به‌عنوان یک شغل هنری در جامعه کنونی نمی‌شناسند. وقتی این همه دلنگرانی در خصوص موسیقی و در جامعه وجود دارد چطور می‌توان فعالیت‌های جهانی داشت و زبان گفتمان موسیقایی ایجاد کرد، البته هنرمندان انگشت‌شماری در کشور وجود دارند که واقعاً برای این هنر فاخر تلاش می‌کنند، اما کافی نیست و باید برای این زبان عشق و معرفت هزینه کرد.

کمی به عقب برگردیم، دورانی که شما در رادیو با بزرگان موسیقی چون پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی در گروه عارف و شیدا همکاری داشتید. به عقیده شما با توجه به نابسامانی و شرایط بد امروز موسیقی در حال حاضر چقدر وجود چنین گروه‌ها و بزرگانی برای نجات موسیقی نیاز است؟

جای این بزرگان موسیقی واقعاً در جامعه خالی است و دیگر تکرار نخواهند شد. در گذشته هنرمندان متشکل از ترانه‌سرا- شاعر- آهنگساز، هر کدام به نوبه خود به سیاست وارد می‌شدند و با مشکلات جامعه خود آشنا بودند و با توجه به آنها غزل یا ترانه می‌سرودند. آهنگساز هم بر مبنای آنها ملودی می‌ساخت و خواننده با همان شور و هیجان به کل مجموعه موسیقایی معنا می‌بخشید. حتی در اوایل انقلاب هم این جریان ادامه داشت و بزرگانی چون استادان لطفی، مشکاتیان و دیگر عزیزان هنرمند، کارهای ماندگاری خلق کردند که تاکنون هم قابل شنیدن است اما رفته‌رفته در اثر بی‌توجهی مسئولان، تولید این گونه آثار کمرنگ شد.

چند سالی است که یک نوع موسیقی به اصطلاح پاپ در جامعه شنیده می‌شود که اصلاً نمی‌توان به آن معنای موسیقی شنیداری اطلاق کرد. ولی متأسفانه دلالان بی‌هنر برای بهره‌بردن از جیب مخاطبان به آن معنای موسیقی می‌دهند و با برنامه‌هایی که به‌نام اجراهای صحنه‌ای با حرکت موزون و غیرمعقول همزمان با زدن بر طبل و کوزه، (با وجود پیشینه فرهنگی غنی و چند صد هزار ساله موسیقی در جامعه ما)، مانند قارچ رشد کرده‌اند و نمی‌دانیم حمایت‌کنندگان آنها از کجا سر در آورده‌اند و بدین‌گونه تیشه به ریشه موسیقی اصیل و فاخر کشورمان می‌زنند و بی‌تردید نجات موسیقی جز با همدلی و همسویی مسئولان امکان پذیر نخواهد بود.

آیا در حال حاضر مانند دوران گذشته دلنگرانی و دغدغه برای ارائه یک کار خوب به چشم می‌خورد؟

بله. دلنگرانی که زیاد است و در این چند سال هم کار خوب از طریق هنرمندان دلسوز به جامعه ارائه شده است، اما چون انگیزه‌ای برای کارکردن وجود ندارد هر چقدر هم تلاش کنند باز هم کمتر به‌گوش مخاطب می‌رسد. وقتی برای ارائه یک آلبوم یا کنسرت می‌بایست از هفت‌ خان گذشت و... نگران بودن از اینکه با همه این هزینه‌های انجام شده آیا مجوز داده می‌شود یا خیر، سبب شده هنرمندان دلسرد شوند و بر همین اساس کار فاخر کمتر شنیده می‌شود و مدام ملزم به تکرار گذشته‌ها هستند.

به‌عقیده من، کارهایی که اکنون شنیده می‌شود بیشتر ملودی‌سازی است نه آهنگسازی، اما با این حال بعضی از آنها بسیار زیبا است و گوش نواز، البته روی سخنم بیشتر پیشکسوتان هستند که در حال حاضر به‌صورت انگشت‌شمار در حیطه موسیقی فعالیت دارند. جوانان عزیز ما که در این رشته تحصیل کرده‌اند و فعالیت دارند یا درحال آموزش هستند، باید به این موضوع بیشتر توجه داشته باشند. خانواده‌ها هم باید بدانند که موسیقی اصیل ایرانی یک فرهنگ است و استادان گذشته بخش مهم این فرهنگ هستند و نباید فراموش شوند. همچنین پدر و مادرها باید در شکل‌گیری این توانمندی مؤثر باشند. امید‌وارم کودکان و جوانان ما به سمت موسیقی درست و فاخر ترغیب شوند و البته این مهم از جانب بخش فرهنگی کشور باید حمایت شود.

«مرغ سحر» قطعه نوستالژیک و نام آشنای مخاطبان موسیقی است. کمی در مورد محبوبیت این قطعه در بین اهالی موسیقی و مردم توضیح می‌دهید؟

تصنیف «مرغ سحر» از ساخته‌های مرتضی‌خان‌ نی‌داوود، همراه با ویلون موسی‌خان معروفی و با شعر ملک‌الشعرای بهار، به لحاظ داشتن مضمونی سیاسی، اجتماعی و زبان حال مردم جامعه و نیز ارزش‌های موسیقایی و ادبی، یکی از ماندگارترین تصنیف‌های موسیقی معاصر ایران به‌شمار می‌رود. «مرغ‌سحر» را می‌توان سرود شکست آرمان‌ها و شعارهای انقلاب مشروطه دانست؛ فریاد نهفته دل‌هاست. سخنی که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.

عمده آثار شما منحصر به تصانیف و آثار قمر الملوک وزیری و روح انگیز است؛ آیا علاقه‌مند نبودید سبکی نو در موسیقی آوازی خود داشته باشید؟

منظور شما از سبک نو چیست؟  من بعد از انقلاب، مدت‌ها به‌علت ممنوع بودن صدای بانوان فعالیت صحنه‌ای نداشتم و فقط تدریس انجام می‌دادم. این موضوع خیلی روی فعالیت و ادامه کارهای من تأثیرگذاشت و پس‌ از شروع دوباره فعالیت‌ هنری‌ام، مثل امروز نوازنده‌های خوب که برای بانوان اجرا داشته باشند دیگر وجود نداشتند. به‌دلیل اینکه می‌خواستم سبک خاص خودم را ادامه بدهم مجبور به بازخوانی کارهای بزرگان و آثار گذشته شدم. اینگونه مسائل حتی روی کارهای آقایان هم تأثیرگذار بود. من شخصاً تمایلی به کارهایی که بعضی از عزیزان هنرمند در آوازهایشان انجام می‌دهند ندارم، به‌همین دلیل سعی کردم ادامه‌دهنده سبک‌ قدما باشم. ناگفته نماند آهنگسازان بسیاری به‌ بنده لطف داشتند و ساخته‌های خود را برای اجرا ارائه دادند. اما وقتی گوش دادم دیدم بعد از این همه سال مناسب سبک و شیوه خواندن من نیست و عذرخواهی کردم.

در همان دوران (سال ۶۳) در بخش آرشیو صدا و سیما مشغول به فعالیت بودید و قطعاً با محیط رسانه ملی آشنایی داشتید. به نظر شما صدا وسیما در معرفی موسیقی و انتخاب ذائقه درست شنیداری مخاطبان چقدر تأثیرگذار است؟

قطعاً بسیار تأثیر خواهد داشت، اگر شما خوراک خوب و با کیفیت به شخص بدهید ذائقه‌اش به‌خوب خوردن عادت می‌کند و برعکس. جوانانی که در عرصه موسیقی کار می‌کنند و می‌خواهند ره چندین ساله را یک‌شبه طی کنند و هنر موسیقی را به چشم تجارت می‌بینند، هرگز به نتیجه مطلوب نخواهند رسید. مکرر در مصاحبه‌هایم گفته‌ام که در این خصوص صدا‌وسیما را مقصر اصلی می‌دانم چون در حال حاضر چشم و گوش شنونده به این جعبه جادویی وابسته شده و همه چیز را از این دریچه می‌بیند، آیا شما در این حدود چهل سال از رسانه ملی موسیقی خوب و فاخر دیده یا شنیده‌اید؟ آیا تاکنون تصویر‌آلات موسیقی قابل نمایش است؟

علت اصلی این وضع و پخش‌نکردن آثار موسیقی اصیل، رسانه دولتی است. رسانه ملی هیچ‌ برنامه‌ای جهت بررسی و تحلیل انواع موسیقی ایرانی نداشته و همین عامل باعث شده جوانان ما شناختی در خصوص موسیقی ایرانی نداشته باشند. تمام برنامه‌های صدا‌و‌سیما فقط موسیقی پاپ است، آن‌هم از نوع نامطلوب، نامناسب، بی‌محتوا و بی‌کیفیت، با شعرهای ضعیف و یکبارمصرف که خیلی زود فراموش خواهند شد. این برنامه‌ها هیچ‌گونه ارزش هنری و ماندگاری ندارند؛ خواننده‌ها رنگ و قدرت صدای خوبی ندارند و به‌دلیل استفاده از نرم‌افزار همه شبیه هم می‌خوانند. به‌همین جهت موسیقی اصیل کمرنگ‌تر شده و عده‌ای سود‌جو می‌خواهند فاتحه آن خوانده شود و این شرایط بسیار تأسف‌بار است.

در بخش آموزش موسیقی شرایط آموزشی موسیقی بانوان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آن‌طور که شنیده‌ام در حال حاضر بسیاری از بانوان به آموزش موسیقی مشغول هستند؛ البته بدون مجوز و باز هم باید عرض کنم که از نظر توان آموزشی بسیار ضعیف عمل می‌کنند. چطور می‌شود هنرجویی با دو یا سه سال آموزش، تصمیم به آموزش موسیقی به دیگران داشته باشد؟ بارها در شوراهای موسیقی در خصوص این موضوع اعتراض کردم و تأکید داشته‌ام باید این نوع آموزش‌ها کنترل شود تا در آینده لطمه‌ای به موسیقی ایرانی نخورد اما متأسفانه تاکنون به نتیجه مطلوب نرسیده‌ام. در واقع بهتر است بگویم موسیقی جنبه تجارت به خود گرفته و در بخشی هم آمیخته با سیاست شده است،بنابراین  روح موسیقی اصیل ایرانی باید حفظ شود و مسئولان در این حیطه باید تلاش کنند.

با توجه به سال‌ها حضور در بخش موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان کارشناس موسیقی، شرایط امروز موسیقی بانوان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در خصوص نوع شعر یا خارج بودن صدا.

البته در شرایط فعلی جامعه بسیار خوشحالم که بانوان در امر موسیقی فعالیت چشمگیری دارند و بسی جای امیدواری است. اما بی‌پرده بگویم مشکلاتی هم دارند که فکر می‌کنم بیشتر مربوط به تمرینات کم باشد. البته بیشتر کارهای بانوان بازخوانی آثار گذشتگان است که به جهت هزینه‌ها و مشکلات پیش رو مجبور به این کار هستند و بیشتر کارهای آنها تصنیف‌خوانی است و به آواز کمتر توجه می‌کنند؛ شنیده‌ام می‌گویند مخاطبان از آواز خسته می‌شوند. این تصور اشتباهی است. در خصوص شعر یا خارج بودن صدا هم بیشتر آنها مشکل دارند که باید با تمرین‌های زیاد و پی‌درپی این نواقص را برطرف کنند. در انتخاب شعر در قسمت آواز خیلی تلاش کنند که مناسب حال و هوای آن دستگاه یا گوشه آوازی بخوانند همچنین از آواز بزرگان و استادان موسیقی استفاده و بهره بیشتری ببرند و زیاد به برنامه گل‌ها و کارهای اجرا شده در آن دقت کنند.

شرایط اجرا برای موسیقی بانوان چگونه است؟چرا خانم‌ها در شهرستان‌ها اجازه اجرای کنسرت ندارند؟

البته در سال‌های اخیر فعالیت بانوان خواننده و نوازنده در جامعه خارج از مشکلاتی که عنوان کردم، بسیار چشمگیر شده است. بیشتر مجوزهای اجرای کنسرت بانوان در تهران صادر می‌شود. البته پاره‌ای وقت‌ها بعضی‌ها مشکل ایجاد می‌کنند و باعث کنسل شدن کنسرت هم می‌شوند اما نه مانند شهرستان‌ها. خیلی تلاش کردیم که مشکل مجوز در شهرستان برای بانوان برطرف گردد اما هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده‌ایم. حتی خود من‌ هم تا مرحله اجرا پیش رفتم اما متأسفانه از سوی مسئولان استانی بدون هیچ توضیحی با برگزاری آن مخالفت شد. فعلاً سلیقه‌ای است و ما همچنان با صبوری به‌کار خود ادامه می‌دهیم.

خواسته شما برای بانوان هنرمند سرزمین‌تان چیست؟

 عشق و علاقه به موسیقی اصیل، فاخر و تلاش برای بهبود و فراگیری آموزش‌ها نکته‌ بسیاری مهمی در این زمینه است. در اصل باید عاشق موسیقی فاخر بود وگرنه ره چندین ساله را یک شبه طی کردن و به موسیقی به‌ چشم تجاری نگاه کردن، در هیچ زمانی نتیجه مطلوب نخواهد داشت.

 و در پایان پس از سال‌ها فعالیت در عرصه موسیقی؛ آرزوی هنگامه اخوان بانوی نام آشنای موسیقی ایران چیست؟

آرزویم موفقیت برای همه هنرمندان کشور است. اما در جامعه کنونی باید از قوانین پیروی کرد. برای بانوان کشور در همه عرصه‌های هنری مخصوصاً هنر موسیقی اصیل و فاخر آرزوی بهروزی و موفقیت دارم و با همه مشکلات و موانع پیش‌رو از مسئولان کشور می‌خواهم به موسیقی به‌عنوان یک فرهنگ اصیل و ماندگار نگاه ویژه داشته باشند و از وضع قوانین دست و پا‌گیر برای هنرمندان اجتناب کنند.

ندا سیجانی

  • 21
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش