شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴
۱۹:۴۲ - ۲۹ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۸۱۹۳
تئاتر شهر

کروکودیل به دنبال چیست؛

اینجا همه چیز را آن‌طور که دوست دارید، تماشا می‌کنید / داستان یک متوهم

کروکودیل,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
آرش نژاد با اشاره به دلیل اینکه رویکردها و معضلات اجتماعی امروز بیشتر مورد توجه نویسندگان و کارگردانان نمایش قرار می‌گیرد، گفت: هر هنرمندی دنبال این است که دردها، روزمرگی‌ها، معضلات و اتفاقاتی که در اطرافش می‌افتد را از راه نمایشی یا دیگر راه‌های هنری به مردم نشان دهد.

کارگردان و از بازیگران نمایش «کروکودیل» در گفتگو با ایلنا، با اشاره به رابطه میان استقبال از آثار اجتماعی از این دست با افزایش کیفیت گفت: به‌طور مطلق نمی‌توان گفت که استقبالی نسبت به این قضیه صورت می‌گیرد یا بالعکس یا کیفیت نمایشی این آثار بهتر می‌شود یا خیر. اما چیزی که همیشه در اجتماع و حتی آثار نمایشی مشهود است این است که جامعه و مردم علاقه‌ بیشتری نسبت به این قضیه در آثار نمایشی نشان می‌دهند تا در آثار سینمایی. در مدیوم و قالب سینما آنها بیشتر دنبال اثری مفرح و شادی‌آور هستند که چند ساعتی به دور از اتفاقات مهم زندگی زمان خود را فقط بگذرانند اما در مدیوم تئاتر و نمایش بیشتر مردم و جامعه به دنبال اتفاقی نو و جدید و همراه شدن با اثر هستند که این کار تولید اثر نمایشی را سخت‌تر می‌کند. پس به‌طور مطلق نمی‌توان گفت که کیفیت بهتری می‌توان داشت یا خیر.

 

کارگردان نمایش «کروکودیل» با اشاره به ویژگی‌های این نمایش به عنوان یک اثر اجتماعی گفت: در این نمایش شخصیت‌ها و افراد نمایش دچار دوگانگی و چند شخصیتی هستند که این دوگانگی و چند شخصیتی بیشتر برای معضلی به نام ماده مخدر کروکودیل است که آنها را تخریب کرده. ماده‌ای که باعث ایجاد توهم می‌شود و فرد مصرف کننده می‌تواند هر چیزی که می‌خواهد ببیند؛ حتی خودش را به شکل دیگری ببیند. در این نمایش شخصیت‌ها را بعد از مصرف این مخدر می‌بینیم. شخصیت‌هایی که می‌توانند درگیر مشکلات مالی، اقتصادی، رفاهی، پوشاک و... باشند؛ این اتفاق در طراحی صحنه نیز مشهود است. خانه‌ای که شبیه هیچ خانه معمولی دیگر زن و شوهری نیست بلکه خانه‌ای عجیب و غریب است.

 

نژاد با بیان اینکه «یکی از اصلی‌ترین دلایل انتخاب این متن به خاطر معضل وجود ماده مخدر و مصرف آن در جامعه است»، گفت: اتفاقی که در بسیاری از نزدیکان و دوستان نزدیک خودم نیز می‌دیدم و برایم جالب و خیلی غیرمنتظره بود و دغدغه اصلی برایم چگونگی و حالت‌های مصرف و تاثیر آن بر زندگی روزمره و اجتماعی فرد بود.

 

او ادامه داد: من مجوز این متن را سال ۱۳۹۳ از آقای مساوات در زمان اجرای نمایش خا.ن.وا.ده گرفتم و از آبان سال ۱۳۹۴ شروع به کار کردیم و مراحل آن به دو قسمت تقسیم شد که مرحله اول برای جشنواره‌های دانشجویی و تجربی و سوره حضور پیدا کرد و تا نزدیکی اجرا رفت که به سرانجام نرسید و بعد از آن با تغییر شیوه اجرایی و تغییر بازیگران به مرحله اجرایی و اجرا عموم رسید.

 

نژاد با اشاره به آغاز روایت نمایش از عمق و بی‌مقدمه گفت: شروع نمایش و اتفاق بعد از مصرف ماده کروکودیل توسط زن و شوهر است که ما از قصد و در متن اصلی و ساختار اصلی نمایشنامه جلو رفتیم و دلیل این اتفاق در جلوتر گفته شده است. فرقی که این نمایش و این اتفاق رخ می‌دهد این است که ما نمی‌خواستیم کلیشه‌ای و مانند دیگر نمایش‌ها جلو رویم و شیوه مصرف را نشان دهیم و این گنگ بودن و علامت سوال برای تماشاگر نیز می‌بایست حضور می‌داشت.

 

این کارگردان و بازیگر با اشاره به استفاده از ویدئو پروجکشن در نمایش گفت: ایده اولیه بیشتر بر این محوریت بود که در داستان و خانه، تلویزیون بزرگی جلو صحنه و رو به تماشاگران باشد تا بتوانند با آن بیشتر درگیر شوند و همراهی کنند اما چون خیلی به متن آقای مساوات و نگارش آن پایبند بودم و در آخر نمایش و فیلم ما با باتری لب‌تاب و فیلمی که ناپدید می‌شود، همراه می‌شویم. این امکان موجود نبود تا در تلویزیون این اتفاق را رقم بزنیم و بیشتر به شوخی تبدیل می‌شد و کمکی به همراه کردن تماشاگر و التهاب تماشاگر نمی‌کرد و فکر کردیم مخاطب با این اتفاق بیشتر همراه می‌شود.

 

نژاد خاطرنشان کرد: هدف اصلی و غایت اصلی این نمایش سردرگمی و ایجاد علامت سوال در مخاطب است و حتی در لحظه آخر تماشاگر را روی ابرها رها می‌کند. لب تاب یکی از شخصیت‌های اصلی است که می‌توان گفت تمام داستان از زاویه نگاه و دید او بیان می‌شود و اتفاق را جلو می‌برد و باعث پیش‌برد و ایجاد خط فکری مخاطب می‌شود و در آخر همه چیز مانند راز در سینه او می‌ماند و او تمام داستان را می‌داند. داستانی که شاید پایانی نداشته باشد و حضور لب تاب اتفاقی تمهیدی و فکر شده نیز بود.

 

او یادآور شد: شخصیت‌های نمایش بیشتر شبیه بریده‌ها و اتفاقات و اجتماعات و مستنداتی است که از نزدیک دیده‌ام حتی نزدیکان و کسایی که با آنها برخورد داشته‌ام، درگیر این فردیت و هراس اجتماعی که در شخصیت‌ها دیده می‌شود بوده‌اند و از آنها الهام گرفتم. احساسی که در این نمایش کردم این بود که با این اتفاق می‌توان آنها را نزدیک‌تر، درست‌تر و دقیق‌تر حس کرد و حتی آنها را فهمید که به درستی می‌توانند تماشاگر را درگیر خود کنند و هم به رئال بودن کار نیز کمک می‌کنند.

 

نژاد خاطرنشان کرد: متن آقای مساوات به طور دقیق توضیح صحنه‌ای نداشت و تنها به طور مختصر بیان شده بود و خب این اتفاق هم می‌توانست به ما کمک کند و هم به ضرر ما تمام شود ما بیشتر داشته‌هایی را تصور کردیم و به مرحله اجرا رساندیم که نوع نگاه خود و تحلیل خود از متن بود که به مرحله خیلی ریزتر و دقیق‌تر تقسیم شد و به نوعی نگاه خود من به این اجرا تزریق شد.

 

او با اشاره به شیوه اجرایی‌اش گفت: با توجه به امکانات و محدودیتی که ما در شیوه اجرا و بیان این داستان داشتیم تنها می‌توانستیم آن را به سمت سورئالیسم، کابوس و شرایطی وهم انگیز ببریم زیرا کروکودیل نام ماده‌ای است که اسم اصلی آن دزومورفین است؛ ماده مخدری که باعث ایجاد توهم می‌شود و ما چون نمی‌توانستیم شیوه مصرف آن را در طول نمایش نشان دهیم باید اثر را به سمت سورئالیستی و فضایی کابوس‌وار می‌بردیم. تماشاگر توقع دارد نمایشی شبیه به آثار سیدمحمد مساوات ببیند اما آثار آقای مساوات در فضای رئالیسم جادویی است اما در اثر ما قرار نیست این چنین باشد و فکر می‌کنم این تناسب در نمایش کروکودیل درست در آمده است.

 

نژاد با اشاره به عنصر زمان در این نمایش گفت: در «کروکودیل» داستانی را می‌بینیم که در آن فقط به خانه‌ای اشاره شده و زمان‌هایی که بیشتر متعلق به خانه همسایه دیگر و پیرمرد است. زمانی که آنها می‌دانند چه زمانی است و چه اتفاقی افتاده اما در عین حال فراموش می‌کنند که در چه زمانی و چه لحظه‌ای زندگی می‌کنند و همین تاکید زمانی باعث ایجاد فضایی وهم‌برانگیز می‌شود و این تاکید کاملا فکر شده بود و سعی کردیم از این طریق بر ایجاد فضایی سورئالیستی تاکید کنیم.

 

کارگردان نمایش «کروکودیل» با بیان اینکه تمامی تلاشی که برای این کار شده از تئوری و مولفه‌های تئاتر تجربی است، گفت: معتقدم تمامی کارهایی که با دانشجوها می‌شود به نوعی تئاتر تجربی است. زیرا از شروع تمرین‌ها تا پایان و تولید اثر نمایشی و شیوه کار و تجربه کردن به صورت تئاتر تجربی انجام می‌شود.

 

 

 

 

 

  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش