شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴
۱۷:۴۷ - ۰۸ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۲۱۶۵
تئاتر شهر

اجرایی خاص و دراماتیک

اجرایی خاص و دراماتیک,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
 نمایش "فعل" به نویسندگی و کارگردانی محمد رضایی راد اجرایی زیبا، خلاقانه، دیدنی و همزمان ساختارمند و دراماتیک است.

به گزارش هنرآنلاین،گرچه در نوشتن یک متن نمایشی، موضوع و داستان اهمیت محوری و تعیین‌کننده‌ای دارند، اما مهم‌تر از هر دو این مقوله‌ها، "چگونگی" روایت کردن داستان، یعنی اساسا نحوه پردازش موضوع است؛ حتی اگر "موضوع " خلاقانه، بدیع و نو باشد، چگونگی شیوه پردازش خلاقانه آن و روایت نامتعارف و  خاص داستان نمایش، اساسا حتی بر خود موضوع هم تأثیر می‌گذارد و آن را با شکل و "طرح" خلاقانه‌تر و متمایزتری ارائه خواهد داد.

 

نمایش "فعل" به نویسندگی و کارگردانی محمد رضایی راد که هم اکنون در سالن چهارسو تئاتر شهر اجرا می‌شود، از برخی جهات اجرایی قابل تأمل است. متن این نمایش به شروع تدریس یک دبیر در یکی از دبیرستان‌های دخترانه می‌پردازد و به دلیل خاص بودن نوع تفکر و شیوه و موضوع درس دادنش در رابطه با موضوعاتی مرتبط به دستور زبان و واژه‌شناسی، شرایط  و فضایی خاص هم ایجاد می‌شود و البته چون او تنها دبیر مرد در دبیرستان مورد نظر است، تعدادی از دختران و حتی دبیران زن، عاشق او می‌شوند که به شایعات و مسائل اخلاقی ناخوشایند می‌انجامد و بعد.....

 

تأکید روی"فعل"ها از آن مضمونی کنایی و نشانه‌وار ساخته است که در اصل به عنوان موضوعی برای تدریس کارکرد جامعی ندارد، اما به مثابه موضوعی صرفأ  قراردادی و تأویل‌دار برای دنیای نمایش، پذیرفتنی و حتی بسیار هم زیباست. موضوع انتخاب شده برای متن، نو و نمایشی است و مهم‌تر آن که، بخش اخلاقی آن  کاملا به جامعه  ایرانی ارتباط دارد؛ از این منظر، نمایش"فعل" همه امتیازات مربوط به انتخاب موضوع و متن را می‌گیرد. البته موضوع، داستانی است و برای ادبیات داستانی و فیلم شدن (سینما) مناسبت بیشتری دارد؛ با وجود این، به دلیل بدیع بودن موضوع و هنرمندانه بودن شیوه روایت داستان نمایش، عملا روی صحنه تئاتر هم از جذابیت خاصی برخوردار است. شیوه روایت با فلش‌بک‌ها و فلش فورواردهای زیادی انجام می‌شود، یعنی اجرا دارای رفت و برگشت‌های ذهنی پیاپی به گذشته، آینده و زمان حال است که اگر استفاده از استعاره، تشبیه و بیان تلویحی که در اکثر دیالوگ‌ها به کار گرفته شده به آن اضافه شود، جذابیت مضاعف متن و رویکرد  بسیار زیبا و خلاقانه محمد رضایی راد  کاملا آشکار می‌شود.

 

 رفت و برگشت‌های ذهنی و بیانی بی‌امان، عملا تماشاگران را تا آخر با نمایش همراه می‌کند و البته محمد رضایی‌راد از نمایشنامه ژاپنی "دُرنای شب" اثر "یونجی کینوشیتا" نیز به بهانه اجرای تئاتر در دبیرستان دخترانه، بهره موضوعی محدودی می‌گیرد و اجرا را در مقطعی به شکل "نمایش در نمایش" در می‌آورد. محمد رضایی راد  شیوه بیان و ساختار معین دیالوگ‌‌هایش را از آغاز تا پایان حفظ می‌کند و بیانی نسبتا نامتعارف دارد: "انگار کل زندگی ما یک جمله است" ، "من گاهی فعل‌ها را گم می‌کنم، اکثر جمله‌هام فعل ندارند"، "بیا یک فعل صرف شده باشیم، بیا همدیگر را صرف کنیم"، "فعل‌ها ترسناک‌اند" و....

 

در جاهایی از نمایش به کمک "وانموده‌سازی" به حضور پرسوناژهای فرضی در صحنه که عملا حضور ندارند، اشاره می‌شود؛ ضمن آن‌که نمایش از لحاظ طراحی حرکات بازیگرها و مخصوصا استفاده از "ژست" یکی از اجراهای زیبا و مثال زدنی به حساب می‌آید. از حرکات "اسلو موشن" نیز به تناسب موقعیت و موضوع استفاده شده است. گاهی به شکل بسیار خلاقانه و بدیعی از موقعیت و حرکت پرسوناژها که نهایتا در شاکله یک "ژست ایستا و مکث‌دار" مورد تأکید قرار می‌گیرد، به عنوان "نشانه"ای برای فلش‌بک و ارجاع به موقعیتی مشابه در گذشته، استفاده شده که دقیقا می‌توان اصطلاح  "مونتاژ تئاتری" را که برای اولین بار با این نمایش در تئاتر ایران شکل گرفته به آن اتلاق کرد: این شیوه پیوند دادن صحنه‌ها به هم، عملا مشابهی قرینه‌وار برای مونتاژ در سینماست.

 

در این اجرا طراحی صحنه که توسط ساسان پیروز انجام شده، بسیار کاربردی و نمایشی از کار درآمده است؛ این طراحی صحنه، بخشی واقعی و بخشی شامل پرده‌های بزرگ نقاشی شده المان‌گونه  است و امکان "تغییرات زیاد صحنه‌ها" را که از ویژگی‌های آشکار این نمایش به شمار  می‌رود، فراهم کرده است.

 

کفش‌های همه پرسوناژهای زن "قرمز" است که نشانه‌ای برای عشق و تمایلات درونی آن‌هاست. ضمنا در این اجرا مکث‌های عامدانه، حرکات سریع، حرکات آرام، دیالوگ‌گویی‌های صرفا حرکتی و بدون بیان، نیز کارکرد نمایشی پیدا کرده است. در جاهایی از نمایش به مأموران آگاهی به عنوان مأموران تجسس اشاره شده که در رابطه با موضوع مورد نظر نمایش، یک جایگزین غلط است.

 

اجرای عینی قطعه نمایشی "دُرنا" و تأکید زیاد روی کشته شدن "لیلا آرش" سبب شده موضوع محوری اثر که همانا به پرسوناژ اصلی (فرهاد کاتب) ارتباط دارد، در همان مقطع اجرا تا حدی کمرنگ و نمایش هم طولانی شود.

 

کارگردان از کم و زیاد کردن نور نیز به شکلی ابتکاری برای ایجاد حالت و تأکید نسبی بر موضوع، بهره گرفته است. او تا آخر اجرا تمام ترفندهای هوشمندانه‌اش را به کار می‌گیرد و در رابطه با موضوع، ریتم اجرایی مناسبی ارائه می‌دهد.

 

بازی  برخی از بازیگران بسیار زیبا و جذاب است؛ فقط بازی خانم مدیر مدرسه به علت آن که تشخصی در رفتار و گفتارش نیست، تناسبی با شخصیت یک مدیر مدرسه ندارد. بقیه بازیگران، مخصوصا بازی میلاد رحیمی، باران کوثری، به آفرید غفاریان، مهبان جلالی، رویا جعفری و فربد فرهنگ به دلیل پرسوناژهای باورپذیری که ارائه می‌دهند، زیبا، چشمگیر و ستودنی است. موسیقی به تناسب موضوع و موقعیت‌ها کارکرد نمایشی درخوری دارد؛ ریتم آن تحلیل‌گر موسیقایی وضعیت‌های روی صحنه است. طراحی و اجرای نور نیز به هرچه دراماتیک‌تر شدن اجرا و حتی به ریتم آن کمک کرده است.

 

باید یادآور شد در سینما به لحاظ استفاده از دوربین و شات‌های گوناگون، فیلمبرداران خوب معمولا "خط فرضی" را رعایت می‌کنند تا بینندگان فیلم، پرسوناژها را طی  تغییرات صحنه‌ها در همان وضعیت‌های واقعی و قابل قبول که هستند، ببینند. در تئاتر این "خط فرضی" به طور طبیعی رعایت می‌شود و اساسا جزو خود صحنه است؛ اما در برخی اجراها به علت انتخاب میزانسن غلط که در اصل به منظور اهمیت دادن به تماشاگران انجام می‌شود، گاهی صحنه از نظر باورپذیری و منطق  موضوعی آن  دچار تناقض می‌شود: مثلا در صحنه‌ای از نمایش"فعل" که در آن دبیر مرد با دبیر زن حرف  می‌زند و خانم مدیر ظاهرا آن‌ها را می‌بیند و زیر نظر می‌گیرد، به جای آن‌که هر دو دبیر مرد و زن در میدان نگاه او باشند، در سمت چپ صحنه قرار دارند و او به آن‌ها پشت کرده تا رو به تماشاگران باشد؛ یعنی عملا خط فرضی تصویر اجرایی صحنه  نادیده  گرفته شده و میزانسن فوق اساسا غلط است.

 

در نمایش "فعل" به نویسندگی و کارگردانی محمد رضایی‌راد کمی کمدی هم وجود دارد که هیچ تأثیری بر ژانر اصلی نمایش ندارد، زیرا جزو واقعیت‌های رفتاری و عملی است، اما اجرا به شکل خلاقانه و بدیعی ترکیبی از دو ژانر "درام اجتماعی" و "تراژدی" (فاجعه خودکشی لیلا) است و چنین ترکیبی در نوع خودش بسیار بدیع  و قابل تأمل  محسوب می‌شود.

 

نمایش " فعل" در کل و صرف‌نظر از کاستی‌های محدودش، از لحاظ متن، ژانر، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و کاربری نور و موسیقی؛ اجرایی زیبا، خلاقانه، دیدنی و همزمان ساختارمند و دراماتیک است.    

 

 

 

 

 

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش