سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۲۹ - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۵۶۶۶
تئاتر شهر

گفتگو با بازیگر نمایش «رومولیت»؛

محوطه تئاتر شهر فضای ناسالمی دارد

نمایش رومولیت,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
بازیگر نمایش رومولیت گفت: امروز آدمهایی که دور تئاتر شهر می بینید هیچ ربطی به تئاتر ندارند. حدوداً نود درصد آنها یکبار هم تئاتر ندیده اند. امروز محوطه تئاتر شهر فضای به شدت ناسالمی دارد. فضایی که باعث آزار و اذیت مردم عادی می شود.

به گزارش میزان، "امیر شمس" بازیگر موفق این روزهای تئاتر نزدیک به هفده سال پیش فعالیت خود را به عنوان بازیگر آغاز کرد و هم اکنون بعد از گذشت این سالها در نمایش "رومولیت" به کارگردانی "مصطفی کوشکی" و "هستی حسینی" با چهره های مطرحی همچون مهدی پاکدل و بهناز جعفری همبازی شده است.

 

وی که پیش‌تر جایزه جشنواره های تئاتر دانشجویی و تجربه را به دست آورده سال گذشته به عنوان یکی از پرکارترین بازیگران تئاتر ایران معرفی شد اما امسال بسیار محتاطانه تنها در یک اثر تاکنون به ایفای نقش پرداخته است.

 

شمس سال پیش در آثاری همچون "کوریولانوس"، "هجوم"، "مجلس مختلف خوانی" و "آشویتس زنان" به ایفای نقش پرداخت اما با وجود درخشش در اکثر این آثار در جشنواره فیلم فجر نامزد نشد.

 

به همین مناسبت میزان طی گفت‌وگویی مشروح با شمس به شرح و بررسی مشکلات و مسائل روز تئاتر و بازیگری پرداخته است.

 

 این روزها تب بازیگر شدن قشر عمده ای از جامعه مخصوصاً جوانان را در بر گرفته است. به نظر شما دلیل این قضیه چیست؟ آیا حضور یکباره بسیاری از چهره های جدید در آثار باعث این امید شده است؟

نمی دانم این را باید امید به بازیگری خواند و یا توهم بازیگر شدن اما به نظرم یکی از دلایلش حضور بازیگرانی است که بدون هیچ تلاشی وارد این عرصه شده اند. شما به سینما می روید و با چهره ای روبرو می شوید که نه سوادی دارد و نه سابقه ای را می توان از او در بازیگری پیدا کرد.

 

بعد که به دنبال چگونگی حضور او در فیلم می روید می بینید که این بازیگر پسرعمو، برادر و بالاخره یکی از آشنایان تهیه کننده فیلم است. یکی دیگر از دلایل اشتیاق همگانی به بازیگری جذابیت و رسیدن به شهرت بازیگری است.

 

نمایش رومولیت,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

بدون شک شهرت، جذابیت و روابط در ورود به سینما دخیل شده اند. اما آیا این حجم از علاقمند به بازیگری منطقی بوده و برای همه این علاقمندان کار هم وجود دارد؟

متاسفانه سیستم فرهنگی ما نتوانسته این حجم از اشتیاق را هدایت کند. البته این را بگویم این طور نیست که مثلاً خارج از کشور همه چیز راحت است و شما یک روزه به بازیگری می رسید. اتفاقاً آنجا هم همین سختی‌ها بلکه بیشتر وجود دارد. اما مساله این است که من بازیگر تمام سختی ها را به جان می خرم اگر مدیریت شوم. اگر امید این را داشته باشم که کسانی هستند که مرا ببیند یا اینکه از من حمایت مالی و بیمه ای شود قطعاً با هدف گذاری بهتری به راهم ادامه می دهم.

 

متاسفانه بازیگری به این صورت است که شما به صورت آکادمیک فوق لیسانس می گیرید اما جایی نیست که خودت را معرفی کنی و بگویی من فارغ التحصیل بازیگری هستم.

 

 این روزها در نمایش رومولیت با وجود نقش کوتاهی که بازی می کنید نقدهای بسیار مثبتی را دریافت کرده اید. حتی از نظر بسیاری از منتقدان بهترین بازیگر مرد اثر هستید. آیا برای این موفقیت تضمینی وجود دارد که مثلاً بعد از این کار پیشنهادات بهتری به شما ارائه شود؟

 در بازیگری هیچ تضمینی وجود ندارد. من امروز در رومولیت بازی می کنم و در عین حال چندین پیشنهاد را داشته ام. بعد به خودم می گویم اگر این نقش ها را نپذیرم بعدش چه می شود؟. اگر بعد از رومولیت پیشنهادی نشد چه؟. بازیگر اگر روی صحنه نباشد محو می شود و همین ترس بزرگی برای هر بازیگری از جمله من است.

 

برای بازیگری و موفقیت در آن هیچ تضمینی نیست. از دوازده ماه سال ۹۶ من ۹ ماه روی صحنه بودم و با این وجود بسیاری همین امسال یادشان رفته که من سال گذشته آن همه کار کرده ام. همه چیز در بازیگری به تصویر خلاصه می شود و متاسفانه هر قدر هم تئاتر کار کنید به اندازه یک سریال و فیلم دیده نمی شوید.

 

شما اگر نقش بسیار کوتاهی را در تلویزیون بازی کنید هفتاد میلیون بیننده خواهید داشت و بعد از آن دیگر نمی توانید جلوی پیشنهادات را بگیرید اما در تئاتر هر چه هم موفق باشید هیچ فایده ای ندارد.

 

نمایش رومولیت,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

پس می شود گفت بازی در تئاتر مثل یک سراب است؟

دقیقاً همین است. من همیشه فکر می کردم بزرگان سینما دغدغه دیدن تئاتر و کشف استعدادهای تازه نفس را دارند اما این فکر کاملاً اشتباه است. من جشنواره دانشجویی و تجربه بهترین بازیگر مرد شدم اما بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟. همان داورانی که به من این دو جایزه را دادند از نفرهای اول تئاتر و سینما هستند اما چرا من را یادشان می رود؟. چرا دیدار ما فقط به سلام و احوال پرسی ختم می شود. مگر نه اینکه از نظر آنها من بهترین بودم پس قاعده و قوانین در انتخاب نقش هایشان چیست که بهترین از نظرشان انتخاب نمی شود؟.

 

دلیل اصلی این اتفاق آن است که این کارگردانان گروه خودشان را دارند و کسی را به تیم خودشان راه نمی دهند اما انصافاً در اوج این نامیدی ها وجود انسانی مثل مصطفی کوشکی باعث ایجاد انگیزه و امید به ادامه راه را به تو می دهد.

 

نمایش رومولیت,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

سیستم آکادمیک ما تا چه حد توانسته به معرفی بازیگران تئاتر به عرصه های تصویری کمک کند؟

 صادقانه سیستم آکادمیک هیچ کمکی را برای موفقیت من نکرده است. با وجود دریافت بسیاری جوایز در دوران دانشجویی هیچ وقت از من تقدیر و تشکری در حد یک لوح نشد. متاسفانه سیستم آکادمیک نه تنها من بازیگر را به عرصه حرفه ای معرفی نمی کند بلکه جلوی من می ایستد تا موفق نشوم. به عنوان مثال من سر یک نمایش بزرگ مشغول تمرین هستم و به دلیل غیبت در کلاس حذف می شوم.

 

مگر نه اینکه من دانشجوی بازیگری هستم و در پایان درس چنین مدرکی به من داده می شود. پس چرا وقتی به عنوان بازیگر فعالیت می کنم با من برخورد عکس می شود؟. متاسفانه سیستم آموزشی می خواهد همه چیز در حد تئوری باقی بماند و از هرگونه اتفاقی که عملی باشد جلوگیری می کند.

 

خود شما هم میدانید در وضعیت فعلی مصطفی کوشکی استثناء است و قاعده نیست. سوال اصلی این است که همه از این وضع گلایه دارند اما همین جوانان تئاتر وقتی به جایگاهی می رسند خودشان را به موج می سپارند. چرا تئاتری هایی که خودشان سختی ها را لمس کرده اند در هنگام قدرت رفتارشان مثل سایرین می شود؟

 متاسفانه تقسیم قدرت در تئاتر ناعادلانه بوده و آدمها بر اساس لیاقشان به جایی نمی رسند. هنرمندان تئاتر سالها برای یک جایگاه ساده جنگیده و زجر کشیده اند و در انتها هم چیزی نصیبشان نشده است. به همین دلیل وقتی به جایگاهی می رسند نمی دانند باید در آن جایگاه چه کاری انجام دهند.

 

به عنوان مثال فرهاد مهندس پور همواره قطب تئاتری من بوده و فکر می کردم که بهتر از او وجود ندارد اما می بینیم مهندس پور وقتی دبیر جشنواره تئاتر فجر می شود چه اتفاقاتی برای تئاتر می افتد. مشکل من اتفاقات جشنواره و نقدها نیست. مشکل من اینجاست که مگر فرهاد مهندس پور جایگاه خودش کم بوده که به سمت دبیری جشنواره تئاتر فجر می رود؟. به ای دلیل است که من می ترسم در آینده چه اتفاقی برایم می افتد.

 

البته این یک دیدگاه است. شاید هم فرهاد مهندس پور به خودش گفته تا به حال کسی این جشنواره را به خوبی برگزار نکرده و من می توانم اما بعد متوجه می شود که اشتباه کرده است.

 

وضعیت کلی تئاتر را چطور می بینید؟ جایگاه بازیگر در تئاتر ایران کجاست؟

 این روزها خیلی ها سالن دار شده اند و بسیاری هم به تئاتر فقط به چشم بیزینس نگاه می کنند. برخی از این تهیه کنندگان هیچ ربطی به تئاتر ندارند و به من بازیگر به عنوان یک کالای سودآور نگاه می کنند. این تهیه کنندگان به ما به چشم جنسی نگاه می کنند که باید در بازار فروخت و هیچ درکی از نمایش ندارند و متاسفانه همین آدمها تئاتر را در دست گرفته اند.

 

کارگردان های سینما تا چه حد دغدغه تئاتر دارند؟ آیا برای دیدن آثار شما تئاتر می بینند؟

من در کارهایی که داشته ام بسیاری از کارگردانان سینما حضور پیدا کرده اند اما انگار دغدغه انتخاب بازیگر را ندارند. به عنوان مثال سال گذشته بسیاری از کارگردانان به دیدن نمایش آشویتس زنان و کوریولانوس آمدند و در کل زمان نمایش مبهوت بودند اما بعدش اتفاقی برای توی بازیگر نمی افتد. مگر می‌شود بازیگر در یاد آن کارگردان نماند؟. اما انگار پروسه انتخاب بازیگر در سینما کاملاً بی منطق و بدون برنامه است و از سویی قدرت سینما امروز در دست تهیه کنندگان است و کارگردانان نقش کمتری در انتخاب بازیگر دارند. به نظر من ما تئاترها اشتباه می کنیم که کارگردانان را برای دیدن اثر دعوت می کنیم و باید از تهیه کنندگاه برای تماشای اثرمان دعوت کنیم.

 

نمایش رومولیت,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

اتفاقی که امروز بسیار پررنگ تر از قبل شده ظاهر عجیب و متفاوت هنرمندان مخصوصاً اهالی تئاتر است. این همه تفاوت و به اصلاح خودشان خاص بودن از کجا می آید؟

شمس: من به عنوان یک بازیگر در هر سطحی همیشه برای ظاهرم و آراستگی لباس هایم وسواس بسیاری به خرج می دهم اما این خاص تر شدن در میان مردم نیست. من وقتی نوجوان بودم به محوطه تئاتر شهر می رفتم و آنجا پر بود از هنرمندان و بازیگران و کسانی که دغدغه تئاتر داشتند.

 

امروز این اتفاق دیگر نمی افتد. امروز آدمهایی که دور تئاتر شهر می بینید هیچ ربطی به تئاتر ندارند. حدوداً نود درصد آنها یکبار هم تئاتر ندیده اند. امروز محوطه تئاتر شهر فضای به شدت ناسالمی دارد. فضایی که باعث آزار و اذیت مردم عادی می شود.

 

با این وضعیت چه توقعی از مردم می توان داشت. خانواده ای که برای دیدن یک نمایش تئاترشهر می رود اگر با این صحنه ها روبرو شود چه قضاوتی در قبال تئاتر و بازیگری می کند؟. مطمئن باشید اگر از آن خانواده یک نفر علاقمند به بازیگری باشد، خانواده مانع حضورش در بازیگری می شود زیرا تصویری که تئاترشهر به آنها ارائه داده نه تنها هنر نیست بلکه فضایی آلوده به فساد است. متاسفانه برای خانواده ها تئاترشهر نماد تئاتر می شود و به طبع حق دارند وقتی آن فضا را می بینند نسبت به این هنر بدبین شوند.

 

فارغ از این بحث چرا مسائل شخصی هنرمندان و مشکلاتشان تا این حد خبرساز است؟ همین عاملی برای دوری خانواده ها از تئاتر و بازیگری نمی شود؟

در اصل اگر نگاه کنیم جرم، خلاف، دروغ، دزدی، طلاق می تواند در هر قشری وجود داشته باشد اما هنرمندان مورد توجه رسانه ها هستند و همین باعث شده تا به عنوان مثال یک اتفاق هر چند کوچک به گوش همه برسد. به طبع جامعه هنری هم مصون از اشتباهات نیست اما بزرگنمایی های زرد در این زمینه مشکل آفرین شده است.

 

در حال حاضر در آستانه ۳۷ سالگی قرار دارید. همواره ازدواج برای هنرمندان به واسطه شغلشان چالش بزرگی است. آیا به ازدواج فکر نمی کنید؟ 

 اینطور نیست که بگویم زیر بار مسئولیت ازدواج نمی روم ولی این روزها بعد از هفده سال کار در آستانه موفقیت قرار گرفته ام و شاید فرصتم برای اینکه بتوانم به خوبی یک زندگی را اداره کنم کم است.

 

در ازدواج برای من درک از همه چیز مهمتر است. همانطور که می دانید زندگی برای یک بازیگر پر از چالش است و اگر کسی تمامی این چالش ها و سختی ها را درک کند چرا که نه. قطعاً به ازدواج فکر می کنم. البته در حال حاضر ذهنم به شدت درگیر کار و بازیگری است ولی شاید کمی زمان برای این اتفاق لازم داشته باشم.

 

به نظر من ازدواج و زندگی متاهلی نه تنها ترسناک و سخت نیست بلکه به شدت خوب است. من خیلی به زندگی فکر می کنم به نظرم ازدواج در زمان مناسب بسیار به یک بازیگر کمک می کند. این را هم بگویم که هنرمند بودن و یا نبودن همسرم تفاوت چندانی ندارد. مهم آن اتفاقی است که باید بیفتد تا به ازدواج بهتر و بیشتر فکر کنم.

 

 

  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش