سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۷ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۵۰۶۸
تئاتر شهر

کارگردان نمايش «ريچارد سوم اجرا نمی‌شود»: خودسانسوری به‌مثابه عقيم‌شدن انديشه است

روح‌الله جعفري,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

روح‌الله جعفري، استاديار دانشگاه، کارگردان تئاتر، منتقد و پژوهشگر و سرپرست گروه تئاتر گيتي است كه در به‌صحنه‌آوردن آثار نمايش‌نامه‌نويس رومانيايي‌تبارِ فرانسوي، ماتئي ويسني‌يک شهره است. جعفري از اين نويسنده، نمايش‌نامه‌هاي «اسب‌هاي پشت پنجره»، «تماشاچي محکوم به اعدام» و «من چه‌جوري ممکنه يه پرنده باشم؟» را در سالن‌هاي سايه و چهارسوی مجموعه تئاتر شهر اجرا کرده است. او اين‌بار نمايش «ريچارد سوم اجرا نمي‌شود»، نوشته ماتئي ويسني‌يک با ترجمه اصغر نوري را با دراماتورژي و کارگرداني خودش در تالار چهارسو به صحنه برده است. اين روايت برهه‌اي از زندگي کارگرداني (ميرهولد) است که در روسيه اجازه‌ اجراي نمايش به او داده نمي‌شود. به اين بهانه با جعفري گفت‌وگو كرده‌ايم.

 

 شما حدود ۱۰ سال است که در گروه تئاتر گيتي، آثار ماتئي ويسني‌يک را کار مي‌کنيد. با توجه به شرايط روز جامعه، چرا براي اجراي جديد خود، باز هم به‌سراغ نمايش‌نامه‌اي ديگر از اين نويسنده رفتيد؟

ماتئي ويسني‌يک در سال ۱۹۵۶ ميلادي در روماني به دنيا آمده و رشته‌ تحصيلي‌اش تاريخ و فلسفه است. ويسني‌يک عاشق ادبيات است و پس از چندي که اولين مجموعه ‌اشعارش به چاپ مي‌رسد، به نمايش‌نامه‌نويسي روي مي‌آورد، اما رژيم کمونيستي روماني تمام‌‌ آثار نمايشي‌اش را توقيف مي‌کند و مجبور مي‌شود که به فرانسه کوچ کند. او مهم‌ترين نمايش‌نامه‌نويس روماني به حساب مي‌آيد و به‌عنوان مبارز فرهنگي ايمان دارد که تئاتر و شعر مي‌توانند شست‌وشوي مغزي را افشا کنند. آثار اين نمايش‌نامه‌نويس جهان‌شمول است. او روي مفاهيمي کار مي‌کند که کاملا به‌روز است و کهنه و نخ‌نما نيست. براي او کشف و شهود مخاطب از آنچه در اختيارش قرار مي‌دهد، مهم است و اين مهم‌بودن به‌صورت شعاري و کليشه‌اي نيست.

 

او در هر نمايش‌نامه‌اي که مي‌نويسد، مخاطب را شگفت‌زده مي‌کند. او جهاني را براي مخاطب شکل مي‌دهد که محور در آن انسان است و براي تجزيه‌وتحليل‌کردن آنچه خلق مي‌کند، گرفتار سياهي و سفيدي نمي‌شود. او خالق کاراکترها و تيپ‌هايي در آثارش است که خاکستري و البته چندوجهي هستند و اين نشان از هوشمندي او دارد که به‌صورت تک‌بُعدي نمي‌انديشد و نمي‌نويسد. بنابراین مخاطب در مواجهه با آثار او گرفتار نخوت و سستي نمي‌شود. براي من به‌عنوان يک هنرمند که دغدغه پرداختن به هنر نمايش را دارد، مهم است که چه نمايشي را، آن‌هم در چه برهه‌اي از زمان، اجرا ‌کنم و در آن نمايش، چه به مخاطب ارائه ‌‌دهم.

 

يکي از شاخص‌هاي هنر نمايش، پرداختن به نقد قدرت و سياست است. در آثار اين نويسنده، نقد قدرت و سياست وجود دارد. اين يکي از ويژگي‌هاي اين نويسنده است که در آثار نمايشي خود، بدون آنکه در دام شعارزدگي فروافتد، اين کار را صريح و بدون لکنت انجام مي‌دهد. آثار اين نويسنده اين قابليت را دارند که در دوره‌هاي مختلف زماني اجرا شوند و گروه تئاتر گيتي حدود ۱۰ سال است که اين کار را انجام مي‌دهد. گروه تئاتر گيتي در سال‌هاي ۸۸ و ۸۹ که شرايط اجتماعي جامعه به‌گونه‌اي ديگر بود، باز هم نمايش‌نامه‌هايي از اين نويسنده را در مجموعه تئاتر شهر، همانند اين برهه از زمان که در حال طي طريق‌کردن در آن هستيم، روی صحنه داشت.

 

اين‌ هم‌زماني در دوره‌هاي مختلف و عجين‌شدن آن با شرايط روز جامعه‌اي که قصد زيست مسالمت‌آميز در آن را داريم و تلاش مي‌کنيم که فرهنگ برقراري ديالوگ را در سطوح مختلف آن نهادينه کنيم، نشان‌دهنده اين موضوع است که زبان آثار اين نمايش‌نامه‌نويس براي مخاطب، فارغ از نژاد، مليت و... قابل فهم و درک است.

 

 مترجم نمايش‌نامه «ريچارد سوم اجرا نمي‌شود» آن را در سال ۹۵ اجرا کرد. شما چرا اين نمايش‌نامه را براي اجرا در سال ۹۷ انتخاب کرديد؟

نويسنده در اين نمايش‌نامه به شکل ظريفي به نقد قدرت مي‌پردازد و چون جاي خالي اجراي درست «ريچارد سوم اجرا نمي‌شود» در صحنه نمايش، حس مي‌شد، تصميم به اجراي آن گرفتم. در اين نمايش، علاوه‌بر نقد قدرت، انديشه ماکياولي نيز مورد نقد قرار مي‌گيرد. نويسنده اين نقد را در قالب نمايشي جذاب و نفس‌گير به مخاطب منتقل مي‌کند. در اين نمايش، ميرهولد از جانش مي‌گذرد تا هنرمندي مستقل باقي بماند. او تن به خودفروختگي نمي‌دهد. کميسيون‌هاي مختلف سانسور و ... ، او را آن‌قدر زير فشار و شکنجه قرار مي‌دهند تا مطيع شود، ولي او مقاومت مي‌کند. اين مقاومت‌کردن تاوان دارد و او با ازدست‌دادن جانش، اين تاوان را مي‌دهد. در اين نمايش، ميرهولد علاوه‌بر روياروشدن با عوامل دولتی، با کاراکتر ريچاردي هم که خود در ذهنش به آن جان داده و قصد عيني‌کردن آن را در صحنه دارد، درگير مي‌شود، زيرا نمي‌خواهد تن به کليشه‌هاي مرسوم بدهد.

 

 آيا در اجرائي که شما از اين نمايش‌نامه داريد، مي‌توان به شناخت درستي از ميرهولد، کارگردان نامدار روسيه، رسيد؟

جواب اين سؤال را بايد شما بدهيد. بايد ديد مخاطب چه برداشتي از ميرهولد در اين نمايش دارد و چه‌ چیزی از نمايش دريافت مي‌کند.

 

 شما چه جوابي براي اين سؤال داريد؟

انديشه و سبک کاري ميرهولد با آنکه او بيش از ۷۸ سال است که ديگر در اين جهان نيست، اما همچنان در بهترين گروه‌هاي تئاتري دنيا و در بين هنرمندان طراز اول در حال تکثيرشدن است. ماتئي ويسني‌يک براي انتقال انديشه‌اش، از حضور ميرهولد به بهترين شکل ممکن در نمايش‌نامه «ريچارد سوم اجرا نمي‌شود» استفاده کرده تا هم اداي ديني به او داشته باشد و هم به اين سؤال تاريخي جواب بدهد که چرا او در زمان حياتش، نتوانسته نمايش‌نامه «ريچارد سوم» را اجرا کند.

 

من براي اجراي اين نمايش، نمايش‌نامه را دراماتورژي کردم و در دراماتورژي انجام‌شده به انديشه نويسنده پايبند بودم. در اين مدت با توجه به بازخوردهاي مثبتي که از اهالي قلم و انديشه، خانواده فرهنگ و هنر و همچنين مخاطباني که اين نمايش را براي تماشا انتخاب کردند، دريافت کردم، مي‌توانم بگويم که مخاطب با شخصيت ميرهولد و آنچه بر او مي‌گذرد، هم‌ذات‌پنداري مي‌کند.

 

 محدودیت و سانسور دو محور اساسي در فضاسازي اين نمايش است. چقدر پرداختن به اين موارد، با توجه به برهه‌هايي که پيش‌رو داشته‌ايم، از دغدغه‌هاي خود شما مي‌تواند باشد‌؟

با مطالعه و غور و تفحص در تاريخ هنر نمايش در جهان، به نمونه‌هاي بي‌شماري مي‌توان برخورد که هنرمندان به‌دليل فکر، انديشه و کار خلاقه‌شان که در تضاد با دولت‌های تماميت‌خواه بوده، مورد سانسور و مجازات قرار گرفته‌اند و با آنها برخوردهاي قهرآميز يا حذف‌آميزي شده است. «ريچارد سوم اجرا نمي‌شود» يکي از نمايش‌نامه‌هاي مهم زمان معاصر است که نويسنده در آن به مسئله سانسور و محدودیت، نگاهي اگزجره‌شده نداشته و توانسته تصويري روشن و واقعي از برخوردها را همچون استالين در روسيه، با هنرمند به مخاطب ارائه دهد. پرداختن به اين موضوع براي هر هنرمند دغدغه‌مندي که به انديشه و انديشيدن بها مي‌دهد و حاضر نيست که تن به هنر ميان‌مايه بدهد و در مسير ابتذال گام بردارد، جذاب است و براي من نيز ‌چنين بوده است.

 

در اين سال‌هايي که کار مي‌کنم، نمايش‌هايي بوده که آنها را تمرين کردم و آماده براي اجرا بودند، اما به دليل اِعمال قانون نانوشته از سوي کساني که قانون را تفسير به رأي خود مي‌کنند، اين آثار رنگ صحنه را به خود نديدند و در مقاطعي نيز جلوي حرکت‌کردن من و گروه گرفته شد. دولت نبايد از فکر و انديشه هنرمند و اجراي کار خلاقه او واهمه‌اي داشته باشد و نبايد براي همسوکردن هنرمند با خود، رو به سانسور و محدودیت بياورد. هنرمند اگر از سانسور و محدودیت، هراسي به دل داشته باشد، ترس بر او مستولي مي‌شود و تن به خودسانسوري مي‌هد. خودسانسوري براي هنرمند به‌مثابه عقيم‌شدن انديشه و هنر خلاقه‌اش است.

 

 براي بيان وضعيت سانسور و محدودیت در شوروي، نقش رئيس کيسيون را به بازيگري سپرده‌ايد که همچون پدر و مادر، حضور آنها در نمايش، حالت نمادين پيدا کرده و تأويل‌هاي زيادي را به ذهن متبادر مي‌کند. چرا براي پرداختن به همه نقش‌ها، البته به‌جز ميرهولد و ريچارد، چنين انتخاب‌هايي نکرديد؟

در اين نمايش، از عوامل دولتی گرفته تا نزديک‌ترين افراد به ميرهولد، همچون پدر، مادر، همسر، فرزند تازه به‌دنياآمده‌اش و... قصد دارند که او را از آنچه به آن مي‌انديشد، باز دارند و به او تحميل کنند که همان‌گونه که دولت فکر مي‌کند، فکر کند و آن‌گونه که دولت مي‌خواهد، عمل کند. براي نشان‌دادن طيف‌هاي مختلف از جامعه‌اي که ويسني‌يک آن را در «ريچارد سوم اجرا نمي‌شود» به تصوير درآورده، نياز به تنوع و تکثر کاراکترها و تيپولوژي‌هاي مختلف داشتم که بتوانم انديشه او را در اين‌خصوص به بهترين شکل ممکن در کار لحاظ کنم.

 

از همان روزي که براي اولين‌بار اين نمايش‌نامه را خواندم، چنين چينشي از تصاوير فيزيکال کاراکترها و تيپ‌ها به ذهنم خطور کرد. هرچه مصمم‌تر براي اجراي اين نمايش شدم، به استفاده از اين ترکيب که در شکل فيزيکال آن و در هيبت بازيگران، لحاظ شده و ديده مي‌شود، نزديک‌تر شدم. اين ترکيب، ترکيب درست و ايده‌آلي براي جان‌دادن به شخصيت‌ها و تيپ‌هايي است که در نمايش، آنها دست به انواع و اقسام فشارها، سانسورها و رفتار فيزيکال خشن براي مطيع‌کردن و به‌زباني ديگر، عقيم‌کردن انديشه ميرهولد مي‌زنند و وقتي او تن به خواسته آنها نمي‌دهد، از او نااميد مي‌شوند و او را از پاي درمي‌آورند.

 

در کشته‌شدن او همه اين کاراکترها و تيپ‌ها نقش دارند. تصوير اين کاراکترها و تيپ‌هاي مختلف، هم مي‌تواند نشاني از شکل واقعي باشند و هم مي‌توانند در ذهن ميرهولد اين‌چنين قوام گرفته باشند. در اين نمايش، مخاطب با يک کابوس روبه‌رو مي‌شود که اين کابوس مي‌تواند تداعي‌کننده هر لحظه از زندگي انسان معاصر باشد؛ انساني که قصد آزادانديشيدن را دارد، ولي به انحاي گوناگون جلوي آزادانديشي او گرفته مي‌شود.

 

براي شکل‌گرفتن اين نمايش، نياز به بازيگراني داشتم که بتوانند از پس تمرين‌هاي منظم و فشرده، آن‌هم به مدت دو ماه و روزي بيش از شش ساعت برآيند. در اين جنس از نمايش، بازيگر اگر درگير طول نقش باشد، شانسي براي حضور در کار نخواهد داشت.

 

 مبناي گزينش بازيگران در اين نمايش چه بوده است؟

اهميت حضور و نقش‌آفريني بازيگران در اين نمايش، به‌صورت کمّي ارزيابي نمي‌شود، بلکه به‌لحاظ کيفي است که بايد مورد سنجش و ارزيابي قرار بگيرد که آيا از عهده نقشي که به آنها سپرده شده، برآمده‌اند يا خير. اگر بازيگر با تصوير کليشه‌شده‌اي از بازيگري در اين جنس از نمايش حضور به‌عمل رساند، نمي‌تواند مفيد واقع شود، چون مبناي بازي‌کردن در نقش‌ها و تيپ‌هاي مختلف آن، ويران‌کردن قواعد و کليشه‌هاي رايجي است که بازيگر بايد راه و روش برخوردکردنبا آن را بلد باشد.

 

رضا آشفته

 

sharghdaily.ir
  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش