شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۸ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۴۷۶۱
رادیو و تلویزیون

دلایل پنچر بودن سریال «پنچری»

سریال پنچری
سریال کمدی شبکه سه در حالی دو هفته دیگر تمام می شود که پس از بیست و شش قسمت نتوانسته موج ایجاد کند و عنوان سریال کمدی موفق را بگیرد. در این گزارش دلایل ناکامی سریال پنچری واکاوی شده است.

سریال کمدی شبکه سه در حالی دو هفته دیگر تمام می شود که پس از بیست و شش قسمت نتوانسته موج ایجاد کند و عنوان سریال کمدی موفق را بگیرد. در این گزارش دلایل ناکامی «پنچری» واکاوی شده است.

پیش درآمد

سریال های طنز معمولا با اقبال بیشتری از سوی بیننده مواجه میش وند و نیاز به تشریح چرایی آن نیست منتها یک اصل ثابت شده وجود دارد که مخاطب هر سریالی را نمی پسندد و مثل چند دهه پیش با هر اثری همراه نمی شود.

طرح سلیقه ها بالا آمده و کار کمدی سازها سخت تر شده است. یکی از دلایل مهم که جز معدودی، مابقی سریال های طنز در سال های اخیر موج ایجاد نکرده اند را باید در همین نکته جست و جو کرد.

سریال پنچری

برزو نیک نژاد با علم به سخت پسندی مردم سراغ «پنچری» رفته ولی متاسفانه تلاشش بعد از بیست و شش قسمت به بار ننشسته. پخش سریال او روزی از شبکه سه شروع شد که سریال طنز جدیدی روی آنتن نبود و شانس یکه تازی داشت.

«پنچری» اما به رغم داشتن مخاطب ثابت، جزو سریال های کمدی موفق دسته بندی نمی شود و به دلایل متعدد نامش سر زبان ها نیفتاده. در این گزارش دلایل ناکامی «پنچری» و به عبارت دیگر ضعف هایی که ناکامی سریال را باعث شده مرور کرده ایم.

کارگردان

برزو نیک نژاد جزو سریال سازهایی است که پیش از کارگردانی تجربه نویسندگی داشته و چند فیلم سینمایی ساخته. پس حالا می توان عیار او را سنجید و خوب یا بد «پنچری» را به پای او گذاشت. نیک نژاد فیلمنامه سریال های «دودکش» و «روزهای بد بدر» را نوشته و فیلم های «ناخواسته» و «زاپاس» را کارگردانی کرده است.

در این میان «دودکش» و «زاپاس» جزو کارهای قابل دفاع او به حساب می ایند. «دردسرهای عظیم ۱ و ۲» و «قرعه» سریال هایی هستند که پیش از «پنچری» در مقام کارگردان ساخته که سری اول «دردسرهای عظیم» چند پله بالاتر از دیگر سریال های او قرار می گیرد.

برزو نیک نژاد در مجموع کارگردان متوسطی است که سعی کرده در خلق موقعیت های کمدی به تعریفی منحصر به فرد برسد اما «همیشه» موفق نبوده. تلاش او در «دردسرهای عظیم ۱» و «زاپاس» جواب داده و در مابقی نه. سری دوم «دردسرهای عظیم» به دلیل تکراری بودن موفقیت فصل قبل را به دست نیاورد. و «قرعه» از ابتدا مورد پسند قاطبه مخاطبان قرار نگرفت.

قصه

نیک نژاد در نگارش فیلمنامه همکاری داشته. پس سهم او از خوب یا بد بودن این سریال محدود به کارگردانی نمی شد. «پنچری» در قسمت های اول بلاتکلیف بود و قصه ای منسجم نداشت. محور داستان بر مقدمات ازدواج کاراکتر یوسف تیموری، سولماز غنی و موانع ازدواج رضا داوودنژاد و زهره فکور صبور می گذشت.

سریال پنچری

کمی بعد پای دیگر شخصیت ها ازجمله شهره سلطانی به داستان باز شد که قصد تعطیلی شرکت پدرش را دارد و حسابدار آن یعنی یوسف تیموری دنبال نقشه برای جلوگیری از این اتفاق است. همچنان داستان موش و گربه وار او ادامه دارد و گره ها باز نمی شود.

چندی پیش تهیه کننده سریال به انتقاد هفت صبح این طور پاسخ داده بود: «اساسا این سریال موقعیت محور است و براساس داستانک ها پیش می رود.» اگر موقعیت ها قدرت ایجاد خنده داشتند می شد برهان مهام را پذیرفت اما داستان بر روایت چند اتفاق بنا نهاده شده و گرفتار دور تسلسل شده و پیش نمی رود و در نتیجه مخاطب با اشتیاق آن را دنبال نمی کند.

شوخی ها

سریال «پنچری» طنز است و طبعا باید برای ایجاد خنده از موقعیت های کمیک و دیالوگ های طنز بهره ببرد. سریال اتفاقا به اندازه کافی از این دو فاکتور برخوردار است اما چه می شود که به کارش نیامده؟ دلیل اصلی بکر نبودن شوخی ها و موقعیت هاست.

نویسندگان و کارگردان روی شوخی های کلامی بیش از حد مانور داده اند بدون آنکه دست به خلاقیت بزنند. مثلا کاراکتر مهران غفوریان و اشکان اشتیاق علاقه زیادی به جمله های معروف که نمونه اش را در فضای مجازی و روی کامیون ها می بینیم، دارند.

مدام تکرار می شود این جمله کجا نوشته شده بود؟ بازی با کلمات دیگر ابزار ایجاد شوخی است که بعد از چند قسمت خاصیت خود را از دست داد.

موقعیت ها نیز کارکرد قدرتمندی برای خلق لحظات ناب کمدی ندارند؛ چند بار می توان به شرایط قادر که عمو توی ذوق او می زند، خندید؟ تا کجا پرخاشگری و شوخی همزمان مریم سعادت جذابیت دارد؟ موقعیت ها در قسمت های ابتدایی کشش داشتند و امید می رفت تقویت شوند ولی رنگ تکرار گرفت.

کاراکترهای کلیشه ای

این پاراگراف ارتباط تماتیک با پاراگراف قبلی و بعدی دارد. یعنی همان طور که شوخی های کلامی و موقعیت ها تکراری هستند، کاراکترهای «پنچری» هم براساس الگوی آشنا طراحی شده اند.

اگر کارگردان استفاده بهینه ای از آنها می کرد حالا به عنوان پاشنه آشیل از آن یاد نمی کردیم. حمید لولایی به عنوان یادآور خشایار «زیر آسمان شهر» است؛ او همان خساست و رفتارهای دوگانه و اغراق شده را دارد. اکت های این چنین رضا داوودنژاد را ابتدا در «پشت کنکوری ها» دیده بودیم.

سریال پنچری

رفتارهای غلامرضا نیکخواه ذهن را به سمت سریال های طنز مهران مدیری و نیز «بزنگاه» می برد. مریم سعادت سال هاست نقش زن های قلدر مآب و غرغرو داده می شود حال که استعداد این بازیگر فراتر از چنین کلیشه هایی است.

شرط انصاف نیست به بازی متفاوت یوسف تیموری اشاره نکنیم. کاراکتر حمید نشانی از اکت های همیشگی این بازیگر ندارد و همین برگ برنده کارنامه او در سریال «پنچری» شده.

بازیگران کلیشه ای

وقتی برای طراحی کاراکترها خلاقیت وجود نداشته باشد، انتخاب بازیگر هم کار چندان سختی نیست. درحالی که کارگردان می توانست برای شخصیت های آشنا، بازیگرانی گزینش کند که پیش تر تجربه بازی در چنین نقش هایی را نداشته باشند.

در سطور بالا به برخی اشاره کردیم و گفتیم کجاها شخصیت های شان را دیده ایم. به این جمع می توان مهران غفوریان را اضافه کرد که کلی فیلم و سریال بازی کرده و در نقش آدم های خالی بند و آسمان جل. او در نقش جمشید «پنچری» الگوهای پیشین را به خدمت گرفته و کاراکتر را بیش از پیش کاریکاتوری کرده.

زهره فکور صبور از سریال «روزگار جوانی» نقش دختری دم بخت را بازی می کند و در «پنچری» هم چشم مان را نبسته ایم تا خوبی سریال را نبینیم اما ایده مرکزی سریال به خاطر دلایلی که ذکرش رفت، مانع از موفقیت آن شده. کارگردان خواسته فضایی فانتزی خلق کند و در دل این اتمسفر هم بخنداند و حرف های مهم بزند. متاسفانه این تلاش ثمر نداده و با سریال ناموفقی رو به رو هستیم.

bartarinha.ir
  • 18
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش