سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۰ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۶۷۳۹
رادیو و تلویزیون

میلاد دخانچی: می خواستیم فضای اعتماد نکردن به نوجوان ها را بشکنیم

میلاد دخانچی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

میلاد دخانچی مجری-برنامه ساز جوان رسانه ملی را بیشتر از هرچیز، با «جیوگی» می شناسیم. او که نزدیک به یک دهه است در تلویزیون برنامه می سازد، در نیمه دوم سال ۹۶، دو برنامه نسبتاً پرمخاطب را روی آنتن تلویزیون داشت؛ مسابقه نوجوانانه «فاز» در شبکه دو و برنامه گفت وگومحور «سختانه» در شبکه سه. که این دومی، حسابی بحث برانگیز هم شد. با میلاد دخانچی به مناسبت پایان این سال پرکار، گپ وگفتی داشتیم که در ادامه می خوانید:

 

* ایده اولیه «فاز» از کجا آمد؟

- طرحی به آقای کاوه، تهیه کننده برنامه رسید که ایده مسابقه ای برای نوجوانان بود. ما طرح را نپسندیدیم و اتاق فکری تشکیل دادیم و۲.۵ ماه، وقت گذاشتیم تا به طرح کنونی «فاز» رسیدیم.

 

* چرا روی ایده های عام المنفعه تمرکز کردید؟ با تمرکز روی ایده های درآمدزا، ایده های ناب تری نصیب تان نمی شد؟

- استارت آپ ها معمولاً به سمت اقتصاد نئولیبرال ختم می شوند. اما چون بحث عدالت اجتماعی-فرهنگی برای ما خیلی مهم بود، ایده های عام المنفعه را محور کار قرار دادیم. قالب این برنامه هم از مفهوم «نوآوری اجتماعی» تبعیت می کند. این ایده ها که تعاون و همکاری را در جامعه گسترش می دهند، متفاوت از ایده های استارت آپی هستند که با هدف کسب درآمد در بازار سرمایه داری اجرا می شوند. این جا منافع اجتماعی غلبه دارد بر منافع شخصی.

 

* فکر نمی کنید ظرفیت گروه سنی ۱۶-۱۲ سال مناسب ایده های سنگین «فاز» نیست؟

- این دقیقاً همان پیش فرضی است که نخواسته در این سال ها به نوجوان ها اعتماد کند. ما دقیقاً می خواهیم همین فضا را بشکنیم. تازه ما الان در فصل اول برنامه هستیم و در صورتی که چند فصل از «فاز» تولید شود، خودش نوجوان های کشور را ترغیب خواهد کرد که به حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی فکر کنند.

 

* تا به حال برنامه سازی برای نوجوانان در تلویزیون، جدی نبوده. برای شما چه سختی هایی داشت که وارد فضایی شوید که فعالیت زیادی در آن انجام نشده بود؟

- بزرگ ترین مشکل، انقطاع از نسل قدیم برنامه سازان تلویزیونی است چون ما نسل جدید محسوب می شویم و این امکان را پیدا نکرده ایم که از نسل قدیم و تجربیات آن ها در این حوزه باخبر شویم. دوم این که نوجوانی در نسل جدید با نسل قدیم تفاوت زیادی کرده و اقتضائات پیچیده تری دارد که باید در تولید برنامه، لحاظ می شد. سوم هم استفاده از ژانر رئالیتی شو است که لحن خاصی را می طلبد.

 

* به نظر می رسد هر صداپیشه دیگری هم به جای محمد بحرانی، می توانست در «فاز» گویندگی کند. به هر حال محمد بحرانی ظرفیت خلاقیت های ویژه ای دارد که به خاطر آن ها مشهور شده ولی در «فاز» از آن ها استفاده نشده است. مشابه همین اتفاق، برای مژده لواسانی مجری برنامه هم است.

 

- اگر بخواهم صادقانه بگویم، بازخوردی که ما از انتخاب خانم لواسانی و آقای بحرانی گرفتیم، خیلی معطوف به سلیقه بود. درباره هرکدام از این دو نفر، بعضی مخاطبان اعتقاد داشتند که صدای این دو نفر خوش وزن بوده و روی برنامه، به خوبی نشسته و بعضی مخاطبان هم مخالف بودند. تنوع واکنش ها آن قدر بالا بوده که به ما می گوید این تصمیم، حداقل تصمیم غلطی نبوده است.

 

* وجه ستارگی محمد بحرانی در انتخابش دخیل نبود؟

- نه این طور نبود. ما صداهای مختلفی را تست کردیم. صدای کلیشه ای تلویزیونی بود که تیزر می خواند و ما می دانستیم که چنین صدایی نمی خواهیم. آن صدا را آقای بحرانی هم می توانست اجرا کند. ایشان صدایی را اتود زد که مرد مقتدری را تداعی می کرد که اتفاقی پرانرژی را گزارش می کند. به نظر ما این صدا حسابی روی «فاز» نشست و وقتی با حضور صدای خانم لواسانی، به نوعی تعدیل هم شد، احساس کردیم به ترکیب خوبی رسیدیم.

 

* برویم سراغ «سختانه» . انتظار استقبال داشتید؟

- بله، ولی لزوماً انتظار استقبال مثبت نداشتم ولی توقع فضاسازی در فرهنگ ایرانی را داشتم. بالاخره «سختانه» روی موضوعاتی دست می گذارد که با کمی فاصله، از مسائل جدی روزگار ماست.

 

* دلیل خاصی داشت که برنامه های اول را در ماه های شهریور و مهر ضبط کرده بودید ولی تا آذرماه روی آنتن نرفت؟ آیا قرار بود مدیران تلویزیون ببینند و بعد تصمیم بگیرند پخش کنند یا نه؟

- نه، ما باید حداقل ۶-۵ برنامه ضبط می کردیم و به ثباتی نسبی می رسیدیم و بعد پخش را شروع می کردیم. به خاطر ممیزی نبود.

 

* در برنامه اول، برای حضور محمد قوچانی در تلویزیون، کسی که کمتر پیش می آید مهمان یک برنامه تلویزیونی باشد، مشکلی پیش نیامد؟

- نه.

 

* یعنی هیچ کس از مدیران تلویزیون توصیه ای درباره او نکرد؟

- قاعدتا یک بحث های اولیه ای بود. ولی مخالفت جدی به معنای ممیزی نه.

 

* چرا در همان ۵-۴ هفته اول، «سختانه» چند بار پخش نشد؟

- یک بار به دلیل ویژه برنامه شب یلدا بود، یک بار حساسیت های درونی و بیرونی مانع شد و یکی دو بار هم لابی مهمانان، برنامه را از کنداکتور خارج کرد.

 

* در این مدت یک بار از ادامه پخش «سختانه» ناامید شده بودید. درست است؟

- بعد از ضبط یکی از برنامه ها بود که یکی از مهمانان توانست با لابی برنامه را از کنداکتور خارج کند. برای من جالب بود که ببینیم مهمان برنامه آن قدر قدرت دارد که می تواند استقلال سردبیر یک برنامه تلویزیونی را زیر سؤال ببرد و این موضوع به شدت ناامیدکننده بود. سوال این بود که بالاخره تلویزیون می خواهد از مجری اش دفاع کند یا مهمان برنامه. البته در نهایت با درایت مدیر شبکه سه، آن برنامه هم پخش شد.

 

* پس حامی اصلی شما مدیر شبکه سه بود؟

- بله قطعاً. اگر ایشان نبود، حتی یک فریم هم از «سختانه» پخش نمی شد.

 

* فشارها از جانب چه کسی بود؟

بعد از پخش برنامه اول، در چند سطح حساسیت به وجود آمده بود. بعضی حساسیت های داخلی بود، بعضی بیرونی و بعضی فرم و روایت برنامه برایشان مهم بود. بنابراین طبیعی بود که برنامه دچار مشکلاتی بشود و شد؛ ولی دوباره به آنتن برگشت.

 

* مهم ترین انتقادی که به لحن «سختانه» وارد می شود، این است که شما سؤالی دارید و ۵-۴ بار به انحای مختلف و با ادبیات متفاوت می پرسید. تا جایی که تبدیل به جدل می شود.

 

- دو نکته بگویم.اول این که هدف این برنامه گفت وگو نیست؛ این نیست که من سؤالی بپرسم و طرف مقابل، نکته ای را برای مخاطبان تبیین کند. هدف این برنامه، ترویج فرهنگ پاسخ گویی است؛ مهمان باید یاد بگیرد که به ابهام ها پاسخ بدهد. اما گاهی مهمان از پاسخ دادن به سؤالات سخت فرار می کند و مجری باید سماجت کند و او را در مسیر نگه دارد تا به پاسخ برسد. نکته دوم آن که تجربه ای که در برنامه آقای قوچانی داشتیم و محورهای بحث را زیاد کردیم، ناموفق بود و احساس کردیم مباحث الکن و ابتر می ماند نسبت به زمانی که مثلاً دو محور بحث داشته باشیم و با رویکردهای مختلف، به همان موضوعات بپردازیم. این یک تصمیم سردبیری بود.

 

* بعد از پخش برنامه اول، از مهمانان کسی بود که برنامه را لغو کند یا بخواهد برنامه پخش نشود؟

- ما کلاً دو مورد اختلافی داشتیم. یک مورد که قبلا درباره اش به تفصیل صحبت کرده ام که مهمان می خواست با رویکردی غیرمتعارف، در تدوین برنامه حضور داشته باشد و ما اجازه ندادیم.

 

* مورد اختلافی دیگر چه بود؟

- این که مهمان قبل از مصاحبه، خواستند به بعضی مسائل ورود نکنیم و تعامل کنیم، ما هم تمکین کردیم. ولی بعداً ایشان با لابی های بیرونی مانع پخش برنامه شدند و بعد هم که از ایشان خواستیم مکتوب بگویند چه بخشی از برنامه را می خواهند نگه دارند و چه چیزی را می خواهند حذف کنند، طبق نوشته ایشان، باید تقریباً ۶۰ درصد برنامه که شامل قسمت های چالشی و گرم بود، حذف می شد. ما قبول نکردیم و برنامه را پخش کردیم. نسخه کامل را هم در کانال تلگرام «سختانه» منتشر کردیم و البته ایشان در اقدامی غیراخلاقی، صوت خام برنامه را منتشر کردند؛ صوتی که ضبط آن غیرقانونی است و نقض حریم شخصی و همچنین سازمان صداوسیما بود.

 

* از چند نفر هم دعوت کرده بودید که نپذیرفته بودند. درست است؟

- بله، کسانی که در خاطرم هست، آقایان حسن عباسی،  جواد شمقدری، شهاب مرادی و فریدون جیرانی بودند که حاضر به گفت وگو نشدند.

 

* فکر نمی کنید موضوعات مورد بحث «سختانه» نخبگانی است؟

- باید دید تعریف ما از نخبه چیست. ولی خوب یک برنامه زرد عامه پسند قاعدتاً نیست.

 

* خواست خود شما بود که «سختانه» از شبکه سه پخش شود؟

 

معمولاً جای برنامه های اندیشه ای تلویزیون، شبکه چهار است.

 

- «سختانه» لزوماً رویکرد اندیشه ای نداشت و ندارد. قرار است یک برنامه جذاب داشته باشیم که به موضوعات معرفتی هم می پردازد.

 

* اصلاً از نظر شما آیا لزومی دارد بحث های نظری و اندیشه ای در جامعه مطرح شود؟

- چرا نباید مطرح شود؟ انقلاب ما ثمره یک رنسانس اندیشه ای بوده. بدون بحث های نظری و اندیشه ای، صحبت از انقلاب بی معنی است.

 

*خودتان «جیوگی» را بیشتر می پسندید یا «سختانه» را؟ به نظر می رسد لحن «جیوگی» همه فهم تر بود و با وجودی که موضوعات مطرح شده در آن برنامه، نسبت به برنامه های روتین تلویزیون، عمیق تر بود ولی بیشتر از «سختانه» با مخاطب ارتباط برقرار می کرد.

 

- سختانه از بعضی جهات، تطور «جیوگی» بود ولی خوب خیلی خاص تر به موضوعات می پرداخت.

 

* حرف آخر؟

مشکلی که الان داریم، این است که هیچ کس درباره محتوای برنامه صحبتی نمی کند. تا به حال با همه این فشارها و سختی ها۹ نفر آدم مهم تأثیرگذار در فضای جامعه، در «سختانه» شرکت کرده اند و به سؤالاتی سخت در حوزه اندیشه پاسخ داده اند ولی از همه این کارهای محتوایی مهم غفلت می شود و موضوع صحبت رسانه ها، همه اش فرم برنامه بوده. انتظار من، صحبت عمیق تردرباره محتوای «سختانه» است.

 

 

مصطفی قاسمیان

 

 

 

khorasannews.com
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش