شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۴۱ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۱۵۸۳
رادیو و تلویزیون

اکبر رحمتی: سنگ صبور «پدر» هستم

سریال پدر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

یکی از ویژگی های سریال «پدر» که این شب ها از شبکه دو پخش می شود، قرار گرفتن سه نسل از بازیگران در کنار هم در این مجموعه است. از بازیگران نسل جوان گرفته تا هنرمندان میانسال و پیشکسوت. اکبر رحمتی بازیگری که سالهاست او را با ایفای کاراکترهای مختلف در فیلم ها و سریال ها به خاطر داریم، پس از مدتها در سریال «پدر» حضور داشته است.

 

بازیگری که در دهه های ۶۰ و ۷۰ جزو بازیگران فعال تلویزیون محسوب می شد و او نیز مانند هنرمندان هم نسل خود کم کار شده است. اما در گفت و گویی که با وی داشتیم، به قدری پدرانه و مهربان و با عشق از حرفه اش می گفت؛ بدون اینکه از کسی گله مند باشد که انرژی بسیار خوبی را در طول مصاحبه منتقل کرد.

 

از این رو بانی فیلم به بهانه حضورش مجموعه «پدر» با او گفت و گویی داشته که می خوانید:

 



 سوالی که من همواره از بازیگران هم نسل شما می پرسم این است که چرا این قدر کم کار هستید؟ شما سال گذشته نقش بسیار کوتاهی در سریال «هست و نیست» داشتید و اغلب در کارهایی که بازی می کنید، ایفاگر نقش های کوتاهی هستید. دلیل آن چیست؟

– فقط می توانم بگویم که کم کاری و یا بیکاری بین بازیگران نسل ما تقریبا همگانی شده و همه از این قضیه گله دارند. اگر از آنها سوال کنید، قطعا همین پاسخ را به ما می دهند که بعضی دبانی فیلمزیگران قدیمی کم لطف شده اند. ضمن اینکه بیشتر سریال هایی که ساخته می شود، درباره جوانان و مسائل مربوط به آنهاست.

 

به همین دلیل نقشی برای من و امثال من پیرمرد در این سریال ها وجود ندارد و یا به قول شما حضورم در قصه کوتاه و کمرنگ است. بعد هم اینکه تولید هم کم ده و مثل قبل نیست که فیلم و سریال های زیادی برای تلویزیون ساخته می شد و همه بازیگران در آن کارها بازی می کردند و کم کار نبودند.

 

 با حرف شما موافقم که تولید تله فیلم و سریال محدود شده و قصه ها معمولا درباره مسائل و مشکلات جوانان است. اما خب این جوانها هم در قصه ها پدر و مادر و بزرگتری دارند!

– (می خندد) خب این دیگر تقصی ما نیست. ما همیشه آماده بازی در یک کار خوب برای مردم هستیم. البته من امسال چند پیشنهاد سریال و سینمایی داشتم که خوشم نیامد و قبول نکردم. تئاتر هم فراوان به من پیشنهاد می شود. اما فعلا تصمیم ندارم تئاتر کار کنم.

 

 دلیل خاصی دارد؟

– ون شرایط حاکم بر تئاتر را درست نمی دانم.

 

 منظورتان را دقیق تر توضیح می دهید؟

– فکر می کنم تئاتر به گونه ای شده که هر جایی را پیدا می کنند، سالن تئاتر می زنند؛ دقیقا مثل کافی شاپ! به همین خاطر تئاتر به آن معنایی که ما در سال های دور کار می کردیم و مشخصاتی داشت، نیست. ما در آن دوران که تئاتر کار می کردیم، به این شکل بود که سال ها گروهی کار و تمرین می کردیم. اما الان هر کسی تئاتر کار می کند. یعنی هم اجرا می کند، هم تهیه و هم بازی می کند و تئاترهایی که اصلا مخاطب ندارند! من بارها دیده ام که در این سالن ها تازه تاسیس فقط ۱۰ نفر تماشاچی وجود دارد.

 

 اتفاقا یک سری از همکاران شما می گویند که برخی تئاترها تعداد بازیگرانش بیشتر از تماشاگرانش است!

– بله. متاسفانه شرایط تئاتر این گونه شده که دوست ندارم کار کنم.

 

 به نظر شما هیچ نظارتی روی این مساله وجود ندارد تا تئاتر توسط عده ای غیر حرفه ای به نابودی کشیده نشود؟

– من فکر می کنم از زمانی که تئاتر به دست بخش خصوص افتاد شرایطش تغییر کرد. یعنی هر کسی که می تواند به عنوان مثال آموزشگاه باز کند، تئاتر هم تاسیس می کند. تعداد جوان هایی هم که به تئاتر علاقه دارند و یا رشته تحصیلی شان است هم زیاد است که بدون پول کار می کنند.

 

به هر حال اصطلاحا چرخشان می چرخد، اما این چرخیدن را به عنوان یک بازیگر قدیمی دوست ندارم. به همین دلیل تصمیم دارم فعلا تئاتر کار نکنم. با اینکه سالهاب=ی بسیاری در این زمینه کار کردم و بازی روی صحنه تئاتر را هم خیلی دوست دارم.

 

 و تلویزیون چطور؟

– سریال «پدر» که همچنان درگیر بازی در این کار هستم، وقت من را خیلی گرفت. اما کار بسیار خوبی است. امیدوارم مردم دوست داشته باشند. البته تازه پخش آن آغاز شده و هنوز شخصیت من خیلی برای مخاطب جا نیفتاده، اما من که هم نقشم را دوست داشتم و هم خود سریال را.

 

 و در کنار بازی در این مجموعه گویا قرار است در سریال دیگری هم حضور داشته باشید؟

– بله قرار است با آقای صلح میرزایی سریال «حکایت کمال» را بازی کنم که هنوز تصویربرداری سریال شروع نشده است. احتمالا بعد از اینکه بازی من در «پدر» تمام شود، مقابل دوربین آن سریال می روم. بنابراین فکر می کنم برای من پیرمرد سالی یکی دو کار کافی است(می خندد)

 

 درباره نقشی که در سریال «حکایت کمال» بازی می کنید هم توضیح می دهید؟

– در سریال «پدر» که در حال پخش است، شاید هنوز مشخص نشده باشد. اما من نقش یک مرد درستکار را بازی می کم که معتمد حاج علی تهرانی و در گذشته هم معتمد پدر او بوده است. یعنی شناسنامه این شخصیت به این شکل است و می توانم بگویم سنگ صبور و گوش شنوای این خانواده هستم. بنابراین امیدوارم نقشی که من بازی کردم، به دل مردم بنشیند.

 

 مشخص است که فیلمنامه را خیلی دوست داشتید.

– بله به خصوص نقش خودم را خیلی دوست داشتم و فکر می کنم مردم هم دوست داشته باشند. چون از این دست آدمها و روابط در داستان های ما خیلی کم شده است و کمتر می توان حتی در زندگی واقعی انسان هایی را پیدا کرد که بتوان به آنها اعتماد کرد و آنها هم وفادار و درستکار باشند.

 

 در مورد نقش تان در «حکایت کمال» نگفتید؟

– من در آن سریال نقش یک مرد سلمانی را بازی می کنم. با همان تجربیات و ویژگی های بازی خودم که معمولا نقش را به بازی خودم نزدیک می کنم.

 

 در سینما هم از سال ۹۳ فکر می کنم در هیچ فیلمی بازی نگرده اید!

– بله آخرین فیلمی که در سینما کار کردم، فیلم «سد معبر» بود و از آن به بعد دیگر پیشنهادی نداشتم. بازی در سینما را هم دوست دارم، اما خب پیشنهاد نمی شود که بازی کنم. البته یک کار پیشنهاد شد که نقش بسیار کوتاهی بود و هیچ تاثیری هم در قصه نداشت و دوست نداشتم چنین نقشی را بازی کنم. البته فکر می کنم فضای سینما و تلویزیون بهتر از تئاتر شده، اما خب پول و سرمایه باید برگردد.

 

 خاطرم هست که در دوران کودکی مجموعه«مش خیر الله و صندوقچه اسرار» را که شما هم در آن بازی می کردید، خیلی دوست داشتم. با وجود اینکه آن کار برای گروه سنی من نبود. اما سریال ها خیلی مورد توجه قرار می گرفتند و بسیار هم تاثیرگذار بودند.هم جنبه سرگرمی رعایت می شد و هم انتقال مفاهیم اخلاقی. به نظر شما که سالهای بسیاری در تلویزیون فعالیت کرده اید، دلیل اینکه از این دست کارها کمتر ساخته می شود، چیست؟

– البته من قبول دارم که خیلی ها می گویند آن زمان فقط دو شبکه وجود داشت و این همه شبکه ها و ماهواره ها نبود. اما در آن زمان آدم های کاربلدی بودند که الان کار نمی کنند و یا کنار گذشاته شده اند. البته منظورم این نیست آنهایی که هستند و کار می کنند، کاربلد نیستند. اما ما یک سری فیلمسازان و سریال سازانی داشتیم که دیگر برای تلویزیون کار نمی کنند. به عنوان مثال خانم برومند سالهاست که برای تلویزوین کار نمی کند. در صورتی که سریال های خوب و پرمخاطبی را برای مردم می ساخت. از طرفی باید بگویم متاسفانه تمام تجارب ما آرشیو نمی شود و اگر بخواهیم دنبال کاری برویم، باید دوباره از صفر شروع کنیم.

 

وگرنه ما این همه آدم کاربلد هنرمند داریم که باید از آنها خواهش کنند که باز هم برای مردم سریال بسازند. باز هم مثال دیگری می زنم. آقای میرباقری هم باید باز برای تلویزیون سریال بسازد. باید تلویزیون از این هنرمندان کاربلد بخواهد که باز هم با سریال هایشان مردم را پای تلویزیون بنشانند.

 

یا آقای فخیم زاده و سیروس الوند و ما خیلی از این کارگردان های خوب داریم که از تلویزیون هر کدام به دلیلی فاصله گرفته اند و دیگر کار نمی کنند. من فکر می کنم انرژی تلویزیون بیهوده هدر می رود. به عنوان مثال آن زمان دو شبکه وجود داشت. الان تلویزوین ۵۰ کانال دارد که اصلا کیفیت ندارد و کارهایی که پخش می کند، مخاطب را راضی نمی کند. اغلب برنامه ها و سریال ها در سطح پایین ساخته و پخش می شوند.

 

مخاطب هم باهوش است و می فهمد که کار بی کیفیت است و به همین دلیل تلویزیون تماشا نمی کند. الان همین سریال «پدر» که در حال پخش است و خیلی هم کار خوبی است، اما وقتی من از مردم سوال می کنم، متوجه می شوم که تماشا نمی کنند. چون آنقدر کار ضعیف و بی کیفیت از تلویزیون دیده اند که اگر کار خوبی هم پخش شود، از آن بی خبرند و نمی دانند تا تماشا کنند و از کار لذت ببرند. من فکر می کنم مخاطبان تلویزیون زیر ۵ درصد است.

 

 جالب اینکه برخی از آقایان معتقدند تلویزیون ۸۳ درصد مخاطب دارد!

– نه این حرفها نیست. متاسفم که این را می گویم ولی واقعا تلویزیون مخاطب ندارد. حتی زمانی بود که همه ما رادیو گوش می کردیم. اما الان کسی رادیو هم گوش نمی کند. آن زمان همه در ماشین و یا در منزل رادیو گوش می کردند و رادیو و تلویزیون مثل عضوی از خانواده شان بود. اما الان کسی رادیو گوش نمی کند و تلویزیون تماشا نمی کند.

 

 خاطرم هست که شما در رادیو هم فعالیت می کردید. در حال حاضر هم باز در این زمینه فعال هستید؟

– نه اتفاقا خیلی هم پیشنهاد می شود، اما وقت ندارم که در رادیو کار کنم. با اینکه خیلی کار در رادیو را دوست دارم و خاطرات بسیاری هم از آن دارم.

 

 زمانی که در هیچ فیلم و سریالی بازی نمی کنید، مشغول چه کاری هستید؟ مشغله دیگری هم دارید؟

– نه وقتی کار نمی کنم، بیشتر کتاب می خوانم و باغبانی می کنم که خیلی دوست دارم. خودم را سرگرم گل و گیاه می کنم. به هر حال این هم جزو علاقه مندی ما پیرمردهاست(می خندد).

 

 فکر می کنم با توجه به مضمونی که سریال «پدر» دارد، ممکن است بعد از پخش این سریال پیشنهادهایی هم داشته باشید؟

– بله فکر می کنم چون نقشم را در این سریال خیلی دوست دارم و مردم هم دوست دارم و بعد از این کار باز هم پیشنهاد کارهای خوبی شود. البته اگر کسی تلویزیون تماشا کند و بازی و سریال من را ببیند.

 

 شما پیش از این سریال هم با این گروه همکاری داشتید؟

– بله من پیش از سریال «پدر» با توفیقی و عنقا سابقه همکاری داشته‌ام و برای من لذت‌بخش است که با هر دو این دوستان کار می‌کنم، این همکاری ارزشمند است و امیدوارم این همکاری دلچسب در آثار بعدی نیز ادامه داشته باشد. گروه صمیمی و خوبی در سریال پدر جمع شدند تا اثری خوب تولید شود. در کل همه عواملی که در کنار هم به دور از حاشیه در این سریال کار کردیم و البته هنوز مشغول کار هستیم تا مخاطبان شاهد اثری خوب از تلویزیون باشند. این را جای دیگری هم گفتم اما باز می گویم که در این سریال سه نسل بازیگری حضور دارند. من به عنوان پیشکسوت، مهدی سلطانی و لعیا زنگنه نسل میانسال و سینا مهراد و ریحانه پارسا نسل جوان عرصه بازیگری در این سریال هستیم.

 

من فکر می کنم نسل جوان این سریال بسیار بچه‌های با استعدادی هستند، سینا مهراد و ریحانه پارسا در این سریال بسیار خوب بوده‌اند یعنی می‌توانم بگویم نسل جدید بسیار باهوش هستند، امیدوارم روند خوب بازیگری برایشان ادامه داشته باشد و در عرصه بازیگری موفق باشند.

 

با سینا مهراد که رابطه خیلی خوب و پدرانه ای هم داشتم. من فکر می کنم در این سریال در کنار بازیگرانی که عرض کردم، موضوعاتی چون: عشق، فداکاری، مردانگی، جوانمردی و گذشت در قصه وجود دارد که بسیار ارزشمند است. به خصوص برای نسل جوان ما که باید این گونه سریال ها را تماشا کنند و یاد بگیرند.

 

زینب علیپور

 

banifilm.ir
  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش