سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۵۴ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۰۴۹۵
رادیو و تلویزیون

چاوش شازده نیست

حسام منظور,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
حسام منظور بازیگر سریال برادر جان:

مدل سبیل و موی حسام منظور در سریال برادرجان همان است که در بانوی عمارت می‌دیدیم، خودش هم به شهروند می‌گوید که تمایلی به تغییر زیاد چهره‌اش از یک سریال به سریال دیگر ندارد؛ مگر این‌که ضرورت ایجاب کند. البته در روزهای گذشته خیلی‌ها موفقیت سریال برادرجان در میان سریال‌های ماه رمضان را مدیون چهره آشنای سریال بانوی عمارت دانستند اما او این حرف‌ها را قبول ندارد و معتقد است که شازده و چاوش دو کاراکتر کاملا مجزا از یکدیگر هستند.

 

فکر می‌کنید چرا کار جدیدتان در میان سریال‌های کم‌رمق ماه رمضان امسال مورد توجه قرار گرفته است؟

اول این‌که کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده سابقه زیادی در برنامه‌سازی دارند. یک اثر نمایشی برای جذب مخاطب، به جز کارگردان و نویسنده و تهیه‌کننده نیاز به متن دراماتیک و گروه بازیگران خوب دارد و بدون رعایت این مولفه‌ها سریالی موفق نمی‌شود. خوشبختانه این کار با قصه جذاب و پرکششی که دارد، مورد پسند مردم واقع شده است.

 

گریم شما در این سریال شباهت بسیار زیادی به گریم شازده در بانوی عمارت دارد و به همین دلیل برخی موفقیت این کار را مدیون شباهت‌هایی که به آن نقش دارد، می‌دانند. این نظر را قبول دارید؟

خیر؛ ارتباط زیادی ندارد چون دو مجموعه جدا از هم هستند و خیلی از مخاطبان این سریال بانوی عمارت را ندیده‌اند. در مورد گریم هم معتقدم قرار نیست چهره بازیگر از کاری به کار دیگر تفاوت زیادی داشته باشد مگر این‌که ضرورت ایجاب کند. به نظرم تفاوت‌های رفتاری یک کاراکتر با کاراکتر دیگر مهم است. کاراکتر چاوش با شازده به لحاظ نوع کارکرد دراماتیکی تفاوت زیادی دارد ضمن این‌که من گریم خاصی برای این کار ندارم. اگر منظور سبیل و مو است که خب! چهره خود من است. گریم من در این سریال تفاوت زیادی با بانوی عمارت دارد. گریم من در آن سریال حدود یک ساعت زمان می‌برد، جزییات داشت اما در برادر جان زمانی نمی‌برد. درواقع چهره واقعی خودم است چون کار امروزی است و نیاز به گریم سنگینی ندارد. در مورد چاوش طبق صحبت‌ها احساس شد که نیاز به تغییر زیادی نیست و همین مدل مو و سبیل برای کاراکتر فردی که در میدان کار می‌کند، مناسب است؛ فقط کمی سعی شد سن و‌ سال من بیشتر شود.

 

از تجربه کارتان با سعید نعمت‌الله بگویید.

من تا به حال تجربه کار با سعید نعمت‌الله را نداشتم و با ادبیات‌شان آشنا نبودم. او شکل و شمایل خاص خود را در نوشتن دارد.

 

 این سبک و سیاق نوشتن و دیالوگ‌ها کار را برای‌تان سخت نمی‌کرد؟

اتفاقا جالب بود. به این دیالوگ‌ها روایتگر می‌گویند و البته بخشی از قصه هم دیالوگ‌های دراماتیک دارد. این نوع دیالوگ برای من لذت‌بخش است و ادبیات نمایشی ما آن را کم دارد. متاسفانه این روزها در فیلم‌ و سریال‌ها همه چیز شبیه به واقعیت و تقلید از واقعیت است؛ اصلا انگار معیار همین است در صورتی که واقعیت چهره زیبایی ندارد. مخاطب دوست دارد وقتی تلویزیون را روشن می‌کند از دنیای واقعی فاصله بگیرد و در دنیای دیگری تمرکز کند. بیشتر سریال و فیلم‌های پرطرفدار در جهان هم در ژانرهای وحشت، تاریخی و تخیلی و دور از واقعیت است؛ مثل گیم‌آف‌ترونز. معتقدم این جهان کمی بیشتر در کارهای آقای نعمت‌الله هست و باعث جذابیت می‌شود. این نوع ادبیات گفتاری در فیلمنامه برای بازیگر جذاب است اما سکانس‌های طولانی و متن‌های ٧ یا ٨ صفحه‌ای کمی کار را سخت می‌کند؛ چون بسیار هم پردیالوگ است.

 

البته بعضی معتقد بودند که در برخی از قسمت‌های سریال شما خیلی کم دیالوگ‌تر از بقیه بودید و درواقع بیشتر تمرکزتان روی حالات رفتاری چهره است.

 اتفاقا چاوش دیالوگ‌های طولانی دارد. چاوش هم به اندازه بقیه مونولوگ دارد؛ چون نقش اصلی است در اکثرش یا خودش هست یا این‌که توسط سایر کاراکترها در موردش حرف زده می‌شود. البته که در بازیگری روی رفتار بدنی و میمیک توجه دارم؛ چون به انتقال احساس کمک می‌کند. سعی می‌کنم کاراکترها را به صورت بدنی درک کنم. به نظرم یکی از تفاوت‌های این نقش با نقشم در بانوی عمارت در رفتار جسمانی، زبان بدن، ریتم و تنفس آن است.

 

چرا نقش چاوش را  انتخاب کردید؟

من همیشه با نقش‌های منفی مشکل دارم؛ چون معتقدم بازیگر نباید در حین بازی هیچ قضاوتی نسبت به نقش داشته باشد. یکی از دلایل انتخاب آن هم ایجاد چنین چالشی برای خودم بود تا ببینم چطور می‌توانم ابداعی در زمینه عدم قضاوت نسبت به کاراکتر را داشته باشم. وقتی کاراکتر در نظرمان بد است، آن را بد هم بازی می‌کنیم و مخاطب حس بدی نسبت به او پیدا می‌کند. چاوش با این‌که مثبت نیست سعی کردم عدم قضاوت صورت سیال برای تماشاگر هم به وجود بیاید؛ این‌طور نباشد که با دیدن چند سکانس بگوید آدم بد مطلقی است. رویکردم برای خلق اثر این بود که انسانی با تمام وجوه مثبت و منفی  را نشان دهم.

 

شاید موفق هم بوده‌اید؛ چون تماشاگر قضاوت قطعی بر منفی‌بودن نقش ندارد و در قسمت‌هایی چاوش را یک شخصیت خاکستری می‌بیند.

این شخصیت اول از همه یک انسان است. درواقع تقسیم‌کردن انسان‌ها به بد و خوب عادت غلطی است؛ در حالی ‌که انسان عادی مجموعه‌ای از تمام خصیصه‌ها است. ممکن است در یک موقعیت اشتباه کند و در موقعیت دیگر کار خوبی انجام دهد. چاوش هم این‌طور است، یک جا از زندگی حق‌خوری کرده اما در جای دیگر برای زنده‌ماندن کارگر افغان به او کمک می‌کند در حالی ‌که می‌تواند او را در جایی رها کند تا به دردسر نیفتد. همه آدم‌ها در موقعیت‌های مختلف واکنش‌های متفاوتی دارند مگر کاراکتری که با ویژگی‌های روانی خاص و روان‌نژندی دچار خباثت باشد. چاوش چنین کاراکتری نیست، او در موقعیتی گیر افتاده است و منطق خود را برای کارهایش دارد. می‌گوید اگر این کار را نمی‌کردم همه با مشکل مواجه می‌شدیم از طرفی کریم بوستان هم خوب مطلق نیست و در موقعیت‌هایی دچار لجبازی می‌شود و همین کشمکش‌ها بیننده را همراه می‌کند.

 

 چقدر از آن چیزی که حالا در بازی و کاراکتر از چاوش می‌بینیم، ایده خودتان بود؟

معمولا کلیات کاراکتر بین گفت‌وگوهای نویسنده، کارگردان و بازیگر شکل می‌گیرد. همه در آن شریک بودیم؛ از لباس پوشیدن، نوع گریم گرفته تا لحن و نحوه راه رفتن. بخشی از درآوردن نقش در نوع ریتم، تنفس یا نوع نگاه‌کردن مربوط به بازیگر است و در حوزه کارگردان نیست؛ درباره من هم همین‌طور بود و اگر هر بازیگر دیگری نقش را بازی می‌کرد حتما شکل دیگری بود. من در خودم جست‌وجو می‌کنم و ابعادی از آن شخصیت را در خود پیدا می‌کنم تا وارد نقش کنم؛ درواقع سعی می‌کنم کاراکتر را زنده کنم و مطمئن هستم مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند چون طبیعی است. البته بعضی فکر می‌کنند طبیعی بازی‌کردن همان شباهت به واقعیت است اما از نظر من طبیعی‌بودن یعنی در هر فیلمی، در شکل و شمایل آن طبیعی باشیم؛ نه در شکل و شمایل واقعی.

 

درنهایت خودتان از نتیجه راضی هستید؟

واکنش‌ها تا امروز جالب و خوب بوده است؛ مردم با کاراکتر ارتباط برقرار کردند. البته من هیچ وقت از کار خودم راضی نیستم و همیشه می‌گویم کاش طور دیگری عمل می‌کردم.  این طرز فکر به من انرژی می‌دهد که برای کارهای بعدی‌ام خود را ارتقا دهم.

 

شما سال‌ها بازیگر تئاتر بوده‌اید و حالا وارد تلویزیون شده‌اید، کدام یک برای شما جذاب‌تر است؛ تئاتر یا تلویزیون؟

برای من کار خوب جذابیت ایجاد می‌کند، تعصب خاصی روی یک رسانه خاص ندارم. در این ٢٠‌ سال که تئاتر کار کردم هم که همه کارها برایم لذت‌بخش نبود. قبل از بانوی عمارت هم در تلویزیون کارهایی انجام داده بودم اما نقش‌های ‌جدی نبوده است و آنها را هم دوست ندارم و از آنها نام نمی‌برم. در کل انتخاب‌های سختگیرانه‌ای دارم، متن، کارگردان، نویسنده و تک تک جزییات برایم در انتخاب مهم است.

 

پیشنهاد جدید هم دارید؟

چند فیلمنامه به دستم رسیده است اما هنوز جواب نداده‌ام می‌خواهم کمی استراحت کنم؛ چون دو‌ سال است که در حال کارکردن هستم و حتی بعد از بانوی عمارت هم فرصت استراحت پیش نیامده است. بعد از استراحت احتمالا در شهریور ماه دوباره کار را شروع می‌کنم.

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش