شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۰:۵۷ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۵۱۰۰
رادیو و تلویزیون

حسین رفیعی:

دردناک است که مجریان کاربلد خانه‌نشین شده‌اند

حسین رفیعی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
بازیگر و مجری تلویزیون، گفت: مردم تلویزیون نگاه می‌کنند و اینکه من بیایم و یا شخص دیگری، باعث نمی‌شود که به خاطر یک شخص یا اشخاصی توجه مخاطب به جعبه جادو جلب شود.

به گزارش تسنیم، بازیگر بود که به تلویزیون آمد و اجرای چند مسابقه تلفنی و بعد رسماً پشت میز اجرا نشست. مدتی کاملاً‌ از اجرا فاصله گرفت جز مسابقه «نما به نما» شبکه آی‌فیلم و کار تئاتر، رادیو و سریال‌ تلویزیون انجام داد. تا اینکه سحرهای ماه مبارک رمضان، شبکه امید را انتخاب می‌کردیم به «کوچه بهار» می‌رسیدیم که حسین رفیعی بعد از مدت‌ها مجری آن برنامه بود. برنامه مفرح نوجوانانه‌ای که با حضور او، جنبه‌های طنز هم پیدا می‌کرد. از شب گذشته هم حضور نمایشی او در سریال «محرمانه» آغاز شده است. او در برنامه «سلام صبح بخیر» هم حاضر شد و  درباره خودش گفت: سال ۷۲ بنده دانشجوی رشته نقاشی در دانشگاه هنر و معماری بودم با جمعی نزد آقای مهرداد خسروی مدیر پخش اجتماعی شبکه دو تست دادیم و من از بین آنها انتخاب شدم. پاییز ۷۳ در همین استودیو سریال «نوید بابا» را با بیژن بنفشه خواه اجرا کردیم، که الان خاطرات آن زمان برای من یادآور شد. مدتی برنامه‌های اجرایی مناسبتی فقط به دهه مبارکه فجر مربوط می‌شد که بسیاری از ارگانها و موسسات دوست داشتند ما در برنامه‌های آنها مشارکت داشته باشیم به همین دلیل ما را با آمبولانس در خط ویژه به برنامه‌ها می‌رساندند.

این بازیگر و مجری تلوزیون درباره کار خود در زمینه نوجوانان، گفت: کار برای نوجوانان کاملا تخصصی است باید در کنار آنان باشید زیرا این سن بسیار شاخص، حساس و  نوعی دو گانگی را دربردارد، باید تشخیص داد هر شرایطی چه کاری برای آنها انجام داد. در چنین برنامه‌هایی همچون «محرمانه» که برای نوجوانان تولید می‌شود صرفا کشف  استعداد یا معرفی آنها کافی نیست نباید نوجوانان رها شوند، آیا تاکنون خروجی چنین برنامه‌هایی معرفی و جذب چند نوجوان به فلان موسسه علمی یا فرهنگی شده که آنان در عرصه هنر فعالیت کنند.

این بازیگر و مجری تلوزیون با اشاره به برنامه تلویزیونی «کوچه بهار» ویژه سحرگاهی شبکه امید، گفت: در ماه رمضان احساس خیلی خوبی داشتم؛ در این برنامه هنگام سحر بخشی را داشتیم که به محض پخش اذان تعدادی از پرندگان شبیه بلبل شروع به خواندن می‌کردند، همین برنامه سبب شده بود که بسیاری از روزه‌داران سحرخیز این بخش برنامه را ببینند. من با نگاه هنرجویی وارد رادیو، دوبله، تئاتر و سینما شدم و هنوز هم خود را یک هنرجو می‌دانم، دنیای هنر وسیع و نامحدود است و نیاز به پارتی ندارد، به عنوان مثال فلان بازیگر یا کارگردان بزرگ و مشهور نمی تواند فرزند خود را وارد عرصه کاری خود کند مگر اینکه فرزندش استعداد و علاقه کافی داشته باشند.

این بازیگر و مجری تلویزیونی درباره تجربه همکاری خود با مرحوم ملاقلی پور کارگردان، اظهار کرد: من کار فاخر «سفر به چزابه» را با ایشان تجربه کردم که از افتخارات کاری من است، فیلم سینمایی «کمکم کن» را نیز با ایشان کار کردم، از ایشان درس‌های بسیار خوبی آموختم. در همکاری با ایشان در منطقه چزابه ما به مظلومیت مناطق جنگی خرمشهر و چزابه پی بردیم. به عقیده من ایشان بسیار شوخ طبع بودند و نقش من هم طنز بود بسیار به ما خوش گذشت طوری که کلی خاطره طنز از ایشان دارم ملاقلی‌پور بسیار انسان شریف، خوش مشرب و دوست داشتنی بودند.

حسین رفیعی در خصوص اسپانسرها و سرمایه‌گذارهایی که حضورشان هر روز در تلویزیون پررنگ‌تر می‌شود به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت:‌ یکی از معضلات حضور اسپانسرها انتخاب مجری از روی سلیقه است. آن‌ها می‌گویند چه کسانی باید برنامه را اجرا کنند و چگونه این برنامه شکل بگیرد. در صورتیکه پیش از این حرفه‌ای‌گری حرف اول را می‌زد. این را باید بدانیم که ایران فقط تهران نیست و تهران هم میدان ونک به بالا نیست. اگر یک کودک و نوجوانی در جنوبی‌ترین منطقه سیستان و بلوچستان، آموزش قرآن را از رسانه‌ملی ببیند حقش این است ببیند. برنامه‌ای برای طبیعت ایران و تاریخ ایران کم‌بیننده است و بیننده حق‌شان است ببینند. یک وقت در شرایط و با برخورداری از امکاناتی به بیننده بیشتری می‌رسند و بعد می‌گویند کسی تلویزیون نگاه نمی‌کند. مثلاً مَنِ نوعی بگویم اگر من به تلویزیون آمدم به خاطر من جعبه جادو را می‌بینند. اما این طور نیست مردم تلویزیون نگاه می‌کنند.  

وی در پاسخ به این سوال که برخی از اجراها غیرتخصصی هستند و بیشتر بازی می‌کنند تا اجرا، تأکید کرد: جزو اولین محکومین هستیم از بازیگری به اجرا آمدم. من را طرد کردند و تنبیه شدم که از بازیگری به اجرا آمدم. به من گفتند دیگر حق نداری فیلم و سریال بازی کنی! اما در عین حال تئاتر، فیلم و سریال بازی کردم و جالب است بدانید امروز برای بسیاری جذاب شده که به اجرا روی بیاورند. کار بدی هم نیست توان اجرا داشته باشند مجری تلویزیون بشوند. ولی مخاطب هر اجرایی را به این سادگی‌ها نمی‌پذیرد. برای اجرا یکسری قواعد و تجارب لازم است و نمی‌توانیم بپذیریم در آنتن زنده تلویزیون به یک قوم، ملیت و فردی توهین شود. حتی این اجازه را نداریم به مهمان برنامه بگوییم مگر تو نابینا، شکل و یا کر هستید! چون ما بیننده معلول و سندرومی داریم این‌ها یک نوع توهین است،‌ چون موجبات دلخوری مخاطب‌مان را فراهم می‌کند.

مجری و بازیگر تلویزیون در خصوص حضور پررنگ اسپانسرهای تلویزیونی، تأکید کرد: از اوایلی که اسپانسرها وارد شدند من نسبت به این قشر دافعه داشتم. چرا که دوست نداشتم یک قابلمه دست بگیرم و تبیغ کنم. برخی از برنامه‌های اسپانسرمحور را که اجرا می‌کنم دیدم بیننده به اعتبار و اطمینان من به نتیجه می‌رسد. من بعضاً جایی خجالت می‌کشم؛ همچون دوستی که به من گفت به اعتبار شما فلان کالا و محصول و یا کار تبلیغی را انجام دادیم. که من در پاسخ گفتم من از شما خواستم کمربند ایمنی استفاده کنید یا چراغ قرمز را رد نکنید. سرعت غیرمجاز نروید و نماز اول وقت بخوانید.  به هر حال مخاطب می‌گوید رفیعی یا امثال رفیعی تبلیغ انجام می‌دهد باید براساس تعقل هم تصمیم بگیرند. چون همیشه گفته‌ام پنیر مجانی و رایگان فقط در تله موش است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: دو چیز در هر جامعه‌ای نباید پولی و غیرانتفاعی بشود، چون فرهنگ در آن جامعه دچار نقصان و تلاطم می‌شود. یکی صداوسیما و یکی آموزش و پرورش است. ما متأسفانه هر دوی این‌ها را در کشورمان غیرانتفاعی کردیم و با پول اتفاق می‌افتد. من آرزو دارم صداوسیما دوباره مستقل شود با بودجه‌های دولتی برنامه بسازد. ما امروز مجریان کاربلدی داریم که خانه‌نشین و کم‌کار شده‌اند؛ سال‌ها بیت‌المال صرف پرورش و پویایی این گروه شده و دردناک است که برنامه‌های حساس و مراسم‌های خاص به تلویزیونی‌ها واگذار شود و برنامه‌های جذاب و پول‌آور و اسپانسرمحور را به دیگران واگذار کنند که چندان تجربه و تخصصی در زمینه اجرای تلویزیونی ندارند.

  • 16
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش