جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۴:۲۱ - ۱۳ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۳۸۴۱
رادیو و تلویزیون

علی محمد قاسمی:

قصه «خانواده دکتر ماهان» تغییر کرد

علی محمد قاسمی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در کنار افراد بی‌رحمی که با قصاوت قلب با حیوانات و محیط‌زیست رفتار می‌کنند، هستند آدم‌هایی که دغدغه طبیعت و حفظ محیط‌زیست را دارند و از هیچ لحظه‌ای برای آموزش رفتار با طبیعت فروگذار نمی‌کنند. این شب‌ها سریالی با عنوان «خانواده دکتر ماهان» از شبکه دو سیما پخش می‌شود که محوریت آن درباره ارج‌نهادن به محیط‌زیست و رفتار صحیح با حیوانات است.علی محمد قاسمی کارگردانی بخش مربوط به شمال کشور را در این سریال به عهده دارد که اتفاقا بخش عمده‌ای از این سریال را تشکیل می‌دهد.

با این کارگردان درباره دغدغه‌ای که در ساخت دو سریال اخیر خود دارد و همچنین فراز و فرودهایی که فیلمنامه این سریال داشته است، گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

تا به اینجای پخش سریال، از بازخوردهایی که گرفتید راضی بودید؟

در حجم سریال‌های آپارتمانی که فضای غالب شبکه‌های مختلف شده، مردم فضا و حس و حال کار را دوست داشتند، طبیعت با توجه به انرژی مثبتی که در خود دارد پتانسیل قصه‌های بسیار دارد، سعی کردیم قصه‌ای روان و باورپذیر را روایت کنیم و از این بابت بازخوردها خیلی خوب بوده است.

شما بیشتر از اینکه تجربه کارگردانی سریال را در تلویزیون داشته باشید، در سمت مدیر فیلمبرداری فعالیت داشتید.

بله، عمده کارهایی که انجام داده‌ام در مقام مدیر فیلمبرداری برای سینما بود، اما در حوزه کارگردانی فیلم‌های کوتاه بسیاری کار کردم و فیلم‌های سینمایی مستقلم هنوز فرصت دیده شدن توسط بیننده داخلی را نداشته است.

سریال «خانواده دکترماهان» در فضای متفاوت و بکر جنگل‌های شمال کشور به تصویر کشیده است. شما به‌عنوان یک فیلمبردار به سمت این فضا و لوکیشن رفتید یا به‌عنوان یک کارگردان؟

وقتی در حوزه کارگردانی کار می‌کنید و سابقه فیلمبرداری هم از قبل داشته باشید، به‌هر حال مراقب فضای بصری کار نیز هستید.گاهی اوقات که فرصت دیدن سریال‌های تلویزیونی را پیدا می‌کنم عموما با فضاهای بصری شلخته مواجه می‌شوم. این شلختگی در قالب سریال‌هایمان وجود دارد و به‌خاطر سرعت زیاد تولید و بی‌توجهی به عنصر زبان تصویر است. اغلب سازندگان برای توجیه کارشان می‌گویند قصه مهم است و با اتکا به این جمله به حوزه تصویر کمتر توجه می‌کنند و این موضوع در طولانی مدت ممکن است به کارها آسیب بزند.

این ماجرا درباره سریال شما هم وجود داشت؟

نه. طبیعتا با توجه به سابقه فیلمبرداری‌ و حساسیتی که وجود داشت و در نسخه نمایش داده شده سریال «خانواده دکتر ماهان» و سریال «زندگی از نو» همانطور که دیدید مراقبت‌های ویژه‌ای به لحاظ فضای کار، حرکت دوربین و نور وجود داشت.

چرا برای هر دوی این سریال‌ها (خانواده دکتر ماهان و زندگی از نو) فضای جنگلی شمال را انتخاب کردید؟

از میان ۲۵ فیلمی که مدیر فیلمبرداری آنها بوده‌ام ۹ فیلم آن در مناطق جنگلی و کوهستانی گیلان و مازندران بوده و به همین دلیل شناخت جامعی از جنگل و جلگه و ساحل این منطقه دارم. فضای قصه و فیلمنامه این سریال نیز در شمال می‌گذشت و این طبیعت مظلوم و زیبا که قصه‌های پنهان بسیاری را در خود دارد کشش ویژه‌ای را برای من ایجاد می‌کند. عامل اصلی کارگردانی فاز دوم این سریال همین ابهام و ایهامی است که در نیمه پنهان این جنگل وجود دارد و پایان‌ناپذیر است. اما با توجه به موقعیت جغرافیایی و متنوعی که در ایران وجود دارد، می‌شود از منطقه‌های بکر دیگری هم استفاده کرد.

زمانیکه قصه «خانواده دکتر ماهان» به شما پیشنهاد شد، فضای قصه در شمال کشور اتفاق می‌افتاد یا اینکه شما به‌دلیل علاقه شخصی خود فضا را در شمال روایت و کارگردانی کردید؟

نه، از ابتدا قصه در جنگل و شمال روایت می‌شد و نخواستم با توجه به فرصت کمی که در اختیارمان بود، فضای قصه را تغییر دهم، مضاف براینکه آن شناخت قبلی هم می‌توانست به سرعت تولید کمک کند و کل زمان انتخاب لوکیشن بیشتر از ۲ روز نشد.همانگونه که برای سریال «زندگی از نو» هم این اتفاق افتاد.

این سریال توسط دو کارگردان ساخته شده است. فصل ابتدایی و مربوط به تهران را «راما قویدل» و فصل مربوط به شمال را شما ساختید. چند قسمت از سریال را آقای قویدل کارگردانی کردند؟

سه قسمت اول تهران به‌طور کامل و چند سکانس از قسمت ۴ تا ۹ را آقای قویدل کارگردانی کردند و کل بخش شمال توسط من کارگردانی شد.

فکر می‌کنید با حضور ۲ کارگردان سریال یکدست از کار درآمده است؟

بله. خدا را شکر نتیجه مطلوب بوده است.

نکته‌ای که در دو سریال اخیر شما به چشم می‌آید دغدغه حفاظت از محیط‌زیست است. موضوع حفاظت از محیط‌زیست دغدغه شخصی شما بوده است که در این دو سریال به سمت آن رفتید؟

این موضوع در قصه اولیه وجود داشت و تلویزیون آن را تصویب کرده بود. البته قصه اولیه با قصه‌ای که این شب‌ها پخش می‌شود تفاوت بسیاری دارد.از قسمت ۴ تا ۱۲ به اتفاق مهرداد یزدانی قصه‌ها را بازنویسی کردیم و از قسمت ۱۲ به بعد را به‌طور کامل تغییر دادیم و از اول نوشتیم. قصه‌ها تغییر کرد تا هم مسائل زیست‌محیطی را در بر داشته باشد و هم به واقعیت بیشتر نزدیک باشد. از طرفی باید جبران هزینه‌ می‌کردیم و از طرفی براساس هزینه تولیدی که باقی مانده بود قصه‌ها باورپذیر می‌شد.

به‌طور معمول کار کردن با گروه تولید آن‌هم در شهرستان و فضایی که شما رفتید کار راحتی نیست.

خوشبختانه گروهی هماهنگ و دوست داشتنی پروسه ساخت این سریال را پیش بردند و این انرژی مثبت که در پشت صحنه حاکم بود موجب همراهی و همدلی و فراموشی مشکلاتی بود که به هر حال وقتی در طبیعت کار می‌کنید وجود دارد. در هیچ شرایط آب و هوایی کار فیلمبرداری تعطیل نشد، تمام شرایط آب و هوایی مختلف را وارد قصه کردیم تا هم به روایت کمک کند و هم بتوانیم براساس زمانبندی انجام شده کار را پیش ببریم.غالبا غیرت و همدلی عوامل پشت صحنه، سریال‌ها را به پایان می‌برد، نه دستمزدهایی که به موقع پرداخت نمی‌شود. تلویزیون تا ابد مدیون عوامل همه سریال‌هایی است که برای آن کار می‌کنند.

بسیاری از کارگردان‌ها به‌دلیل جلوگیری از هزینه‌های بالای تولیدی و همچنین انرژی که از عوامل در کارهایی که خارج از تهران تصویربرداری می‌شود،‌ می‌گیرد رغبت کمتری برای تصویربرداری خارج از تهران دارند.نظرتان در این‌باره چیست؟

واقعیتی وجود دارد که شاید برخی از سریال‌سازهای ما دوست دارند با قصه‌ها و کارشان به‌صورت کارمندی برخورد کنند و سهل‌الوصول‌تر به خروجی نهایی برسند.در محیط‌های بیرونی شرایطی به‌وجود می‌آید که سرعت تولید را می‌گیرد. اساسا پروسه اسکان و سرویس‌دهی نقطه ضعف سینما و تلویزیون ایران است که نیاز به بازآموزی دارد. بخش دیگری از این ماجرا معطوف به تلویزیون است، وقتی آنها قصه‌ای را تصویب می‌کنند باید توجه لازم به استفاده از موقعیت‌های جغرافیایی ایران را مدنظر قرار دهند، تلویزیون نیز باید آینه ایران باشد و مردم بتوانند قصه‌ها و غصه‌هایشان را در تلویزیون ببینند. کشور ایران تنوع زیست‌محیطی و جغرافیای گسترده‌ای دارد و این بستر خوبی برای قصه‌ها فراهم می‌کند، اما متاسفانه به آن اندازه که باید مورد توجه قرار نگرفته است و به نتیجه رسیدن این موضوع هم همت مدیران را می‌خواهد، هم همت فیلمسازان را و هم همت مدیران شهرستان‌های مختلف را که با حمایتشان ایجاد انگیزه کنند.

گروه سنی مخاطبی که قرار است سریال شما را دنبال کند، نوجوان است یا شما این سریال را برای مخاطب بزرگسال ساخته بودید؟

قصه اولیه‌ برای گروه سنی نوجوان نوشته شده بود و تصمیم گرفتیم همه اقشار جامعه را مخاطب قرار دهیم تا هم مردم باید آموزش ببینند و هم مدیران. مواجه غالب مردم با طبیعت شکل آگاهانه و درستی ندارد و خبرهای زشتی که از برخورد مردم با جنگل و حیات وحش وجود دارد، لزوم آموزش همگانی را می‌طلبد و ما هم بر همین اساس خانواده را محوریت داستانمان قرار دادیم تا طیف گسترده‌تری را تحت آموزش قرار دهیم.

با توجه به اینکه قصه ابتدایی برای نوجوان‌ها نوشته بود، چرا تا پایان برای نوجوان ساخته نشد و گروه سنی‌اش تغییر کرد؟

قصه الان ما نیز خیلی هم از قصه قبلی دور نیست، اما بخشی از آن شرایط تولیدی است و بخشی دیگر توانایی بازیگران. اگر شما بخواهید کار کودک و نوجوان بسازید باید به سمت بازیگرهای نوجوان و این گروه سنی بروید که هزینه‌بر و زمان‌بر است، اما اگر گروه سنی بازیگرها را بیشتر کنید با بازیگرهای توانمندتری مواجه خواهید بود و ما هم به این خاطر گروه سنی کاراکترها و همچنین قصه‌هایمان را به این سمت تغییر دادیم. کار کودک و نوجوان ویژگی‌ها و مشکلات خاص خود را دارد و خودم شخصا با این موانع در کارهای آقای طالبی مواجه بودم. در کارهای نوجوان و کودک این شما هستی که باید در خدمت آنها باشی و شرایط کل گروه را باید بر اساس روحیه و شرایط نوجوان و کودک هماهنگ کنید که به شدت هزینه‌ و انرژی می‌گیرد.

حین تصویربرداری «خانواده دکتر ماهان» از اتفاق‌های بکر طبیعی چقدر استفاده کردید؟

با توجه به اینکه موضوع سریال توجه به محیط‌زیست و حیات وحش است و نمی‌توان برای پیام اخلاقی رفتار غیراخلاقی داشت از شروع تولید سریال با اداره محیط‌زیست هماهنگ بودیم و آنها در جریان بودند که سریالی درباره حمایت از محیط‌زیست در حال تولید است. اواسط تصویربرداری به ما اطلاع دادند که خرسی اهلی در تله انسان‌های وحشی گرفتار شده، به سرعت یک گروه تصویربرداری را به‌همراه محیط‌‌‌بان‌ها به محل فرستادیم و صحنه مورد نیاز تصویربرداری شد، در این روزها که عدم آگاهی مردم در برخورد با حیات وحش به شدت به چشم می‌آید، نحوه برخورد با حیوانات که گاهی از گونه‌های نادر هستند یکی از نیازهایی است که بهتر است از تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای فراگیر به مردم آموزش داده شود.

نقش اصلی سریال شما دامپزشکی است که اتفاقا حامی محیط‌زیست هم هست. چرا شخصیت اصلی‌تان را یک دامپزشک انتخاب کردید؟

به‌هر حال وقتی قرار است راجع به محیط‌زیست صحبت شود نزدیکترین شغل می‌تواند موضوع را باورپذیرتر کند و موقعیت‌های دیده نشده‌ای را فراهم نماید تا اینکه یک دوستدار محیط‌زیست. ما نیز باید بر اساس آن کاراکتر قصه را پیش می‌بردیم و می‌توانست بهانه خوبی برای گفتن مسائلی زیست‌محیطی باشد. «دکتر ماهان» تصمیم می‌گیرید ماکت یک طرح بزرگ را به شکل آزمایشی در طبیعت و منطقه کوچکی اجرا کند تا بتواند با توجه به تجارب به‌دست آمده آن‌را در قالب طرحی بزرگ و در محدوده‌ای وسیع پیاده کند.

انتخاب بازیگرهای سریال بر چه اساسی صورت گرفته بود؟

با توجه به طولانی شدن پروسه فیلمبرداری و مشکلاتی که در فصل اول ایجاد شده بود، بعد از بازنویسی ضرورت تغییر در انتخاب بازیگران امری اجتناب‌ناپذیر بود. به جز بازیگرانی که جلوی دوربین رفته بودند تقریبا ۹۰ درصد جابه‌جایی و تغییر نقش داشتیم . تنها بازیگران مشترک این دو فصل آقای زندگانی، خانم اسکندری و دو بازیگر خردسال بودند.به‌دلیل تفاوت نگاه در روایت قصه هر کارگردانی تعریف ویژه خودش را از گفتار و رفتار کاراکترهای یک قصه دارد.

برای مخاطبانی که کارهای شما را دنبال می‌کنند این سوال پیش می‌آید که نمی‌خواهید سبک کاریتان را تغییر دهید؟ و آیا در کار بعدی خود نیز می‌خواهید همین دغدغه شخصی را ادامه دهید؟

هر قصه‌ای شرایط خاص خود را دارد و لزوما این نیست که بخواهم سریال بعدی را هم در منطقه شمال بسازم. عمده این ماجرا به قصه و ضرورت‌های آن برمی‌گردد و اینکه چه محیطی را می‌طلبد. من اصراری بر ساختن سریال در شمال ندارم و این را هم می‌دانم که کویر نیز به‌لحاظ بصری دوست‌داشتنی و جذاب است. در وهله بعدی شرایط تولید نیز بی‌تاثیر نیست.

هدف اصلی دو سریال اخیر شما مشترک بود، چه تفاوت‌هایی را برای رهایی از کلیشه به این سریال اضافه کردید؟

درست است که هر دوی سریال‌هایم (زندگی از نو و خانواده دکتر ماهان) در فضای جنگل به تصویر کشیده شده است، اما به‌لحاظ بصری به شدت متفاوت است. به هر حال وقتی شما درباره مسائل زیست‌محیطی حرف می‌زنید طبیعی است که باید به اشتراکاتی تن دهید. مروری بر کارنامه سریال‌های تلویزیونی نشان می‌دهد موضوع محیط‌بان‌ها قصه گفته شده‌ای نیست، قشری زحمتکش که با قصه و غصه‌های بسیار، بدور از زندگی شهری با شور و عشق مراقب طبیعتی هستند که متاسفانه با عدم مدیریت هماهنگ و با بی‌تدبیری به شکلی پنهان در حال نابودی است و کمتر کسی مسئولیت آن‌را قبول می‌کند، طبیعتی زیبا که زشتی‌های بسیاری را درمیان خود پنهان نموده است. هر دو سریال تلاشی است برای بازنمایی سودای سوداگران مرگ طبیعت.

farsnews.com
  • 18
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش