جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۸:۵۱ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۱۶۲۵
رادیو و تلویزیون

عبدالله‌ناصری: صدا و سیما طایفه‌ای اداره می‌شود

عبدالله‌ ناصری,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

جدایی مزدک ‌میرزایی از صداوسیما‌ آن هم به قصد پیوستن به تلویزیون ایران‌اینترنشنال یکبار دیگر رویکرد مدیریتی غالب بر صداوسیما را در نزد افکارعمومی با قضاوت مواجه کرد. چرا که این خبر دقیقا یک‌هفته بعد از تکدیب پیوستن عادل‌فردوسی‌پور اتفاق افتاد تا جدایی این چهره از آنتن هم بار دیگر به طور پررنگی نقل محافل شود.

عبدالله‌ ناصری که در دولت سیدمحمد خاتمی به‌عنوان مدیر خبرگزاری ‌رسمی ‌دولت (ایرنا) مشغول فعالیت بود، در گفت‌وگویی با «همدلی» با بیان اینکه «از سال ۷۲ با آمدن آقای‌لاریجانی صداوسیما به رسانه‌ای کاملا جناحی تبدیل شد که در اختیار و در خدمت گروه مشخصی بود. البته در دوره آقای لاریجانی اتوریته و تشخص قابل‌توجهی را با وجود سیاسی‌کاری داشت و تا حد زیادی بایدها و نبایدهای رسانه‌ای را رعایت می‌کرد.

اما از سال ۸۴ به بعد غالب مدیرانی که در راس این سازمان عریض و طویل قرار گرفته‌اند، مدیرانی کارنابلد و ناآشنا با مختصات رسانه‌ای بودند و این رسانه روز‌به‌روز افت کرد و نه تنها مخاطبانش ریزش داشتند، اتفاق‌های عجیب و بدی هم رخ داد تا شرایط به گونه‌ای شود که به عنوان مرجعی بدون مخاطب و برنامه‌هایی که توسط اهالی فن زیر سئوال می‌روند به مجموعه‌ای تبدیل شود که فقط بودجه هنگفت بیت‌المال را در این شرایطی که کشور به لحاظ اقتصادی به‌هم‌ریخته است، حیف و میل می‌کند.» متن پاسخ‌های ناصری به پرسش‌های همدلی را با هم می‌خوانیم:

پیوستن مزدک میرزایی به تلویزیون ایران‌اینترنشنال یکبار دیگر عملکرد صداوسیما را مورد نقد جدی قرار داد. 

ببینید! صداوسیما با وجود اینکه رسانه نظام است و به‌طبع باید سلیقه همه مردم را در نظر بگیرد، متاسفانه طایفه‌ای اداره می‌شود. در واقع حدود دو دهه است که مدیریت به‌هم ریخته دارد و به همین دلیل مکرر شنیده شده است که آرشیوهای ارزشمندی به طور غیرقانونی از صداوسیما به بیرون برده شده‌اند. من نمی‌دانم آقایان کی می‌خواهند به اهمیت این رسانه پی ببرند تا هر چند وقت شاهد یکسری از مساله‌های حاشیه‌ساز و هزینه‌سازی نباشیم. تا این روند اصلاح نشود و مدیریت صداوسیما بر عهده آدم‌های قدر و توانا گذاشته نشود، همچنان شاهد این خواهیم بود که هر روز یک مشکلی خودنمایی کند و روزبه‌روز هم تلویزیون ایران بیننده‌های کمتری داشته باشد. همه می‌دانند، بعد از آقای محمدهاشمی و علی‌لاریجانی، عمدتا آدم‌های کوچک و ناتوان در این رسانه مهم به کار گرفته شدند تا یکسری بتوانند به راحتی مدیریت موازی خودشان را به جلو ببرند.

همچنین باید در نظر داشت، سازوکار رسانه و اطلاع‌رسانی مثل قدیم نیست که اگر یک نفر می‌خواست آرشیوی را از ساختمان صداوسیما به بیرون ببرد، باید یک جعبه بزرگ را پر کرده و با خودش حمل کند. الان تکنولوژی به جدی پیشرفت کرده است که هزاران سند را می‌توان در فلشی به اندازه یک بند انگشت جا داد و به همین راحتی اسناد مهم را جا‌به‌جا کرد. این شرایط نشان می‌دهد سازمان عریض و طویلی به نام صداوسیما باید توسط افراد کاربلد و به‌روز مدیریت شود تا بتواند به نیروهای سازمانی شرایطی را فراهم کند که همه‌شان با عشق و علاقه به کار مشغول باشند. نه اینکه با بی‌تدبیری و بی‌خردی کاری کنند که محبوب‌ترین و مقبول‌ترین چهره‌شان را از آنتن محروم کنند.

منظورتان عادل‌فردوسی‌پور است؟

بله. متاسفانه مدیریت ناکارآمد صداوسیما برنامه پربیننده ۹۰ و چهره محبوب و امینی چون عادل‌فردوسی‌پور را محروم کرد و مردم را هم از یک برنامه عالی محروم کرد تا مشخص شود که برای افکار عمومی هیچ اهمیتی قایل نیستند. فردوسی‌پور در حالی این روزها از آنتن دور است که یکی از سلبریتی‌های مقبول جامعه ‌ایرانی است و همه می‌دانند که چه حضوری پربرکت در تلویزیون داشت. در حالی که فوتبال در همه کشورهای جهان منشا فساد است، عادل جزیی‌ترین اتفاق‌های فوتبال را زیر ذره‌بین می‌برد و سوءاستفاده‌کنندگان می‌دانستند دیر یا زود توسط دوربین برنامه ۹۰ رسوا خواهند شد. همین مشکل یا محرومیتی که الان عادل‌فردوسی‌پور تجربه می‌کند، نشانه‌ای از مدیریت ملوک‌الطوایفی در صداوسیما است. به‌طوری که هر کسی هر کاری را که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد و کاری به این ندارد که مردم چه نوع قضاوتی دارند و اعتماد عمومی را با چه بحرانی روبه‌رو می‌کنند.

همین مهاجرت مزدک‌میرزایی به یک تلویزیون و یک رسانه به مراتب حرفه‌ای‌تر البته نه از نظر سیاسی بلکه از نظر کار حرفه‌ای، را باید تایید کرد. چون طبیعی است که هر کسی در هر حرفه‌ای و هر جایگاهی که باشد، به فکر پیشرفت و به‌روز شدن است و معلوم است، تلویزیون اینترنشنال برنامه‌هایش نسبت به آنچه در صداوسیما تولید و پخش می‌شود، حرفه‌ای‌تر است. فقط می‌ماند بحث آرشیوها که این هم باید بررسی دقیق حقوقی شود. چون نوع قراردادهای سازمان صداوسیما به حدی به‌هم‌ریخته و نامنظم است که کسی از جزئیاتش خبری ندارد. یعنی نمی‌شد الزاما این طور قضاوت کرد که آقای میرزایی آیا تولیدات خودش را به خارج از کشور منتقل کرده است یا اموال مربوط به سازمان را. به هر صورت تا موقعی که صداوسیما همین‌طور ملوک‌طوایفی اداره می‌شود و از نظام لازم خبری نیست، باید منتظر اتفاق‌های بیشتری هم باشیم، اتفاق‌هایی بدتر از مساله رفتن آقای مزدک‌میرزایی.

بعضی‌ها برخورد با عادل‌فردوسی‌پور را باتوجه به مشکلاتی که مردم دارند، مساله‌ای بی‌اهمیت می‌دانند.

ببینید! از اول هم قرار نبود عادل‌فردوسی‌پور مشکل معیشت یا بیکاری مردم را حل کند و مردم از او فقط این توقع را داشتند که فسادهای فوتبال را برملا کند و همچنین هر دوشنبه برنامه‌ کامل و مفرحی را در خصوص اتفاقات جاری فوتبال نمایش بدهد. همه می‌دانند تاثیرگذاری عادل فقط در حیطه فوتبال بود و بس و چون محبوبیتی فوق‌العاده داشت، تعطیلی برنامه ۹۰ را می‌توان به نوعی دهن‌کجی به قشر عظیم مردمی دانست که فوتبال در این روزهای دشوار یکی از دل‌مشغولی‌های‌شان است.

چاره چیست و راه‌کار کدام است؟

در وهله اول یک بار برای همیشه باید این تصمیم گرفته شود که اداره صداوسیما به دست چهره‌هایی سپرده شود که هم کارنامه‌دار باشند، هم متخصص رسانه باشند و هم‌اینکه نگاه‌شان به رسانه‌ملی این طور نباشد که بخواهند امیال و اغراض سیاسی خود را با استفاده از آنتن‌ملی پیگیری کنند. متاسفانه از سال ۷۲ با آمدن آقای‌لاریجانی صداوسیما به رسانه‌ای کاملا جناجی تبدیل شد که در اختیار و در خدمت گروه مشخصی بود.

البته در دوره آقای لاریجانی اتوریته و تشخص قابل‌توجهی را با وجود سیاسی‌کاری داشت و تا حد زیادی بایدها و نبایدهای رسانه‌ای را رعایت می‌کرد. اما از سال ۸۴ به بعد غالب مدیرانی که در راس این سازمان عریض و طویل قرار گرفته‌اند، مدیرانی کارنابلد و ناآشنا با مختصات رسانه‌ای بودند و این رسانه روز‌به‌روز افت کرد و نه تنها مخاطبانش ریزش داشتند، اتفاق‌های عجیب و بدی هم رخ داد تا شرایط به گونه‌ای شود که به عنوان مرجعی بدون مخاطب و برنامه‌هایی که توسط اهالی فن زیر سوال می‌روند به مجموعه‌ای تبدیل شود که فقط بودجه هنگفت بیت‌المال را در این شرایطی که کشور به لحاظ اقتصادی به‌هم‌ریخته است، حیف و میل می‌کند.

چطور می‌توان به بهبود فضای حاکم بر صداوسیما امید داشت؟

تا زمانی که قرار بر همین منوال باشد، درب به همین پاشنه خواهد چرخید. در واقع مدیریت صدا و سیما یک مدیریت سمبلیک و تشریفاتی است که در ۱۰سال اخیر همیشه از بین اصول‌گرایان انتخاب ‌ شده است. اما حوزه کلیدی و جریان‌‌ساز صداوسیمایی که روزبه‌روز به خاطر همین ماهیت کم بیننده‌‌تر می‌‌شود، در دست یک جریان افراطی رادیکال در خارج از صدا و سیما قرار دارد. اگرچه ظاهراً دفتر هم در صدا و سیما نداشته باشند که من معتقدم در درون صداوسیما نیز این جریان دفتر دارد. تا وقتی سیستم به این تصمیم نرسد که صداوسیما در نقش ملی انجام وظیفه کند، چیزی اصلاح نخواهد شد و رسانه‌ای که اسم‌اش ملی است، همچون این ۲۰سال اخیر در راستای برهم زدن اعتماد و ضربه زدن به منافع ملی فعالیت‌اش را ادامه خواهد داد.

ممنون؛ حرفی مانده است؟

صداوسیما طایفه‌ای اداره می‌شود و این طایفه‌ای اداره شدن مسبب همه مشکلات ریز و درشت است.

سعید شمس

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش