جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۴ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۱۱۰۱۵۶۰
رادیو و تلویزیون

محمدرضا حیاتی: می‌شد محترمانه‌تر از صداوسیما کنار بروم

محمدرضا حیاتی,گوینده پیشکسوت خبر
محمدرضا حیاتی ـ گوینده پیشکسوت خبر ـ که پس از کنار گذاشته شدن از تلویزیون، مدتی است که به فعالیت در فضای مجازی مشغول است، درباره این حضور و همچنین فعالیت‌های اخیرش در شبکه های اینترنتی توضیحاتی ارایه کرد.

حیاتی در ابتدای این گفت‌وگو اینترنتی که با داریوش فرضیایی (عموپورنگ) انجام شد، در معرفی خود گفت: شناسنامه مرا همه می‌دانند. من آبادان متولد شدم و درس خواندم. تا دوران جنگ آنجا بودم. بعد از جنگ به اجبار تهران آمدیم. کارم را از رادیو شروع کردم. به خاطر علاقه‌ام به خبر وارد این حوزه شدم زیرا با روحیه‌ام سازگارتر بود.

او در پاسخ به این پرسش که دوست دارید کدام خبر را بخوانید و کدام را نخوانید؟ گفت: فکر می‌کنم تمام خبرهای مهم بعد از انقلاب را من خوانده‌ام و خبری نبوده که من برای اولین بار گوینده‌اش نبوده باشم. تمامی خبرهای مهم سال ۶۰ به بعد را من خوانده‌ام؛ خبرهایی که در تاریخ کشورمان مهم و تاثیرگذار بودند.

این گوینده باسابقه درباره علت غیبتش در تلویزیون و مطرح شدن شایعه مهاجرت، توضیح داد: شایعاتی در فضای مجازی منتشر شده بود که من از ایران رفته‌ام. من الان مسافرت داخل ایران را هم بیش از یک سال است که نرفته‌ام و در کشور عزیزمان ایران و در تهران هستم؛ در حال حاضر در فضای مجازی مشغول به کار هستم.

او درباره حضور در فضای مجازی افزود: همچنان به خاطر علاقه‌ام به خبر، سعی می‌کنم اخبار مهم کشور و دنیا را در حد چند دقیقه برای مخاطبانم بخوانم. خودم خبرها را انتخاب و ویرایش می‌کنم و جوانانی هم هستند که کارهای فنی‌اش را انجام می‌دهند.

حیاتی تاکید کرد: من همیشه علاقه‌مند به خبر هستم. این حرفه‌ای است که من نه فقط به عنوان یک شغل بلکه به عنوان یک هنر به آن علاقه‌مند بودم و هنوز هم به آن علاقه‌مند هستم. طبعا کسانی که وارد این حرفه می‌شوند، عاشق این کار هستند و من هم عاشق امور فرهنگی و هنری بودم و دوست داشتم در این حرفه کار کنم. الان هم که چندماهی است از صداوسیما دور هستم، هنوز هم این کار را دوست دارم.

او در پاسخ به این پرسش فرضیایی که چرا همیشه جدی است و کمتر می‌خندد؟ خطاب به او عنوان کرد: شخصیت انسان معمولا از کارش تاثیر می‌گیرد. شما کار کودک می‌کنید و روحیه تان شاد است؛ البته روحیه خود فرد هم بر انتخاب کارش تاثیرگذار است؛ ما سال‌ها خبر کار کردیم و خبر یک مقوله جدی است و روی شخصیت من هم اثر گذاشته است. شاید اگر من هم مثل شما برنامه شادی داشتم و می‌گفتم و می‌خندیدم مثل شما خوش خنده بودم.

گوینده سابق تلویزیون با بیان اینکه در سال‌های فعالیتش، کوچکترین حاشیه‌ای نداشته و از تمام این مسایل به دور بوده است، در این زمینه عنوان کرد: قبلا حتی در فضای مجازی هم فعال نبودم. قبل از اینکه بیایم، چندین پیج به اسم من بود که اصلا متعلق به من نبود.

حیاتی با عنوان این مطلب که وقتی اتفاقی برای یک چهره تلویزیونی می افتد به شایعه ها دامن زده می‌شود، در همین زمینه با یادآوری خاطره‌ای گفت: حتی وقتی فضای مجازی هم نبود در سال هفتاد سفری پیش آمد و من به مکه مشرف شده‌ بودم؛ یک ماه حج بودم و یک ماه هم مو نداشتم به خاطر همین به تلویزیون نمی‌آمدم. همان موقع هم شایعه هایی درست کرده بودند که خیلی عجیب بود؛ می‌گفتند من زندان رفتم و دستگیر شده‌ام. بعد از دو ماه هم که برگشتم چون موهایم کوتاه بود، می گفتند دیدید زندان بوده و موهایش هنوز کوتاه است!

در ادامه این گفت‌وگو حیاتی در پاسخ به پرسشی درباره استراتژی آینده، پاسخ داد: برای یک هنرمند و کسی که اهل رسانه‌ است و مردم با او آشنا هستند و فکر می‌کنند عضو خانواده‌شان است، مهمترین نکته این است که صداقت داشته باشیم. ریاکاری نکنیم. هنرمند باید با مخاطبش صادق باشد و خودش را کوچک مردم بداند. ما هم جزوی کوچک از مردم هستیم که خدا قسمت کرده در زمینه‌ای کار می کنیم که مردم ما را می‌شناسند. این وسیله را خدا به ما داده که با صدایمان با مردم ارتباط برقرار کنیم. هنرمند و کسی که در رسانه است باید با هم میهنانش صداقت داشته باشد و خودش را در مقابل آن‌ها چیزی نداند. فکر نکند اگر معروف شده، باید خودش را در مقابل مردم برتر بداند. من اگر چیزی شده‌ام به واسطه مردم شده‌ام. ان شاءالله دیگر کسانی‌ هم که در عرصه صدا و تصویر هستند، همین طور باشند؛ به قول معروف سلبریتی‌ها که البته من از این واژه زیاد خوشم نمی‌آید زیرا در واقع مردم سلبریتی هستند و ما خدمتگزارشان هستیم.

حیاتی در پاسخ به این پرسش که چقدر اهل کتاب است؟ گفت: بیشتر به شعر و عرفان و تا حدودی هم تاریخ علاقه‌مندم. در عرصه شعر و عرفان به مولانا و عطار علاقه‌مندم و اشعارشان را می‌خوانم و تاریخ هم که انسان ها را از گذشته آگاه می‌کند و می‌تواند چراغ راه آینده باشد.

این گوینده خبر درباره برنامه های کودک تلویزیون گفت: علاقه زیادی به برنامه کودک دارم و فکر می‌کنم برنامه‌های کودک الان فقط مختص کودکان نیست. حتی اوایلی که به رادیو و تلویوزیون وارد شدم، دوست دشتم دوبلور کارتون ها باشم؛ مدتی هم دوبله کار کردم اما خیلی کار سخت و وقت گیری است. متاسفانه در این سال‌ها خیلی‌ از دوبلور های صاحب نام را از دست دادیم؛ از جمله چنگیز جلیلوند که از صداهای ماندگار کشور بودند.

او همچنین با بیان اینکه فلسفه زندگی چیزی به جز انسانیت و مهر نیست، عنوان کرد: در زندگی هیچ وقت برای خودم چیز خاصی نخواستم بیشتر برای خانواده، دوستان و برای ملت ایران آرزوی خوبی و نیکی داشتم. همین موقعیتی که خداوند به ما داده و به کمک مردم ما به اینجا رسیده‌ایم خودش همه چیز است دیگر دنبال چه چیزی باشم؟ من اگر در رسانه کسی شدم به خاطر لطف خدا و بعد مردم بوده است. چند وقت پیش در برنامه «چهل تیکه» مصاحبه ای داشتم که هنوز پخش نشده است. در آن برنامه گفتم من با اجازه مردم به رسانه ملی آمدم و تا هر وقت مردم اجازه دهند در خدمتشان هستم. ما خادم مردمیم چون رسانه با سرمایه ملی اداره می‌شود و اگر مردم اجازه دهند و دوست داشته باشند ما برایشان کار می‌کنیم.

گوینده پیشکسوت خبر با اشاره به تعدد رسانه‌ها در عصر کنونی و مهیا بودن فضای کار، خاطرنشان کرد: در رسانه خیلی‌ها زحمت می‌کشند، مردم ما را جلوی صحنه می‌بینند اما نیروی‌های زیادی زحمت می‌کشند و هیچکس نمی‌بیند، بازنشسته می‌شوند و هیچکس آن‌ها را نمی‌شناسد. اینها شاید از چهره های هنری هم تاثیرگذارتر باشند؛ من توقع نداشتم وقتی بازنشسته شدم با من به طرز ویژه ای برخورد شود اما طبعا کسی که علاقه‌مند به رسانه است اگر زمانی هم قرار است کنار رود باید مقداری محترمانه تر برود. این روزها رسانه‌ خیلی گسترده شده‌ و فضای رسانه فقط مختص رسانه ملی نیست. یک زمانی تنها رادیو و تلویزوین بود. در دهه ۶۰ همه چشم‌ها و گوش‌ها به دو شبکه تلویزیون و یک شبکه رادیویی بود؛ شبکه یک و دو و شبکه رادیویی ایران. طبعا آن موقع بُرد چنین رسانه‌ای خیلی بیشتر بود؛ الان با توجه به گستردگی رسانه‌ها کار رسانه‌ ای سخت شده و باید برنامه‌ها جذابیت داشته باشد تا مردم ببینند.

این گوینده درباره حضور در فضای مجازی توضیح داد: به من گفتند وقتی از صداوسیما جدا شدید فضایی برای دل مشغولی‌هایتان داشته باشید؛ البته  دوستان بیشتر مدیریتش می‌کنند و من زیاد وارد نیستم.

حیاتی همچنین درباره حضور در برخی از تبلیغات خاطرنشان کرد: برخی از تبلیغات را نباید قبول می‌کردم و از لحاظ وجهه کاری در مکانی بودم که باید چیزهایی را رعایت می‌کردم؛ سعی می‌کنم از این پس با درایت بیشتری این کار را بکنم و با شرکت ‌های معتبر که خدمت رسانی می‌کنند همکاری کنم و در خدمت تولیدکنندگان و کارآفرینان باشم.

او در ادامه درباره ثروت و علاقه به مال دنیا گفت: پول خوب است اما اگر خودم تنها بودم، خیلی برایم مهم نبود؛ خودتان می‌دانید حقوق بازنشستگی صداوسیما کم است و شاید گفتن مقدارش باعث شرمندگی بشود. برای خانواده باید تلاش کنیم و سعی کنیم برای آن‌ها زندگی را بسازیم؛ هیچ وقت علاقه‌مند به مال دنیا نبودم، البته من از محتاج بودن بدم می‌آید و فکر می‌کنم آدم فقط باید محتاج خدا باشد؛ به اندازه‌ای که آدم زندگی آبرومندی داشته باشد، خانه و ماشینی داشته باشد و محتاج دیگری نباشد و اگر مریض شد بتواند خودش را اداره کند، خوب است.

او خطاب به مردم گفت: برای شما ملت بزرگ ایران پیوسته سلامتی، تندرستی، اقتصادی پویا، جوانانی موفق، اشتغال، تولید، زندگی آباد و هر چیزی که برای ایران عزیز ما زیبنده و خواستنی است را آرزومندم. همان چیزهایی که در دل ملت ایران است را آرزو می‌کنم به آن دست پیدا کنیم. امیدوارم کشوری شایسته مردم ایران، نام بلند ایران و تاریخ چند هزار ساله‌ ایران را با یکدیگر بسازیم و در سلامت و شادی باشیم.

حیاتی در پایان گفت‌وگو با داریوش فرضیایی همچنین با بغض عنوان کرد: الان مشکلات اقتصادی زیاد است. جوانان ما بیکار هستند، شما سعی می‌کنید با هنر خود آن ها را شاد کنید و بخندانید اما تا وقتی جوانی کار ندارد و دستش تنگ است و نمی‌تواند خانواده تشکیل دهد متاسفانه شادی هم نیست.

  • 21
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش