پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
کد مقاله: ۱۴۰۱۰۷۰۱۲۱

زندگینامه ستارخان ملقب به سردار ملی

ستارخان,زندگینامه ستارخان,سردار ملیستارخان
ستار خان که با نام سردار ملی هم شناخته می شود یکی از قهرمانان عصر مشروطه بود که در برابر ظلم نیروهای محمدعلی شاه در تبریز مقاومت کرد و راه پایداری، صبر و استقامت را به مردم نشان داد. وی از سرداران جنبش مشروطه شناخته می شود.

چکیده ای از زندگینامه ستارخان:

نام کامل: ستارخان قراچه‌ داغی

تاریخ تولد: ۲۸ مهر ۱۲۴۸

محل تولد: سردارکندی، شهرستان ورزقان، ایران

محل زندگی: تبریز

دلیل شهرت: سردار جنبش مشروطه

درگذشت: ۲۵ آبان ۱۲۹۳

آرامگاه: باغ طوطی در جوار شاه عبدالعظیم

ستارخان,زندگینامه ستارخان,عکس ستارخانبیوگرافی ستارخان

زندگینامه ستارخان:

ستارخان قراچه‌ داغی در ۲۸ مهر ۱۲۴۸ در روستای سردارکندی از توابع شهرستان ورزقان به دنیا آمد. او که به سردار ملی هم مشهور است سومین پسر حاج حسن قراجه داغی بود، پدرش بزاز یا به عبارتی پارچه فروش بود. از زمان کودکی و نوجوانی این سردار تا درگیری جنبش مشروطه اطلاعات چندانی در دسترس نیست، اما با اطلاعات اندکی که در این زمینه وجود دارد مشخص می شود وی همراه با پدرش در روستاهای اطراف ارسباران به بزازی مشغول بوده است. 

ستارخان همراه با دوبرادر بزرگتر از خودش به نام های اسماعیل و غفار علاقه بسیاری به تیراندازی و اسب سواری داشتند، در میان آنها اسماعیل به عنوان فرزند ارشد خانواده شب و روز خود را به اسب‌تازی، تیراندازی و نشست و برخاست با خوانین و بزرگان در پیش گرفته بود، در همین گیرودار با سرکشی هایی که داشت درپی اعتراضات به حاکم وقت دستگیر و به اعدام محکوم شد. 

گفته می شود اسماعیل متهم به ارتباط و پناه دادن به فردی به نام قاچاق فرهاد بوده که از مخالفان و ناراضیان محسوب می شده است بنابراین به همین جرم اعدام می شود. این موضوع تخم کینه را در دل ستارخان کاشت و بعدها روحیه مقاوم او را در برابر قاجار تقویت کرد. با کشته شدن اسماعیل به دست نیروهای دولتی ستارخان همراه با خانواده خود به تبریز مهاجرت کرد و در محله امیرخیز اقامت یافت، در نهایت نیز در زمره لوطیان تبریز قرار گرفت، لازم به ذکر است لوطیان تبریز دو مذهب داشتند که شامل شیخیه و شرعیه بود و ستارخان در دسته لوطی های شیخیه قرار داشت. 

ستارخان,بیوگرافی ستارخان,سردار ملیستارخان ملقب به سردار ملی

او مدتی از تفنگچیان سواران حاکم خراسان محسوب می شد و برای عتبات عالیات به عراق سفر کرد، بعد از گذشت مدتی به تبریز برگشت و به عنوان مباشری املاک محمدتقی صراف برگزید شد. 

بعد از این موضوع با توصیه رضاقلی خان سرتیپ وارد خدمت ژاندارمری شد و حفاظت از راه مرند و خوی را به او واگذار کردند. بعد از گذشت مدتی موردتوجه مظفرالدین میرزا (ولیعهد) قرار گرفت و علاوه بر دریافت لقب خان از تفنگداران ولیعهد در تبریز منتخب شد. 

ستارخان به دنبال عادت لوطی گری خود در دفاع از حقوق مظلومان دربرابر حکومت، با مامورین محمدعلی میرزا (ولیعهد) در تبریز درگیر شد و مورد تعقیب آنها قرار گرفت، در نتیجه از شهر گریزان شد و مدتی به راهزنی عیاری مشغول شد، به طوری که پول را از ثروتمندان می گرفت و به فقرا می داد، بعد از آن با وساطتی که توسط بزرگان و معتمدین محل صورت گرفت به شهر بازگشت و دلالی اسب را درپیش گرفت. 

ستارخان به درستی و امانتداری در تبریز مشهور شد به همین دلیل مردم برای حفاظت از اموال خود او را امین می کردند. ستارخان سواد خواندن و نوشتن نداشت اما هوشی که آمیخته به شجاعت و مهارت در فنون جنگی و اعتقادات مذهبی و وطن دوستی‌ داشت او را به یک سردار ملی تبدیل کرد.

ستارخان,زندگینامه ستارخان,ستارخان کیستبستری شدن ستارخان به دنبال جراحت ناحیه پا

مرگ ستارخان:

در ماه شعبان سال ۱۳۲۸ هجری قمری ارتش ۲ هزارنفری از مشروطه خواهان با فرماندهی یپرم خان ارمنی باغ اتابک را تحت محاصره خود درآورد و بعد از ارسال چندین پیغام به جهت تخیله باغ که موثر نبودند به باغ اتابک حمله کرد و آن را به تصرف نظامیان مشروطه درآورد.

درپی جنگی که برای تصرف باغ اتابک صورت گرفت از چندین عراده توپ و ۵۰۰ مسلسل ۶۰ تیر استفاده شد، به دنبال استفاده از این تجهیزات ۳۰۰ نفر در ۵ ساعت کشته شدند و ستارخان نیز از ناحیه پا دچار اصابت گلوله شد و به دست قوای دولتی افتاد. 

ستارخان به دلیل جراحت قادر به فرار نبود درنتیجه توسط قوای دولتی دستگیر شد و در منزل صمصام ‌السلطنه بختیاری همراه با تعدادی از تفتگدارانش خلع سلاح شدند. به دنبال تمام این حوادث ستارخان نیز خانه نشین شد و پزشکان حاضر در تهران برای مداوای پای آسیب دیده اش اقدامات زیادی انجام دادند اما عفونتی که به دنبال شکستگی استخوان ایجاد شده بود قابل درمان نبود. ستارخان دوبار تحت عمل جراحی قرار گرفت تا اینکه عفونت پای او را پاکسازی کردند و بعد از مدتی بهبود پیدا کرد اما نمی توانست بدون عصا راه برود. 

بعد از گذشت چهارسال ستارخان در اثر آسیبی که از ناحیه پا دیده بود از دنیا رفت. ستارخان در این چهارسال انتهایی یکبار تلاش کرد تا با روس ها مقابله کند و تبریز را از دست اشغال گران خارج گرداند، اما در اثر عدم همراهی عین الدوله و نداشتن نیرو و تجهیزات لازم نتوانست هدف خود را میسر کند، با این اتفاق ستارخان هم دولت مشروطه را کنار گذاشت.

بعد از چهارسال زندگی در آن سال ها در ۱۲۹۳ هجری شمسی در تهران از دنیا رفت. 

ستارخان,زندگینامه ستارخان,آرامگاه ستارخانمحل دفن ستارخان

آرامگاه ستارخان:

ستارخان در باغ طوطی تهران و در جوار حرم شاه عبدالعظیم حسنی دفن شد. خانواده وی چندین بار تلاش کردند تا آرامگاهش را به تبریز منتقل کنند اما موفق نشدند. 

خانه ستارخان در محله امیرخیز تبریز و در خیابان شمس و کوچه ستارخان تبدیل به موزه شده است و گردشگران زیادی با سفر به تبریز از آن بازدید می کنند. 

اولین شهری که علیه استبداد بعد از فتح تهران به دست سلطنت‌ طلبان به پا خواست تبریز بود. مردمان تبریز با همراهی ستار خان و باقرخان به عنوان قهرمانان خود با نیروهای محمدعلی شاه جنگیدند. در فتح تهران بختیاری ها هم حضور داشتند. 

در طی مبارزه مجاهدین با دولت مرکزی برای حمایت مشروطه خواهان تبریز؛ باسکرویل آمریکایی نیز به پا خواست و جان خود را در این مسیر از دست داد. ستارخان و باقرخان در مسیر آزادی قدم برداشتند و این موضوع برای مردم تبریز جایگاه ارزشمندی داشت. به دنبال مبارزه ای که ستارخان در راه آزادی داشت به عنوان «سردار ملی» شناخته شد و تا به امروز به‌عنوان یک قهرمان ملی مورد احترام هر آزادی‌خواهی بوده است.

گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
ویژه سرپوش