هنوز از کتابهای رنگارنگ با اسامی عجیب و غریب در قفسههای کتاب کودک خبری نبود، وقتی او شروع به نوشتن برای بچههای خوب کرد. ساده بود و همه چیز را ساده میدید و دلش میخواست متنهای سخت را برای بچهها ساده کند تا بهتر بخوانند. شش دهه از آغاز نوشتنِ «قصههای خوب برای بچههای خوب» میگذرد؛ قصههایی که در طول سالها هشت جلدش منتشر شد و عمر قصهگوی مهربانش قد نداد تا جلد نهم را بنویسد. در سالروز درگذشت مهدی آذر یزدی که به پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران معروف است، ضمن گفت و گو با مصطفی رحماندوست، به سراغ بررسی زندگی و آثار زندهیاد آذریزدی رفتهایم.
اولین بازنویسیها برای کودکان
مصطفی رحماندوست که از نزدیکترین دوستان زندهیاد آذریزدی هم بوده است، درباره تاثیر او بر ادبیات کودک و نوجوان به خراسان گفت: «ایشان جزو اولین کسانی است که قصههای قدیمی را بازسازی کرده است. قبل از او «مثنوی الاطفال» مفتاح الملک محمود در دوره قاجاریه بوده که این نویسنده مثنوی را برای بچهها فقط خلاصه کرده اما آذریزدی قصههای قدیمی را ساده کرده و چیزهایی هم به قصهها افزوده و تبدیل شده است به «قصههای خوب برای بچههای خوب»، «قصهها و مثلها» و... . از طرفی کار ایشان اثر نوستالژیک هم داشته است؛ به این معنا که ابتدا برای یک نسل نوشته شده و بعد نسلهای دیگر را هم درگیر کرده است و حالا جزو ادبیات کلاسیک کودک و نوجوان به حساب میآید».
نگاری که به مکتب نرفت
یکی از مصداقهای این بیت حافظ را میتوان مهدی آذریزدی دانست: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مسئلهآموز صد مدرّس شد». این نویسنده هیچگاه به مدرسه نرفت و سواد رسمی را یاد نگرفت و به کمک پدرش خواندن و نوشتن آموخت و آثاری مانند مفاتیح الجنان، حلیةالمتقین و... را میخواند و مادربزرگش هم با او قرآن کار میکرد. آذریزدی تنها در ۱۴ سالگی به مکتب رفت و عربی یاد گرفت و بعد هم با زبان انگلیسی آشنا شد. او وقتی کلاس درس امروزی را دید، ۵۴ ساله بود؛ با اشکهای حلقهزده در چشمش.
از بنّایی تا کتاب فروشی
آنطور که خودش میگفت، اولین برخوردش با کتاب در ۱۴ سالگی اتفاق افتاد؛ وقتی پس از بنّایی و کار در جوراببافی، از کتاب فروشی سر در آورد. بعد از این که پای آذر یزدی به تهران رسید، در یک چاپخانه مشغول به کار شد و در ۳۵ سالگی، به فکر نوشتن کتاب افتاد. شاید این سن برای شروع نوشتن کمی دیر به نظر برسد اما آذر یزدی از همین سن شروع کرد و به پرفروشترین نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در ایران تبدیل شد. دریافت جایزه یونسکو در سال ۱۳۴۳ و جایزه کتاب سال از جمله افتخارات این قصهگوی یزدی است.
قصههای خوب در اتاق زیرشیروانی
آذر یزدی پس از شهریور ۱۳۲۰ از یزد به تهران میآید و در چاپخانه محمدعلی علمی مشغول به کار میشود. روزی نسخهای از کتاب «انوار سهیلی» ملاحسین واعظ کاشفی را میبیند و از آن خوشش میآید. انوار سهیلی، نسخه بازنویسی و ساده شده قصههای کلیله و دمنه است. آذر یزدی به این فکر میافتد که کلیله و دمنه را که نثری فنّی دارد، برای بچهها ساده کند. همین نقطه آغاز نوشتن جلد اول «قصههای خوب برای بچههای خوب» با محوریت داستانهای کلیله و دمنه شد. چهرههایی مانند محمدعلی جمالزاده و پرویز ناتل خانلری این کتاب را که در یک اتاق ۲ در ۳ متر زیر شیروانی نوشته شد، تحسین کردند. جلدهای بعدی این مجموعه، بازنویسی قصههای مرزباننامه، سندبادنامه و قابوسنامه، مثنوی معنوی، قصههای قرآن، قصههای شیخ عطار، قصههای گلستان و ملستان و قصههای چهارده معصوم بود.
پدر بچههای ایرانی
مهدی آذر یزدی حدود ۳۰ اثر به نظم و نثر برای بچهها نوشت. نکته مهم آثار او این است که همیشه بچهها را جدی میگرفت و میخواست آنها را با گنجینه کهن ادبیات فارسی آشنا کند؛ موضوعی که شاید در این دوره و زمانه که از نگارش تا چاپ کتاب راهی نیست، کمتر به آن توجه میشود. جالب اینکه آذر یزدی تا آخر عمر مجرّد ماند و زن و فرزندی نداشت اما با آثارش، پدر همه بچههای ایرانی شد و بچههای چند نسل را با خود همراه کرد.
تمجید بهار از «الف. مفرد»
در سال ۱۳۹۱ کتابی به نام «حکایت پیر قصهگو» منتشر شد که حاصل شش جلسه گفتوگو با این نویسنده در سال ۸۳ بود. در قسمتی از این کتاب به خاطرهای جالب برمیخوریم: «خدا میداند که چقدر آقای عصار(مدیر روزنامه آشفته) به من مهربانی میکرد. من برای روزنامه هفتهای یکی، دو تا شعر طنزآمیز میساختم و چیزهایی مینوشتم و خوشحال بودم که دارم شاعر و نویسنده میشوم. شعرهایم را در آشفته «الف. مفرد» امضا میکردم.
آقای عصار که با ملک الشعرا بهار همسایه بود، مرتب میگفت: «ملک گفته این «الف. مفرد» آیندهاش خوب میشود. او به هزار زبان مرا تشویق میکرد».
الهه آرانیان
- 10
- 6