پیژامه - پیژاما - بیجامه
اصل این چند کلمه «پای جامه» به معنای «جامه ای که در پا کنند» بوده است که از زبان پارسی به زبان های هندی رفته و از آن جا به زبان انگلیسی داخل شده است.
سپس فرانسویان آن را از زبان انگلیسی گرفته و پیژاما «Pyjama» گفته اند.
آن گاه این واژه راه ایران را در پیش گرفته و این بار با تلفظ فرانسوی وارد زبان پارسی شده است.
اکنون مردم آن را به چند صورت تلفظ می کنند: «پیژامه»، «پیژاما» یا «بیجامه»
اما «پیژامه» در زبان نوشتار نیز وارد شده است و به نظر می آید از بقیه راحت تر است و بیشتر استفاده می شود. اما در هر سه صورت درست است و استعمال آن ایرادی ندارد. این کلمه در عربی و پارسی فصیح دو تلفظ مختلف و دو معنای مختلف دارد.
غیبت
یکی «غیبت» بر وزن «کیفر» به معنای «غایب شدن» یا «غایب بودن»
از دست غیبت تو شکایت نمی کنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
حافظ
و دیگری «غیبت» بر وزن «زینت» به معنای «بد گفتن پشت سر کسی» است.
کسی گفت وپنداشتم طیبت است
که دزدی به سامان تر از غیبت است
سعدی
امروزه در تداول پارسی زبانان هر دو کلمه به کسر اول و سکون دوم تلفظ می شود.
فرار دادن - فراری کردن
کلمه «فرار» به معنای «گریز» اسم است و «فراری» صفت است به معنای «گریزان» .
بنابراین می توان گفت: «فرار دادن» به معنای «گریزاندن» و «وسیله گریز کسی را فراهم کردن» و ترکیب «فراری کردن» یعنی «گریزان کردن» و «بیزار کردن» .
اما نمی توان گفت: «فراری دادن» زیرا این ترکیب معادل «گریزان دادن» خواهد بود که مطلقا بی معنی است.
در سال های اخیر در بسیاری از نوشته ها و غالبا در رادیو و تلویزیون این ترکیب بی معنی را به کار می برند.
مثلا می گویند: «زندانی را از زندان فراری دادند.»
که به جای این جمله باید گفت: «زندانی را از زندان فرار دادند.»
اما «فرار دادن» با «فراری کردن» تفاوت معنایی دارد.
مثلا اگر گفته شود: «این بچه را از مدرسه فراری کرده اند.» جمله البته صحیح است منتها به این معنی خواهد بود: «این بچه را از مدرسه گریزان کرده اند»
در این جا ضروری است که به این نکته اشاره شود که واژه «فرار» کلمه ای عربی است که به علت استعمال زیاد در زبان پارسی رایج شده است.
معادل پارسی واژه «فرار»، کلمه «گریز» است که بسیار صحیح تر است که از آن در گفتار و نوشتار استفاده شود.
غدغن کردن
این ترکیب به معنای «نهی کردن وممنوع کردن» است. این فعل مرکب هرگاه در جمله پایه واقع شود، فعل جمله پیرو باید بر وجه التزامی باشد.
در عین حال باید دقت کرد که اگر کردن کاری «غدغن» باشد فعل جمله پیرو باید به صورت مثبت باشد و برعکس اگر نکردن کاری غدغن شود فعل جمله پیرو باید به صورت منفی بیاید.
مثلا هرگاه بگوییم: «امیر کبیر غدغن کرده بود کسی شراب نفروشد»، مقصود این خواهد بود که امیر کبیر نفروختن شراب را غدغن کرده بود و حال آن که مقصود نویسنده این بوده که؛ «امیر کبیر غدغن کرده بود کسی شراب بفروشد.»
توضیح ضروری
این واژه از جمله واژه هایی است که میان ادبا و زبان شناسان محل اختلاف است.
از آن جایی که این واژه به شکل«قدغن و غدقن» هم نوشته می شود و ریشه در زبان ترکی دارد و استعمال هرسه رواج دارد، نمی توان حکم قطعی صادر کرد که کدام املا درست تر است.
- 18
- 2