یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۴۴ - ۱۱ مهر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۷۰۰۴۱۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

بغض لیلی رشیدی، ترس رحمانیان و بیان رازی ۴۰ ساله

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,داوود رشیدی
محمد رحمانیان در مراسم چهلمین روز درگذشت داود رشیدی گفت: «از شهردار تهران می‌خواهیم با پس گرفتن شکایت خود زمینه آزادی یاشار سلطانی را که تنها به خاطر اطلاع‌رسانی زندانی شده است فراهم نمایند.»

به گزارش  خبرآنلاین، شامگاه شنبه دهم مهر ماه، مراسم چهلمین روز درگذشت داود رشیدی با حضور خانواده آن زنده یاد و جمعی از هنرمندان در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم که طراحی صحنه آن بر عهده امیر اثباتی، کارگردانی‌اش به دست محمد رحمانیان و اجرایش بر عهده منصور ضابطیان بود، می‌توان به محمود دولت‌آبادی، اکبر زنجان پور، کیومرث پوراحمد، صدیق تعریف، جعفر والی، حسن فتحی، حمید امجد، پانته‌آ پناهی‌ها، علی دهکردی، رضا بهبودی، فریده سپاه منصور و ایرج راد اشاره کرد.

علی مرادخانی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مهدی شفیعی، رئیس مرکز هنرهای نمایشی و پیمان شریعتی مدیر مجموعه تئاتر شهر از جمله مدیران حاضر در این مراسم بودند.

در این مراسم دو نمایش کوتاه به کارگردانی محمد رحمانیان اجرا شد. در هر دو نمایش، بازیگری که با شکل و ظاهری شبیه به داود رشیدی پشت به تماشاگران نشسته بود، نقش او را بازی کرد. هر کدام این دو بخش نمایشی هم با اجرای قطعه‌ای توسط رضا یزدانی خاتمه یافت. بازیگر مقابل داود رشیدی در بخش اول احسان کرمی و در بخش دوم سینا رازانی بودند. در هر دو قسمت، آثار داود رشیدی به شکلی دراماتیک مرور شدند.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,داوود رشیدی

نخستین سخنرانی که در این مراسم روی صحنه رفت، حمید امجد بود. او در ابتدا گفت: «از من خواسته شده است در مدت زمان پنج دقیقه در مورد بزرگ‌مردان دهه چهل صحبت کنم اما نمی‌دانم اساسا این کار چقدر شدنی است.»

سپس منصور ضابطیان از محمود دولت‌آبادی درخواست کرد روی صحنه برود. دولت‌آبادی در میان تشویق حضاری که به احترام او ایستاده بودند، در حالی که کت سورمه‌ای رنگش را با انگشتان یک دست پشت یک شانه نگه داشته بود، روی صحنه رفت و گفت: «ما به احترام زندگان این جا هستیم. ضمن ادای احترام به همسر و فرزند رشیدی باید از ذوق و سلیقه‌ای که برای زنده نشان داده شدن این مراسم به کار گرفته شده است، تشکر کنم. فراموش نکنیم که مرگ همیشه هست و این زندگیست که فقط یک بار است.» 

محمد رحمانیان، کارگردان این مراسم هم صحبت‌های خود را این گونه آغاز کرد: «داود رشیدی بعد از بهمن ۵۷ دچار مشکلاتی شد. صادقانه این که او را از تلویزیون و مدیریت گروه نمایش‌ و سرگرمی‌ آن سازمان اخراج کردند.»

رحمانیان که به تازگی نمایش «مجلس ضربت زدن» را اجرا کرده است ادامه داد: «داود رشیدی و حمید سمندریان کسانی بودند که شکل جدیدی از اجرای نمایشنامه‌های فرنگی را به ما نشان دادند. بعد از تلاش‌های عبدالحسین نوشین و خانواده اسکویی، رشیدی و سمندریان بودند که به معرفی متون فرنگی و آموزش چگونگی روی صحنه بردن آن‌ها پرداختند.»

نویسنده نمایشنامه‌هایی هم‌چون «مصاحبه»، «پل»، «فنز» و «مانیفست چو» افزود: «داود رشیدی هیچ گاه ادعای سازندگی نداشت. او مرمت‌گر بود و نکاتی را که مغفول مانده بود، مورد توجه قرار می‌داد. من یک تجربه همکاری در تئاتر با داود رشیدی دارم. ۱۲ سال پیش یعنی در سال ۱۳۸۳، نمایش «اسب‌ها سال ۵۹ هجری شمسی» را باهم کار کردیم و این نزدیکی باعث شد چیزهای بسیار زیادی از او بیاموزم.»

رحمانیان ادامه داد: «به خاطر دارم روزی خبرنگاری پیش از اجرا برای مصاحبه با من آمده بود. من به بهانه تنگی وقت درخواستش را نپذیرفتم و با برخورد تند داود رشیدی مواجه شدم. پیش از آن هم از رشیدی می‌ترسیدم اما بعد از این اتفاق ترسم بیشتر شد. داود رشیدی که همواره احترام بسیار زیادی برای خبرنگاران قائل بود، مرا وادار کرد برای آن خبرنگار وقت بگذارم و زمانی که من بازیگران را بهانه کردم، گفت خودم بالای سرشان هستم تا بیایی. وقتی برگشتم داود رشیدی را دیدم که با شلاقی که در نمایش در دست می‌گرفت، بالای سر بازیگران ایستاده است و صدا از کسی در نمی‌آید.»

او در پایان با اشاره به مرضیه برومند گفت: «ما از آقای شهردار ممنونیم که پیگیر ساخت خانه عروسک است اما از مرضیه برومند که بیش از ما او را می‌بیند، می‌خواهیم از او درخواست کند با پس گرفتن شکایت خود زمینه آزادی یاشار سلطانی را که تنها به خاطر اطلاع‌رسانی با شکایت شورای شهر و شهرداری زندانی شده است، فراهم نمایند.»

منصور ضابطیان، مجری برنامه پس از صحبت‌های محمد رحمانیان گفت: «داود رشیدی در سال ۱۳۵۲ به تلویزیون ملی ایران رفت و در سمت مدیر گروه نمایش‌ و سرگرمی‌ مشغول به کار شد. او سال ۱۳۵۷ ناخواسته استعفا داد اما از جمله تولیدات سال‌های حضورش در تلویزیون، می‌توان به «سلطان صاحبقران» به کارگردانی علی حاتمی و «دایی جان ناپلئون» به کارگردانی ناصر تقوایی اشاره کرد. حتی بذر مجموعه «هزار دستان» در دوره مدیریت داود رشیدی کاشته شد هر چند که حاصل آن سال‌ها بعد روی آنتن رفت.»

در ادامه مراسم، مرضیه برومند، دبیر شانزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر عروسکی تهران- مبارک با حضور روی صحنه گفت: «یکی از وجوه مغفول مانده داود رشیدی، دینی‌ست که او به گردن اهالی نمایش کودک و نوجوان دارد.»

دبیر هفدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران- مبارک توضیح داد: «قدیمی‌ترین بنای مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی زیر نظر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سال ۱۳۴۴ ساخته شد. این مرکز از سال ۵۱ فعالیت خود را آغاز کرد و از سال ۵۳ فعالیت تئاتری آن کلید خورد. آن زمان من، رضا بابک، بهرام شاه‌محمد‌لو و تعداد دیگری از دوستان‌مان به خاطر اختلافاتی که وجود داشت، علی‌رغم میل باطنی از کانون بیرون آمدیم. این اتفاق تقریبا با آغاز مدیریت داود رشیدی در تلویزیون همراه بود.»

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,داوود رشیدی

خواهر احترام برومند ادامه داد: «داود رشیدی ساختمانی چهار طبقه در خیابان فاطمی را به واحد نمایش تلویزیون اختصاص داد و ما به آن جا رفتیم. مجموعه‌هایی مانند «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادربزرگه» که برای شما خاطره‌ساز شدند، حاصل ایجاد همان ساختمان و مساعدت‌های داود رشیدی بودند. واقعیتی که تا امروز مثل یک راز کم تر بیان شده است.»

در پایان این مراسم، احترام برومند، لیلی رشیدی، فرزندش سینا، فرهاد و مژگان، پسر و عروس داود رشیدی با حضور روی صحنه از برگزاری این مراسم سپاسگزاری کردند. احترام برومند که حال چندان مساعدی هم نداشت، در صحبت‌های کوتاهی گفت: «قصد داریم هر سال ما‌بین تاریخ تولد و کوچ داود که حدود یک ماه است، یک نمایشنامه‌خوانی به نفع انجمنی خیریه برپا کنیم.»

همسر داود رشیدی ادامه داد: «یکی از چیزهایی که من از داود آموخته‌ام، این است که هیچ گاه از کمبود امکانات شکایت نکنم و محدودیت‌ها را به امکان تبدیل نمایم.»

لیلی رشیدی هم با اشاره به محدودیت حضور عموم مردم در این مراسم گفت: «ای کاش سالن بزرگتری در اختیار داشتیم تا می‌توانستیم غیر از هنرمندان، میزبان مردم هم باشیم. هیچ گاه فراموش نمی‌کنم با هر تسلیتی که مردم در کوچه و خیابان به من می‌گفتند، چه میزان از اندوهم کاسته می‌شد.» این صحبت‌ها با بغض لیلی رشیدی نیمه‌تمام ماند و با همین بغض مراسم به پایان رسید.

  • 19
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش