سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۱۳ - ۲۵ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۸۶۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با غزاله سلطانی، کارگردان پرسه در حوالی من؛

غزاله سلطانی: با مهراوه دلم قرص شد

من قبل از این فیلم خانم مهراوه شریفی نیا را از نزدیک نمی شناختم و شناختم نسبت به او مثل بقیه و از دور بود. وقتی می خواستم برای این فیلم بازیگر انتخاب کنم چند تن دیگر از بازیگران هم برای بازی در این نقش آمدند اما شرایط طوری پیش رفت که ما با هم به توافق نرسیدیم یا نشد که همکاری کنیم. خیلی برایم مهم بود که بازیگری که این نقش را بازی می کند شرایط و فضای ۳۰ سالگی را درک کرده باشد و بتواند با آن همزادپنداری کند.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

خانم شریفی نیا که آمد دیدم این اتفاق افتاده و ما کلی حرف مشترک داشتیم که در مورد این فضا و زنانگی و ۳۰ سالگی با هم بزنیم. در کنار آن قدرت بازیگری اش و شناخت درستی که از شخصیت داشت و کنسه های خیلی خوبی که سر کار می داد، همه و همه کمک کرد که نقش سایه شکل بگیرد و واقعا هم فکر می کنم این نقش یکی از بهترین کارهای خانم شریفی نیاست.

 

نقش سایه، یکی از بهترین کارهای خانم شریفی نیا

 

الان که فیلم شما ساخته و بازی مهراوه شریفی نیا برای آن مورد تحسین قرار گرفت، نظر شما درباره این حسن انتخاب چیست و اساسا راجع به این که ایشان را برای بازی در نقش سایه انتخاب کردید، چه احساسی دارید؟

- من قبل از این فیلم خانم مهراوه شریفی نیا را از نزدیک نمی شناختم و شناختم نسبت به او مثل بقیه و از دور بود. وقتی می خواستم برای این فیلم بازیگر انتخاب کنم چند تن دیگر از بازیگران هم برای بازی در این نقش آمدند اما شرایط طوری پیش رفت که ما با هم به توافق نرسیدیم یا نشد که همکاری کنیم. خیلی برایم مهم بود که بازیگری که این نقش را بازی می کند شرایط و فضای ۳۰ سالگی را درک کرده باشد و بتواند با آن همزادپنداری کند.

 

خانم شریفی نیا که آمد دیدم این اتفاق افتاده و ما کلی حرف مشترک داشتیم که در مورد این فضا و زنانگی و ۳۰ سالگی با هم بزنیم. در کنار آن قدرت بازیگری اش و شناخت درستی که از شخصیت داشت و کنسه های خیلی خوبی که سر کار می داد، همه و همه کمک کرد که نقش سایه شکل بگیرد و واقعا هم فکر می کنم این نقش یکی از بهترین کارهای خانم شریفی نیاست.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

خودش هم اینجوری فکر می کند. بار اولی که با هم قرار گذاشتید تا وقتی که متوجه شدید او همان کسی است که دنبالش هستید چقدر طول کشید؟

- راستش خیلی طول نکشید. همیشه وقتی که کار اولت را می کنی و خیلی با بازیگران مراوده نداری و برای کار عوامل را دعوت می کنی و بعد کم کم وارد کار می شوی، ۷۰-۶۰ درصد مطمئن هستی و اما ۴۰-۳۰ درصد هم هست که ته دلت نگران است که کار چگونه از کار در می آید. این حالت برای همه عواملی که می آمدند وجود داشت و برای بازیگران، مخصوصا بازیگر نقش اول یک ذره بیشتر. اما خدا را شکر عوامل این کار همه آدم های حرفه ای و باتجربه تر از من بودند. در مورد مهراوه هم تقریبا قبل از این که ما وارد تولید بشویم و داشتیم تمرین می کردیم دلم قرص شد و احساس کردم که چه گزینه خوبی است. به خاطر این که در تمرین هایی که داشتیم دیدم آن سمت و سویی که من دلم می خواست کاراکتر سایه داشته باشد، دارد شکل می گیرد.

 

در شرایط یکسانی بزرگ شدیم

 

در این مورد و همیشه دو حالت وجود دارد. یکی قدرت بازیگری بازیگر و یکی هم شخصیت و خصوصیت فردی او. فکر می کنید در این که خانم شریفی نیا این نقش را اینقدر خوب در آورده کدام یک بیشتر دخیل بوده؟

- فکر می کنم هر دو اینها مکمل هم است تا بازیگر این شخصیت را خلق کند. بازیگری جدا از حس و حال و تجربه زیستی که هر بازیگر می تواند داشته باشد نیست. ضمن آن، تکنیک و توانایی بازیگر هم مطرح است. یعنی هر بازیگری که موقعیتی را بازی می کند دلیلی ندارد که آن شرایط را خودش هم تجربه کرده باشد، اما اگر رگه هایی از زندگی شخصی بازیگر در نقش هم باشد می تواند نقش را باورپذیرتر و بازی در آن را برای خودش ساده تر کند.

 

من و مهراوه به عنوان دو خانم که با هم در آن سن و سال بودیم و چیزهای مشترک زیستی هم داشتیم، به ما برای این گفتگوهای قدیمی درباره نقش سایه کمک کرد. ما قبل از همه پلان ها با هم حرف می زدیم و مهراوه با توجه به قدرت بازی اش و تکنیک درستی که دارد آنها را به سمت یک بازی خیلی بهتر سوق می داد.

 

فیلم شما دارد بحران ۳۰ سالگی را نشان می دهد و این نقش در شرایط زمانی الان این ویژگی را هم دارد که سایه قاعدتا باید دهه شصتی هم باشد که الان ۳۰ ساله است. بنابراین این فیلم برای دهه شصتی ها هم هست که سال های ویژه ای در ایران بود. یعنی ممکن بود که شما این فیلم را ۱۰ سال دیگر بسازید و ۳۰ ساله های آن موقع دهه هفتادی بودند و این شرایط ویژه دهه شصتی ها را نداشتند و این حالت ها را نداشته باشند. قبول دارید؟

- بله. به هر حال شرایطی که بچه هایی که الان ۳۰ ساله و حدود این سال ها سن دارند درک می کنند ویژه است. ما جنگ و شرایط ویژه اجتماعی را درک کردیم و در شرایط یکسانی بزرگ شدیم که خیلی در درک ویژه از آن دخیل است و مطمئنا بچه هایی که در دهه ۷۰ یا حتی دهه ۵۰ بالیدند شرایط شان متفاوت است. آنها بحران های متفاوتی داشته اند، چون شرایط زندگی و زیست شان تفاوت های اساسی دارد.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

مهراوه با همه ستاره ها فرق دارد

 

الان با خانم مهراوه شریفی نیا رفیق شده اید. در جایگاه کارگردان و بازیگر نه، در جایگاه دو دوست هم سن و سال شخصیت او را چگونه ارزیابی می کنید؟

- بله، واقعا با هم رفیق شدیم. این که مهراوه اینقدر خاکی و فروتن است و اصلا المان و فضای ذهنی آن سوپراستار بازیگرها را ندارد، خیلی برایم با ارزش است. این مردمی بودنش هست که اینقدر متفاوتش می کند. موقعی هم که سر کار می آمد اصلا این گونه نشان بدهد با بقیه فرق دارد و من از این غذاها نمی خورم و مرا باید اینطوری بیاورید و اینطوری ببرید و ... فضاهایی که برخی ستاره ها ایجاد می کنند را اصلا نداشت. آنقدر خاکی و همراه و همدل بود که حد نداشت. این چیزی بود که همه گروه در موردش دوست داشتند و خیلی به او به خاطر اخلاق و منش بالایی که داشت، احترام می گذاشتند. همین ها باعث شد که جدا از این که با هم همکار بودیم، دو دوست خوب برای هم باشیم. همراهی هایش برای فیلم هم خیلی برای من با ارزش بود. دوستان دیگری که قبلا با هم کار کرده بودیم می گفتند ما اصلا فکر نمی کردیم که بازیگری در این حد برای فیلم تو که یک فیلم اول لوباجت هست اینقدر همراهی کند و انرژی و وقت بگذارد. من واقعا برای همه چیز از او ممنونم.

 

فیلم اول شما هم بود و فکر می کنم این رفتارها و وجود چنین بازیگری خیلی به شما کمک می کرد و استرس ها را از شما دور می کرد. درست است؟

- خیلی زیاد. در موقعیت اکران هم حضور او خیلی موثر بود و هست چون او خیلی خیلی از من شناخته شده تر است و طرفداران زیادی در فضای مجازی و فضای واقعی دارد و اطلاع رسانی اش برای فیلم خیلی به ما کمک کرد.

 

غزاله سلطانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

پرسش و پاسخ با مخاطبان

 

فکر می کنید بانوانی که در سن حدود ۳۰ سالگی هستند و دغدغه های سایه را دارند با دیدن این فیلم چه حسی خواهند داشت؟ احساس خوبی دارند یا راه زندگی شان را پیدا می کنند یا چه چیزی؟ آیا اتفاق مثبتی برای شان می افتد؟ 

- والله من این را نمی دانم. باید از خود مخاطب پرسید. اما با توجه به فیدبک هایی که من گرفتم هر مخاطبی که در این حال و هوا بوده نه با همه اتفاقات فیلم که حداقل با بخش هایی از آن همزادپنداری کرده است. توی اکران های مردمی و برنامه های پرسش و پاسخ با مخاطبان صحبت کرده ام و دیده ام با خیلی چیزهای این فیلم ارتباط برقرار کرده اند. به ویژه خانم ها. آقایان هم بیشتر از این منظر با این فیلم مواجه می شدند که می گفتند ما حالا متوجه شدیم خانم هایی با این موقعیت چگونه فکر می کنند. یعنی شاید فضای فیلم خیلی مردانه نباشد اما آقایان را هم جلب می کرد که زندگی خصوصی و درونی یک زن را درک می کردند. البته من نمی دانم این چقدر می تواند راهگشا باشد و دنبال این نیستم که فیلمم حتی پیام مشخص داشته باشد. من فقط یک علامت سوال یا دغدغه ذهنی را که خودم هم با آن درگیر بودم را سعی کردم که قصه اش بکنم و فیلمش را بسازم.

 

و چون زنی در این شرایط هستید شاید فیلم تان زنانه شده است. این را قبول دارید؟

- بالاخره فیلم به حال و هوا و درونیات یک زن می پردازد و یک دغدغه زنانه دارد اما این که اسمش زنانه هست یا نه را نمی دانم و معتقد با این دسته بندی زنانه یا مردانه هم نیستم.

 

اولین جشنواره ای که شرکت کردید جشنواره ماربیای اسپانیا بود. استقبال در آنجا چگونه بود؟

- خیلی خوب بود. اولا که ایرانی هایی که در آنجا بودند آمدند و فیلم ما را دیدند و خیلی از ما حمایت کردند که از آنها ممنونم. همچنین فیلمسازان انگلیسی و هندی و فیلمسازان دیگر کشورها که آنجا بودند همه می آمدند و در مورد این فیلم با من حرف می زدند و خیلی فیلم را دوست داشتند همچنین بازی خانم شریفی نیا را. همه هم متفقا معتقد بودند ایشان جایزه بهترین بازیگر جشنواره را می گیرد و مهراوه کاندید هم شد اما چون فیلم های دیگری که بازیگران آن رقیبش بودند، هم فیلم ها و هم بازیگران شان بازیگران خیلی مطرح انگلیسی بودند و فیلم ها هم بیک پروداکشن بودند این اتفاق نیفتاد. ما همین که در بین آن فیلم ها با بودجه های زیاد مطرح شدیم خیلی خوب بود.

 

بعد هم که جایزه یونان را برد و شما هم آنجا نبودید.

- نه متاسفانه.

 

پول های تان تمام شد که برگشتید؟

- (خنده) تقریبا. من همه اش فکر می کنم که کاش آن را نمی رفتیم و این را می رفتیم. آدم نمی داند که چه اتفاقی می افتد.

هفته نامه دیده بان

 

 

bartarinha.ir
  • 19
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش