پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
کد مقاله: ۱۴۰۱۰۴۰۰۹۸

تراژدی چیست؟ (+ تاریخچه)

تراژدی,معنی تراژدی,تراژدی یعنی چیتراژدی یکی از شکل های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد
تراژدی به نوعی نوشته غم انگیز اطلاق میشود که غالباً بیانگر بدبختی ها، شکنجه های جسمی و روحی و خیانت است. به کشمکش میان خدایان و یا شاهان و شاهزادگان، تراژدی می گویند یا به بیانی دیگر، به کشمکش میان انسان های عادی در انواع مدرن تر، اطلاق میشود. در این مطلب از سرپوش با موضوع تراژدی بیشتر آشنا می شویم.

تراژدی

به یکی از شکل های نمایش که منشأ آن به مناسک مذهبی یونان باستان برمی گردد؛ تراژدی می گویند. تراژدی با نام های دیگری ازجمله غم نامه یا سوگرنجنامه یا سوگ نامه یا سوگ نوشت یا سوگ سرود شناخته میشود که تسپیسِ ایکاریایی به معرفی آن پرداخت و نام او برگرفته از« تروگوس» یعنی بز، و« اویدیا» یعنی سرود می باشد. در اینگونه از نمایش نامه، تم غالب، تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده ی خدایان و یا نیروهای خارج از کنترل او است. در تراژدی، میان خدا و یا شاهان و شاهزادگان، کشمکش است درحالیکه در کمدی این چنین نیست. در تراژدی کلاسیک، سرانجام قهرمان میمیرد یا پایان ناخوش‌آیند دیگری رخ می دهد.

تاریخچه تراژدی

مردم یونان، تراژدی را برای نخستین بار ، پس از حماسه سرایی و اشعار غنایی بوجود آوردند. اصولاً تراژدی، نشات گرفته از مراسم مذهبی دیونیسوس می باشد؛ بدین دلیل که در این مذهب، خدا رابگونه ای نیایش و پرستش می کردند که در اشعار غنایی، مطالب و شیوه های تازه و جالبی وارد می شد که از آنها می توان به ستایش و تهییج احساسات و تناوب در ناله ها و آوازهای سرورانگیز اشاره کرد.

هدف تراژدی

تراژدی از اعمال و رفتارهای انسانی تقلید میکند. به جنگ عقل و میل، تراژدی می گویند. هدف تراژدی از نظر ارسطو، کاتارسیس است. کاتارسیس در معنا به برانگیختن حس ترس و شفقت و پالایش و بیدار کردن عواطف انسانیت اطلاق میشود. واژه ی کاتارسیس به احساسات ما، حس سبک شدگی و تخلیه ی روانی را می بخشد.

قهرمان تراژدی,مشخصه های تراژدی,تراژدی و حماسهپایان تراژدی کلاسیک به مرگ قهرمان یا هر گونه پایان ناخوشایند دیگری ختم می شود

اگر بخاطر صحنه آرایی و آرایش نمایش، دچار ترس شوید؛ آن ترس، هیچ ارزشی ندارد بلکه ترس حاصل از ترکیب رویدادهای داستان، ارزش دارد که حتی درصورت عدم توانایی دیدن نمایش، با شنیدنش بترسد.

شفقت در زمانیکه دوستی قصد هلاک کردن دوست دیگری را داشته باشد؛ برانگیخته می شود. درصورت دوست نبودن دو طرف ، شفقت برانگیخته نمیشود.

آغاز نمایش های تراژدی

حکومت آتن در تاریخ ۵۴۴ ق. م، اقدام به برگزاری جشنواره نمایشی رسمی ای کرد که در آن نمایش نامه نویسان با هم رقابت می کردند تا جوایز را دریافت کنند. صرفا در هر روز ، نمایش در آتن برگزار نمیشد بلکه به دو روزِ تعطیلِ( جشن شراب گیری) و جشن دیونوسیای شهر یا دیونوسیای بزرگ، محدود می شد. موعد برگزاری جشن شراب گیری در ژانویه یا فوریه بود درحالیکه موعد برگزاری دیونوسیای شهر در مارس یا آوریل بود. طول دوره ی اجرای جشن دوم بمدت پنج یا شش روز بود و یک تراژدی نویس در هر صبحِ سه روزِ پایانیِ جشن، سه نمایش تراژدی و یک ساتیر را اجرا می کرد.

یک قاضی داور با مطالعه ی طرح نمایشنامه های فراوان، این سه نمایش نامه نویس را به دقت انتخاب میکرد و حکومت و شهروندان ثروتمند، هزینه اجرای آثار آنها را می پرداختند. حکومت از این شهروندان با پرداخت کمک مالی تجلیل می کرد. نمایش نامه نویس، پس از سرودن موسیقی برای آماده سازی”اجرا” نظارت می کرد و در برخی مواقع به ایفای نقشی می پرداخت. در زمان انتخاب سه شاعر در یک ماه، جایزه ای به هر کدام از آن ها اعطا می کردند. البته ارزشمندترین جایزه، جایزه ی اول( پول و یک تاج گل) بود درحالیکه جایزه ی سوم در برخی مواقع، هیچ افتخاری محسوب نمی شد.

قهرمان تراژدی

در زمان گذشته در بین اشراف و بزرگانی با ویژگی های اخلاقی و اجتماعی خاص، قهرمان تراژدی را انتخاب می کردند در حالی که در تراژدی های امروزی، فردی را انتخاب می کنند که از رده های پایین اجتماعی است و ویژگی های اخلاقی چشمگیری ندارد. درواقع چنین قهرمانی« نقطه ضعف تراژیک» دارد که منجر به یک اشتباهی که عامل سقوط و نزول اوست؛ می گردد و درنتیجه باعث مرگ قهرمان می شود.

موضوع تراژدی

تراژدی دارای موضوعاتی نظیر یونان، اساطیر یا سرگذشت پهلوانان، یا هر دو می باشد. خدایان و مردان بزرگ عصر پهلوانی، متشکل از شخصیت های عمدۀ نمایش ها هستند.

ساختمان تراژدی یونانی

به طور کلی، ساختمان تراژدی یونانی عبارتند از:

> پیش درآمد( که در تراژدی های کهن تر حذف می شد)، به مقدمه ای اطلاق میشود که به صورت تک گفتار در شرح نمایش نامه ارائه می شود؛

> هدف از راه، آواز مقدماتی گروه هم سرایان است؛

تراژدی یعنی چی,موضوع تراژدی,معنی تراژدیتراژدی‌نویسان یونان گاهی وحدت زمان و مکان را رعایت می‌کردند

> واقعۀ عَرَضی و دخیل( سه یا چهار رویداد)، به قسمت هایی می گویند که شخصیت های اصلی در آنها بخش هایی از طرح نمایش را ارائۀ میدهند؛

> مقام که به خواندن آن در هر واقعه عرضی و دخیل می پردازند و آواز گروه هم سرایان است؛

> به عمل انجام شده پس از مقام، مقطع می گویند.

تماشاخانه ها

با توجه به بزرگ بودن بعضی از تماشاخانه های یونانی، ظرفیت برخی از آن ها به شش هزار تماشاگر میرسد. عمارتی که در کنار تپه ساخته شده است؛ تماشاخانه ای در فضای باز بود که شکل ظاهری آن نیم دایره بود و هنرپیشهانی در انجا به ایفای نقش در حالت ایستاده می پرداختند و تماشاگرانی که بر روی پله ها می نشستند تا دامنه تپه بالا می رفتند. کاهن دیونوسوس در میان نخستین ردیف، یک تخت( کرسی) اختصاصی داشت که بعنوان اسباب نمایش در برخی از مواقع عمل می کرد. اسکنه یا ساختمان صحنه ای در پشت بازیگران قرار داشت که احتمالاً پیش از اجرا و در طول اجرا بعنوان اتاق رختکن، از آن استفاده میشد.

این ساختمان، یک قصر یا معبد را به تماشاگر بیننده ی هنرپیشهان، القاء میکرد و گاهی اوقات، قاب های متحرک با نقاشی های چشم انداز ( منظره اگر صحنه دیگری لازم بود) درصورت نیاز به صحنه های دیگر، در بین ستون ها جای می گرفت. این دیوار، کمک بسیاری به فراهم آوردن صوت قوی می کرد؛ چون اگر در پشت فرد صحبت کننده، یک حایل جامد و در مقابلش یک سطح سخت و صاف باشد و همچنین درصورت نشستن تماشاگر بر روی پله ها ، گفتگوها به خوبی منتشر می شود. ساختمان صحنه از طریق حایل کردن دیوار فراهم میشد، یک مکان صاف در اطراف قربانگاه برای رقص کورال فراهم میشد که سطح صاف مقابل بازیگران را آماده میکرد و جایگاه های روی تپه، سومین بخش کار را انجام می دادند که باعث بهبود وضعیت صداها میشد.

وسایل صحنه تراژدی

لباسهای تراژدی، رنگارنگ بودند و هنرپیشهان احتمالاً کفشهایی می پوشیدند که تخت آن ها ضخیم بود و باعث بلندتر نشان دادن قدشان میشد، احتمالا در قرن پنجم ق. م پس از نمایش نامه های برجسته ”اشیل”، ”سوفوکل” و ”اوری پید” از این چکمه های مخصوص استفاده میشد. از وسایل صحنه می توان به ”ماشین” و ”اکی کلما” اشاره کرد که اولی بازیگر نقش خدا را با استفاده از یک جرثقیل یا بالاکش، معلق نگه می داشت؛ بدین دلیل که خدا برای سامان بخشیدن به داستان یا حل و فصل آن در برخی مواقع، داخل می شد و ”اکی کلما” نوعی سکوی چرخ دار بوده که به بیرون از ساختمان هل داده می شد تا به تماشاگر بفهمانند که صحنه ی در حال اجرا در داخل ساختمان باید بعنوان صحنه ای در حال وقوع فرض شود.

موضوع تراژدی,معنی تراژدی,تفاوت تراژدی سنتی با داستانموضوع تراژدی یونان، اساطیر یا سرگذشت پهلوانان، یا هر دو است

تراژدی و فلسفه

تراژدی در فرهنگ غرب به گونه ای اهمیت دارد که موجب جلب توجه فیلسوفان بزرگی به خود شده است که از آن ها می توان به برک، مارتین هایدگر، افلاطون، هگل، دیوید هیوم، نیچه، ارسطو، سنکا، آرتور شوپنهاوئر، سارتر و کامو اشاره کرد و علاوه‌براین منتقدین و زیبایی شناسان برجسته ای را به خود جلب کرده که شامل هوراس، گوته، کاستلووترو، گئورگ لوکاچ و … است. تراژدی به باور افلاطون به روایتی تقلیدی اطلاق میشود اما از نظر ارسطو، نوعی تقلید عملی جدی و کامل به صورت نمایشی است و درواقع تغییرات ناگهانی که باعث ایجاد موقعیتی ناگوار می شود را دربر می گیرد و دو احساسِ ترحم و ترس را در تماشاگران بوجود می آورد.

امر تراژیک از نظر آیسخولوس بعنوان هسته و جوهر اصلی تراژدی میباشد و باعث میشود که قهرمان تراژیک بتواند تراژیک را بشناسد؛« پاثین ماثین» یعنی« رنج بردن برای آموختن». معنای« امر تراژیک» در نگرش فلسفی، شامل محدودیت، فرجام ناگوار زجر و رنج قهرمان، دستیابی قهرمان به شناخت رنج آور ، احساس ناگوار و فقدان است. هرچند خدایان در جهان شناسی یونان باستان به عنوان قانون هستی شناخته می شوند و تسلطش بر انسان و زندگی اوست اما تراژدی که به دو صورت کنشی و واکنشی رقم می خورد؛ عرصه تقابل خواستِ قهرمان تراژیک با خواست خدایان است.

موقعیت تراژیک

به موقعیتی که دو فرد، یا فرد و نظام سیاسی، یا فرد و تقدیر، یا فرد و خدا( یا خدایان) با یکدیگر در تصادم قرار می گیرند؛ موقعیت تراژیک می گویند. قهرمان تراژیک نماینده ی فردانیت انسانی بود و فرد مقابل او نماینده ی قدرت نامتناهی( جمع یا جامعه یا قدرت سیاسی یا خدا) است. فرد در زمان قرار گرفتن در موقعیت تراژیک، از انتخابی که باید بهای آن را با تمام وجود بپردازد؛ ناگزیر می شود. قهرمان تراژیک با گفتن« نهِ مقدس» موجب مرگ تراژیک می شود.

تفاوت تراژدی سنتی با داستان

تراژدی سنتی، از این نظر با داستان تفاوت دارد که تراژدی دارای جنبۀ نمایشی میباشد درحالیکه داستان، روایی است؛ اما باتوجه به اینکه تراژدی های امروزی جنبه ی نمایشی ندارند و میتوان برخی داستان ها را نمایشی کرد. همچنین شباهت هایی بین داستان و تراژدی وجود دارد.

تراژدی و ادبیات فارسی

تراژدی در ادبیات فارسی، گونه ای مستقل نیست. تراژدی در ایران، در زمان گذشته محبوب نبود؛ ازاین رو مترجمان عربی و فارسی از اصطلاح تراگودیا در آثار ارسطو درک درستی نداشتند.

تفاوت تراژدی سنتی با داستان,تراژدی,تاریخچه تراژدیتراژدی تقلید اعمال و رفتارهای انسانی‌ است

گردآوری: بخش هنر و سینما سرپوش

  • 17
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش