یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴
۱۱:۴۷ - ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۳۹۷۴
فیلم و سینمای ایران

توضیحاتی واقعی درباره واقعیت «ماجرای نیمروز»

ظاهرا نام فیلم از یک وسترن امریکایی قدیمی با بازی جان وین وام گرفته شده؛ اما ماجرای اصلی فیلم، یعنی کشته شدن موسی خیابانی، تا ظهر طول می کشد و از همین رو نام فیلم بی مسما نیست.

«ماجرای نیمروز» در بازسازی فضای سال ۱۳۶۰ بسیار موفق عمل کرده است. تماشاگری چون من که حوادث آن سال را از نزدیک لمس کرده، هنگام تماشای این فیلم خودش را در آن فضا احساس می کرد. آن چنان که من گاه تصور می کردم کارگردان از تصاویر مستند در فیلمش استفاده کرده است. چهره پردازی شخصیت های فیلم، یعنی اعضای مجاهدین خلق و بچه های کمیته و اطلاعات سپاه نیز بسیار قوی است و چهره های بازسازی شده از این شخصیت ها مطابق با واقع است.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم ماجرای نیمروز

۲. چنان که اشاره کردم، فیلم «ماجرای نیمروز» مرا به گذشته برد و خاطرات جالبی را در ذهنم زنده کرد. از جمله حادثه ای که پیش از سی ام خرداد شصت رخ داد و به نوعی حلقه آغازین روایت این فیلم از سی ام خرداد شصت است. ماجرا این بود که جبهه ملی در اعلامیه ای مردم را به راهپیمایی علیه لایحه قصاص در بعدازظهر روز بیست و پنجم خرداد شصت فرا خوانده بود. قرار بود فردای آن روز نمایندگان مجلس دوفوریت طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر را در مجلس بررسی کنند.

 

دوستان دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری کسب اطلاع کردند که قرار است بنی صدر در راهپیمایی جبهه ملی حاضر شود و میلیشیای مجاهدین خلق نیز در پوشش شرکت در این راهپیمایی به خیابان بیایند آشوب کنند.

 

خاطرم است که آقای خسرو تهران درباره تبعات برگزاری این راهپیمایی و سوءاستفاده مجاهدین خلق از آن نگران بود. از نخست وزیری با دفتر حضرت امام تماس گرفته شد و موضوع به اطلاع ایشان رسید و مقابله با آن توسط دستگاه امنیتی تقریبا ناممکن اعلام شد.

 

حضرت امام نیز برای ناکام کردن طرح مجاهدین خلق، ظهر آن روز بلافاصله و فی البداهه از دفترشان خواست عده ای را جمع کنند و سخنرانی تندی علیه جبهه ملی  و مجاهدین خلق ایراد کرد.

درواقع هدف اصلی از سخنرانی امام مقابله با برنامه مجاهدین خلق بود و نه سخن گفتن علیه جبهه ملی، ورگنه در آن دوره زعمای جبهه ملی عموما از افراد سالخورده بودند و بدنه ای نداشتند که لزومی به نقد آن ها باشد.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم ماجرای نیمروز

بعد از سخنرانی امام، مردم طرفدار امام و انقلاب همزمان با ساعت اجتماع مذکور و در همان مکان اعلام شده توسط جبهه ملی در عصر بیست و پنجم خرداد به خیابان ریختند و امکان سوءاستفاده مجاهدین خلق گرفته شد. بعد از این ناکامی بود که مجاهدین خلق روز سی ام خرداد بدون اعلام قبلی، به صورت تشکیلاتی و با نیرویی بیست هزار نفری که تعدادی از ایشان نیز مسلح بودند به خیابان آمدند.

 

راهپیمایی آن ها زا ضلع شرقی دانشگاه تهران یعنی ابتدای خیابان طالقانی شروع شد و هرچه را در این خیابان سر راه شان بود به آتش کشیدند. بچه های کمیته در سی ام خرداد به رغم کم تجربگی تلاش می کردند با این تظاهرات مسلحانه مقابله کنند و سرانجام حوالی خیابان شریعتی بود که تظاهرات مسلحانه آنها پراکنده شد.

 

۳. در «ماجرای نیمروز» از همان ابتدا نقش اطلاعات سپاه در وقایع قدری فراتر از واقعیت تاریخ نشان داده شده است. این نهاد در برخورد با مجاهدین خلق از همان سی ام خرداد تا برخورد با خانه های تیمی و حمله به خانه موسی خیابانی، در کنار کمیته انقلاب اسلامی عمل کرده است.

 

اما این همکاری در فیلم چندان به چشم نمی آید. شاید علت این است که چون حالا نهادی به نام کمیته وجود ندارد و مدعی هم ندارد، نقش اش در برخورد با بحران های امنیتی سال های اول انقلاب نادیده گرفته شده است.

 

۴- ماجرای مسعود کشمیری از انفجار نخست وزیری تا امروز مستمسک دعواهای سیاسی و برخوردهای خطی قرار گرفته است. اگرچه شخصیتی مانند مسعود کشمیری شاید به جذابیت فیلمی مانند «ماجرای نیمروز» کمک کند، اما بزرگ نمایی بیش از حد نقش او در سال شصت فیلم را قدری از واقعیت به دور کرده است.

 

در فیلم نشان داده شده که کشمیری رابط شورای امنیت کشور و دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری با بچه های سپاه بوده، اما این موضوع به لحاظ تاریخ صحت ندارد. کشمیری در سال شصت نه دبیر شورای امنیت کشور که منشی جلسات و صورت جلسه نویس این شورا بود.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم ماجرای نیمروز

ضمن این که فیلم در روایت حادثه انفجار نخست وزیری در هشتم شهریور سال شصت چنین نشان می دهد که از ابتدا اطلاعات سپاه مشغول پیگیری پرونده انفجار بوده؛ حال آن که برخلاف این روایت، ماجرای انفجار توسط دفتر اطلاعات نخست وزیری پیگیری می شد.

 

این که فیلم کشمیری را به نوعی نماینده نخست وزیری و همه کاره آن جلوه داده، قدری از واقع نگری «ماجرای نیمروز» در روایت پرونده انفجار کاسته است. بالاتر از آن، نقل قولی از آقای لاجوردی در فیلم می شنویم مبنی بر این که «کشمیری در قضیه انفجار تنها نبوده است». درست است که این نقل قول در فیلم پی گرفته نشده اما بیان آن شاید قدری به فیلم سوگیری داده است.

 

۵. این فیلم خاطرات روز هشتم شهریور سال شصت را برایم زنده کرد که وقتی از انفجار در اتاق جلسات نخست وزیری مطلع شدم به محل حادثه رفتم و تلاش کردم وارد اتاق شوم. من محل نشستن حاضرین در جلسه را می دانستم. می خواستم وارد شوم و آن ها را نجات دهم. دیوار اتاق خراب شده بود؛ تلاش کردم از بالای دیوار تخریب شده وارد شوم که به دلیل شعله ور شدن سقف و وجود آتش و دود موهایم سوخت و موفق نشدم. شاید هم قدری بی عرضگی کردم.

 

تصور می کنم شهیدان انفجار نخست وزیری، از انفجار شهید نشدند، بلکه در آتش سوختند. شاید اگر وارد می شدم می توانستم حداقل یکی از آن ها را نیمه جان بیرون آورم.

شب آن روز وارد محل انفجار شدیم و محل دقیق بمب را شناسایی کردیم. بمب در جایی بین محل نشستن شهید رجایی و کشمیری و دورتر از شهید باهنر قرار داده شده بود.

 

آن جا بود که تصور کردیم کشمیری کشته شده است. فردای آن روز حوالی ظهر، بچه های نخست وزیری به اتاق کشمیری رفتند تا وسایلش را جمع کنند و به خانواده او تحویل دهند. آن جا بود که متوجه شدند کلید ماشین کشمیری سر جایش نیست.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم ماجرای نیمروز

بعد به خیابان خورشید، جنب ساختمان نخست وزیری، مراجعه کرده و متوجه شده بودند ماشین کشمیری هم آن جا نیست. من و خسرو تهرانی در نخست وزیری نشسته بودیم که بچه ها این خبر را به ما دادند. شاید ۲۳ ساعت از زمان حادثه بیش تر نگذشته بود.

 

همان جا متوجه شدیم که انفجار کار کشمیری بوده است. از زن و بچه کشمیری هم خبری نبود. معلوم بود با خانواده اش فرار کرده است. بچه های دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری روی تلفن منزل مادر کشیری شنود گذاشتند و متوجه شدند مادر کشمیری پای تلفن گریه و زاری می کند.

 

در فیلم این طور روایت شده بچه های نخست وزیری در مراسم ترحیم کشمیری شرکت کرده اند و گویا از ماجرا بی اطلاع بوده اند. اما واقعیت این بود که دوستان دفتر اطلاعات و تحقیقات، کارمندان نخست وزیری را تشویق کردند که برای عرض تسلیت به منزل مادر کشمیری بورند و بچه های دفتر اطلاعات هم سر و گوشی آب بدهند و به گونه ای وانمود کنند که باور کرده اند کشمیری شهید شده است.

 

می خواستند با این ترفند فرار کشمیری از ایران را به تاخیر بیندازند. یکی دو روز بعد شنود مکالمات خانه مادر کشمیری نشان می داد که دیگر از گریه و زاری خبری نیست و حتی پای تلفن می خندند. متوجه شدیم که مرغ از قفس پریده است.

 

۶. در فیلم یکی از نیروهای امنیتی با نام مسعود، که درواقع عضو کمیته مرکزی انقلاب بود و سپاهی معرفی شده مسئولیت بازجویی از مجاهدین خلق را عهده دار است.او در ابتدای فیلم طرفدار پرهیز از برخوردهای افراطی با متهمان بازداشت شده مجاهدین خلق است.

 

مسعود در این صحنه ها محاسن ندارد. بعدتر که در فیلم نشان داده شده که برادر مسعود توسط مجاهدین خلق به شیوه وحشیانه ای سوزانده شد، مسعود با ریش در فیلم ظاهر می شود. این ریش بلندتر از حد عزاداری به نظر می رسد. گویی هر که ریش می گذارد طرفدار برخورد تند می شود. نمایش چنین تصویری به نظرم با بی سلیقگی همراه است.

 

ماهنامه اندیشه پویا

 

 

bartarinha.ir
  • 19
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش