
در این واپسین روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری، بسیج عمومی خودجوش هنرمندان و اهالی فرهنگ در حمایت از حسن روحانی نشان از نگاه غالبی میان هنرمندان دارد که میپندارند در میان نامزدهای ریاستجمهوری انجام فعالیتهای فرهنگی و هنری با ریاستجمهوری روحانی ممکنتر و مقدورتر از گزینههای دیگر است.
درواقع اگر دوگانه روحانی - رئیسی را بهعنوان تنها کاندیداهای دارای شانس ریاستجمهوری قبول داشته باشیم، حمایت وسیع و گسترده هنرمندان از روحانی این نکته را به ذهن میآورد که یا روند غالب فرهنگی و هنری چهار سال اخیر توانسته تا حد زیادی رضایت آنها را به خود جلب کند و یا اینکه نگرانی از اوضاع فرهنگی در صورت ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی هنرمندان را به چنین عکسالعمل آشکاری واداشته است که البته به نظر میرسد هر دو گزینه تا حدودی جنبهای از واقعیت را در خود نهان دارند. ستاره اسکندری در این مورد عقیده دارد که «با توجه به عملکرد و سابقهای که آقایان روحانی و رئیسی دارند، طبیعتا با انتخاب دوباره آقای روحانی بهعنوان رئیسجمهوری اتفاقات مثبتتری در این زمینه روی خواهد داد. ما از آقای روحانی چهار سال سابقه در ذهن داریم که میشود به راحتی در مورد ادامه مسیری که تا امروز پیمودهاند، صحبت کنیم؛ اما در مورد آقای رئیسی من چنین احساسی ندارم.
اما دستکم با بحثهایی که در مورد وضع تئاتر و موسیقی در استان خراسان وجود دارد، خیلی خوشبین نیستم و گمان نمیکنم در حوزه هنر اتفاقات مثبتی بیفتد.» الهام پاوهنژاد نیز در این زمینه با اسکندری همعقیده است: بعد از انتخاب رئیسجمهوری است که میشود بهطور دقیق درباره تفاوتهای موجود در عرصه فرهنگ سخن گفت و تازه آن موقع است که هنرمندان میتوانند توقعاتشان را از رئیس دولت جدید مطرح کنند؛ اما اینکه آیا سیاستهای فرهنگی و هنری دولت روحانی و رئیسی متفاوت خواهند بود یا نه؛ پاوهنژاد از واژه قطعا در پاسخ استفاده میکند: قطعا میشود گفت وضع خیلی در این دو تفکر و دو نگاه به مقوله فرهنگ متفاوت خواهد بود. این دو برآمده از دو تفکر و دو اندیشه و دو سلیقه مختلف هستند و بین وضع فرهنگ در دولتهایشان تفاوت از زمین تا آسمان است. هادی مرزبان نیز درباره اینکه پیشبینیاش از اتفاقاتی که برندهشدن رئیسی در انتخابات برای فرهنگ و هنر باعث میشود، با بیان اینکه اولا امیدوارم هرگز این اتفاق نیفتد، میگوید: چون اگر این اتفاق بیفتد حداقل در رشته خود من یعنی تئاتر و کار تئاتر واقعی آن را باید کلا تعطیل کنیم؛ چون من مطمئنم دید آقای رئیسی و نگاهش به هنر و بهخصوص به تئاتر نگاه ویژهای است که من آن نگاه را بلد نیستم. بنابراین اگر چنین اتفاقی بیفتد مسلما کارگردان تئاتری مانند من باید برود و گوشه خانه بنشیند؛ منظورم از من آدمهایی شبیه من و با طرز تفکری است که داریم.
اگر چه کسی نمیتواند ادعا کند در دوره نخست روحانی سیاستهای کلان فرهنگی و هنری توانستند رضایت صددرصدی هنرمندان را باعث شوند، اما در عین حال این را نیز نمیتواند کتمان کند که میزان توجه و تأکید ابراهیم رئیسی و نامزد موتلفش باقر قالیباف بر مسائل و مضامین فرهنگی و هنری حتی نتوانسته درصدی از میزان تمرکز روحانی و جهانگیری را شامل باشد. شاید به این دلیل باشد که هنرمندان بر این گمان هستند که در صورت ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی از همین میزان ناکافی توجه دولت روحانی به هنر نیز کاسته خواهد شد و اوضاع اسفباری را در عرصه فرهنگ شاهد خواهیم بود. خصوصا اینکه رئیسی در سخنرانیها و مناظرههایش در تنها زمینهای که به هنر اشاره داشته، زمانی بوده که بحث بیمه هنرمندان را وسط کشیده است که به این معنا میتواند باشد که حتی در این حد ناچیز نیز، باز اولویت این کاندیدا مسائل معیشتی و اقتصادی بوده و نه هنر. او حتی با پاسخهای دوپهلویی چون کنسرت موسیقی مسأله مردم نیست و... نشان داده نگاهش به هنر کاملا در اولویتهای آخر قرار میگیرد.
این در حالی است که تاریخ نزدیک این مرز و بوم نشان داده نگاهی که هنر را بحثی ثانوی ارزیابی میکند، میتواند بر روح و روان مردم تأثیر بسیار بدی بگذارد. این نکتهای است که ستاره اسکندری نیز روی آن تأکید دارد: آنچه بهعنوان شاخصههای فرهنگی از آن یاد میکنیم و آنچه در تمدن خودمان به آن مفتخریم از هنر سرچشمه میگیرد؛ حافظ اگر نمیبود، مولانا و سعدی اگر نمیبودند، سازهای محلی قومیتهای مختلف اگر نمیبود خیلی از داشتههای ما از بین میرفت. آنطور که میدانید احساسات مردم است که با هنر تعریف میشود. فرهنگ همانقدر مهم است که آب و نان مهم است. بدون اینها مردم از همه چیز خالی و به آهن شبیه میشوند. آیا میشود در مورد روی کار آمدن تفکری که فرهنگ و هنر را فرع بر اقتصاد میداند، امیدوار بود و به وضع فرهنگ در سالهای حضور آنها دلخوش کرد؟! قطعا پاسخ این سوال منفی است.
در این میان، اما هنرمندی چون داریوش پیرنیاکان، آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی میزان توجه رئیسی به هنر را بیارتباط با موضعگیریهای انتخاباتیاش میداند: مهم عملکرد آدمها در گذشته و کارهایی است که انجام دادهاند. وقتی عملکرد افراد را با هم مقایسه کنیم، مشخص میشود که چه کسی به فرهنگ بیشتر میرسد. پیرنیاکان درباره تمرکز رئیسی و تیم فرهنگیاش روی اقتصاد نیز میگوید: سوال اینجاست که آیا مردم محروم ایران به خوراک معنوی احتیاجی ندارند؟ من متوجه میشوم چطور میشود در مورد بخشی از مردم شریف ایران که با فقر دست به گریبان هستند، بگوییم هنر برای آنها لازم نیست؟ حالا که رفاه برای آنها از منظر مادی ایجاد نشده، چطور میتوانیم به خودمان اجازه دهیم آنها را از هنر بهعنوان غذای روح محروم کنیم؟ گرفتن توأمان غذای روح و غذای جسم از یک فرد به معنای تزریق آمپول مرگ بر پیکر او است. لااقل وقتی جامعه در تنگنا است، بهترین درمان و مسکن رسیدگی فرهنگی به مردم است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعهیافته مردم آنقدر که از مسائل فرهنگی و تنگناهای موجود در این فضا رنج میبرند، درگیر مسائل اقتصادی نیستند.
اینها خیلی مهم است. وقتی حجتالاسلام رئیسی به مقایسههایی از این جنس میپردازند، میشود فهمید احتمالا شناختی از جامعه ایران ندارد و حتی شاید انسان را نمیشناسند؛ چراکه انسان فقط و فقط شکم و معیشت نیست. انسان مجموعهای از همه این موارد است. آزادی مهمترین نیاز برای یک انسان است. شما برای فردی زندانی در یک اتاق هر روز بهترین موسیقی را پخش کنید و بهترین غذاهای دنیا را هم بدهید اما نگذارید از آن اتاق بیرون برود، آیا این داشتهها به درد او میخورد؟! نخستين نیاز انسان آزادی است و جالب اینکه بخش فرهنگ بیشترین ارتباط را با آزادی دارد. فرهنگ است که دید مردم را بالا میبرد. وقتی مردم به مسائل فرهنگی توجه میکنند یعنی از آزادی بیشتری برخوردار هستند. به نظر من در مقابل هم قراردادن نیازهای اقتصادی با موسیقی و هنر یا همان پوپولیستی برخوردکردن است یا نشان از عدم اشراف به موضوع است که البته از نظر من بیشتر پوپولیستی برخوردکردن را میرساند.
هادی مرزبان نیز در مورد سیاستهای فرهنگی و هنری که در صورت ریاستجمهوری رئیسی باید منتظر آن ماند، میگوید: در آن صورت به همه چیز تنها از یک پنجره نگاه میشود؛ اما هنر مقولهای نیست که برایش یک پنجره بگذاریم و بگوییم فقط از این پنجره باید نگاهش کرد. هنر وسعت عجیب و عظیمی دارد و باید از پنجرههای مختلف با عینکهای مختلف به آن نگاه کرد. اگر قرار باشد هنر را هم دچار بستهبندی خاصی کنیم و فقط از یک پنجره بخواهیم به آن نگاه کنیم، تصور میکنم خیلی از هنرمندان تئاتر خانهنشین شوند. دیدیم که آقای رئیسی از موسیقی هنجارمند و غیرهنجارمند اسم برد، اگر همین نگاه به تئاتر شود چه چیزی از تئاتر باقی خواهد ماند؟ مسلم میدانم تئاتر را به مفهوم عام آن قبول ندارند و نگاهشان به تئاتر نگاهی خاص خواهد بود. درواقع برمیگردیم به زمانی که به تئاتر بهعنوان مطربی نگاه میکردند؛ به نظر من فاتحهاش خوانده است. آن موقع است که باید بگوییم سر گور خالی داریم گریه میکنیم و دیگر هیچ فایدهای ندارد. چون ما اهل هنر اهل جنگیدن نیستیم و وقتی ما را نخواهند میگوییم خداحافظ و میرویم. ستاره اسکندری نیز در اینباره میگوید: باید گفت معنای نظر آقای رئیسی در مورد هنجارمندبودن انواع موسیقی چیست؟ آقای رئیسی در مستند انتخاباتی نخست خود گفت: با کنسرت هنجارمند مشکلی ندارد و حتی در پی توسعه آن است.
در شرایطی که کنسرت چهرههای شناختهشدهای از موسیقی ایرانی نظیر کیهان کلهر، شهرام ناظری و کیوان ساکت در استان خراسان لغو شده آیا میشود این هنجارمند بودن را تعریف کرد؟ افرادی که نتوانستند در خراسان به روی صحنه بروند، هنرمندانی بودند که کارهای وزینی را در حوزه کاریشان ارایه دادهاند و کارنامه هنری آنها کاملا روشن است. به نظر من در صورت انتخاب آقای رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران یک عقبگردی شدید دستکم در حوزه فرهنگ و هنر اتفاق خواهد افتاد. البته درباره موارد دیگر هم در ذهن من چرایی وجود دارد اما در حوزه هنر که حوزه تخصصی خود من است با قاطعیت اعلام میکنم از انتخاب آقای رئیسی احساس خوشایندی ندارم.
اما آیا حمایت هنرمندان از روحانی به این معناست که آنان از روند هنر و فرهنگ دولت در چهار سال اخیر راضی هستند؟ پیرنیاکان میگوید: سوال اینجاست که وضع ما در هشت سال دولت نهم و دهم در همه حوزهها و بالاخص هنر چگونه بود و بعد از آنکه آقای روحانی آمد، چه اتفاقی افتاد؟ به نظر من ادامه راه روحانی امری است که برای فرهنگ، برای تعالی مملکت و پیشرفت ایران در همه عرصهها بسیار خوب است؛ بهخصوص که این انتخابات برای تمدید حضور ایشان بهعنوان رئیسجمهوری برای دومینبار است. دولت یازدهم زحمتهای زیادی کشیده و کارهای بنیادینی انجام داده است. بنابراین در دوره دوم ریاستجمهوری آقای روحانی این تلاشها بیشتر به بار خواهد نشست. تلاش طرف دیگر هم همین است که تمام این تلاشها را به نام خودش بکند و زحمتهای صورت گرفته را بهعنوان کارنامه کاری خودش به مردم ارایه دهد. برای همین هم است که مردم باید هوشیار باشند و بدانند چه کاری انجام میدهند. نباید دوباره به چالهای بیفتیم که هشتسال در قعر آن بودیم.
- 13
- 6











































