پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۴۲ - ۲۷ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۴۲۳۳
فیلم و سینمای ایران

رخ به رخ با آیدا پناهنده که از نمایش فیلم‌های کوتاهش می‌گوید

آیدا پناهنده,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آیدا پناهنده در سال‌های اخیر به‌عنوان یک سینماگر زن که با دو فیلم اولش توانایی خود در عرصه فیلمسازی را به اثبات رسانده، خود را در سینمای ایران تثبیت کرده است. اما بد نیست بدانیم که این کارگردان ٤٠ساله سینما را از ۱۱‌سال قبل با ساخت فیلم‌های کوتاه آغاز کرده است. آیدا پناهنده که به تازگی اکران فیلم سینمایی اسرافیل را به پایان رسانده و البته هنوز مجموعه فیلم‌های کوتاهش را درحال اکران دارد، دارای مدرک کارشناسی در رشته سینما (گرایش فیلمبرداری) و کارشناسی‌ارشد در رشته سینما از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران است.

 

پناهنده کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی چندین فیلم کوتاه داستانی، مستند، ویدیویی و تله‌فیلم را در کارنامه دارد. ناهید نخستین ساخته بلند سینمایی او به‌شمار می‌رود که بعدتر با اسرافیل این کارگردان را به‌عنوان نامی مطرح در سینمای ایران تثبیت کرده‌اند، به‌خصوص که ناهید به‌عنوان نخستین فیلم بلند سینمایی پناهنده در بخش نوعی نگاه شصت‌وهشتمین جشنواره کن به نمایش درآمد و این فیلم در جشنواره کن و در بخش نوعی نگاه برنده جایزه آینده نویدبخش شد که این اتفاق گامی مهم برای پناهنده بود.

 

جایزه بهترین فیلم کوتاه برای فیلم آن دست‌ها در بخش نگاه نو جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، برنده دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی برای فیلم روشنایی‌های شهر در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای فیلم تاج خروس در دوازدهمین جشن خانه سینما، جایزه بهترین کارگردانی و استعداد جوان در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران برای فیلم تاج خروس، یاس زرین بهترین فیلمنامه تلویزیونی مشترک با ارسلان امیری برای آبروی از دست رفته آقای صادقی در نخستین جشنواره ویدیویی یاس تهران و تندیس بهترین کارگردانی و فیلمنامه مشترک با ارسلان امیری برای فیلم آبروی از دست رفته آقای صادقی در سومین جشنواره تلویزیونی جام جم شماری از جوایز و افتخارات این سینماگر به شمار می‌آیند. آیدا پناهنده در گفت‌وگوی زیر به بهانه اکران فیلم‌های چراغ‌های خورشیدی، گلدان‌های زمستانی، تاج خروس و روشنایی‌های شهر به سوالاتی درباره فیلم‌های کوتاهش پاسخ داده است...

 

  خانم پناهنده! شما تقریبا در تمام فیلم‌های کوتاه‌تان به مضامینی درباره پایمال‌شدن حقوق زنان و رفتار بدی که همسران و حتی پسران‌شان با آنها دارند، توجه نشان داده‌اید، نکته‌ای که در نخستین فیلم بلند شما ناهید هم دیده می‌شود. در فیلم‌های شما به نظر می‌رسد مردان و زنان همدیگر را درک نمی‌کنند. می‌توانید بگویید آیا نگاه‌تان نسبت به جایگاه زنان در جامعه و خانواده به همین شکل است که در فیلم‌های‌تان دیده می‌شود یا شما هم از آن سینماگرانی هستید که معتقدید مضامین فیلم‌ها را نباید به نگاه شخصی فیلمساز تعمیم داد و خیلی وقت‌ها مناسبات حرفه‌ای و دلایل دیگر بیش از باورهای یک فیلمساز در مضمون فیلم‌های او نقش دارند...

 

البته من نمی‌دانم آن موردی که شما درباره پایمال‌شدن حقوق زنان به آن اشاره کردید، در کدام فیلم من هست و حداقل این‌که من چنین مضمونی را در فیلم‌های کوتاه و بلندم سراغ ندارم. حداقل این‌که به این شدت که شما می‌گویید به چنین نگاهی نپرداخته‌ام. در کل می‌توانم بگویم فیلم‌های کوتاه من می‌تواند نگاهی باشد به مسائلی چون بحران روابط و شکل نگرفتن رابطه یا تنهایی آدم‌ها و مواردی از این قبیل.

 

  درباره رابطه مادران و پسران چه؟

حتی در این رابطه هم فیلم‌های من این‌گونه نیست که در این رابطه متقابل این فقط پسرها باشند که دست به آزار مادرها می‌زنند. به باور من در برخوردهایی از این نوع، خیلی از مواقع مادرها هم مقصرند و آنها هم در شکل دادن به یک رابطه عاطفی نرمال، به دلایل متفاوتی، ناتوانند. درواقع من در فیلم‌هایم تلاش کرده‌ام نگاهی منصفانه به این موارد داشته باشم. اگر در فیلم «ناهید» همسر سابق ناهید، مردی است که به دلایل مختلف ناهید را آرام نمی‌گذارد، از سوی دیگر همسر جدیدش هم هست که مردی معتدل، آرام و در جست‌وجوی محبت است. در اسرافیل هم به همین شکل می‌توان مردهایی با ابعاد مختلف و متفاوت و حتی متضاد شخصیتی پیدا کرد. پس به جرأت می‌توانم بگویم من هیچ گاه نگاه افراطی و ضدمرد نداشته‌ام و ندارم...

 

  در فیلم‌های بلندتان لوکیشن‌های به نسبت جدید یکی از ویژگی‌های فیلم‌های‌تان را شکل می‌دهند، هم در ناهید و هم در اسرافیل، داستان در فضای بومی شمال ایران رخ‌می‌دهد، درحالی‌که در فیلم‌های کوتاه‌تان این نگاه بومی وجود ندارد. می‌شود در این مورد صحبت کنید که دلیل آن چه بوده است؟

بعضی وقت‌ها در سینما با دلایلی بسیار ساده سروکار داریم. مثلا در پاسخ به این پرسش شما صادقانه می‌توانم بگویم دلیل این‌که فیلم‌های کوتاهم در لوکیشن‌های بدیع نمی‌گذرند این است که موقع ساخت این فیلم‌ها پول کافی نداشته‌ام و باید با بودجه بسیار کم، در مدت زمانی محدود فیلمبرداری را تمام می‌کردم.

 

  شما در فیلم‌های بلندتان از آنهایی هستید که نشان داده‌اید کار با ستارگان سینما یا حداقل چهره‌های شناخته‌شده را ترجیح می‌دهید. در فیلم‌ کوتاه چراغ‌‌های خورشیدی نیز از ٢ بازیگر چهره استفاده کردید. این درحالی است که تا قبل از این فیلم و در مقاطع آغازین کارنامه‌تان بازیگران غیرچهره برای‌تان بازی کرده بودند.

 

آیا دلیل رفتن سراغ این بازیگران آن بود که فکر می‌کردید به فیلم‌تان سروشکل حرفه‌ای‌تر می‌دهند؟ یا به‌عنوان تمرین برای ساخت فیلم بلندتان تصمیم گرفتید این‌بار سراغ بازیگران سینمایی بروید؟

هیچ‌کدام از این دلایل در این مورد مصداق ندارد. در این‌جا هم پاسخ بسیار ساده است. دلیلش این بود که دنبال زن و مردی حدودا ٤٠ ساله بودم و در میان بازیگران کمتر حرفه‌ای که سراغ داشتم، کسی را نمی‌شناختم که بتواند زیروبم‌های حسی زن و شوهر چراغ خورشیدی را به خوبی بیان کنند، برای همین از فرهاد اصلانی و پانته‌آ بهرام خواستم همراهی‌ام کنند.

 

  در سینما بارها و بارها با این نکته روبه‌رو شده‌ایم که معمولا در فیلم‌های کوتاه بازیگرانی خاص برای فیلمسازان بازی می‌کنند، حتی ممکن است در این فیلم‌ها درخشان هم ظاهر شوند. اما وقتی همان فیلمساز سراغ ساخت فیلم بلند می‌رود، دیگر از آن بازیگران استفاده نمی‌کند و رو می‌آورد به یک‌سری بازیگر شناخته‌شده‌تر.

 

می‌توانید بگویید در این زمینه به نظرتان دلیل اصلی چیست؟ به اعتقاد شما دلیلش این است که بازیگران فیلم کوتاه توانمندی کافی برای بازی در فیلم بلند را ندارند یا این اتفاق دلیل دیگری دارد؟

این‌جور چیزها را نمی‌شود با قواعد و قوانین کلی توضیح داد. در چنین موردی هر فیلمسازی می‌تواند دلایل خودش را داشته باشد. اما اگر بخواهم ریزتر به مورد خاص کارنامه و فیلم‌های خودم اشاره کنم، باید بگویم در فیلم‌های کوتاه اولیه‌ام بسیاری از آنهایی که بازی کرده بودند، اساسا نابازیگر بودند، به همین دلیل وقتی سراغ ساخت فیلم بلند رفتم، حس کردم اینها مناسب سینما نیستند. در نقطه مقابل هم البته تجربه‌هایی دارم و مثلا با رضا بهبودی و ناز شادمان در فیلم بلند تلویزیونی‌ام کار کرده‌ام و خیلی هم دلم می‌خواست در فیلم‌های سینمایی‌ام هم کنارم باشند که به‌هرحال هر بار به دلایل مختلف کاری و زمانی ممکن نشده است.

 

  زمانی گفته بودید تعدادی طرح و فیلمنامه کوتاه دارید که می‌خواهید آنها را بسازید، اما تا آن زمان موفق به ساخت‌شان نشدید. آیا الان که پای شما به عرصه فیلم بلند باز شده است، هنوز هم به این فکر می‌کنید که اگر شرایط مهیا شد آن فیلم کوتاه‌ها را بسازید؟

به‌هرحال بخشی از آن ایده‌ها و قصه‌های کوتاهی که می‌گویید در فیلم‌های بلندم ناهید و اسرافیل حضور دارند و ایده‌های دیگر نیز حتما خودآگاه و ناخودآگاه به فیلم‌های بعدی‌ام انتقال خواهند یافت، حتی خیلی‌ها به من از اشتراکات چراغ خورشیدی و اسرافیل گفته‌اند که من خودآگاهانه آنها را در نظر نگرفته بودم، اما شما آنها را می‌توانید به‌خوبی پیدا کنید، به‌هرحال باید بگویم تمرکزم از این به بعد روی فیلم‌های بلندم خواهد بود.

 

  به نظر می‌رسد فیلم کوتاه گلدان‌های زمستانی با همه کارهای دیگرتان تفاوت دارد و حتی می‌توان گفت فضای داستان که به سال‌های دور برمی‌گردد، این نکته را به ذهن می‌آورد که انگار با یک کار سفارشی طرف هستیم. درست است؟

نه اصلا. اتفاقا فیلمنامه گلدان‌های زمستانی را خودم به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پیشنهاد دادم و این سناریو به هیچ وجه سفارشی نبود. در حقیقت می‌توانم بگویم فیلمنامه را به‌نوعی براساس زندگی پدر و مادرم در روزهای منتهی به انقلاب۵۷ نوشته بودم و خیلی هم آن فضا و اتمسفر ویژه آن روزها و سال‌ها را دوست داشتم. آن اضطرار و حس سرگشتگی‌ای که برخی آدم‌ها در آن روزها داشتند و زندگی آرام‌شان بی آن‌که بخواهند، داشت دستخوش تغییر بنیادی می‌شد، برایم جذاب بود.

 

  آیا اکران فیلم‌های کوتاهی که تقریبا ١٠، ١١ ‌سال از زمان تولید آنها گذشته، برای‌تان جذابیت دارد؟

حقیقتش نمی‌دانم به این پرسش چه پاسخی بدهم. شاید جذابیتش در این وضع و حال برایم خیلی هم زیاد نباشد. اما واقعیت این است که به این پرسش باید مخاطبان این آثار پاسخ دهند که آیا کارها برای‌شان جذاب است یا نه. من فقط در این حد می‌توانم بگویم که سفیر فنلاند در ایران، همراه همسرش به تماشای فیلم‌های کوتاه من در خانه هنرمندان رفته و برایم پیغام داده بود که از فیلم‌ها خیلی خوشش آمده است.

 

  به نظرتان مرور فیلم‌های کوتاه سینماگران در گروه هنروتجربه اقدام مناسبی است یا نه؟

بستگی به شرایط و اوضاع اکران دارد. به نظر من اگر این فیلم‌ها مخاطب داشته باشند، حتما کار مثبتی است وگر نه، باید راه‌چاره‌ای اندیشید و شیوه دیگری را امتحان کرد. به‌هرحال وضع و حال دشواری است و در این روزگار سخت کشاندن مردم به سینماها برای تماشای فیلم‌های غیرکمدی کاری دشوار شده است. البته می‌دانم که قرار بوده مخاطب فیلم‌های هنر و تجربه، مخاطبان خاص باشند، اما دارم فکر می‌کنم که مگر تعداد مخاطبان خاص ما چقدر است و جذب آنها چگونه انجام می‌شود؟!

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش