پنجشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
۱۰:۲۸ - ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۳۰۰۶
تئاتر شهر

حسینی‌مهر: قبل از آن که به مناسبات اجتماعیِ دیگران بپردازیم، نحوه زیست مردم کوچه‌مان را بدانیم

چرا جرات رفتن سراغ آثار هدایت را نداریم؟

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر
ناصر حسینی‌مهر می‌گوید «بوف کور» ششمین و آخرین تجربه کارگردانی‌اش است و جانش برای آن گرفته شد.

نرگس کیانی: راوی نجواکنان می‌گوید: «... خیلی از آن‌ها اگر معالجه شوند و مرخص، بدبخت خواهند شد. مثلا این صغرا سلطان که در زنانه است دو سه بار می‌خواست بگریزد او را گرفتند...» ناظم فریاد می‌زند: «... ولی آن سه قطره خون مال گربه نیست مال مرغ حق است. می‌دانید که مرغ حق سه گندم از مال صغیر خورده و هر شب آن قدر ناله می‌کشد تا سه قطره خون از گلویش بچکد...» عباس تار زن می‌خواند: «دریغا که بار دگر شام شد/ سرا پای گیتی سیه‌فام شد/ همه خلق را گاه آرام شد/ مگر من که رنج و غمم شد فزون...»

 

ناصر حسینی‌مهر در ششمین و طبق گفته خودش آخرین تجربه کارگردانی‌اش به سراغ دو داستان از صادق هدایت رفته است؛ برداشتی آزاد از «بوف کور» و «سه قطره خون». اثری که نه تنها تصاویر ساخته و پرداخته ذهن‌تان پس از خواندن داستان را خراب نمی‌کند که رنگی نو به آن‌ می‌بخشد. حسینی‌مهر، بازی در نقش پیرمرد خِنزرپِنزری را هم خود بر عهده دارد و آن جا که با خنده خشک و زننده‌ای می‌گوید: «اگه حمال می‌خواستی من خودم حاضرم ها، یه کالسکه نعش‌کش هم دارم، من هر روز مرده‌ها رو می‌برم شاه عبدالعظیم خاک می‌سپرم ها...» دچار ژوئیسانس (لذتی پایان‌ناپذیر) می‌شوید...  

 

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر

 

در جست‌و‌جوی راحتی تماشاگر نیستم

ناصر حسینی‌مهر در مورد چرایی ترکیب «بوف کور» و «سه قطره خون» و عدم اکتفا به «سه قطره خون» برای برقراری ارتباط آسان‌تر با مخاطب گفت: «نمی‌دانم می‌دانید یا نه که «بوف کور» و «سه قطره خون» از نظر ساختاری شباهت‌های بسیاری با یکدیگر دارند تا جایی که می‌توان عکس برگردان یکدیگر دانستشان. این نه ادعای من که حاصل تحقیق و بررسی منتقدینی چون دکتر همایون کاتوزیان، دکتر محمد صنعتی، ماشااله آجودانی و... است؛ من به عنوان کارگردان در جست‌و‌جوی راحتی تماشاگر نیستم؛ برعکس علاقه‌مندم ذهن او را با آن‌چه روی صحنه می‌بیند درگیر کنم وگرنه می گفتیم، بیایید نمایش آسان‌فهمی نشان‌تان دهیم که فقط کِیف کنید و بروید! الویت ما این بود که از مدار نگاه صادق هدایت خارج نشویم و با دیدگاه او و درونیات کاراکترهای آثارش فاصله نگیریم.»

 

 شش ماه تمرین منظم؛ هفت روز هفته، روزی هفت ساعت

کاگردان نمایش «مائوزر» (۱۳۹۳) در مورد مدت زمانی که صرف رسیدن به برداشتی آزاد از «بوف کور» و «سه قطره خون» شد توضیح داد: «تمرینات «بوف کور» از مهر ۱۳۹۵ به صورت منظم آغاز شد و تا شش ماه هر روز پیگیرانه ادامه داشت؛ هفت روز هفته و روزی هفت ساعت! کار آسانی نبود. ما هم در «سه قطره خون» و هم در «بوف کور» به جست‌و‌جوی لحظات دراماتیک پرداختیم؛ لحظاتی واجد ارزش‌های صحنه‌ای و همواره به خود نهیب می‌زدیم تا فراموش نکنیم که تئاتر کار می‌کنیم. پرداخت صرف به روایت تماشاگر را خسته می‌کند و در آن صورت بهتر است به متن ادبی ارجاعش دهیم و فعل خواندن، نه دیدن.»

 

حسینی‌مهر ادامه داد: «ما در «بوف کور» تنها ۱۲ بازیگریم، یک نفر طراح لباس و یک نفر دستیار کارگردان بدون حضور سایر عوامل. تاکید من بر این بود که هر ۱۴ نفر بنشینیم، تمام آثار هدایت را بخوانیم، کنفرانس دهیم و نقدهایی را که از سال ۱۳۳۰ به این سو نوشته شده جمع آوری و مطالعه کنیم.»  

 

کارگردان «هراکلس ۵» (۱۳۹۲) افزود: «چگونه می‌توان روایتی خیالی در ذهن راوی را روی صحنه نشان داد؟! مسلما آسان نیست. نمایش ما حاصل کاری پژوهشی و حدودا ۴۰۰، ۵۰۰ صفحه تمرین‌نگاری است. من به همراه این جوانان مستعد تئاتری که هیچ کدام چهره نیستند بدون سر و صدا گوشه‌ای جمع شدیم و روی یکی از بهترین آثار ادبی کشورمان کار کردیم، لذتش را بردیم و نتیجه‌اش را دیدیم.»

 

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر

 

تصمیمی برای گذاشتن نقطه پایان بر تجربه کارگردانی    

حسینی مهر در مورد تصمیمش برای تبدیل «بوف کور» به آخرین تجربه کارگردانی توضیح داد: «(صمیمانه) جانم در این کار گرفته شد و ششمین و آخرین کارگردانی من خواهد بود.»

 

او ادامه داد: «درست ۱۰ سال پیش، زمانی که به ایران آمدم در بَدوِ ورود چنین برنامه‌ای را در ذهن داشتم. من ۲۳ سال در اروپا بودم که ۱۵ سال آن در آلمان گذشت؛ سال‌هایی که حاصلش درونی شدن نظمی است که به من اجازه  یِلخی بودن نمی‌دهد. از همان زمان در نظر داشتم با کارگردانیِ شش نمایش دِینَم را به تئاتر کشورم ادا و سپس راه را برای نسل بعدی باز کنم. من هر آن‌چه می‌توانستم در این شش اثر انجام دادم و ترجیح می‌دهم کنار بکشم. (امیدوارانه) نسل شما از راه رسیده است! این بازی مثل «دوی چهار در ۱۰۰ متر امدادی» است و باید چوب را به دونده بعدی رساند...»

 

کارگردان «هملت ماشین» (۱۳۸۹) تصریح کرد: «قطعا دونده‌های بعدی قابلیت گرفتن چوب و رساندنش به دیگران را دارند. نوگرایی جوانان حیرت‌انگیز است و تنها نکته‌ای که کمی می‌لنگد اندیشه‌هایی است که قربانی شکل‌گرایی مفرط شده و برای حلش باید به جهان‌بینی شخصی بیشتر بها داد و بیشتر دانست؛ جوانان باید تاریخ، زبان‌شناسی، فلسفه و... بدانند و جهان و جامعه خود را تحلیل کرده و روی صحنه انعکاس دهند...»

 

او ادامه داد: «ما پیش از آن که فرضا به شناسایی مناسبات اجتماعیِ آمریکای لاتین احتیاج داشته باشیم باید نحوه زیست مردم کوچه بغل دست‌مان را بدانیم؛ از کفاش تا نانوا و از معلم تا موسیقی‌دان؛ زندگی‌هایی پر از پیچ و خم...»

 

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر

 

جفایی که در حق صادق هدایت شد  

سرپرست گروه تئاتر «۶» در مورد این که چرا نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان‌مان به سراغ آثار صادق هدایت نمی‌روند گفت: « ۸۰ سال است کسی جرات نکرده به سمت صادق هدایت و مخصوصا «بوف کور» و «سه قطره خونِ» او برای تبدیل‌شان به اجرای صحنه‌ای برود. شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه از دوران زیست صادق هدایت تاکنون به گونه‌ای بوده که می‌توان گفت در حقش جفا شده است. هدایت انسانی شریف با باطنی پاک بود. او برای فرهنگ ایران زحمت کشید، سال‌ها با جیب خالی به آموختن زبان پهلوی در هند پرداخت، فرهنگ فولکلور را احیا و ایرانیان را با نویسندگان بزرگی چون کافکا آشنا کرد.»

 

کارگردان نمایش «ویتسک» (۱۳۹۰) ادامه داد: «هدایت یک روشنفکر واقعی و به تمام معنی بود. بدون شک هر کسی مجاز است صاحب نظراتی شخصی هم باشد و جای تاسف است که نظرات شخصی هدایت موجب مورد غضب قرار گرفتن و محدود شدن آثارش شد؛ به گونه‌ای که برخی بدون آن که اثری از او بخوانند به اشتباه این گنجینه ادبی را طرد کردند. نادیده گرفتن هدایت و آثار او زیان بزرگی است که ما از نظر ادبی و فرهنگی به خود وارد می‌کنیم. هر کشوری در جهان هدایت را داشت، او را بر صدر می‌نشاند و به خود می‌بالید.»

 

او افزود: «خوشبختانه با وجود این جریان، همواره منتقدانی هم بوده‌اند که تلاش کرده‌اند چهره واقعی هدایت را نشان دهند. ما نیز به سهم خود تلاش کردیم در حد بضاعت همین کار را انجام دهیم. من سال‌هاست که می‌خواهم «بوف کور» را روی صحنه ببرم؛ بعد از «هملت ماشین» که سال ۸۹ اجرا شد، قصدم این بود که اثر بعدی‌ام «بوف کور» باشد. از آن سال تاکنون بیش از ۱۰۰ مرتبه با مدیران تئاتری و سالن‌داران صحبت و از آن‌ها خواهش کردم از اجرای این متن نترسند تا بالاخره این اتفاق افتاد.»

 

کارگردان نمایش «اتاق شماره ۶» (۱۳۸۶) در پایان گفت: «غیر از یکی دو اثر صادق هدایت باقی آثار او از ظرفیت‌های بالای نمایشی برخوردارند و می‌توانند به آسانی به نمایش‌هایی درخشان تبدیل شوند؛ «بوف کور» و «سه قطره خون» جزو همان یکی دو استثنا هستند. نرفتن کارگردانان و نمایشنامه‌نویسان به سراغ این آثار جدا از آن‌چه اشاره کردم، نه از ترس که از ناشدنی بودن این کار است. (به طنز) من نیز جسارت کردم، خودم را به آب و آتش زدم و خوشحالم که توانستم جواب مساعدی از تماشاگر بگیرم... از همین طریق به مسئولان فرهنگی کشورم می‌گویم تنها هدایت نیست که مورد بی‌مهری قرار گرفته است؛ صادق چوبک، هوشنگ گلشیری، غلامحسین ساعدی و... از این‌ها غافل نشویم و نترسیم. ما جز اعتلای هنر و فرهنگ قصد دیگری نداریم، ما می‌خواهیم زیبایی‌شناسی مخاطب را ارتقا دهیم و بس...»

 

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر

 

ناصر حسینی‌مهر در نقش پیرمرد خنزرپنزری

بابک قهرمانی (راوی)، مژگان خالقی (زن راوی)، ناصر حسینی‌مهر (پیرمرد خنزرپنزری)، نیره‌سادات میرزایی (دایه)، شاهو رستمی (قصاب)، مهشید کاظمی (صغرا سلطون)، عزالدین توفیق (دکتر)، وحید فریدی (ناظم)، رضا شهرآ (نوه حکیم‌باشی)، اسماعیل خزایی (آقا تقی گچ‌بر)، مرتضی مظلومی (عباس تار زن) و میثم دامن‌زه (اسب) تا ۲۲ اردیبهشت هر روز ساعت ۲۰ در سالن چهاسوی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می‌روند تا روایت‌گر برداشتی آزاد از «بوف کور» و «سه قطره خونِ» صادق هدایت باشند.

 

 

 

khabaronline.ir
  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش